رفتن به مطلب
acd

مشکلات فرهنگ نامه ی بزرگ آردا

Recommended Posts

اله سار
در در 7/7/2016 at 3:04 AM، ورونوه گفته است :

حرف H:

  نمایش محتوا مخفی

حرفG:

  نمایش محتوا مخفی

حرف F:

  نمایش محتوا مخفی

اگه بین اینا خواستین اولویت بندی کنین از G شروع کنین. ایرادای اون دو تا چندان جدی نیست ولی حرف g چند مورد مشکل معنایی داره.

بازهم ممنون از زحمت و دقت‌نظرتون. تغییرات و تصحیحات اعمال شدند. لطف کردید.

در در 7/7/2016 at 5:54 PM، Théoden گفته است :

سلام

در رابطه با حرف g :

از این حرف، حدود 60 مدخل رو بنده چند سال پیش ترجمه کردم. ترجمه هایی که در اون اسم شخص یا مکان به اشتباه نوشته شده، قطعا ترجمه بنده هست :D چون من اون روز که ترجمه میکردم، کتاب ها رو نخونده بودم. ولی اگر یک بار دیگه به مدخل های حرف G نگاه کنید، می بینید که اکثر اسم ها به صورت بولد هستند. بنده موقعی که ترجمه می کردم، اسم هایی که تلفظشون رو شک داشتم به صورت بولد تایپ کردم و قرار شد یه نفر این اسم های بولد شده رو چک کنه. ولی به همون شکل روی سایت قرار گرفتند :)

 

 

 

و در رابطه با مشکلات معنایی که اشاره کردید :

قسمت مربوط به گندالف اصلا از اون دانشنامه ای نیست که بنده ترجمه کردم.

http://www.glyphweb.com/arda/g/gandalf.html

من رو این صفحه چند ساعت وقت گذاشتم. ,ولی الان میبینم یه متن دیگه رو گذاشتند. در واقع فکر کنم مقاله فارسی هست و اصلا ترجمه نیست.

 

غلط هایی که از مدخل های Gate of the Dead و Ghost گرفتید کاملا درست هست (یعنی اینکه ترجمه شما درسته :D). اون زمان این دو تا موضوع کلا واسم مبهم بود :)

 

ممنون

 

در مورد اون اسامی بولد شده، کم‌کاری از سمت من بوده، حرف شما به من منتقل شده بود و باید قبل از آپلودشون دقت لازم رو می کردم، اما متاسفانه نکردم. بابتش عذر می خوام و بازهم ممنون زحمتی که کشیدید و وقتی که گذاشتید.

در مورد مدخل گندالف هم همینطور دوستمون گفتند اینها برای اکران فیلم هابیت و مناسب با اون حال و هوا آماده شده‌بودند تا توی صفحه اول قرار بگیرند. بعد از تمام شدن کل فرهنگنامه، دوباره بر می گردیم و تا جای ممکن مدخل‌ها رو از منابع مختلف غنی می کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

حرف B:

مخفی کننده

حرفB:

Bag End

زیر تپۀ هابیتون

مجموعۀ حفره های بزرگ زیر تپۀ هابیتون

به عنوان خانه بیلبو بگینز و وارثش فرودو شناخته می‌شدند.درب گرد و سبز رنگ آن به یک حفرۀ هابیتی بزرگ و مجهز باز می‌شد که به بیشترقسمت‌های تپۀ بالای هابیتون راه داشت. مطابق رسم و رسوماتی که حفره های هابیتی بر مبنای آن ساخته می‌شد، تمام اتاق‌های منطقه بگ اند همتراز بودند.

Baggins Family

یکی از خانواده های قدیمی منطقه شایر که غالبا در ناحیه هابیتون واقع در سرزمین فاردینگ غربی یافت می‌شدند. آنها همیشه یکی از خانواده های مهم شایر محسوب می شدندو باعث بوجود آوردن دو هابیت مهم دوران سوم به نامهای بیلبو (یابنده حلقه) و فرودو (حامل حلقه)  از اعضای این خاندان اند.شدند.( ترجمه درسته ولی" باعث به وجود آوردن شدن" زیاد خوشایند نیست.)

Bagshot Row

حفره های پایین‌تر

و با حفره‌های جدیدی که به سادگی

Bain

بِین(مخصوصا که در همین متن به شکل بین اومده)

پسر بارد قایقران کمانگیر

اسباب بازی‌هایی با نشان دیل در مراسم تودیع بیلبو دیده می شد که می بایست در زمان بین ساخته شده باشند. که در زمان بین انجام شده است دیده می‌شود.

Balchoth

آنها دراواخردوران سوم به گوندور متعرض شدند ولی توسط کیریون و ائورل به عقب رانده شدند.

Bald Hill

وجه تسمیه آن غیر از رویش سره گون‌های قرمز در آنجا،

این تپه در اصل محل اسکان دورف‌های خرد بود (آنها به آمون رود، شارب هونو( شارب هوند) می‌گفتند.)

Balrogs

بالروگ ها(دیوان قدرت) ازنژاد مایار سرچشمه گرفته اند. آنها موجوداتی شبیه به خود سائورون و از ارواح نخستین آتش بودند. آنها به دلخواه خویش در دوران باستان با ملکور متحد شدند و در اثنای جنگ بلریاند مربوط به دوران اول، یکی از وحشتناک‌ترین خادمانش بودند.

با این تفاوت که از سوراخ بینی آنها آتش زبانه

در نبرد خشم، مورگوت مورد تهاجم نیروهای

بالروگ ها همانند سائورون و یا گاندالف در اصل از مایارها بودند. ملکور در گذشته های بسیار دورکه در این دنیااز جلال و جبروت برخوردار بود،آنها را برای خدمت کردن به خویش اغوا کرد. او در اصل آنها را در عهد درخشان والار در پناهگاه باستانی خود به نام اوتومنو گرد آورد. وقتی که

بالروگ های اصلی در حمله والار

آنگولیانت ملکور را در پناهگاهش به دام انداخت و سیلماریل هارااز او برای خویش طلب کرد، تا اینکه که

بالروگ ها ارواح آتش بودند. قلبشان از آتش بود و همانگونه که گفته‌ایم تازیانه‌هایی از آتش با خود حمل می‌کردند. گرچه پوششی از سایه و تاریکی گرد آنها را فرا گرفته بود ولی قادر به انجام چنین کاری‌هایی نبودند.( متوجه نمی شم این جمله ی آخر چه مفهومی داره و ترجمه ی کدوم بخشه.)

 به عنوان مثال بالروگی که درموریا باگاندالف جنگید با و جود اینکه از سوراخ بینیش آتش زبانه می‌کشید ولی در ابتدا هیچ اشاره ای به ماهیت آتشین خود نمی‌کرد.

 

چیزی که پیدا کردم اینه:

Though Balrogs were spirits of fire, they could shroud themselves entirely in darkness and shadow. The Balrog that Gandalf fought in Moria, for example, at first gave no hint of his fiery nature apart from the flames that issued from his nostrils.

گرچه بالروگ ها ارواح آتش بودند، می توانستند خود را کاملا در سایه و تاریکی بپوشانند. به عنوان مثال، بالروگی که در موریا با گندالف جنگید، در آغاز، به جز شعله هایی که از حفره  های بینی اش زبانه می کشید، هیچ نشانه ای از ماهیت آتشینش بروز نمی داد.

موضوع دیگری که برای ما بسیار جالب توجه است این مورد است که

این مقاله منتهای تلاش خود

افراد هستید که در رابطه با این سوال خیلی محکم به دیدگاه های خود چسبیده‌اید، در این صورت شانس نسبتاً خوبی دارید که با ما موافق نباشید.

بدین معنی که : سرزمین تاریکی با آمدن برق از بین رفته است.  بستن راه نور، محدوده ی تاریکی را پدید می آورد.

, a region of darkness caused by light being blocked.

دقیقا اینکه کیفیت این‌ها چیست همان نکته مورد بحث ماست ولی قطعاًمی‌توانند به اشکال مختلف تقسیم شوند. چگونگی شکل شبح موضوع آغازین بحثاصلی ماست.

این که دقیقا چه کیفیت هایی دارد، قابل بحث است، اما بی تردید می تواند به شکل های گوناگون در آید. در واقع، این شکل های سایه مانند، مقدمه ی شکل گیری تمام مباحثه اند.

Exactly what its qualities are is a debatable point, but it can certainly flow into different shapes. These shadow-shapes, in fact, form the beginning of the whole debate.

یاران حلقه با بالروگی که مشهور به بلای جان دورین بود با آن مواجه می‌شوند.

به طور ویژه دو مرجع این بحث را دامن رده است.

(2)را با عبارت قبلی

از قبل چه پیش فرضی از بالروگ

ساختار جمله به گونه ایست

در اینکه بالروگ ها دستانی داشته‌اند هیچ شکی نیست. این را همه کس می‌داند.

،حتی اگر گفته باشیم که او دستانی از شبح سایه داشت.

even though we've just been told that it had 'arms' of shadow.

«شاخک‌هایش گسترده شد»را به دنبال آن عبارت بیاوریم

را که باید مفهوم«شاخکی از شبح سایه»را بدهد،راحت‌ترمی‌خوانیم. این وضعیت مربوط به حالتی است که بالی وجود ندارد.

بسیار خوب در اینجا چنین استدلال می‌کنیم

در ساختار خود جمله هیچ مورد قطعی و جود داشته باشد، بنا براین بحث اخیر اگر به تنهایی بر مبنای این عبارت ادامه یابد، دور باطل است.

این قضیه به ما چندان کمکی نخواهد کرد

قبل ازخروج از این بحث یک مرور

مثال روشن نیست چگونه عبارتی که سال‌ها مورد مناقشه بوده است

باید این عبارت به صورت ظاهری تفسیر شود.

این مطلب به خاطر آنست که تالکین نوشته بوده است «بال‌های شبح  سایه گسترده شد» یا چیزی از این دست.

«گاندالف مثل برق(flying down ترجمه  کاملادرسته ولی تصویرسازی ای که روش بحث داره رو منتقل نمی کنه، نمی دونم به جاش بذاریم "پرواز کنان" یا همون فرود آمدن انتهای جمله مفهوم رو می رسونه؟) از پله‌ها فرود آمد و در میان گروه زمین خورد»یاران حلقه جلد ۲ فصل ۵ پل خزد- دوم

که گاندالف به صورت ظاهر  واقعا پرواز کرد.

claim that Gandalf literally 'flew'.

عبارت «گاندالف مثل برق از پله‌ها فرود آمد»نیز ثابت می‌نماید که گاندالف نه تنها می‌تواند پرواز نماید بلکه منتظر فرصتی است تا استعدادش را به نمایش گذارد.( همون مسئله ی بالا)

این مرجع برای روشنگری بدست ما رسیده است وارتباط روشنی با بحث مزبور دارد. این متن ( متن مورد بحث)در پیامبری  پیش گویی مالبث دیده شده است و مطالب آن در باره گذرگاه های مرگ است

«بر سرزمین آنجا( برآن سرزمین، شاید بهتر باشه) شبحی سایه ای بلند گسترده می‌شود، بالهای تاریکی تا سمت غرب می‌رسد. »بازگشت پادشاه جلد ۲ درگذشت یاران خاکستری( گذر گروه خاکستری)

'Over the land there lies a long shadow,
westward reaching wings of darkness.
'

Passing of the Grey Company

کوه هلاکت بالهای غول پیکری به بلندی  طول  صدهاهزاران مایل

imagine Mount Doom with gigantic wings hundreds of miles long!

 

تصور «بالهای شبح  سایه» نباید واقعی در نظر گرفته شود.

Argument Two: ‘With Winged Speed’

بحث دوم :” with winged speed ” (به سرعت باد بر بال سرعت)

مشکل اصلی بحث به خاطر عبارت «بال‌هایش گسترده شد» است که ممکن است ما راغافلگیر نماید.

ناگهان آنها شتابان برخاستند و به سرعت باد( اینم باز درسته ولی مشکل سر بال هست: و به تندی بال زدن. یا بهترش: بر بال سرعت. البته من معادل مناسبی براش نمی شناسم. اگه چیز بهتری هست جایگزین کنین.) از روی(فراز) هیتلوم گذشتند و مانند تندبادی از آتش به لاموت رسیدند»تاریخ سرزمین میانه جلد ۵ (حلقه مورگوت)آخرین داستان سیلماریلیون، بازپس گرفتن سیلماریلها

[4] 'Swiftly they arose, and they passed with winged speed over Hithlum, and they came to Lammoth as a tempest of fire.'

آن  بلکه  مربوط به نسخه چاپ نشده سیلماریلیون است که ادعا می‌شود از نظر اصالت بر نسخه چاپ شده اولویت دارد. برای پرهیز از بحث بی مورد

عبارت فوق به طور مشخص هیچ گونه

در نتیجه عبارت «(سوار کاراران) به سرعت باد  (بر بال سرعت)از روی هیتلوم گذشتند

بحث واقعی  اثباتی به نفع بال واقعی بالروگ ها شایسته است که به پایان رسد.(دست کم سزاوار یک جمع بندی است)

The positive argument in favour of real Balrog wings at least has the merit of brevity

صحنه روبرو شدن گاندالف با بین از اهالی تورین  بلای جان دورین را در نظر آورید.

consider Gandalf's encounter with Durin's Bane.

این‌ها برای مخلوقاتی که بالدار باشند

او از بالا سقوط کرد و دیواره ی کوه

بین از اهالی دورین تنها موجودی نبود که نمی‌توانست پرواز کند.(بلای جان دورین تنها بالروگی نبود که نمی توانست پرواز کند.)

Durin's Bane isn't the only non-flying Balrog, either

یکی دیگر از استدلالات مخالف رایج که در هر دو مورد مطرح است اینست که بالروگ ها تا حدودی برای استفاده از بالهایشان منع شده بودند.

نه به خاطر این است که بال نداشته است(به این خاطر نیست که)

و یا اینکه بجای پرواز واقعی فقط در فواصل کوتاهی

tells us that the hall was so wide that it needed pillars down the centre to support the roof:

سالن آنقدرعریض بود که برای نگهداری سقف ستون‌هایی آن پایین در وسط (مورد نیاز بود، نیز تقویت می‌شود

. This gives us a Balrog the size of a house

این مقدار در واقع اندازه ی یک خانه را به بالروگ ها را نشان می‌دهد و به یاد داشته باشید

این تصور که بالروگ ها غول پیکر هستند کاملا رایج است و یک بالروگ اغلب با قامتی  به بلندای حدود سی پا( بیش از 9 متر) از این مقدار که حدس زده شد بلند تر یا بیشتر از چنین تخمین هایی مجسم می‌شود.

the idea of a gigantic Balrog is quite common, and it's often depicted as being thirty feet high or more, which is consistent with these estimates.

اگر بال‌های بالروگ ها واقعی باشد ضرورتا

در رابطه با ورود به این اتاق موجود است. به عنوان مثال :

با این وجود بالروگ به هر طریقی که بوده است آنها را هدایت می‌کند  موفق می شود که پشت سرش  اورک ها از طریق این ورودی وارد اتاق شود. او هنوز می‌تواند«بهارتفاعی بالاتر»  قامتی با بلندی قابل توجه، مثلا  حدود ده پا  بالاتر برساند داشته باشد.

Balrog manages to follow the orcs into the Chamber through this entrance.

He can still be of 'a great height' (2) - say ten feet tall or so

{بالروگ} با گام‌هایی که  گام بلندی به سوی شکاف برداشت. قامتش از قد یک مرد تجاوز نمی‌کرد در حالی که  اما به نظر می رسید که وحشت پیشاپیش او می‌آید به سوی شکاف گام برمی داشت.

'[the Balrog] strode to the fissure, no more than man-high yet terror seemed to go before it

بنابراین نمی‌تواند به عنوان هیچگونه دلیلی اقامه شود. با وجود این، دیدی را که تالکین

و اینکه او به سوی پل قدم پیش نهاد (۶) و  [پلی] آنقدر باریک که دورف‌ها  تنها توانستند به صورت ستون یک نفره از روی آن عبور کردند کنند.

خلاصه عملیاتی که انجام می‌شود  این ها رفتارهای موجودی کمابیش در قد و قواره یک انسان است نه یک موجود غول پیکر

These are the actions of a more-or-less man-sized creature, not a giant.

مواردی که ذکر شد به هیچ وجه تنها ایراد وارد بر بالدار بودن بالروگ ها نیست و اما شاید محکم‌ترین آنها نباشد باشد.

These are by no means the only objections to real Balrog wings, but they're probably the strongest.

این‌ها سوالات ناشیانه ایست که فقط با فرض بالدار بودن

شاید منصفانه باشد که بگوییم هیچ مدرک مسلمی دال بر بالدار بودن بالروگ ها

جایی که پای مدارک به میان کشیده می‌شود

این مدخل بالروگ رو آخر کار یه نگاه بندازین، احتمالا چیزهایی هست که از قلم انداخته باشم.

Ban of the Valar

آنقدر با کشتی دورشوند که نتوانند سواحلشان را ببینند. این حکم توسط آر- فارازون نقض شد

Bandobras ‘Bullroarer’ Took

او به خاطر دفع

Bane of Glaurung

قاتل گلورانگا( داگنیر گلائورونگا)

این لقب‌ها به تورین داده شد. او پس از اینکه اژدهای گلائرونگِ اژدها را کشت، روی سنگ قبرش به زبان الفی نوشتند (حک کردند) قاتل گلائرونگا (داگنیر گلائورونگا، بلای جان گلائورونگ)

Bar-en-Danwedh

این خانه مخفیگاه یکی از دورفهای زیبای  خُرد تپۀ برهنه سر

Barad-dûr

بی اندازه قوی مستحکم، کوهی از آهن، دروازه ای از پولاد، برجی الماسگون( از ماده ی بی شکست: adamant) مقاوم، ، باراد- دور دژ سائرون(این تغییرات اجتناب ناپذیره چون در ادامه بحث مصالح پیش میاد.)

immeasurably strong, mountain of iron, gate of steel, tower of adamant

ساخت بناهای باراد- دور شش صد سال به طول انجامید.

دیری نپایید که تار- میناستیر از اهالی نومه نور

برای مدت زیادی در دوران سوم پناهگاه سائورون در موردور که نزگول به جای او برآن فرمانروایی می‌کرد نبود. فرمانروای تاریکی ترجیحاً در جنوب جنگل سیاه واقع در دول گلدور مسکن گزیده بود. در دوران سوم از،شورای سپید (شورای خردمندان) نیروهایش را برای دفع او روانه جنگل سیاه کرد و او بار دیگر به موردور عقب نشینی کرد. او در آنجا برج سیاه را از نو ساخت.(بخش آندرلاین یه مقدار دیریاب شده. یه کم پس و پیش کردم شاید خوانا تر بشه.)

For much of the Third Age, Sauron's stronghold was not in Mordor, which was ruled in his stead by the Nazgûl. Rather, the Dark Lord dwelt in the south of Mirkwood at Dol Guldur.

سائورون بخش اعظم دوران سوم را بیرون از موردور، که نزگول به نیابت از وی اداره اش می کردند؛ پناه گرفت. لرد سیاه، خود، دول گولدور در جنوب سیاه بیشه را برای اقامت برگزیده بود.

واژۀ «مقاوم: adamant » بیشتر برای الماس به کار می‌رود و تصورش بسیار سخت است که سائورون برجی از الماس ساخته باشد و به دژ سیاه خود افزوده باشد. در این متن واژه «مقاوم» بیشتر معنای «جسم سخت و محکم» را به ذهن متبادر می‌سازد.

از دروازه پولادین برج، گذرگاهی کشیده شده بود که از روی پل بزرگ می‌گذشت  و به دشت گورگوروت منتهی می‌شد. ما همچنین می‌دانیم که گدازه های آتشفشان کوه هلاکت ازطریق کانال‌هایی به عقب باز می‌گشت و پس از عبور از دشت مزبور به باراد- دور می‌رسید.

Baragund

بارا گوند (پدر مورون الدون)

او پدر مورون الدون  و پدر بزرگ تورین تورامبار محسوب می‌شود. او از داگور براگولاخ فرار کرد و اندکی بعد همراه با عمویش باراهیر و تنی

تا اینکه سرانجام به سائورون تسلیم شدند

Barahir

سطر آخر: باراهیر مدت هفده سال به عنوان کارگزار گوندور فرمانروایی کرد و بعد از او پسرش به نام دنه تور  دیور جانشین او گردید

Baraz

باراز (نام کوتاه شدۀ بارازینبار)

به نظرمی‌رسد که باراز کوتاه شدۀ نام بارازینبار باشد.

Bard ll

بارد دوم ( پسر نوۀ بزرگ بارد کمانگیر)

توضیح: بارد دوم پسر برند پسر بین پسر بارد کمانگیر هست.

 

این سه عنوانBarrow-Downs،Barrow-wights، و Barrows، اگر به ترتیب: تپه های گورپشته( بلندی های گورپشته)، اشباح گورپشته، و گورپشته ها  معنی بشن، از این آشفتگی در میان.

Barrow-wights

متنی که توی سایت مرجع هست یه مقدار تفاوت معنایی داره:

 اصطلاح «مخلوقات بارو» آنطور که توسط تالکین بکار رفته است به مفهوم گورکن و چیزی نزدیک به آن بوده است. ولی به نظر می‌رسد این اصطلاح که در ارباب حلقه‌ها به کار رفته است، ساخته و پرداخته خود تالکین باشد. لغت اصلی wighs (یا در انگلیسی قدیم wiht ) به مفهوم شریر یا روحانی نمی‌باشد.

1

The word wight comes from Old English wiht, a word with a very broad meaning that could signify a person, a creature or even just a thing. That word in itself didn't have any particularly evil connotations, but the related Old Saxon wiht, which literally meant 'thing', could be used to also refer to demons. It may be that Tolkien had this connection to the underworld in mind when he chose to refer to the grave-spirits of the Barrow-downs as 'wights'.

Meaning

A barrow is a grave-mound, and wight means a person or creature1

واژه ی wight(به معنای باشنده، موجود)، از انگلیسی قدیمی wihtریشه می گیرد. کلمه ای با معنای بسیار گسترده که می توانست به یک شخص، یک موجود، یا حتی یک شی اشاره داشته باشد. این واژه به خودی خود هیچ دلالتی بر شیطانی بودن ندارد. اما wiht در ساکسونی قدیمی که در لغت به معنای “شی "یا" چیز" است  به شیاطین نیز اطلاق می شود. شاید تالکین همین پیوند با عالم مردگان را مبنای انتخابwight برای نامیدن ارواح مقبره در  بلندی های گورپشته قرار داده باشد.

معنا:

یک barrow(بارو، پشته) یک گورپشته است و wight به یک شخص یا موجود اطلاق می شود.

Barrows

سپس کاردولان و دونه داین قرار گرفت

Bats

بات  خفاش ها (مخلوقات بالدار شب)

آنها در سرزمین میانه به خاطر گرفتن بخشی از خاک گوبلینز که در اثنای نبرد پنج سپاهروی داد، بسیار مشهور بودند.

عمده ی شهرت آن ها در سرزمین میانه به خاطر جانب داری از گابلین ها در نبرد پنج سپاه است.

Battle of Azanulbizar

در این نبرد ناین همراه با آزوگ و بسیاری از نیروهای متخاصم طرف مقابل هر دو طرف از بین رفتند

in which Náin and Azog were both lost along with many on either side

Battle of Dale

داین پاآهنین و نشان  برند، حاکم دیل هر دو در این نبرد نابود شدند

پسران دو فرمانده به نامهای بارد دوم و تورین سوم

Brand of Dale and Dáin Ironfoot were both lost in the battle,

نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمین ایسترلینگ (شرقی) به پایان رسید..آنها نشان دیل و جسد داین را رها کردند. و دست نشاندگان آنها اره بور را به محاصره درآوردند. محاصره هفت سال  روز به طول انجامید تا اینکه خبرهایی مبنی بر سقوط باراد دور به گوش محاصره کنندگان رسید و جنگجویان آنها را دلسرد کرد.

نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمان ایسترلینگ، مرگ برند و داین و حصر جانشینان آن ها در اره بور، پایان گرفت.

The actual Battle of Dale started on 17 March, and ended with the victory of the Easterling invaders, leaving Brand and Dáin dead, and their heirs besieged within EreborThe siege lasted for seven days, until news of the Downfall of Barad-dûr reached the besiegers and sapped their morale

Battle of Five Armies

تمام سپاهیان منطقه کوه های مه آلود همراه با متحدینشان یعنی گرگ‌ها و باتخفاش ها گرد آمدند و برای انتقام نقشه کشیدند

بخش های زیرخط دار مشکل دارن، ترجمه ی اصلاح شده رو زیرشون نوشتم:

آنها تلاش خود را صرف باز سازی اره بور کردند و به خاطر همین مسئله مورد خشم تراندوئیل قرار گرفتند و به طور غیر مستقیم باعث ویرانی شهر لیک شدند. تراندوئیل که از الف‌های جنگلی بود به مردان شهر لیک پیوست و آنها به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنج‌های اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسر عمویش داین را که همراه با سپاهیانش عازم آهن کوه بود به دفع آنها فرا خواند.

آن ها پویش خود برای بازپس گیری اره بور را به  انجام رساندند اما در این راه خشم تراندویل را برانگیختند و نیز، غیرمستقیم، ویرانی شهر دریاچه را باعث شدند. الف های جنگلی تراندویل به مردان شهر دریاچه پیوستند و به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنج‌های اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسرعمویش داین را فراخواند و او با سپاهش از تپه های آهن به راه افتاد.

از اینرو الف‌های جنگلی همراه با مردان لیک از یک سو و دورف‌ها و تورین و داین از سوی دیگر در مقابل یکدیگر جهت نبرد صف آرایی کردند. پیش از این وقتی که دیدند ابر تیره ای از سمت شمال فرا می‌رسید اولین تیرها توسط بات‌ها که طلایه داران سپاه اورک های بلاگ بودند از کمان‌ها رهاشده بود.

بدین ترتیب صحنه برای نبرد میان الف های جنگلی و مردان دریاچه از یک سو و دورف های تورین و داین از سوی دیگر فراهم آمد. نخستین تیرها از چله ی کمان رها شده بودند که ابر تیره ای از شمال فرا رسید. خفاش هایی که طلایه دار سپاهیان بولگ بودند.

They achieved their quest to recover Erebor, but in doing so they earned the anger of Thranduil, and indirectly caused the destruction of Lake-town. Thranduil's Wood-elves joined with the Lake-men, and they marched north to claim a share of Smaug's treasure in recompense. In response, Thorin called on his cousin Dáin, who set out with his own army from the Iron Hills.

So the scene was set for a confrontation between the Wood-elves and Lake-men on the one side, and the Dwarves of Thorin and Dáin on the other. Already the first arrows had been shot when a dark cloud was seen coming out of the north - the bats that heralded the Orc-armies of Bolg.

 

شبانگاهان اورف ها با تلفات اندکی مغلوب شدند اورک ها مغلوب شدند، اما نه بی خسرانی بزرگ. تورین نبردی جانانه با محافظین بلاگ بولگ انجام داد و کشته شد. همراه با او دو نوۀ  خواهرزاده ی جوانش به نامهای فیلی و کیلی از پای در آمدند. بلاگ  بولگ بدست بئورن تکه پاره شد و جان سپرد

By nightfall the Orcs were defeated, but not without great loss. Thorin himself was slain, making a bold attack against the bodyguard of Bolg, and with him fell his young nephews Fíli and Kíli. Bolg was dead, too, crushed by Beorn, and the Goblins of the northern mountains were scattered or destroyed.

تاریخ‌ها در هابیت ندرتا درست می‌باشند ( دقیق اند)

Dates in The Hobbit are rarely given precisely

Battle of Fornost

ناوگان بزرگی از کشتی‌ها که با خود جنگجویان گوندور

آنها با سپاهیان پادشاه جادوپیشه نتنها  نه در خود فورنست( فورنوست) بلکه در دشت‌های شمالی نزدیک به دریاچه اوندینیز ایوِندیم  روبرو شدند.

They met the Witch-king's armies not at Fornost itself, but on the plains westward towards Lake Evendim.

او ابتدا ممانعت کرد ( سرباز زد: چون جلوی خودش رو می گیره، نه کس دیگه)ولی سال‌ها بعد دوباره پادشاه جادوپیشه او را به این کار دعوت کرد که این بارائارنور پذیرفت.

او وقتیکه سوار بر اسب به سمت میناس مورگول می‌راند، توسط نازگل  نزگول ربوده شد و دیگر خبری از او بدست نیامد.

عقب نشینی اجباری مشرقی‌ها (ایست واردها) به سوی فورنست منجر به مخفی و تارو مار شدن افراد آنگمار گردید.

 با عقب نشینی جناح شرقی از میدان نبرد به سوی خود فورنوست، نیروهای آنگمار به دام افتادند و تارو مار شدند.

Retreating eastwards from the battle towards Fornost itself, the forces of Angmar were ambushed and put to rout.

Battle of Nanduhirion

نبرد ناندوهیریون

نبردی سرنوشت ساز درجنگ بین اورک ها ودورف‌ها که در زمستان

این نبرد آزنول بیزار و یا نبرد ماین ها و معادن موریا نیز نامیده می‌شود

سر انجام سپاهیان دورف‌ها خودِ موریای کهن را که آخرین دژ نظامی اورک ها را که  و پناهگاه آزوگ و موریای کهنسال بود فتح کردند.

این نبرد در درۀ ناندوهیریون واقع در پایین دروازه های موریا رخ داد.

بعد از شروع جنگ با رسیدن نیروهای تقویتی که توسط تراین ناین پسر عموی تراین ناین فرماندهی می‌شدند، تجدید قوا کردند

 

Battle of the Field of Celebrant

بخش اول این مدخل یه مقدار ایراد داره، ترجمه کاملش رو نوشتم:

در زمان کیریون کارگزار، یک نفر ازمردم شرقی خشمگین که به او بالخود می‌گفتند، گوندور را مورد تهاجم وحشیانه قرار داد. کیریون از روی ناعلاجی به شمال روانه شد تا به مردان شمال که در اوتئود از سرچشمه های آندوئین سکنی گزیده بود کمک برساند. همانطور که کیریون انتظار داشت، ارباب آنها به نام ارول به آنها اجازه داد

In the time of Steward Cirion, Gondor suffered invasion by a fierce eastern people known only as the Balchoth. In desperation, Cirion sent north for aid to the Northmen who dwelt at the sources of the Anduin, the Éothéod. Beyond Cirion's hope, their lord Eorl led them south, and defeated Gondor's enemies in the place on the banks of the Great River known as the Field of Celebrant. It was Eorl's victory in that battle that led directly to the founding of the land Rohan, and so the Battle was commemorated by a tapestry hanging in the the Golden Hall of Meduseld..

در زمان کیریون کارگزار، گوندور مورد تهاجم مردمان درنده  خوی شرقی- که تنها با نام بالخوت شناخته می شوند- قرار گرفت. کیریون در اوج نا امیدی،  ائوتئود را  به یاری طلبید؛ مردمان شمالی که در سرچشمه های آندوین سکونت داشتند. فراتر از امید کیریون، ارباب آن ها ائورل به سوی جنوب رهبریشان کرد و دشمنان گوندور را در سواحل رود بزرگ در محلی که به  دشت کله برانت مشهور است، در هم شکست. این پیروزی ائورل در نبرد، مستقیما به پایه گذاری سرزمین روهان انجامید، و به همین سبب است که این نبرد، بر پرده ای آویخته در تالار زرین مدوسلد، به یادگار نقش بسته است.

Battle of the Hornburg

این صفحه به تازگی آپدیت شده توی سایت مرجع، و خیلی کامل تر شده: Battle of the Hornburg

اما در ترجمه فعلی : روهیریم به خاطر نفوذ هورن های جنگل از اهالی فنگورن در بیشتر بخش‌ها پبروز شدند

Battle of the Peak

گندالف را به خاطر نبرد چشمگیرش با بالروگ بلای جان دورین و به خاطر نبردش بر فراز قله شاخ نقره ای، کلبدیل می ‌نامیدند.( نمی دونم ترجمه ی کدوم قسمته، ولی کلبدیل قطعا لقب گندالف نیست و اسم قله هست.)

نامی است که به نبرد چشمگیر گندالف با بالروگ، بلای جان دورین، بر فراز قله ی شاخ نقره ای، کلبدیل، داده اند.

Bofur

بوفور گاهی پست نگهبانی خود

Bombur

بیلبو در را چنان ناگهانی باز کردن که بومبور بر روی تورین افتاد.

 

پ.ن: زمان بندیم غلط از آب در اومد. سه حرف باقی مونده( البته بیشتر از نصف A هم بررسی شده) رو در اولین فرصت می فرستم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

حرفc:

مخفی کننده

حرف C :

Cair Andros

می‌دانیم در زمان کشته شدن پادشاه اودونهر اوندوهردرسال ۱۹۴۴ دوران سوم نیروهایی در آنجا مستقر بوده‌اند

Calimehtar son of Calmacil

تاثیر مستقیم او در تاریخ ناچیز است و به نام او در تاریخ وقایع دوران خودش اشاره نشده است.( یا: نام او در تاریخ وقایع دوران خودش مورد اشاره واقع نشده است)

Calimmacil

سال‌ها پس از مرگش زمانی که اودونهر اوندوهر نوه نارماکیل و هر دو وارثش در نبرد کشته شدند،

Calmacil of Numenor

خواستار برچینی(برچیدن) سنت‌ها و سیاست‌های پیشین نومه نور بودند.

Camlost

او در پویشی که توسط تینگول بِدان فرستاده شده بود به سیلماریل دست یافت.

توسط کاراخاروت، گرگ مورگوت، قطع شد

Cape of Forochel

دماغه فروخل

نزدیکی خلیج یخ زده فروخل

Captain of the Haven

در مقابل آراگورن به دفاع برخاست و با او در اسکله‌های بندرش جنگید. آراگورن پیروز میدان بود و سرکرده لنگرگاه بدست اون به کام مرگ رفت.

Cardolan

بند3: آن‌ها بر سر کنترل برج آمون سول و پلانتیر آن با سرزمین‌های همسایه، آرتداین و رودائور، رقابت می‌کردند

Carnen

دلیل این نام گذاری آن است که چون این رودخانه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه می‌گرفت، آب آن رنگی بین قرمز و نارنجی داشت.

دلیل این نام گذاری این است که آب رودخانه رنگی بین قرمز و نارنجی داشت. چراکه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه می گرفت.

Causeway Forts

و در نزدیک ترین نقطه کمی بیش از یک فرسنگ، که آن در جنوب شرق بود. این قسمت ساختار انگلیسی داره.

:  و در نزدیک ترین نقطه که در جنوب شرق واقع بود،  [این فاصله به]کمی بیش از یک فرسنگ.[کاهش می یافت]

Caverns of Narog

در دوران قبل از بازگشت نولودر  نولدور به سرزمین میانه، این غارها بوسیله دورفهای خرد حفاری و مسکونی شده بود

Celegorm

آن دو ادعای حکومت بر سرزمینهای میان رود آروس و کلون  ادعای حکومت کردند(کنارهم بودن اجزای فعل مرکب) و با تقویت گذرگاه آگلون در شمال مسیر نیروهای مورگوت را بستند.

و سرزمین کله‌گورم را تاراج کرد.

سوگند فئانور سبب می شد که کله‌گورم هر کوششی برای جستجوی سیلماریل‌ها را به مبارزه بطلبد

سرانجام برن و لوتین درگشتند  گذشتند و سیلماریل به دیور جانشین تینگول در دوریات به ارث رسید.

معنی تحت‌الفظی نام او چابک-عجول بنظر می رسد. اما تغییر موقت آن به کله‌گورن Celegorn ، شاید به این معنی ست که تالکین قصد آن را نداشته که این معنی را برای نام او حفظ کند.

Celepharn

پسر مالور و نواده آلمایت اهل فورنوست بنیانگذار آرتداین.

Celos

رودخانه ی کوچکی یا نهری که از کوه های سفید سرازیر شد به سمت سرزمین های له به نین که جزئی از گوندور بودند ؛ کمی در غرب میناس تریت، سرازیر می شد.

Cemendur

زیرا هیچ واقعه ی شاخص تاریخی از این دوران نقل نشده است.

Ceorl

پس از شکست در دومین نبرد گدارهای آیزن، ارکنبراند به همراه سواره نظامش به گودی هلم

و در عوض به اکرنبراند ارکنبراند در گودی هلم ملحق شود

Certar

در اصل توسط سیندار ابداع شد و آنها از آن برای نوشتن کتیبه های در چوب ئ یا سنگ استفاده می کردند.

الفبای الفی نام خود را از همین کاربرد گرفته اند.

Cerveth

کروت پس از ماه نوروئی و پیش از ماه اوروئی قرار دارد.

Chamber of Mazarbul

تالار مزربول

یاران حلقه در زمان عبور از موریا

Children of Aulë

اما دروف  دورف ها مستقلا توسط آئوله ساخته شدند وتنها زمانی زندگی حقیقی یافتند

Cirith Ninniach

و تور از این مسیر در ماموریت سرنوشت سازش

Cirith Thoronath

گلورفیندل با بالروگ جنگید و هر دو به اعماق دره

Ciryaher

بندر اومبار توسط پدربزرگ او ائارنیل تصرف شده بود اما گوندور برای دفاع از این بندر به سختی افتاده بود.

Cold-drakes

بعدد از جنگ خشم،

و پسر دومش فرور در مقابل دروازه های تالارشان توسط یک اژدهای سرد به قتل رسیدند.

و در کوتاه مدت( پس از مدت کوتاهی معنی رو درست تر منتقل می کنه. soon afterwards) قلمروهایشان در اره بور و تپه های آهن را بنا کنند.

ممکن است ارک هایی که پس از رفتن دورف ها کوهستان را تسخیر کرده بودند، آن ها را به سرزمین های سرد و بایر شمالی عقب راندند. رانده باشند.

Cora Goodbody

کورا با رودولف پسر گوندولفو بولجر از خاندان بولجر ازداواج کرد.

Court of the Fountain

فضایی سبز قبل از درب ورود به سالن کارگزاران گوندور،

Culúrien

و نور آن سال‌ها بر سرزمین والینور تا قبل از زمانی که توسط ملکور و اونگولیانت نابود شود، تابیده شد. می تابید.

و نور آن، تا پیش از آن که به دست ملکور و اونگولیانت نابود شود، سال ها بر سرزمین والینور می تابید.

Curse of Mandos

هرچند که خود فئانور پیام والار را نپذیرفت و از دریای بزرگ عبور کرد

 

حرفD :

مخفی کننده

حرف D :

Daddy Twofoot

از قرار معلوم، بابا توفوت وسط سه سوراخی هابیتی زندگی می‌کرد که کوچه را تشکیل داده بودند.

Dagor-nuin-Giliath

گرچه تعداد اُرک‌ها بسیار بیش از الف‌ها بود و از عنصر غافل‌گیری نیز سود می‌بردند نولدور به سرعت جریان را به نفع خود برگرداند و دشمن را تار و مار کرد.

Dark Door

آنان که مرده‌اند راه را ساختند و مردگان پاسبان آنند،

Dark Elf

بی‌تردید، سنگ‌نوشته‌ی گور  لقب ائول تحت تأثیر آن الف‌های سینداری

Dark Elves

موریکوئندی‌ها، الف‌هایی که از فراخوان والار به سمت

Dark Enemy

والار برای محافظت از ایشان نیروی عظیمی علیه ملکور روانه ساختند

فینووه: فینوه

Dark Lord

دنیا نفی بلند  بلد نمودند.

Dark Plague

طاعون هولناکی که  در میانه‌ی دوره‌ی سوم، سرزمین میانه را در نوردید. طاعون در اواخر دوره‌س سوم سال ۱۶۳۵ از سرزمین‌های شرق رووانیون گسترش یافت

The dreadful plague that swept across Middle-earth in the middle years of the Third Age. It came out of the lands east of Rhovanion in late III 1635,

Daystar

ابری سیاهی بیرون فرستادند تا خود را از نور اختر روزانه پنهان کنند.

Dead Marshes

باتلاق‌های متعفی  متعفنی که بین امین موییل

Dead Men

مغاره های زیر دوویموربرگ و دره‌ی هارودیل در سایه‌ی آن،

و در بندر پلارگیر، متحدان سائورن را ترسانده و فراری دادند.

Deephallow

دهکده‌ای که مرز شرقی شایر که بر ساحل رود برندی‌واین

Deeping-road

جاده‌ی غربی عظیمی که تاریخ آن به ابتدایی روزهای ابتدایی گوندور بازمی‌گشت

Denethor I

دنه‌تور اول (کارگزاری که پایان دوران صلح در حال انتظار  هشیارانه را دید)

دوران صلح در حال انتظار  هشیارانه در زمان وی نیز ادامه یابد

Denethor II

-دنه‌تور، به معنای نحیف و لاغر اندام،  نام قهرمانی از ناندور در روزگار پیشین بود که در نبرد شرق، پیش از آغاز دوره‌ی نخست کشته شد.

توضیح: نکته مربوط به بخش " معنای نام" در سایت مرجع هست. عدم اشاره به این موضوع، باعث میشه که خط آخر:" نه این که خود لاغر و استخوانی باشند."  غیر منتظره  به نظر برسه.

Derndingle

برگرفته از انگلیسی قدیمی به معنی «دره‌ی پنهان»

Desolation of Smaug

اسماگف آتش و ویرانی را گرد کوه پراکند

Desolation of the Dragon

از قرار معلوم، پس از مرگ اسماگ، برهوت آهسته، احیا شد ولی هر دو شهر اره‌بور و دیل در نهایت از ویرانی نجات یافتند و دوباره رونق گرفتند.

Diamond of Long Cleeve

نسب نسبت داشتن دیاموند از با  توک‌های شمالی تلویحاً (اما نه به  طوری قطعی) به این معناست که میان خانه‌ی وی در  خاندان اصلی وی:لانگ کلیو، و آن خانواده پیوند نزدیکی برقرار بوده است.

Her original home of Long Cleeve was particularly associated with the North-tooks,

Dimholt

در اعماق جنگل، تک سنگ عظیمی قرار داشت که مسیر را مشخص می‌ساخت و فراتر(beyond رو برای اشیا فکر می کنم بعد از آن، آن سو تر، معنی کنیم ملموس تره.) از آن، میان ریشه‌های دوویموربرگ، دروازه ی تاریک مردگان قرار داشت.( اینم پیشنهاده برا جلوگیری از کژتابی)

Dimrost

از پل، منظره‌ی عریضی( چشم انداز وسیعی) دیده‌ می‌شد.

Dior

 دیور، احتمالا به معنای جانشین(نایب) است. یعنی که جانشین پدربزرگش، تینگول بود. (تاریخ سرزمین میانه، جلد ۵، جاده‌ی گمشده و نوشته‌های دیگر، شماره ۳، ریشه‌شناسی)

توضیح: نکته مربوط به بخش معنای نام در سایت مرجع هست و بدون اشاره به اون بخش، نامفهومه.)

Dogs

و مشکل بتوان تصور کرد والار بنابر ضرورت نژاد گرگ‌ها را تولید کرده باشند تا به سرعت اولین‌ سگ‌ها پا به دنیا بگذارند.

 و با این سرعت پیدایش، مشکل  بتوان تصور کرد که والار سگ های اولیه  ضرورتا از پرورش گرگ سانان  خلق کرده باشند.

یه کم بدقلقه برا ترجمه!

and it's hard to imagine the Valar urgently breeding Wolf-stock to produce the first Dogs so quickly.

Dol Amroth

باید مؤسس دول آمورت آمروت و نیز اولین ارباب آن بوده و در دوران حیات وی،[ سکونت در]دول آمورت  آمروت آغاز شده باشد

Doom of Mandos

بر خلاف خواست والار، آمان را تکرد  ترک گفته و به سرزمین میانه لشگر کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. پیشگویی او، بسیاری از اتفاقاتی را که رخ داد در خود داشت، به ویژه تبعات اهریمنی سوگند فیانور بر خود او و پسران وی

Doom of Men

دست آخر، شاه تار آر-فارازون که سائورون تحریکش کرده بود برای گرفتن سرزمین‌های بی‌مرگ از والار

Doom of the Noldor

«اشک‌های بی‌شمار باید که فروریزند؛ و والار، والینور را مقابل تو حصین بندند، تو را بیرون وا نهند…»

البته دقیق ترش این میشه: چه اشک های بی شمار که فروریزید. و والار، والینور را مقابلتان حصین بندند. و شما را بیرون وانهند. ولی با ضمیر مفرد قشنگ تر شده!

پیشگویی و حکمی که وقتی نولدور از آمان، برای جنگ با مورگوت لشگر می‌کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد

حکمی که برمنبا مبنای آن، نولدور را از والینور اخراج شد و دوره‌ای از خیانت و فاجعه را در سرزمین میانه پیشگویی کردند. زیرا ماندوس حکم کرده بود که از خاندان فیانور به واسطه‌ی سوگند خود، هر کجا روند اعمال هولناکی سر بزند

Doom of the Valar

حکم هولناکی که والار، در حاشیه‌های شمالی آمان، بر پیروان فیانور نهادند

Door of Night

در شب، تحت نگهبانی ائارندیل بود و بر کشتی درخشانش، وینگیلوت، سیلماریل خود را در به اوج قرار داشت می برد.

Doors of Felagund

درهای مراقب ( به نظرم محافظ برای بی جان بهتره.) ورودی نارگوتروند که سازنده‌اشان، فینرود فیلاگوند آن‌ها را در فراز کرد.

تورین برای زندگی به نارگوتروند آمد و شاه اورودرت را تشویق کرد

Dor Caranthir

چهارمین پسر فیانور، یعنی کاران‌تیر و مردم وی در آن سرزمین می‌زیستند

زمانی، گروهی از انسان‌ها نیز در مناطق جنوبی دور کاران‌تیر زندگی می‌کردند. گروهی که هالادین از با هالت به غرب آورده بود هالادین، مردمانی که هالت به غرب هدایتشان کرده بود. و در نهایت در جنگل بره‌تیل سکنا گزیدند

Dor-Cúarthol

تورین، با اشتباهی فاجعه‌آمیز باعث مرگ یکی از درباریان شاه تینگول گشت

Dor-lómin

مکانی که فریادهای مورگوت، پس از بازگشتش به سرزمین میانه،

Doriath

پس از آن، قلمروی او مدت کوتاهی پیش از ویرانی به دست پسران فیانور، تحت حکومت دیور الوخیل، نوه‌ی وی قرار داشت

Downfall of Númenor

سقوط نومه‌نور (غرق شدن وسترنس)

Dragon of Dor-lómin

نامی برای کلاهخود خاکستری فلزی که فینگون به vassal ( هم پیمان)خود، هادور داد

کلاهخود در اصل ساخته‌ی دورف‌ها بود و در واقع برای آزاگال،

Dragon-King

اول، اُرک‌هایی که در اشغال نارگوت‌روند به وی کمک کرده بود دور کرد ولی بعد، آن ها را فراخواند و تحت عنوان اژدها-شاه بر پایتخت جدید خود حکم راند.

Dragon-shooter

یه کم انگلیسیه ساختار ترجمه:

بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و با آخرین تیرش او، تیر سیاه که در آهن‌گری‌های اره‌بور ساخته شده بود، بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و وی را کشت. فکر می‌کردند بارد در ویرانی آتشینی که مرگ اژدها به دنبال داشت گم شده است ولی او بارد، با پریدن به آب‌های دریاچه‌ی لانگ جان به در برد.

Dragons

آنکالاگون به دست ائارندیل

در داگور براگولاخ و نیرنائت آرنوئدیاد جنگید و بعدها، شکست نیروهای نارگوت‌روند را هدایت کرد.( رقم زد.)

به غارت برد ولی توسط فرم، ازائوتئود کشته شد.

Dramborleg

تبر عظیمی را به شمشیر ترجیح می‌داد و آن را تبرش را دارم‌ درام بورلگ خویش می‌خواند.[که در زبان گوندولینی به معنای تیز-کوبه است.]

and he called his axe Dramborleg, which means 'Thudder-Sharp' in the language of the Gondolindrim.

Draugluin

او منشأ ظهور گرگ‌مردانی بود که در  آنگ‌باند زندگی می‌کردند

Druda Burrows

ولی می‌دانیم که درودا به نسل پیش از روفوس باروز تعلق داشت و اگرچه روابط آن‌ها هرگز با جزئیات شرح داده نشده است او محتملاً خاله‌ی[از اونجا که فامیلیشون یکیه، عمه انتخاب بهتریه اینجا] روفوس بوده است.

Drúwaith Iaur

گرچه نمی‌توان با اطمینان گفت این مردم تا زمان جنگ حلقه جان به در بردند یا خیر.

Drû

خودشان، در زبان خود، نام دروگو را بر خویش نهاده بودند.

Drûg-folk

از نظر تاریخی، نمایندگان مردم دروگ، در بله‌ریاند و نومه‌نور زندگی می‌کردند

Dudo Baggins

برادر بزرگ‌تر دودو، دروگو، پدر فرودو بگینز بود و او عموی فرودو بگینز به شمار می‌رفت.

Duilin

مردان دره‌ی دور مورت‌روند در کمان‌گیری مهارت عظیمی(زیادی) داشتند

Dunlendings

دون‌لندی‌ها (دشمنان قدیمی روهیریم‌ها)

دشمنان قسم‌خورده‌ی روهیریم‌ها به شمار می‌رفتند

Dunlendish

برای اشاره به دشمنان قسم‌خورده‌اشان، روهیریم‌ها به کار می‌بردند

Durin VII

ظاهراً تولدش در نبرد پنج سپاه پیش‌گویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد.

برای اینکه کژتابی نداشته باشه:(چون به نظر می یاد نبرد 5 سپاه زمان پیشگویی هست نه زمان تولدِ مورد پیشگویی)

ظاهراً در  زمان نبرد پنج سپاه، تولدش پیش‌گویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد.

Durin’s Bane

آن‌جا را عمیق کندیم و ترس ناگفتنی را بیداریم کردیم.

وقتی که در پایان دوره‌ی نخست، والار با مورگوت مبارزه کردند بیشتر خدمتکاران وی از بین رفتند

ارک‌ها و ترول را فرستاد تا کوهستان مه‌آلود را اشغال کنند و دسترسیِ اریادور به رووانیون را مسدود سازند.

۲-آن زمان خزد دوم رونق داشت و به نظر عجیب می‌آید که چنین موجودی بخواهدی در شهر شلوغ دورف‌ها آن‌هم دور از آگاهی دورف‌ها پنهان شود. به عنوان مایا، قدرت تغییر شکل جسمانی داشت و شاید از همین قابلیت برای پنهان شدن در طولانی مدت استفاده کرده باشد.

پس دورف‌ها جز آزادی این موجودات از قبر زیرزمینی خود کار دیگری نکرده‌اند.

Durin’s Bridge

نشانه‌های ضمنی وجوددارد که به ساخت پل در اولین روزهای خزد-دوم اشاره می‌کنند.

Durin’s Day

تقویم خورشیدی  قمری زمان را به چهار هفته‌ی تقریبی تقسیم می‌کند که طی آن، ماه از شکل ماه نو تا ماه کامل و سپس دوباره به ماه نو تغییر شکل می‌دهد. چنین نگرشی، نکته‌ی مثبت بزرگی دارد که تقویم خورشیدی فاقد آن است.

Durthang

احتمالاً سازندگان اصلی آن، نامی کم‌تر اهریمنی برایش برگزیده بودند ولی اگر چنین نباشد  باشد نیز هیچ نشانی از نام قبلی آن باقی نمانده است.

Dwarf-masks

به کلاهخود اژدها که در اصل برای آزاگال طراحی شد ولی به میراث خاندان هادور از دور-لومین تبدیل شد.

Dwarf-tongue

بیشتر جزئیات زبان مذکور برای دیگران نامعلوم است زیرا دورف‌ها دانش زبان خود را به شکل یکی از مخفی‌ترین رازهای نژاد خود حفظ می‌کردند.

Dwarves

برخلاف الف‌ها و انسان‌ها، دورف‌ها فرزندان ایلوواتار نیستند؛

دورف‌ها در خود بلریاند اقامتگاهی نداشتند ولی دو دژ در کوهستان آبی ساختند:

مشهورترین وجه شخصیت دورف‌ها مهارت‌های بسیار و ذاتی آن‌ها برای کار با سنگ و فلز است که بدون تردید از آئوله، سازنده‌ی ایشان می‌آید.

Dwarves of the Blue Mountains

زیر منه‌گروت نقش عمده‌ای داشتند و بعدها در کاوش نارگوتروند کنار ناروگ الف‌ها را یاری کردند.

پسر تراینف تورین برای بازیابی تنها کوه در شرق دور سفر آغاز کرد

Dwarves of the Iron Hills

نواده‌ی گرور، داین پا‌آهنیی (نامی که یادگار نیای مشهورش، داین اول است)

Dwimmerlaik

نام کهنی که به واژه‌ای در زبان روهیریم‌ها اشاره دارد و از «فن جادوی» در انگلیسی قدیمی می‌آید

Dwimorberg

ارواح به سوگندی که نزد نیای وی خورده بودند وفا کنند و بدین ترتیب آرام گیرند.

Dáin I

پسر و وارث ناین دوم و جد تورین دوم سپربلوط و داین دوم Ironfoot.(پای آهنی)

Dáin II Ironfoot

ولی چون به شکل  ولی از آنجا که برگرفته از نورسی کهن است به احتمال زیاد این تلفظ صدق نمی کند. کاربرد آن بعید است.

Dîn

در جنوب آمون آمون دین، جنگل خاکستری بود که انتهای شرقی دره‌ی استون‌وین را می‌پوشاند.

Dúnadan

دونادان (عنوانی نومه‌نوری‌ها و اعقاب ایشان)

Dúnharg

این بخش رو به نظر می رسه مترجم از ویکی پدیا یا دایره المعارف دیگه ای اضافه کرده باشه، به هر حال میشه از توضیح فارسی استفاده کرد در صورت لزوم:

[۱] standing stones

Type of ancient megalithic stone monument (see megalith).
Menhirs were simple upright stones, sometimes of great size, erected chiefly in Western Europe. Arrangements of menhirs often form vast circles, semicircles, or ellipses. Many were built in Britain, the best-known sites being Stonehenge and Avebury in Wiltshire. Menhirs were also placed in parallel rows, called alignments, the most famous being the Carnac alignments in northwestern France, with 2,935 menhirs. These were probably used for ritual processions.

سنگ افراشت

گونه ای از یادمان های خرسنگی باستانی.

منهیر ها سنگ های قائم ساده ای بودند که گاه ابعاد بزرگی داشتند و عمدتا در اروپای غربی برپا می شدند. چیدمان منهیرها اغلب به شکل دایره ی وسیع، نیم دایره و بیضی است. بسیاری از آن ها در بریتانیا ساخته شده اند. معروف ترین مکان های موجود استون هنج و ایوبوری در ویلت شایرند. منهیرها در ردیف های موازی، صف، نیز قرار می گیرند که شناخته شده ترینشان صف های کارناک در شمال غرب فرانسه با 2935 منهیر است. احتمال دارد که کاربردآن ها در تشریفات مذهبی بوده باشد.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
alitsu

ای کاش تو فرهنگ نامه یه گالری هم داشتین و توضیحات بیشتری میدادین . مثل سایت http://tolkiengateway.net/wiki/ که هم گالری و عکس های مخصوص به عنوان و داره و هم توضیحات زیادی داره .

می تونین ترجمه کنین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
در در 7/28/2016 at 2:26 AM، ورونوه گفته است :

حرف B:

  نمایش محتوا مخفی

پ.ن: زمان بندیم غلط از آب در اومد. سه حرف باقی مونده( البته بیشتر از نصف A هم بررسی شده) رو در اولین فرصت می فرستم.

 

در در 9/2/2016 at 2:48 AM، ورونوه گفته است :

حرفc:

  نمایش محتوا مخفی

حرفD :

  نمایش محتوا مخفی

 

ممنون از زحمت و توجه‌تون. تغییرات و تصحیحات اعمال شدند. خیلی لطف کردید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

حرفA:

مخفی کننده

حرف A :

Accursed Years

اما  با توجه به ارتباط طبیعی بین نام نفرین شده و نفرین ایسیلدور به نظر می رسد که احتمال اول صحیح تر باشد.

Adalgar Bolger

آدالگار پدر سه فرزند بود به نام های: رودیگار، رودیبرت و روبی بود.

Adalgrim Took

اما همانگونه که اتفاقات آشکار شدند( نشان دادند: ترجمه درسته ولی یه کم نامانوسه.) این پسرش پالادین بود که عنوان تاین را از آن خود کرد

Adorn

اهمیت آن در این بود که منطقه ای دفاعی در غرب سرزمین روهان بود.(به شمار می رفت.)

Adrahil

او مرکز سپاه را به پسر و جانیشنش جانشینش، آرتامیر سپرد.

نیروهای اوندوهر به سرنوشتی ویران بار( مصیبت بار، اسفناک، اندوه بار) دچار شدند.

Adûnaic

با اینکه نام آدوناییک نمی تواند تویط  توسط اداین قبل از اینکه در اوایل دوران دوم به نومه نور مهاجرت کنند

Aeglos

این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است،

یا:

این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است باشد،

Aelin-uial

آبگیر ها و باتلاق هایی که قبل از ریختن آروس به سیریون، قبل از اینکه به زیر آندرام بریزد، به وجود آمده بود. سرزمین های آنجا به دو دلیل اسرار آمیز و سحر آمیز (انگیز: جلوگیری از تکرار) بود.

Agarwaen

الفی از نارگوتروند که از سیاهچاله های مورگوت گریخته بود.

Agathurush

به منشا و سرچشمه ی جمع آوری الوار و چوب تبدیل شد.

Aiglos

املای دیگه ی Aeglos هست که توی سایت اصلی ادغام شدن دو تا مدخل. اینجا هم میشه یکیشون کرد یا ری دایرکت بشه به اون یکی. چون توضیحات زیرش مربوط به خود گیل گالاد هست نه نیزه ش.

Ainulindale

و منجر به جدایی یکی از آنها با  از دیگر آینور شد. و اون همان ملکور بود؛

اگه نخوایم دوتا "از" داشته باشه میشه خلاصه ش کرد: و منجر به جدایی یکی از آینور شد.

Aiwendil

به سرزمین میانه فرا ستادند.

Alcarin (باشکوه)

لقب آتاناتار دوم، کسی که در اوایل دومین هزاره‌ ی دوران سوم، زمانی که  گوندور قدرت و ثروتی افسانه ای داشت بر گاندور  آن سرزمین حکومت می کرد.

اگر گوندور رو اول نیاریم قدرت و ثروت ممکنه به  آلکارین برگرده که اشتباهه.

in a time when its wealth and power were legendary

Aldamir

کسی که با فتح هارادریم( فتح هاراد یا شکست دادن هارادریم)، انتقام خون پدرش را گرفت.

Aldburg

او سلف مستقیم ائوموند و پسرش ائومر و پادشاهان نسل سوم بود.

اگر چه آلدبورگ کاملا در منطاق  مناطق داخلی سرزمین های سلطنتی قرار داشت؛ اما به عنوان اصلی ترین شهر در شرق و ادوراس و از این رو نمحل اصلی پادگان روهان شرقی محسوب می شد.

Alfrida of the Yale

آلفریدا اهل ییل(عنوان)

Almaren

این دوران یعنی هنگامی که زمین با دو چراغ از والار روشن شد

Alphabet of Daeron

خصوصا پس از آنکه الفبای فئانوری ها به بلریاند آورده شد

Amandil

پس از آنکه توسط سائرون دور رانده شد او به غرب رفت

Amanyar

همچنین آن دسته از تلری هایی که از دریای بزرگ عبور کردند. بسیاری از تلری ها در سرزمین میانه باقی ماندند

Amlach

.اینک من نزاع خود را با استاد نیرنگ ها آغاز می کنم، که تا به انتهای  عمر من به طول خواهد کشید انجامید.

Amon Dîn

این اولین مشعل از سری مشعل هایی بود که برای اعلام خطر و درخواست کمک ساخته شدند.

Amon Ereb

این تپه اهمیت استراتژیک ( سوق الجیشی هم می گفتن قدیما، ولی مهم نیست همین بهتره) فوق العاده ای داشت

Amon Ethir

تپه همچنان پا بر جا بود و در این مکانه بود که نیه نور به گلائورونگ اژدها برخورد.

Amon Gwareth

تپه ای واقع در تپه  دره ی توملادن در میان کوهستان

Amon Lhaw

تپه شنوایی قرینه آمون هن، تپه بینایی، بود.

Amras

معنی: برگرفته از آمباروسا، زرین سر، به واسطه موی سرخی که داشت.

russet top' نوشته شده که به معنی سر حنایی هست. قهوه ی با سایه های سرخ.

Amroth

در داستان الداریون و ارندیس، الداریون در سفر دومش به سرزمین میانه، سرزمین آمروت را دیده بود، که تقریبا در این زمان[سال ۷۳۰ دوران دوم ] اتفاق افتاده است.

در نسخ زیادی(متعددی) که از در کتاب داستان های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه آمده اند، نیز بیان های متفاوتی وجود دارد.

نسخه های متعددی در داستان های ناتمام سرزمین میانه و نومه نور ارائه شده اند.

The issue of Amroth's descent is not entirely certain - a number of versions are given in Unfinished Tales of Númenor and Middle-earth.

Anadûnê

به عنوان پاداشی به اداین، که در جنگ های بلریاند درمقابل مورگوت ایستادند و به الدار یاری رساندند هدیه داده شد.

Anardil(ششمین پادشاه گوندور)

چند جا حروف به هم  چسبیدن:

همزمان با آشکار شدن شکوه و قدرت نومه نور، وارث سلطنت منلدور، صاحب فرزندی شد که او را آناردیل نامید. او ششمین حکمران نومه نور و پادشاهی مشهور بود که هم پیمان گیل گلاد ( گالاد) الف شد و اولین پایگاه نومه نوریان در سرزمین میانه را بنا کرد. او در دوران حکومتش با نام تار-آلداریون شناخته میشد. بعد از گذشت سه هزار سال شخصی دیگر با نام آناردیل ششمین پادشاه قلمرویی دیگر شد،

دژ میناس آنور (که بعدها میناس تریت خوانده شد) را پایه گذاشت

Anardil( نامی که وقت تولد..)

اینم همون مشکل بالایی رو داره:

چهارمین پادشاه نومه نور، فرزندش منلدور صاحب پسری شد. منلدور آن پسر را آناردیل نامید: «وقف شده ی خورشید»

تبدیل شد که شیفته ی دریا و ماجراجویی بود. همزمان با فراگیر شدن آوازه ی دریانوردی او، آناردیل جنگل بزرگی برای فراهم نمودن چوب مورد نیاز کشتی سازی اش درست کرد.

تقریباً تمامی اسناد باقی مانده در مورد دوره ی زندگی اش از او با نام آلداریون یا تار-آلداریون (نام رسمی اش پس از تاجگذاری) بجای آناردیل

Anarríma

یکی از صور فلکی بیشماری که واردا در آسمان قرار داد

نام آن به معنی لبه یا کرانه ی خورشید است و احتمالاً محل آن در کنار مسیر حرکت خورشید در صفحه ی دایره البروج میباشد.

Anarya

در هفته ی شش روزه ی تقویم الفی، آناریا پس از النیا دومین روز است.

Anborn

فارامیر دستور به عدم کشته شدن گالوم داد

Ancalimon

مخفف نام تار-آنکالیمون شاه نومه نوری. تار-آنکالیمون پسر تار-آتانامیر، بین سالهای ۲۲۵۱ و ۲۳۸۶ دوران دوم در نومه نور حکمران بود. سلطنت او دوره ای حیاتی در تاریخ نومه نور بود چرا که اولین نشانه های اختلاف میان مردمان نومه نور بروز کرد که به دشمنی میان مردان شاه و گروهی که به مومنان مشهور شدند انجامید و در نهایت به نابودی نومه نور ختم شد.

Ancalimë

نومه نور را از راه دریا به مقصد سرزمین میانه ترک کرد. پس از آن به مدت چهار سال ارندیس او را در خانه ی سفیدشان( این خانه ی سفید اسم خاصه. بهتره لینک بشه، چون داریمش توی فرهنگنامه: خانه ی سفیدشان) در امه ریه بزرگ کرد.

چوگان سلطنت نومه نور را به او واگذار کرد. آلداریون که پس از به سلطنت رسیدن تار-آلداریون نامیده میشد، قانون جانشینی نومه نور که تا آن زمان

اگرچه به دلیل تربیت منزوی اش علاقه ای به ازدواج نداشت

با هالاکار از هیاراستورنی، نواده ی «والدامیر نولیمون»

. او سرانجام مدتها پس نامگذاری اش به عنوان وارث سلطنت و در سن ۲۰۲ سالگی به عنوان اولین ملکه ی حکمران نومه نور بر تخت نشست. با این وجود سلطنت او طولانی ترین در میان نومه نوریها

Ancient Tongue

هنوز توسط الف های برین و دانشمندان حتی در اواخر دوران سوم استفاده می شد.

Andróg

یکی از یاغیان  مردان گرگی شد

Andustar

آندوستار منطقه حاصلخیزی بود(است.  چون تمام فعل ها ی دیگه مضارع هستن.) . به جز ساحل شمالی که زمین مرتفع تر و سنگلاخی تر میشود و جنگلهایش صنوبر دارد.

Andwise ‘Andy’ Roper

سنتی که حداقل به سه نسل قبل و به زمان

Anfauglir

وقتی برن و لوتین به جستجوی سیلماریل ها وارد آنگباند شدند آنها توانستند

بخاطر این کارخاروت به نام آنفائگلیر که به معنی آرواره ی عطش است لقب گرفت.

Angamaitë

 آنگامایته همراه با سانگاهیاندو، از دیگر نوادگان کاستامیر، آنگامایته قدم به قدم از جد خائن خود پیروی کرد.

راهی وجود ندارد که مطمئن باشیم که این دو پدری یکسان

Angband

به عنوان دفاع اول در برابر هر گونه حمله به قلمرو ملکور از طرف والار ساکن در آمان ساخته شده بود.

همچنین بالروگ‌های که( یا بالروگ هایی که ) با او در عمیق‌ترین سردابه‌ های آنگباند مخفی شده بودند.

Sauron was one of these, and the Balrogs lay hid with him in Angband's deepest vaults.

Anglachel

این شمشیر که توسط  به لگ از دوریات استفاده می شد، بعدها دوباره از نو و به عنوان شمشیر سیاه تورین،

Angle

گرچه مسکن اصلی آنان، که به زبان سرزمین شمالی «زاویه» می خواندندش ( در گوشه ی شمالی تر زمین- زاویه-،)بین رودهای هورول و لود واتر واقع بود، اما  که در آن زمان به قلمرو رودائور تعلق داشت.

Their most noted settlement, though, was on the more northerly tongue of land - the Angle - between the Rivers Hoarwell and Loudwater, belonging at that time to the realm of Rhudaur.

البته بعضی از اینها در سواحل رود گلادن سکنی گزیدند که اجداد مردمان گولوم شدند.

Angmar

بند یکی مونده به آخر: سپاه گوندور منکوب کننده بود و نیروهای آنگمار، که به راحتی آرتداین را شکست داده بودند، تار و مار شدند.

بند آخر: همه ی نیروهای شیطانی آنگمار شکست داده نشدند  (نخوردند.) و بعضی مانند اشباح گورپشته از تایرن گورتاد،

Angrist

اما بعد از اینکه لوتین، سائرون را شکست دارد و زندانی هایش را از تول-این-گائوروت آزاد ساخت،

Angrod

آن عدم توافق از آنگرود و پسران فئانور بخصوص کارانتیر،

Annúminas

آراگورن شهر را دوباره تاسیس کرد و آن شهر را به عنوان جایگاه شاهان قرار داد

یادداشت2: این ترجمه کاملا متناسب است زیرا شهر در منطقه ای به نام اوندیم

Anor

نام آنور یک کلمه ی سیندارینی( سیندارین یا سینداری) است

Anor-stone

این همان سنگ بینایی است که توسط دنه تور در زمان نبرد حلقه استفاده می شده است. (یه فعل کم داشت.)

Anárion(پسر ملکه تار-آنکالیمه)

توی این مدخل همه ی نومه نور ها نومهنور نوشته شدن.

Apanónar

نولدور شروع به نامگذاری برای آنها کردند.

Apes

اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی کسی از وجود آنها بی اطلاع باشد،( مطلع نباشد) یا

اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی ناشناخته باشند،

Ar-Adûnakhôr

آر-آدوناخور به مدت ۶۳ سال بر نومه نور حکم راند،

Ar-Feiniel

به این دلیل این نام در والینور به او داده شد چون او  (که) سیمایی سپید داشت

Aragorn Elessar

عهد: ۱ مارچ(مارس) ۲۹۳۱ دوران سوم

همچنین دونه داین با خود، روهرین، اسب خود آراگورن را همراه آورده بودند، روهیرین و پسران الروند حامل پیغامی از جانب پدرشان بودند که یک پیشگویی باستانی از مالبت پیشگو را به آراگورن یادآوری می‌کرد.

اهریمنان در شرق سقوط سائورون را دوام (تاب)آوردند و آراگون با شاه ائومر از روهان برای مقابله با آنان تاخت.

نهایتا هنگامی که پایان زندگی‌اش سر رسید، او آن را (سلطنتش را؟) با تمایل تحویل داد،

Aranrúth

بعد از سقوط تینگول ، از یغمای منه گروث نجات داده شد

Arantar

پادشاهی پس از او به پسرش تارکیل انتقال یافت.

He was succeeded as King by his son Tarcil.

Aranuir

و بواسطه ی زندگی طولانی مردمش تا وقتی که به سن ۱۶۳ سالگی رسید بر مردمش (آنان) حکم راند.

به معنای ایده ها و افکار پیشنهاد شده است، با توجه به اینکه  که نشان می دهد آرانویر به مردی باهوش شهره بوده است اما این تنها یک حدس است.

meaning 'ideas' or 'thoughts', suggesting that Aranuir was known for his intelligence, but this connection is speculative at best.

 

Araphant

اوندوهر در نبردی با دشمنان شرقی گوندور ارابه سواران به زمین زده( کشته)  شد و پادشاهی جنوب بدون پادشاه باقی ماند.

Arathorn I

بعدها در دوران سوم، اینکه  حتی دونه داین اصیل کمتر بیش از ۱۶۰ سال زندگی کنند غیر معمول بود. اما و به این دلیل که شواهد آن سالها ناقص هستند باید اینگونه در نظر گرفت که آراتورن اول به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.

In the later Third Age, it was unusual for even a Dúnadan of noble descent to live past 160, and lacking other evidence we might assume that Arathorn simply died of old age

 

 

Araval

همچنین اینگونه بیان شده که که برای کوچ دوباره ی به کاردولان تلاش کرد اما موجودات شیطانی، وایت  اشباحی که توسط شاه جادوپیشه ی آنگمار حدود دو قرن پیش فرستاده شده بودند، از این کارِ او جلوگیری کردند.

Araw

با خود حیوانات فوق العاده ای را به سرزمین میانه آورد، که شامل اجداد مراس  میراها[اسب های اصیل]از روهان می شده است.

Argeleb I

یادداشت3: اینکه آنان به کمک پسر آرگلب، آرولگ اول آمدند و دشمنان آرتداین را به عقب راندند،

4. این مطلب، منبع(ارجاع) مستقیمی است بر (به)استحکاماتی که توسط آرگلب در حدود ۱۷۰۰ سال قبل ساخته شده بود.

Argeleb II

یادداشت2: . آرگلب اول کسی بود که پادشاهی را از سرزمین‌های همسایه‌اش، کاردولان و رودائور را مدعی شد.

Argonath

ما دقیقا نمیدانیم آرگونات چه زمانی ساخته شد.

صورت شاهان عبوث س حجاری شده بود و کلاه خودی بر سر داشتند.

جزئیات ساخته شدن آرگونات داده شده از ضمیمه الف در ارباب حلقه ها گرفته شده است.

Argonui

آرگونویی (سیزدهمین سرکرده دونه داین)

در زمان اون اتفاقات مهمی در شمال رخ نداد(احتمالا غیر از تولد بیلبو بگینز)

Arien

وقتی که والار خورشید را از آخرین میوه لائوره لین بوجود آوردند

Arkenstone

توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و توسط بازماندگانش به عنوان قبل  قلب کوه نامگذاری شد

توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و بازماندگانش آن را قلب کوه نامیدند.

جواهر توسط پسر تراین به کوهستان خاکستری برده شد اما توسط ترور  آن را به تالار بزرگ تراین در اره بور بازگردانده شد.

(استفاده ی زیاد از ساختار مجهول و "توسط" یه مقدار توی ذوق می زد.)

دود هزار سال پس از کشف آن توسط تراین اول، گوهر آرکن بار دیگر در اعماق تنها کوه دفن شد

Arod

اسب روهانی کسی که اسمش چابک معنی میشود.  آرود بعد از از دست دادن سوار اصلی اش آرود توسط ائومر به لگولاس داده شد

Aros

رودخانه ای در شرق بلریاند که  از کوه شمالی ارد گورگوروت سر چشمه میگیرد و در آیلین-اویال به سیریون میپیوندد.

Artamir

شجره ی سلطنتی ائارنور کوتاه بود، و

Artano

در میان این اسامی، آرتانور، به معنای آهنگر بزرگ بود،

Arvedui

آرودویی به سمت شمال فرار کرد، اما در خلیج فوروخل به هلاکت رسید. حالا دیگر، بزرگترین پسرش، آرانارت بود که به عنوان اولین سرکرده ی دونه داین شناخته شد.

در نسخه ی اصلی داستان، که در کتاب تاریخ سرزمین میانه ، جلد دوازدهم، یافته شده است،(یافت می شود)

Arveleg I

در این حمله، آرولگ کشته شد و پسر جوانش، آرافور بر تخت پادشاهی جلوس کرد.

Arveleg II

آرولگ دوم (دوازدهمین پادشاه آرتداین)

Asfaloth

اسب سفیدِ درخشانی بود که توسط گلورفیندل اهل ریوندل در سالهای پایانی دوران سوم بر آن سواری می‌شد، بوده است

گلورفیندل سوار بر آسفالوت بود که راهی جستجو برای یافتن آراگورن و هابیت ها شد و پس از اینکه آن‌ها را یافت، آن الف مرکب خود را به فرودوی زخمی داد. با اینکه  به رغم خطر سواران سیاه در گدار بروئینن در مقابل بود، آسفالوت فرودو را به سلامت به خانه‌ی الروند رساند.

تالکین از یافتن این تناقض را قدردانی کرد و در نسخ بعدی به جای دهنه

Asgon

آسگون نیز به عنوان خادم در دربار برودا خدمت می‌کرد

در ضمن هیچ داستانی درباره‌ی سرنوشت آسگون و دیگر یاغیان گفته نشده( سخنی به میان نیاورده) است.

Astar

پس از اینکه اداین در نومه نور مستقر شدند، آن‌ها تقویم جدیدی برای خودشان ساختند.

Atalantë

نام آتالانته بطور طبیعی در ساختار زبان الویش(الفی) موجود می‌باشد.

Atanatar II

هیارمنداکیل اول یکی از بزرگترین پادشاهان گوندور بود، و مرزهاو ثروت آنرا به بزرگترین( بیشترین) حد خود گسترش داد.

پس از او پسر بزرگش تحت نام نارماکیل اول به حکومت رسید اما چون فرزندی نداشت برادرش کالماکیل پس از جانشینش شد.

Athrad Angren

آتراد آنگرین (گدارهای آیزن)

آتراد آنگرن صورت مفرد دارد. بوده و شکل جمع آن به صورت اتراید آنگرن است.

Aulë

همانطور که نام او نشان می دهد،

Axantur

او جد هالاکار بود که با ملکه تارآنکالیمه ازدواج کرده بود.

Azaghâl

تلخارِ آهنگر از آهن طلا کلاهخودی به شکل سر گلارونگ به عنوان تاج برای او ساخته بود.

در نیرنایت‌آرنودیاد آنان با گلارونگ رودررو شدند و با تبرهای خود به جنگش رفتند.

Azanulbizar

دورین بی‌مرگ نخستین‌بار به آبهای خلد-زارام نگاه کرد و برای بنا کردن خزد-دوم تصمیم گرفت.

 

حرفSهم دو مورد هست فعلا:

مخفی کننده

حرف S :

Smaug

همچنین شهر دیل را به آتش کشید و دورف ها و انسان هایی که به مقابله با او برخاسته بودند

ترور، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین از طریق درب مخفی بگریزد.

اسماگ فریادی دلخراش کرد(کشید) و از آسمان افتاد و بر روی شهر دریاچه فرود آمد و کاملا آن را نابود کرد.

ارباب اسماگ نفوذناشدنی(نفوذناپذیر)

Steward of the King

به همین خاطر بر نامیدن خود به عنوان کارگزار پادشاه ( یا بعضی اوقات، “کارگزاران پادشاهان بزرگ) پافشاری داشتند

به نظر می رسه کار تموم شد. بازم ممکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم یا اصلا متوجه ایرادی نشده باشم، ولی فکر نمی کنم این موارد، متعدد باشن یا مشکل ساز به حساب بیان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
در در 9/23/2016 at 1:38 AM، ورونوه گفته است :

حرفA:

  نمایش محتوا مخفی

حرفSهم دو مورد هست فعلا:

  نمایش محتوا مخفی

به نظر می رسه کار تموم شد. بازم ممکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم یا اصلا متوجه ایرادی نشده باشم، ولی فکر نمی کنم این موارد، متعدد باشن یا مشکل ساز به حساب بیان.

تغییرات و تصحیحات اعمال شدند.

زحمت بی‌اندازه‌ای کشیدید، بازهم ازتون تشکر می کنم و خسته نباشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...