اله سار 3,968 ارسال شده در ژوئیه 11, 2016 در در 7/7/2016 at 3:04 AM، ورونوه گفته است : حرف H: نمایش محتوا مخفی حرفH: Haldad پسر هالداد یعنی هالدار نیز که برای پس گرفتن جنازه پدرش حمله دیگری را رهبری میکرد نیز کشته شد.( دو تا نیز در جمله هست.) Halls of Mandos و دیوارهای آن با پرده ها و قالیچه هایی که وایره، همسر نامو میبافت( می بافد: ناهماهنگی زمان فعل ها) تزیین میگردد بافته هایی که وقایع کل تاریخ جهان را به تصویر میکشند. در این تالارها ارواح انسانها و الفها به انتظار سرنوشتهای متفاوتشان باقی میمانند.( به انتظار سرنوشت های متفاوتشان می مانند. یا: سرنوشت های متفاوتشان را انتظار می کشند.) Harlond in Gondor این بندرگاه در جنوب میناس تی ریت قرار داشت به گونه ای که استحکامات آن به موازات دیوار بیرونی راماس اخور قرار داشت.(جای می گرفت: پرهیز از تکرار) Haudh-en-Ndengin جسد هور، برادر هورین و جد الروند Heart of the Mountain تبدیل به جواهری گرد تشکیل شده از صفحات بسیار شد.( multi-faceted round: کثیر الوجوه، چندین وجهی: تعداد وجه های حاصل از تراش چنان زیاده که جواهر شکل کروی به خودش گرفته. به جای صفحات بهتره از صفحات تراش یا وجوه استفاده بشه.) Hill-trolls عهد: احتمالا حتی در دوران اول نیز وجود داشته اند Hobbits اما وجود آنها اولین بار در سال ۱۰۵۰ د.س گزارش از وجود آنها ضبط شده است( به ثبت رسیده است.) Holman Greenhand هولمان نیز در سرنوشت جنگ حلقه سودمند بوده است،( ایفای نقش کرده است. یا سهیم بوده است.) طی این سفر بود که حلقه یگانه یافته شد( ساختار انگلیسی "یافته شد" به چشم می یاد. برای ساختار مجهول در فارسی لزوما نیاز به صفت مغعولی نیست. با" یافت شد"، یا بهتر از اون: پیدا شد. هم میشه جمله رو ساخت.) Hornblower برگ لانگ باتوم این خانواده به قدری مشهور بود که در ویرانه های ایزنگارد نیزکه در فاصله ای دور از شایر و فاردینگ جنوبی واقع است، تعدادی از بسته های علف چپق که علامت لانگ باتوم روی آنها بود، در فاصله ای دور از شایر و فاردینگ جنوبی یافت شد.( یافته شد رو جایی که بشه از اسم + فعل استفاده کرد بهتره نیاریم. توضیح دادم.) Hornrock صخره شاخ آواز (صخره ای در میان شاخ آواز) The foundation of the Hornburg شالوده ی(بنیاد) قلعه ی شاخ آواز House of Ransom بر قله آمون رود، مدتهای مدیدی، خاندانی از دورفهای کوتوله در قلمرویی زیرزمینی می زیستند که آنرا بار-ان-نیبین-نوئگ، خانه دورفهای کوتوله می نامیدند. تورامبار نیز قول داد که فدیه ای به میم بپردازد، البته هر زمان که بتواند. House of the Stewards (tomb) فرهنگ: گوندور حرفG: نمایش محتوا مخفی حرفG: Galdor of Dor-lomin معنی: نا مشخص Galenas این گیاه توسط اجداد گوندوری ها ، نومه نورین ها (نومه نوری ها یا اهالی نومنه نور) Gamil Zirak یک آهنگر دورف. ارباب تکلار تلخار از نگ رد .(نوگرود) Gamling علی رغم سنش ، ارک ها از طریق مجرای فاضلاب به دیپ( گودی، یا اینکه گودی هلم تبدیل به هلمز دیپ بشه که یکسان باشن) نفوذ کرده اند . Gandalf گاهی اوقات درمیان الفها به صورت ناپیدا یا در کالبد یکی از آنها میرفت( حضور می یافت) مایاری که توسط والار با چهرهی پیرمردان به سرزمین میانه فرستاده شدند، معروف به ایستاری یا [فرقه ی ] جادوگر شدند. شهرت یافتند. (توضیح: حذف فعل تکراری "شدند" و افزودن کلمه ای که جمع بودن "ایستاری" رو نشون بده.) نسبت به هرگونه ماجراجویی ابراز بی علاقگی میکند. وقتی که گروه به راهش را ادامه داد توسط وارگها مورد حمله قرار گرفتند.( گروه در ادامه ی راه خود مورد حمله ی وارگ ها قرار گرفت، هم میشه.) گندالف به امید اینکه بفهمد گولوم حلقه را از کجا بدست آورده است، مراقبی برای اون گذاشت. الفهای بیشه اورا دنبال( تعقیب) کردند اما ردش او را در جنوب گم کردند. او به کوهستان مهآلود رفته بود و برای ۵۰۰ سال، تا زمان روبه رو شدن با بیلبو، آنجا مخفی شده بود، تا زمانی که با بیلبو روبرو شد. در بازگشت او در راه سبز به طرف بری با راداگاست قهوهای را برخورد کرد. میل به قدرت سارومان را فاسد کرده. گندالف نیز آنها را به شکل اسبهای سفید در آورد و اوماج امواج به نزگول حمله کردند.(هجوم آوردند، یورش آوردند: تصویر رو بهتر منتقل می کنه.) گفت که این آخرین چیزی است که به فکر سائرون می رسد.( یا: ممکن است به فکر سائورون برسد.) صدای بوم بوم عظیمی به گوش رسید و اورکها به یاران حلقه ، حمله کردند. گندالف و ارکن براند با هزار( جنگجوی) روهیریم در ۴ مارس وارد نبرد شدند. و او را از زمرهی جادوگران و همچنین شورای سفید خارج کرد. گندالف و پی پین وارد به میناس تی ریت وارد شدند با نوری که از چوبدستی اش خارج ساخت نزگول ها را فراری داد. ولی گندالف اجازه نداد و سرانجام روهیریم ها رسیدند. آنها باید برای منحرف کردن چشم سائرون از حلقه به لشکری تدارک به بنند ببینند و به دروازهی سیاه حمله کنند.لشکر غرب(؟) آماده شد. Garulf اما اسب بی سوارش هاسوفل نقش مهمی همان( همو، او بود) که به مدت ۷ روز از هاسوفل به جای گارولف استفاده کرد. Gate of Argonath Gates of Argonath عنوان اصلی جمع هست: دو مجسمهی بزرگ که در دو طرف رودخانه حک شده بود.( از سنگ تراشیده شده بودند. توضیح: ترجمه درسته، ولی تا جایی که من می دونم توی فارسی نقش زدن بر سنگ، به شکلی که فقط بخشهایی از پیکره از دل سنگ بیرون بیاد رو حکاکی می گیم. در صورتی که پیکره کامل تراشیده بشه و از دل سنگ بیرون بیاد، حجاری مصطلح هست. مجسمه های دروازه هم کامل بودن(سنگ خام دورشون رو نگرفته بود.)) Gate of Dead Gate of the Dead درسته. این مدخل یه مقدار ایراد داشت و یه تغییراتی هم برای واضح تر شدن بهش دادم: شیطانی تاقی سیاه و شوم که از جاده ای که به مسیر های مردگان در زیر دویموربرگ، کوهستان ارواح، میرفت( می رسید) محافظت می کرد. کوه پر رفت و آمد.( کوهستان تسخیرشده، با توجه به اینکه مترجم از کوهستان ارواح در سطر بالا استفاده کرده نیازی به تکرارش نیست.) در آن مسیر ها ، اشباح عهد شکنان بسیار رفت و آمد می کردند. اشباح عهد شکنان بعد از آن که آنها توسط ایزیلدور به خاطر وفا نکردن به عهدشان، به نفرین ایزیلدور گرفتار شدند، آن گذرگاه ها را به تسخیر خود درآوردند. در تمام دورهی سوم ، دروازه بر روی انسان های فانی بسته شد. در تمام آن دوران تنها یک نفر جرات کرد که از آن مسیر عبور کند. او بالدور از روهان بود که از آن پس به بعد ناپدید شد. تالکین قصد نداشت در کتاب ارباب حلقه ها از اصطلاح دروازهی(Gate) مردگان قرار داده شود. استفاده کند. او و آن را به در (Door )مردگان تصحیح کرده بود. اما این تغییر تا سالها بعد در این کتاب اعمال نشد. بنابراین در انتشارات (ویرایش های، نسخه های )اولیهی این کتاب به جای اصطلاح “در مردگان” ، “دروازهی مردگان” قرار داده شده بود.( داشت) Gate of Isengard در مجاورت یک بزرگراه( درسته، ولی شاهراه حس قدیمی بودن رو بهتر منتقل می کنه.) و در قسمت جنوبی استحکامات آیزنگارد قرار داشت. Gate of Mordor دروازهی موردور (دروازه ای در کنار گذرگاه پر رفت و آمد) تسخیر شده (یا متروک) در کنار گذرگاه شمالی موردور ، در قسمت وروردی گذرگاه پر رفت و آمد Gate of Stone جاده ای که به سمت اورفالک اکور( اورفالخ اخور) می رفت ، Gate-Keepers یک سرباز خانه در ساحل شرقی برندی وین ساخته شد و تعداد زیادی هابیت ، برای محافظت از دروازه ها در آنجا مستقر شدند. دروازه بانان تحت رهبری بیل فرنی از بیری بودند. هنگامی که مسافران از جنگ حلقه باز گشتند. دروازه بانان نسبت به انجام وظیفهی خود بی اهمیت بی اعتنا بودند Gates of Morning از آنجا، خدمتکاران یولمو( اولمو) آن را در زیر جهان راهنمایی کردند Gentle یکی از ۷ والیر یا ملکه های والار . ایالت (قلمروی، نیروی، province هست. )استه شفا بخشی بود و درماندگی را درمان می کرد. Gethron اما نارن ای هین هورین در مورد آنها بیشتر گفته است. این گترون بود که قبل از در حضور تینگول در سالن های منگورت ایستاد Ghan قان (نامی از برای رئیس درو اداین) Ghosts مکانی که ارواح درآن حضور می یابند در هاله ای از ابهام است. ( مطمئن نیستم، ولی با توجه به ساختار جمله و ادامه ی مطلب، این ترجمه صحیح تر به نظر می یاد: به ندرت پیش می آید که ارواح، بی پرده در جایی پدیدار شوند.) ارواح برای مثال، پس از آن که گورلیم به باراهیر ، پدر برن خیانت کرد . برای مثال ، برن خواب دید که روح گورلیم در کنار یک دریاچه پیش او آمد و به خیانت خود اعتراف کرد. لوتین، در رویارویی با سارون ، لوتین مورد تهدید قرار گرفت تهدید می کند که اورا از کالبد جسمانی اش عریان می کند(محروم می کند) و به سان یک روح به نزد مورگوت به عنوان یک روح می فرستد. فرستاده می شود. ظاهرا سارون این تهدید را عملی کرده . بنابراین ما باید تصور فرض کنیم که او می توانسته از یک روح ساخته شده باشد. به یک روح تبدیل شده است.(قطعا در واقع، از یک دیدگاه مشخص ، از یک منظر، این دقیقا همان چیزی است که پس از سقوط بارادور برای او رخ داد.) آنها محکوم شده بودند به سرگردانی در کوه های سفید تا زمانی که آنها به پیمانشان عمل کنند. Gil-Galad او در زمان داگور براگولاخ یک بچه بود. زمانی که مورگوت محاصرهی انگباند را در آن جنگ شکست ، پدرش او را نزد کیردان در لنگرگاه ها فرستاد تا در امان باشد. فینگون در نبرد اشکهای بیشمار گم شد.(از دست رفت.) Gil-Stel این سیلماریل بود که ائارندیل آن را بر پیشانی خود بست و آن را همراه خود با کشتی اش به بالا برد. Gilmith سرشان گالادور پس از پیدا کردن شاهزاده دل آمروت مشهور شد. Gilrain افسانه می گوید که نیمرودل پس از آمدن به جنوب و خارج از کوهستان سفید ، سواحل خود را حرکت داده است. افسانه می گوید که نیمرودل هنگام خروج از کوهستان سفید و آمدن به سوی جنوب سواحل این رود را پیموده است. legend said that Nimrodel had walked its banks as she came south out of the White Mountains. Gimli Elf-friend پس از فروپاشی( متفرق شدن، پراکنده شدن) یاران حلقه در پارت گالن ، بنابراین گیملی اولین و تنها پادشاه دورفی (فرد از نژاد دورف ها) بود که به سرزمین فنا ناپذیر پا گذاشت. بوده first and only of dwarven-kind جزیره گیردلی( جزیره ای در میان رودخانه برندی واین) Girdley island جزیره گیردلی (جزیره ای در رودخانه برندی واین)Girdleyisland هردو یکسان هستند، فقط اولی توضیحش روان تر هست ولی دو خط کمتر داره. دومی: پیش از آن که دو شاخابه بار دیگر به یکدیگر بپیوندند و به سمت جنوب جاری شوند، تشکیل می دهد. این جزیره با نام «جزیره گیردلی» شناخته می شد، در صورت استفاده از توضیحات دومی هم که عنوان انگلیسی باید جدا بشه: Girdley Island Girion دوران شکوهمند فرمانروایی گیریون با حمله ناگهانی اسماگ اژدها به اره بور، به طرز غافلگیرانه ای به پایان رسید هر چند که شهر دیل بیهوده تلف شد ویران شد* و گیریون نیز کشته گشت، اما همسر و فرزند کوچکتر او توانستند از طریق رود جاری( رانینگ) به ازگاروث بگریزند Dale was also laid waste به معنی به کلی نابود شدن، مخروبه شدن، ویران شدن سطر آخر:احتمالا پسر بزرگتر به همراه پدرش، در سقوط دیل از دست رفت). رفته باشد.) Gladden fields اطراق( بهتره از اتراق که صورت برگزیده هست استفاده بشه.) گاه ایسیلدور بود، زمانی که وی حلقه را از دست داد. Gladden river بند 2، سطر 2: آتش جنگ در اریادور و در غرب کوه های مه آلود، برافروخته شد. بند3 سطر 2: سالار بوده است و بند4 سطر3: آنها مردمانی نجیب(اصیل) و زیبا موی( با موهای روشن)* بودند، *fair-haired سطر5: این مردمان به مدتی طولانی در حاشیه گلادن زندگی کردند بند6سطر3: به شرق رودخانه و مصب گلادن سفر کردند، ردپاهایی یافت که به سوی جنوب میرفتند، از دامنه های فنگورن میگذشتندو همانطور از لیملایت و سپس از نیمرودل و سیلورلود تا حاشیه لورین و همینطور ادامه پیدا میکرد و موریا پس آخرین بازمانده استورهای گلادن، Glamdring گندالف، این گلامدرینگ است، دشمن کوب که پادشاه گوندولین یکبار در نی-نای-تار-نویدیاد( نیرنائت آرنوئدیاد) و بار دیگر در سقوط گوندولین. سطر آخر: وجود داشته است که دست کم نام آن ها Glamhoth هر چند نام سینداری اورک ها “yrch” است، Glaurung گلائرونگ، در داگوربراگولاخ و نی-نای-تار-نویدیاد(نیرنائت آرنوئدیاد) Glittering caves از غارهای چدارگورج( تنگه ی چدار) واقع در شهر سامرست در جنوب انگلیس Gloin گلوین فرودو بگینز را در ریوندل ملاقات کرد و در شورای الروند شرکت کرد. River Glanduin رودی که از کوه های مه آلود سرچشمه میگرفت و River Glithui از دامنه آمون دارتیر و کوه های سایه، این رود به سوی جنوب دور از کوه، اندکی کمتر از ۵۰ مایل، به سمت جایی که در آن به تی گلین می ریخت، ادامه پیدا میکردو به رودخانه It flowed southward away from the mountains for less than fifty miles, after which its waters ran into the Teiglin, and on into the mighty river Sirion. این رود به طول کمتر از پنجاه مایل در جنوب کوه امتداد می یافت و سپس به تی گلین و از آن به رود بزرگ سیریون می ریخت. گلیتویی در نقشه های ضمیمه شده سیلماریلیون، نشان داده شده است، اما نام آن آورده نشده است.( بدون این که ذکری از نام آن به میان بیاید.) حرف F: نمایش محتوا مخفی حرفF: Faithful نومهنوریهایی که برخلاف فرامین( فرمان های: غلط مصطلحه اما به هرحال، غلطه) آخرین Falas منطقه ساحلی بلریاند غربی، که فرمانروای آن گیردان کشتیساز بود در بندرگاهایش در اگلارست و بریتومبار.: که گیردان کشتی ساز از بندرگاه هایش در اگلارست و بریتومبار بر آن فرمان می راند. Falathrim این الفها از نسل تلهری بودند که در بلریاند ماندند در حالی که خویشاوندانشان به دنبال اوسّه به والینور رفتند. Of Telerin descent, these Elves were persuaded by Ossë to remain in Beleriand when their kin journeyed to Valinor. این الف ها که از تبار تله ری بودند، هنگامی که خویشانشان به والینور سفر می کردند، به ترغیب اوسه در بلریاند ماندند. Fall of Gil-galad تصنیفی که جریان سقوط گیل گالاد بیلبو آن را به زبان مشترک ترجمه کرده و آن را به سم گمجی آموخته. Fallohides سه تا "داشتند" پشت سر هم اومده توی این قسمت: فالوهایدها با اقوام دیگر بیشتر رفت و آمد داشتند(می کردند) و با تمام اقوام میانه به خصوص الفها مراوده داشتند. شاید به همین دلیل است که به در موسیقی و سخن گفتن مهارت داشتند. ( شاید مهارت آن ها در موسیقی و سخن گفتن به همین دلیل باشد.) در این زمان با اجداد روهیریمها میزیستند ، زیرا روهیریمها نیز در ابتدا در شمال میزیستند( ساکن بودند.) موجودات اهریمنی در شرق سرزمین میانه زیاد شدند Far downs اینجا همان جایی است که فسترد از گرین هولم ، اولین والی سرحدات غربی که از این سرزمین تا تپه های برج ادامه دارد ، از آن آمده است . Far Harad هاراد دور (سرزمینهای مشتعل سوزان دوردست جنوب) قاعدتا منظور از burning حرارت و دمای زیاد هست، نه این که سرزمین ها واقعا در حال سوختن باشن. Farthings فارتینگز ( فاردینگز) Fathers of Dwerves عنوان مشکل املایی داره: Fathers of the Dwarves در مردم تاریخ سرزمین میانه، جلد دوازدهم: مردم( مردمان) سرزمین میانه، Felagund فلاگوند (نام دورفی فینرود) Fen hollen و تخت کارگزاران و شاهان در آن قرار داشت Fen of Serech مرداب سرخ سرزمین مردابی سرخ سرزمین مردابی سرخ در اکثر جنگها نقش داشته در درون آبهای سرخ افتادند. اما او به وسیلهی باراهیر نجات پیدا کرد و به نارگوتروند گریخت مردان خاندان هادور در آنجا مقاومتی تشکیل دادند اما تورگان که مظنون ( مظنون اینجا مفهوم رو برعکس می رسونه، بدگمان، ظنین هم مشکل داره اما کمتر از مظنون) بود فریادهای “تورگان! تورگان! مردابهای سرخ را به یاد آور” را نادیده گرفت. Fili اما در نبرد پنج سپاه دو برادر دلاورانه با سپر و بدنهای خود از تورین محافظت کردند و در نهایت کشته شدند. Finduilas of Nargothrond فیندویلاس از نارگوتروند (دختر محتوم (محکوم به فنای*، شاید شوربخت هم قابل قبول باشه.) اورودرت) * doomed Fire foot اسبی که ائومرِ روهانی میراند. Firiel به تاج و تخت گوندور را ادعا کرد، First Battle of the Fords of Isen حمله سارومان به قوای روهیریمها تحت فرماندهی تئودرد First house of Edain یکی از خاندانهای آدمیان که به در دوران اول به سمت غرب کوچیدند. آنها در ابتدا مردمان ماراخ را دنبال میکردند اما با زیاد کردن(افزایش، افزودن بر) سرعت سفرشان اولین گروه آدمیان بودند Firth of Drengist کیریت نینیاخ میرسد Flame of Udun نمیتوانی بگذری. آتش تیره. شعلهی اودون به تو کمکی نمیکند You cannot pass. The dark fire will not avail you, flame of Udûn. همونطور که از جمله ی اصلی و عنوان مدخل هم برمیاد، شعله ی اودون لقبی برای بالروگ موریاست. و توی این جمله منادا قرار گرفته. و ترجمه ی کتاب هم اگه یادم باشه مشکل داره: نمی توانی بگذری، آتش تیره یاری ات نخواهد رساند، شعله ی اودون! کلمهی شعله، احتمالاً به جنس بالروگ باز میگردد Fords of Aros محل به نام گدارهای آروس معروف است که الفها به آن آروسیاخ میگفتند بعد از آمدن آنگولیانت و بر پا شدن کمربند ملیان Fords of Poros تا قوای هارادریمها را که از جنوب حمله میکردند، سرکوب کنند. Forest of Fangorn بسیاری از قسمتهای سرزمین میانه را در بر داشت(می گرفت) نقش مهمی را در ویران کردن آیزنگارد بر عهده کردند گرفتند Forgoil فورگویل (کلهکاهی ها) نام توهینآمیزی برای روهیریمها به خاطر دونلندیها از زمانی با روهیریمها دشمنی ورزیدند دونلندیها را بر علیه روهیریمها بشوراند مرگ بر فورگویل Forochel فوروخل Forod Waith , lands این نام (سرزمین مردم شمال)* را به علت( خاطر، دلیل حضور) مردم دلیر و خوشبنیهای که روزگاری در این سرزمین میزیستند به آن دادهاند. *معنای نام به فارسی مشخص نشده بود و همین جمله رو نامفهموم می کرد. *املای عنوان به شکل سرهم: Forodwaith صحیحه.(این مدخل و بعدیش) Forod Waith , people محل زندگیشان نزدیک خلیج یخزدهی فروخل بود. Forostar و حدود دویست مایل مرزهای جنوبی آن، حدود دویست مایل با دماغهاش در شمال فاصله داشت فاصله داشت. اگه بین اینا خواستین اولویت بندی کنین از G شروع کنین. ایرادای اون دو تا چندان جدی نیست ولی حرف g چند مورد مشکل معنایی داره. بازهم ممنون از زحمت و دقتنظرتون. تغییرات و تصحیحات اعمال شدند. لطف کردید. در در 7/7/2016 at 5:54 PM، Théoden گفته است : سلام در رابطه با حرف g : از این حرف، حدود 60 مدخل رو بنده چند سال پیش ترجمه کردم. ترجمه هایی که در اون اسم شخص یا مکان به اشتباه نوشته شده، قطعا ترجمه بنده هست چون من اون روز که ترجمه میکردم، کتاب ها رو نخونده بودم. ولی اگر یک بار دیگه به مدخل های حرف G نگاه کنید، می بینید که اکثر اسم ها به صورت بولد هستند. بنده موقعی که ترجمه می کردم، اسم هایی که تلفظشون رو شک داشتم به صورت بولد تایپ کردم و قرار شد یه نفر این اسم های بولد شده رو چک کنه. ولی به همون شکل روی سایت قرار گرفتند و در رابطه با مشکلات معنایی که اشاره کردید : قسمت مربوط به گندالف اصلا از اون دانشنامه ای نیست که بنده ترجمه کردم. http://www.glyphweb.com/arda/g/gandalf.html من رو این صفحه چند ساعت وقت گذاشتم. ,ولی الان میبینم یه متن دیگه رو گذاشتند. در واقع فکر کنم مقاله فارسی هست و اصلا ترجمه نیست. غلط هایی که از مدخل های Gate of the Dead و Ghost گرفتید کاملا درست هست (یعنی اینکه ترجمه شما درسته ). اون زمان این دو تا موضوع کلا واسم مبهم بود ممنون در مورد اون اسامی بولد شده، کمکاری از سمت من بوده، حرف شما به من منتقل شده بود و باید قبل از آپلودشون دقت لازم رو می کردم، اما متاسفانه نکردم. بابتش عذر می خوام و بازهم ممنون زحمتی که کشیدید و وقتی که گذاشتید. در مورد مدخل گندالف هم همینطور دوستمون گفتند اینها برای اکران فیلم هابیت و مناسب با اون حال و هوا آماده شدهبودند تا توی صفحه اول قرار بگیرند. بعد از تمام شدن کل فرهنگنامه، دوباره بر می گردیم و تا جای ممکن مدخلها رو از منابع مختلف غنی می کنیم. 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ورونوه 1,963 ارسال شده در ژوئیه 27, 2016 حرف B: مخفی کننده حرفB: Bag End زیر تپۀ هابیتون مجموعۀ حفره های بزرگ زیر تپۀ هابیتون به عنوان خانه بیلبو بگینز و وارثش فرودو شناخته میشدند.درب گرد و سبز رنگ آن به یک حفرۀ هابیتی بزرگ و مجهز باز میشد که به بیشترقسمتهای تپۀ بالای هابیتون راه داشت. مطابق رسم و رسوماتی که حفره های هابیتی بر مبنای آن ساخته میشد، تمام اتاقهای منطقه بگ اند همتراز بودند. Baggins Family یکی از خانواده های قدیمی منطقه شایر که غالبا در ناحیه هابیتون واقع در سرزمین فاردینگ غربی یافت میشدند. آنها همیشه یکی از خانواده های مهم شایر محسوب می شدندو باعث بوجود آوردن دو هابیت مهم دوران سوم به نامهای بیلبو (یابنده حلقه) و فرودو (حامل حلقه) از اعضای این خاندان اند.شدند.( ترجمه درسته ولی" باعث به وجود آوردن شدن" زیاد خوشایند نیست.) Bagshot Row حفره های پایینتر و با حفرههای جدیدی که به سادگی Bain بِین(مخصوصا که در همین متن به شکل بین اومده) پسر بارد قایقران کمانگیر اسباب بازیهایی با نشان دیل در مراسم تودیع بیلبو دیده می شد که می بایست در زمان بین ساخته شده باشند. که در زمان بین انجام شده است دیده میشود. Balchoth آنها دراواخردوران سوم به گوندور متعرض شدند ولی توسط کیریون و ائورل به عقب رانده شدند. Bald Hill وجه تسمیه آن غیر از رویش سره گونهای قرمز در آنجا، این تپه در اصل محل اسکان دورفهای خرد بود (آنها به آمون رود، شارب هونو( شارب هوند) میگفتند.) Balrogs بالروگ ها(دیوان قدرت) ازنژاد مایار سرچشمه گرفته اند. آنها موجوداتی شبیه به خود سائورون و از ارواح نخستین آتش بودند. آنها به دلخواه خویش در دوران باستان با ملکور متحد شدند و در اثنای جنگ بلریاند مربوط به دوران اول، یکی از وحشتناکترین خادمانش بودند. با این تفاوت که از سوراخ بینی آنها آتش زبانه در نبرد خشم، مورگوت مورد تهاجم نیروهای بالروگ ها همانند سائورون و یا گاندالف در اصل از مایارها بودند. ملکور در گذشته های بسیار دورکه در این دنیااز جلال و جبروت برخوردار بود،آنها را برای خدمت کردن به خویش اغوا کرد. او در اصل آنها را در عهد درخشان والار در پناهگاه باستانی خود به نام اوتومنو گرد آورد. وقتی که بالروگ های اصلی در حمله والار آنگولیانت ملکور را در پناهگاهش به دام انداخت و سیلماریل هارااز او برای خویش طلب کرد، تا اینکه که بالروگ ها ارواح آتش بودند. قلبشان از آتش بود و همانگونه که گفتهایم تازیانههایی از آتش با خود حمل میکردند. گرچه پوششی از سایه و تاریکی گرد آنها را فرا گرفته بود ولی قادر به انجام چنین کاریهایی نبودند.( متوجه نمی شم این جمله ی آخر چه مفهومی داره و ترجمه ی کدوم بخشه.) به عنوان مثال بالروگی که درموریا باگاندالف جنگید با و جود اینکه از سوراخ بینیش آتش زبانه میکشید ولی در ابتدا هیچ اشاره ای به ماهیت آتشین خود نمیکرد. چیزی که پیدا کردم اینه: Though Balrogs were spirits of fire, they could shroud themselves entirely in darkness and shadow. The Balrog that Gandalf fought in Moria, for example, at first gave no hint of his fiery nature apart from the flames that issued from his nostrils. گرچه بالروگ ها ارواح آتش بودند، می توانستند خود را کاملا در سایه و تاریکی بپوشانند. به عنوان مثال، بالروگی که در موریا با گندالف جنگید، در آغاز، به جز شعله هایی که از حفره های بینی اش زبانه می کشید، هیچ نشانه ای از ماهیت آتشینش بروز نمی داد. موضوع دیگری که برای ما بسیار جالب توجه است این مورد است که این مقاله منتهای تلاش خود افراد هستید که در رابطه با این سوال خیلی محکم به دیدگاه های خود چسبیدهاید، در این صورت شانس نسبتاً خوبی دارید که با ما موافق نباشید. بدین معنی که : سرزمین تاریکی با آمدن برق از بین رفته است. بستن راه نور، محدوده ی تاریکی را پدید می آورد. , a region of darkness caused by light being blocked. دقیقا اینکه کیفیت اینها چیست همان نکته مورد بحث ماست ولی قطعاًمیتوانند به اشکال مختلف تقسیم شوند. چگونگی شکل شبح موضوع آغازین بحثاصلی ماست. این که دقیقا چه کیفیت هایی دارد، قابل بحث است، اما بی تردید می تواند به شکل های گوناگون در آید. در واقع، این شکل های سایه مانند، مقدمه ی شکل گیری تمام مباحثه اند. Exactly what its qualities are is a debatable point, but it can certainly flow into different shapes. These shadow-shapes, in fact, form the beginning of the whole debate. یاران حلقه با بالروگی که مشهور به بلای جان دورین بود با آن مواجه میشوند. به طور ویژه دو مرجع این بحث را دامن رده است. (2)را با عبارت قبلی از قبل چه پیش فرضی از بالروگ ساختار جمله به گونه ایست در اینکه بالروگ ها دستانی داشتهاند هیچ شکی نیست. این را همه کس میداند. ،حتی اگر گفته باشیم که او دستانی از شبح سایه داشت. even though we've just been told that it had 'arms' of shadow. «شاخکهایش گسترده شد»را به دنبال آن عبارت بیاوریم را که باید مفهوم«شاخکی از شبح سایه»را بدهد،راحتترمیخوانیم. این وضعیت مربوط به حالتی است که بالی وجود ندارد. بسیار خوب در اینجا چنین استدلال میکنیم در ساختار خود جمله هیچ مورد قطعی و جود داشته باشد، بنا براین بحث اخیر اگر به تنهایی بر مبنای این عبارت ادامه یابد، دور باطل است. این قضیه به ما چندان کمکی نخواهد کرد قبل ازخروج از این بحث یک مرور مثال روشن نیست چگونه عبارتی که سالها مورد مناقشه بوده است باید این عبارت به صورت ظاهری تفسیر شود. این مطلب به خاطر آنست که تالکین نوشته بوده است «بالهای شبح سایه گسترده شد» یا چیزی از این دست. «گاندالف مثل برق(flying down ترجمه کاملادرسته ولی تصویرسازی ای که روش بحث داره رو منتقل نمی کنه، نمی دونم به جاش بذاریم "پرواز کنان" یا همون فرود آمدن انتهای جمله مفهوم رو می رسونه؟) از پلهها فرود آمد و در میان گروه زمین خورد»یاران حلقه جلد ۲ فصل ۵ پل خزد- دوم که گاندالف به صورت ظاهر واقعا پرواز کرد. claim that Gandalf literally 'flew'. عبارت «گاندالف مثل برق از پلهها فرود آمد»نیز ثابت مینماید که گاندالف نه تنها میتواند پرواز نماید بلکه منتظر فرصتی است تا استعدادش را به نمایش گذارد.( همون مسئله ی بالا) این مرجع برای روشنگری بدست ما رسیده است وارتباط روشنی با بحث مزبور دارد. این متن ( متن مورد بحث)در پیامبری پیش گویی مالبث دیده شده است و مطالب آن در باره گذرگاه های مرگ است «بر سرزمین آنجا( برآن سرزمین، شاید بهتر باشه) شبحی سایه ای بلند گسترده میشود، بالهای تاریکی تا سمت غرب میرسد. »بازگشت پادشاه جلد ۲ درگذشت یاران خاکستری( گذر گروه خاکستری) 'Over the land there lies a long shadow, westward reaching wings of darkness.' Passing of the Grey Company کوه هلاکت بالهای غول پیکری به بلندی طول صدهاهزاران مایل imagine Mount Doom with gigantic wings hundreds of miles long! تصور «بالهای شبح سایه» نباید واقعی در نظر گرفته شود. Argument Two: ‘With Winged Speed’ بحث دوم :” with winged speed ” (به سرعت باد بر بال سرعت) مشکل اصلی بحث به خاطر عبارت «بالهایش گسترده شد» است که ممکن است ما راغافلگیر نماید. ناگهان آنها شتابان برخاستند و به سرعت باد( اینم باز درسته ولی مشکل سر بال هست: و به تندی بال زدن. یا بهترش: بر بال سرعت. البته من معادل مناسبی براش نمی شناسم. اگه چیز بهتری هست جایگزین کنین.) از روی(فراز) هیتلوم گذشتند و مانند تندبادی از آتش به لاموت رسیدند»تاریخ سرزمین میانه جلد ۵ (حلقه مورگوت)آخرین داستان سیلماریلیون، بازپس گرفتن سیلماریلها [4] 'Swiftly they arose, and they passed with winged speed over Hithlum, and they came to Lammoth as a tempest of fire.' آن بلکه مربوط به نسخه چاپ نشده سیلماریلیون است که ادعا میشود از نظر اصالت بر نسخه چاپ شده اولویت دارد. برای پرهیز از بحث بی مورد عبارت فوق به طور مشخص هیچ گونه در نتیجه عبارت «(سوار کاراران) به سرعت باد (بر بال سرعت)از روی هیتلوم گذشتند بحث واقعی اثباتی به نفع بال واقعی بالروگ ها شایسته است که به پایان رسد.(دست کم سزاوار یک جمع بندی است) The positive argument in favour of real Balrog wings at least has the merit of brevity صحنه روبرو شدن گاندالف با بین از اهالی تورین بلای جان دورین را در نظر آورید. consider Gandalf's encounter with Durin's Bane. اینها برای مخلوقاتی که بالدار باشند او از بالا سقوط کرد و دیواره ی کوه بین از اهالی دورین تنها موجودی نبود که نمیتوانست پرواز کند.(بلای جان دورین تنها بالروگی نبود که نمی توانست پرواز کند.) Durin's Bane isn't the only non-flying Balrog, either یکی دیگر از استدلالات مخالف رایج که در هر دو مورد مطرح است اینست که بالروگ ها تا حدودی برای استفاده از بالهایشان منع شده بودند. نه به خاطر این است که بال نداشته است(به این خاطر نیست که) و یا اینکه بجای پرواز واقعی فقط در فواصل کوتاهی tells us that the hall was so wide that it needed pillars down the centre to support the roof: سالن آنقدرعریض بود که برای نگهداری سقف ستونهایی آن پایین در وسط (مورد نیاز بود، نیز تقویت میشود . This gives us a Balrog the size of a house این مقدار در واقع اندازه ی یک خانه را به بالروگ ها را نشان میدهد و به یاد داشته باشید این تصور که بالروگ ها غول پیکر هستند کاملا رایج است و یک بالروگ اغلب با قامتی به بلندای حدود سی پا( بیش از 9 متر) از این مقدار که حدس زده شد بلند تر یا بیشتر از چنین تخمین هایی مجسم میشود. the idea of a gigantic Balrog is quite common, and it's often depicted as being thirty feet high or more, which is consistent with these estimates. اگر بالهای بالروگ ها واقعی باشد ضرورتا در رابطه با ورود به این اتاق موجود است. به عنوان مثال : با این وجود بالروگ به هر طریقی که بوده است آنها را هدایت میکند موفق می شود که پشت سرش اورک ها از طریق این ورودی وارد اتاق شود. او هنوز میتواند«بهارتفاعی بالاتر» قامتی با بلندی قابل توجه، مثلا حدود ده پا بالاتر برساند داشته باشد. Balrog manages to follow the orcs into the Chamber through this entrance. He can still be of 'a great height' (2) - say ten feet tall or so {بالروگ} با گامهایی که گام بلندی به سوی شکاف برداشت. قامتش از قد یک مرد تجاوز نمیکرد در حالی که اما به نظر می رسید که وحشت پیشاپیش او میآید به سوی شکاف گام برمی داشت. '[the Balrog] strode to the fissure, no more than man-high yet terror seemed to go before it بنابراین نمیتواند به عنوان هیچگونه دلیلی اقامه شود. با وجود این، دیدی را که تالکین و اینکه او به سوی پل قدم پیش نهاد (۶) و [پلی] آنقدر باریک که دورفها تنها توانستند به صورت ستون یک نفره از روی آن عبور کردند کنند. خلاصه عملیاتی که انجام میشود این ها رفتارهای موجودی کمابیش در قد و قواره یک انسان است نه یک موجود غول پیکر These are the actions of a more-or-less man-sized creature, not a giant. مواردی که ذکر شد به هیچ وجه تنها ایراد وارد بر بالدار بودن بالروگ ها نیست و اما شاید محکمترین آنها نباشد باشد. These are by no means the only objections to real Balrog wings, but they're probably the strongest. اینها سوالات ناشیانه ایست که فقط با فرض بالدار بودن شاید منصفانه باشد که بگوییم هیچ مدرک مسلمی دال بر بالدار بودن بالروگ ها جایی که پای مدارک به میان کشیده میشود این مدخل بالروگ رو آخر کار یه نگاه بندازین، احتمالا چیزهایی هست که از قلم انداخته باشم. Ban of the Valar آنقدر با کشتی دورشوند که نتوانند سواحلشان را ببینند. این حکم توسط آر- فارازون نقض شد Bandobras ‘Bullroarer’ Took او به خاطر دفع Bane of Glaurung قاتل گلورانگا( داگنیر گلائورونگا) این لقبها به تورین داده شد. او پس از اینکه اژدهای گلائرونگِ اژدها را کشت، روی سنگ قبرش به زبان الفی نوشتند (حک کردند) قاتل گلائرونگا (داگنیر گلائورونگا، بلای جان گلائورونگ) Bar-en-Danwedh این خانه مخفیگاه یکی از دورفهای زیبای خُرد تپۀ برهنه سر Barad-dûr بی اندازه قوی مستحکم، کوهی از آهن، دروازه ای از پولاد، برجی الماسگون( از ماده ی بی شکست: adamant) مقاوم، …، باراد- دور دژ سائرون(این تغییرات اجتناب ناپذیره چون در ادامه بحث مصالح پیش میاد.) immeasurably strong, mountain of iron, gate of steel, tower of adamant ساخت بناهای باراد- دور شش صد سال به طول انجامید. دیری نپایید که تار- میناستیر از اهالی نومه نور برای مدت زیادی در دوران سوم پناهگاه سائورون در موردور که نزگول به جای او برآن فرمانروایی میکرد نبود. فرمانروای تاریکی ترجیحاً در جنوب جنگل سیاه واقع در دول گلدور مسکن گزیده بود. در دوران سوم از،شورای سپید (شورای خردمندان) نیروهایش را برای دفع او روانه جنگل سیاه کرد و او بار دیگر به موردور عقب نشینی کرد. او در آنجا برج سیاه را از نو ساخت.(بخش آندرلاین یه مقدار دیریاب شده. یه کم پس و پیش کردم شاید خوانا تر بشه.) For much of the Third Age, Sauron's stronghold was not in Mordor, which was ruled in his stead by the Nazgûl. Rather, the Dark Lord dwelt in the south of Mirkwood at Dol Guldur. سائورون بخش اعظم دوران سوم را بیرون از موردور، که نزگول به نیابت از وی اداره اش می کردند؛ پناه گرفت. لرد سیاه، خود، دول گولدور در جنوب سیاه بیشه را برای اقامت برگزیده بود. واژۀ «مقاوم: adamant » بیشتر برای الماس به کار میرود و تصورش بسیار سخت است که سائورون برجی از الماس ساخته باشد و به دژ سیاه خود افزوده باشد. در این متن واژه «مقاوم» بیشتر معنای «جسم سخت و محکم» را به ذهن متبادر میسازد. از دروازه پولادین برج، گذرگاهی کشیده شده بود که از روی پل بزرگ میگذشت و به دشت گورگوروت منتهی میشد. ما همچنین میدانیم که گدازه های آتشفشان کوه هلاکت ازطریق کانالهایی به عقب باز میگشت و پس از عبور از دشت مزبور به باراد- دور میرسید. Baragund بارا گوند (پدر مورون الدون) او پدر مورون الدون و پدر بزرگ تورین تورامبار محسوب میشود. او از داگور براگولاخ فرار کرد و اندکی بعد همراه با عمویش باراهیر و تنی تا اینکه سرانجام به سائورون تسلیم شدند Barahir سطر آخر: باراهیر مدت هفده سال به عنوان کارگزار گوندور فرمانروایی کرد و بعد از او پسرش به نام دنه تور دیور جانشین او گردید Baraz باراز (نام کوتاه شدۀ بارازینبار) به نظرمیرسد که باراز کوتاه شدۀ نام بارازینبار باشد. Bard ll بارد دوم ( پسر نوۀ بزرگ بارد کمانگیر) توضیح: بارد دوم پسر برند پسر بین پسر بارد کمانگیر هست. این سه عنوانBarrow-Downs،Barrow-wights، و Barrows، اگر به ترتیب: تپه های گورپشته( بلندی های گورپشته)، اشباح گورپشته، و گورپشته ها معنی بشن، از این آشفتگی در میان. Barrow-wights متنی که توی سایت مرجع هست یه مقدار تفاوت معنایی داره: اصطلاح «مخلوقات بارو» آنطور که توسط تالکین بکار رفته است به مفهوم گورکن و چیزی نزدیک به آن بوده است. ولی به نظر میرسد این اصطلاح که در ارباب حلقهها به کار رفته است، ساخته و پرداخته خود تالکین باشد. لغت اصلی wighs (یا در انگلیسی قدیم wiht ) به مفهوم شریر یا روحانی نمیباشد. 1 The word wight comes from Old English wiht, a word with a very broad meaning that could signify a person, a creature or even just a thing. That word in itself didn't have any particularly evil connotations, but the related Old Saxon wiht, which literally meant 'thing', could be used to also refer to demons. It may be that Tolkien had this connection to the underworld in mind when he chose to refer to the grave-spirits of the Barrow-downs as 'wights'. Meaning A barrow is a grave-mound, and wight means a person or creature1 واژه ی wight(به معنای باشنده، موجود)، از انگلیسی قدیمی wihtریشه می گیرد. کلمه ای با معنای بسیار گسترده که می توانست به یک شخص، یک موجود، یا حتی یک شی اشاره داشته باشد. این واژه به خودی خود هیچ دلالتی بر شیطانی بودن ندارد. اما wiht در ساکسونی قدیمی که در لغت به معنای “شی "یا" چیز" است به شیاطین نیز اطلاق می شود. شاید تالکین همین پیوند با عالم مردگان را مبنای انتخابwight برای نامیدن ارواح مقبره در بلندی های گورپشته قرار داده باشد. معنا: یک barrow(بارو، پشته) یک گورپشته است و wight به یک شخص یا موجود اطلاق می شود. Barrows سپس کاردولان و دونه داین قرار گرفت Bats بات خفاش ها (مخلوقات بالدار شب) آنها در سرزمین میانه به خاطر گرفتن بخشی از خاک گوبلینز که در اثنای نبرد پنج سپاهروی داد، بسیار مشهور بودند. عمده ی شهرت آن ها در سرزمین میانه به خاطر جانب داری از گابلین ها در نبرد پنج سپاه است. Battle of Azanulbizar در این نبرد ناین همراه با آزوگ و بسیاری از نیروهای متخاصم طرف مقابل هر دو طرف از بین رفتند in which Náin and Azog were both lost along with many on either side Battle of Dale داین پاآهنین و نشان برند، حاکم دیل هر دو در این نبرد نابود شدند پسران دو فرمانده به نامهای بارد دوم و تورین سوم Brand of Dale and Dáin Ironfoot were both lost in the battle, نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمین ایسترلینگ (شرقی) به پایان رسید..آنها نشان دیل و جسد داین را رها کردند. و دست نشاندگان آنها اره بور را به محاصره درآوردند. محاصره هفت سال روز به طول انجامید تا اینکه خبرهایی مبنی بر سقوط باراد – دور به گوش محاصره کنندگان رسید و جنگجویان آنها را دلسرد کرد. نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمان ایسترلینگ، مرگ برند و داین و حصر جانشینان آن ها در اره بور، پایان گرفت. The actual Battle of Dale started on 17 March, and ended with the victory of the Easterling invaders, leaving Brand and Dáin dead, and their heirs besieged within EreborThe siege lasted for seven days, until news of the Downfall of Barad-dûr reached the besiegers and sapped their morale Battle of Five Armies تمام سپاهیان منطقه کوه های مه آلود همراه با متحدینشان یعنی گرگها و بات خفاش ها گرد آمدند و برای انتقام نقشه کشیدند بخش های زیرخط دار مشکل دارن، ترجمه ی اصلاح شده رو زیرشون نوشتم: آنها تلاش خود را صرف باز سازی اره بور کردند و به خاطر همین مسئله مورد خشم تراندوئیل قرار گرفتند و به طور غیر مستقیم باعث ویرانی شهر لیک شدند. تراندوئیل که از الفهای جنگلی بود به مردان شهر لیک پیوست و آنها به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنجهای اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسر عمویش داین را که همراه با سپاهیانش عازم آهن کوه بود به دفع آنها فرا خواند. آن ها پویش خود برای بازپس گیری اره بور را به انجام رساندند اما در این راه خشم تراندویل را برانگیختند و نیز، غیرمستقیم، ویرانی شهر دریاچه را باعث شدند. الف های جنگلی تراندویل به مردان شهر دریاچه پیوستند و به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنجهای اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسرعمویش داین را فراخواند و او با سپاهش از تپه های آهن به راه افتاد. از اینرو الفهای جنگلی همراه با مردان لیک از یک سو و دورفها و تورین و داین از سوی دیگر در مقابل یکدیگر جهت نبرد صف آرایی کردند. پیش از این وقتی که دیدند ابر تیره ای از سمت شمال فرا میرسید اولین تیرها توسط باتها که طلایه داران سپاه اورک های بلاگ بودند از کمانها رهاشده بود. بدین ترتیب صحنه برای نبرد میان الف های جنگلی و مردان دریاچه از یک سو و دورف های تورین و داین از سوی دیگر فراهم آمد. نخستین تیرها از چله ی کمان رها شده بودند که ابر تیره ای از شمال فرا رسید. خفاش هایی که طلایه دار سپاهیان بولگ بودند. They achieved their quest to recover Erebor, but in doing so they earned the anger of Thranduil, and indirectly caused the destruction of Lake-town. Thranduil's Wood-elves joined with the Lake-men, and they marched north to claim a share of Smaug's treasure in recompense. In response, Thorin called on his cousin Dáin, who set out with his own army from the Iron Hills. So the scene was set for a confrontation between the Wood-elves and Lake-men on the one side, and the Dwarves of Thorin and Dáin on the other. Already the first arrows had been shot when a dark cloud was seen coming out of the north - the bats that heralded the Orc-armies of Bolg. شبانگاهان اورف ها با تلفات اندکی مغلوب شدند اورک ها مغلوب شدند، اما نه بی خسرانی بزرگ. تورین نبردی جانانه با محافظین بلاگ بولگ انجام داد و کشته شد. همراه با او دو نوۀ خواهرزاده ی جوانش به نامهای فیلی و کیلی از پای در آمدند. بلاگ بولگ بدست بئورن تکه پاره شد و جان سپرد By nightfall the Orcs were defeated, but not without great loss. Thorin himself was slain, making a bold attack against the bodyguard of Bolg, and with him fell his young nephews Fíli and Kíli. Bolg was dead, too, crushed by Beorn, and the Goblins of the northern mountains were scattered or destroyed. تاریخها در هابیت ندرتا درست میباشند ( دقیق اند) Dates in The Hobbit are rarely given precisely Battle of Fornost ناوگان بزرگی از کشتیها که با خود جنگجویان گوندور آنها با سپاهیان پادشاه جادوپیشه نتنها نه در خود فورنست( فورنوست) بلکه در دشتهای شمالی نزدیک به دریاچه اوندینیز ایوِندیم روبرو شدند. They met the Witch-king's armies not at Fornost itself, but on the plains westward towards Lake Evendim. او ابتدا ممانعت کرد ( سرباز زد: چون جلوی خودش رو می گیره، نه کس دیگه)ولی سالها بعد دوباره پادشاه جادوپیشه او را به این کار دعوت کرد که این بارائارنور پذیرفت. او وقتیکه سوار بر اسب به سمت میناس مورگول میراند، توسط نازگل نزگول ربوده شد و دیگر خبری از او بدست نیامد. عقب نشینی اجباری مشرقیها (ایست واردها) به سوی فورنست منجر به مخفی و تارو مار شدن افراد آنگمار گردید. با عقب نشینی جناح شرقی از میدان نبرد به سوی خود فورنوست، نیروهای آنگمار به دام افتادند و تارو مار شدند. Retreating eastwards from the battle towards Fornost itself, the forces of Angmar were ambushed and put to rout. Battle of Nanduhirion نبرد ناندوهیریون نبردی سرنوشت ساز درجنگ بین اورک ها ودورفها که در زمستان این نبرد آزنول بیزار و یا نبرد ماین ها و معادن موریا نیز نامیده میشود سر انجام سپاهیان دورفها خودِ موریای کهن را که آخرین دژ نظامی اورک ها را که و پناهگاه آزوگ و موریای کهنسال بود فتح کردند. این نبرد در درۀ ناندوهیریون واقع در پایین دروازه های موریا رخ داد. بعد از شروع جنگ با رسیدن نیروهای تقویتی که توسط تراین ناین پسر عموی تراین ناین فرماندهی میشدند، تجدید قوا کردند Battle of the Field of Celebrant بخش اول این مدخل یه مقدار ایراد داره، ترجمه کاملش رو نوشتم: در زمان کیریون کارگزار، یک نفر ازمردم شرقی خشمگین که به او بالخود میگفتند، گوندور را مورد تهاجم وحشیانه قرار داد. کیریون از روی ناعلاجی به شمال روانه شد تا به مردان شمال که در اوتئود از سرچشمه های آندوئین سکنی گزیده بود کمک برساند. همانطور که کیریون انتظار داشت، ارباب آنها به نام ارول به آنها اجازه داد In the time of Steward Cirion, Gondor suffered invasion by a fierce eastern people known only as the Balchoth. In desperation, Cirion sent north for aid to the Northmen who dwelt at the sources of the Anduin, the Éothéod. Beyond Cirion's hope, their lord Eorl led them south, and defeated Gondor's enemies in the place on the banks of the Great River known as the Field of Celebrant. It was Eorl's victory in that battle that led directly to the founding of the land Rohan, and so the Battle was commemorated by a tapestry hanging in the the Golden Hall of Meduseld.. در زمان کیریون کارگزار، گوندور مورد تهاجم مردمان درنده خوی شرقی- که تنها با نام بالخوت شناخته می شوند- قرار گرفت. کیریون در اوج نا امیدی، ائوتئود را به یاری طلبید؛ مردمان شمالی که در سرچشمه های آندوین سکونت داشتند. فراتر از امید کیریون، ارباب آن ها ائورل به سوی جنوب رهبریشان کرد و دشمنان گوندور را در سواحل رود بزرگ در محلی که به دشت کله برانت مشهور است، در هم شکست. این پیروزی ائورل در نبرد، مستقیما به پایه گذاری سرزمین روهان انجامید، و به همین سبب است که این نبرد، بر پرده ای آویخته در تالار زرین مدوسلد، به یادگار نقش بسته است. Battle of the Hornburg این صفحه به تازگی آپدیت شده توی سایت مرجع، و خیلی کامل تر شده: Battle of the Hornburg اما در ترجمه فعلی : روهیریم به خاطر نفوذ هورن های جنگل از اهالی فنگورن در بیشتر بخشها پبروز شدند Battle of the Peak گندالف را به خاطر نبرد چشمگیرش با بالروگ بلای جان دورین و به خاطر نبردش بر فراز قله شاخ نقره ای، کلبدیل می نامیدند.( نمی دونم ترجمه ی کدوم قسمته، ولی کلبدیل قطعا لقب گندالف نیست و اسم قله هست.) نامی است که به نبرد چشمگیر گندالف با بالروگ، بلای جان دورین، بر فراز قله ی شاخ نقره ای، کلبدیل، داده اند. Bofur بوفور گاهی پست نگهبانی خود Bombur بیلبو در را چنان ناگهانی باز کردن که بومبور بر روی تورین افتاد. پ.ن: زمان بندیم غلط از آب در اومد. سه حرف باقی مونده( البته بیشتر از نصف A هم بررسی شده) رو در اولین فرصت می فرستم. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ورونوه 1,963 ارسال شده در سپتامبر 1, 2016 حرفc: مخفی کننده حرف C : Cair Andros میدانیم در زمان کشته شدن پادشاه اودونهر اوندوهردرسال ۱۹۴۴ دوران سوم نیروهایی در آنجا مستقر بودهاند Calimehtar son of Calmacil تاثیر مستقیم او در تاریخ ناچیز است و به نام او در تاریخ وقایع دوران خودش اشاره نشده است.( یا: نام او در تاریخ وقایع دوران خودش مورد اشاره واقع نشده است) Calimmacil سالها پس از مرگش زمانی که اودونهر اوندوهر نوه نارماکیل و هر دو وارثش در نبرد کشته شدند، Calmacil of Numenor خواستار برچینی(برچیدن) سنتها و سیاستهای پیشین نومه نور بودند. Camlost او در پویشی که توسط تینگول بِدان فرستاده شده بود به سیلماریل دست یافت. توسط کاراخاروت، گرگ مورگوت، قطع شد Cape of Forochel دماغه فروخل نزدیکی خلیج یخ زده فروخل Captain of the Haven در مقابل آراگورن به دفاع برخاست و با او در اسکلههای بندرش جنگید. آراگورن پیروز میدان بود و سرکرده لنگرگاه بدست اون به کام مرگ رفت. Cardolan بند3: آنها بر سر کنترل برج آمون سول و پلانتیر آن با سرزمینهای همسایه، آرتداین و رودائور، رقابت میکردند Carnen دلیل این نام گذاری آن است که چون این رودخانه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه میگرفت، آب آن رنگی بین قرمز و نارنجی داشت. دلیل این نام گذاری این است که آب رودخانه رنگی بین قرمز و نارنجی داشت. چراکه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه می گرفت. Causeway Forts و در نزدیک ترین نقطه کمی بیش از یک فرسنگ، که آن در جنوب شرق بود. این قسمت ساختار انگلیسی داره. : و در نزدیک ترین نقطه که در جنوب شرق واقع بود، [این فاصله به]کمی بیش از یک فرسنگ.[کاهش می یافت] Caverns of Narog در دوران قبل از بازگشت نولودر نولدور به سرزمین میانه، این غارها بوسیله دورفهای خرد حفاری و مسکونی شده بود Celegorm آن دو ادعای حکومت بر سرزمینهای میان رود آروس و کلون ادعای حکومت کردند(کنارهم بودن اجزای فعل مرکب) و با تقویت گذرگاه آگلون در شمال مسیر نیروهای مورگوت را بستند. و سرزمین کلهگورم را تاراج کرد. سوگند فئانور سبب می شد که کلهگورم هر کوششی برای جستجوی سیلماریلها را به مبارزه بطلبد سرانجام برن و لوتین درگشتند گذشتند و سیلماریل به دیور جانشین تینگول در دوریات به ارث رسید. معنی تحتالفظی نام او چابک-عجول بنظر می رسد. اما تغییر موقت آن به کلهگورن Celegorn ، شاید به این معنی ست که تالکین قصد آن را نداشته که این معنی را برای نام او حفظ کند. Celepharn پسر مالور و نواده آلمایت اهل فورنوست بنیانگذار آرتداین. Celos رودخانه ی کوچکی یا نهری که از کوه های سفید سرازیر شد به سمت سرزمین های له به نین که جزئی از گوندور بودند ؛ کمی در غرب میناس تریت، سرازیر می شد. Cemendur زیرا هیچ واقعه ی شاخص تاریخی از این دوران نقل نشده است. Ceorl پس از شکست در دومین نبرد گدارهای آیزن، ارکنبراند به همراه سواره نظامش به گودی هلم و در عوض به اکرنبراند ارکنبراند در گودی هلم ملحق شود Certar در اصل توسط سیندار ابداع شد و آنها از آن برای نوشتن کتیبه های در چوب ئ یا سنگ استفاده می کردند. الفبای الفی نام خود را از همین کاربرد گرفته اند. Cerveth کروت پس از ماه نوروئی و پیش از ماه اوروئی قرار دارد. Chamber of Mazarbul تالار مزربول یاران حلقه در زمان عبور از موریا Children of Aulë اما دروف دورف ها مستقلا توسط آئوله ساخته شدند وتنها زمانی زندگی حقیقی یافتند Cirith Ninniach و تور از این مسیر در ماموریت سرنوشت سازش Cirith Thoronath گلورفیندل با بالروگ جنگید و هر دو به اعماق دره Ciryaher بندر اومبار توسط پدربزرگ او ائارنیل تصرف شده بود اما گوندور برای دفاع از این بندر به سختی افتاده بود. Cold-drakes بعدد از جنگ خشم، و پسر دومش فرور در مقابل دروازه های تالارشان توسط یک اژدهای سرد به قتل رسیدند. و در کوتاه مدت( پس از مدت کوتاهی معنی رو درست تر منتقل می کنه. soon afterwards) قلمروهایشان در اره بور و تپه های آهن را بنا کنند. ممکن است ارک هایی که پس از رفتن دورف ها کوهستان را تسخیر کرده بودند، آن ها را به سرزمین های سرد و بایر شمالی عقب راندند. رانده باشند. Cora Goodbody کورا با رودولف پسر گوندولفو بولجر از خاندان بولجر ازداواج کرد. Court of the Fountain فضایی سبز قبل از درب ورود به سالن کارگزاران گوندور، Culúrien و نور آن سالها بر سرزمین والینور تا قبل از زمانی که توسط ملکور و اونگولیانت نابود شود، تابیده شد. می تابید. و نور آن، تا پیش از آن که به دست ملکور و اونگولیانت نابود شود، سال ها بر سرزمین والینور می تابید. Curse of Mandos هرچند که خود فئانور پیام والار را نپذیرفت و از دریای بزرگ عبور کرد حرفD : مخفی کننده حرف D : Daddy Twofoot از قرار معلوم، بابا توفوت وسط سه سوراخی هابیتی زندگی میکرد که کوچه را تشکیل داده بودند. Dagor-nuin-Giliath گرچه تعداد اُرکها بسیار بیش از الفها بود و از عنصر غافلگیری نیز سود میبردند نولدور به سرعت جریان را به نفع خود برگرداند و دشمن را تار و مار کرد. Dark Door …آنان که مردهاند راه را ساختند و مردگان پاسبان آنند، Dark Elf بیتردید، سنگنوشتهی گور لقب ائول تحت تأثیر آن الفهای سینداری Dark Elves موریکوئندیها، الفهایی که از فراخوان والار به سمت Dark Enemy والار برای محافظت از ایشان نیروی عظیمی علیه ملکور روانه ساختند فینووه: فینوه Dark Lord دنیا نفی بلند بلد نمودند. Dark Plague طاعون هولناکی که در میانهی دورهی سوم، سرزمین میانه را در نوردید. طاعون در اواخر دورهس سوم سال ۱۶۳۵ از سرزمینهای شرق رووانیون گسترش یافت The dreadful plague that swept across Middle-earth in the middle years of the Third Age. It came out of the lands east of Rhovanion in late III 1635, Daystar ابری سیاهی بیرون فرستادند تا خود را از نور اختر روزانه پنهان کنند. Dead Marshes باتلاقهای متعفی متعفنی که بین امین موییل Dead Men مغاره های زیر دوویموربرگ و درهی هارودیل در سایهی آن، و در بندر پلارگیر، متحدان سائورن را ترسانده و فراری دادند. Deephallow دهکدهای که مرز شرقی شایر که بر ساحل رود برندیواین Deeping-road جادهی غربی عظیمی که تاریخ آن به ابتدایی روزهای ابتدایی گوندور بازمیگشت Denethor I دنهتور اول (کارگزاری که پایان دوران صلح در حال انتظار هشیارانه را دید) دوران صلح در حال انتظار هشیارانه در زمان وی نیز ادامه یابد Denethor II -دنهتور، به معنای نحیف و لاغر اندام، نام قهرمانی از ناندور در روزگار پیشین بود که در نبرد شرق، پیش از آغاز دورهی نخست کشته شد. توضیح: نکته مربوط به بخش " معنای نام" در سایت مرجع هست. عدم اشاره به این موضوع، باعث میشه که خط آخر:" نه این که خود لاغر و استخوانی باشند." غیر منتظره به نظر برسه. Derndingle برگرفته از انگلیسی قدیمی به معنی «درهی پنهان» Desolation of Smaug اسماگف آتش و ویرانی را گرد کوه پراکند Desolation of the Dragon از قرار معلوم، پس از مرگ اسماگ، برهوت آهسته، احیا شد ولی هر دو شهر ارهبور و دیل در نهایت از ویرانی نجات یافتند و دوباره رونق گرفتند. Diamond of Long Cleeve نسب نسبت داشتن دیاموند از با توکهای شمالی تلویحاً (اما نه به طوری قطعی) به این معناست که میان خانهی وی در خاندان اصلی وی:لانگ کلیو، و آن خانواده پیوند نزدیکی برقرار بوده است. Her original home of Long Cleeve was particularly associated with the North-tooks, Dimholt در اعماق جنگل، تک سنگ عظیمی قرار داشت که مسیر را مشخص میساخت و فراتر(beyond رو برای اشیا فکر می کنم بعد از آن، آن سو تر، معنی کنیم ملموس تره.) از آن، میان ریشههای دوویموربرگ، دروازه ی تاریک مردگان قرار داشت.( اینم پیشنهاده برا جلوگیری از کژتابی) Dimrost از پل، منظرهی عریضی( چشم انداز وسیعی) دیده میشد. Dior دیور، احتمالا به معنای جانشین(نایب) است. یعنی که جانشین پدربزرگش، تینگول بود. (تاریخ سرزمین میانه، جلد ۵، جادهی گمشده و نوشتههای دیگر، شماره ۳، ریشهشناسی) توضیح: نکته مربوط به بخش معنای نام در سایت مرجع هست و بدون اشاره به اون بخش، نامفهومه.) Dogs و مشکل بتوان تصور کرد والار بنابر ضرورت نژاد گرگها را تولید کرده باشند تا به سرعت اولین سگها پا به دنیا بگذارند. و با این سرعت پیدایش، مشکل بتوان تصور کرد که والار سگ های اولیه ضرورتا از پرورش گرگ سانان خلق کرده باشند. یه کم بدقلقه برا ترجمه! and it's hard to imagine the Valar urgently breeding Wolf-stock to produce the first Dogs so quickly. Dol Amroth باید مؤسس دول آمورت آمروت و نیز اولین ارباب آن بوده و در دوران حیات وی،[ سکونت در]دول آمورت آمروت آغاز شده باشد Doom of Mandos بر خلاف خواست والار، آمان را تکرد ترک گفته و به سرزمین میانه لشگر کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. پیشگویی او، بسیاری از اتفاقاتی را که رخ داد در خود داشت، به ویژه تبعات اهریمنی سوگند فیانور بر خود او و پسران وی Doom of Men دست آخر، شاه تار آر-فارازون که سائورون تحریکش کرده بود برای گرفتن سرزمینهای بیمرگ از والار Doom of the Noldor «اشکهای بیشمار باید که فروریزند؛ و والار، والینور را مقابل تو حصین بندند، تو را بیرون وا نهند…» البته دقیق ترش این میشه: چه اشک های بی شمار که فروریزید. و والار، والینور را مقابلتان حصین بندند. و شما را بیرون وانهند. ولی با ضمیر مفرد قشنگ تر شده! پیشگویی و حکمی که وقتی نولدور از آمان، برای جنگ با مورگوت لشگر میکشیدند ماندوس بر ایشان نهاد حکمی که برمنبا مبنای آن، نولدور را از والینور اخراج شد و دورهای از خیانت و فاجعه را در سرزمین میانه پیشگویی کردند. زیرا ماندوس حکم کرده بود که از خاندان فیانور به واسطهی سوگند خود، هر کجا روند اعمال هولناکی سر بزند Doom of the Valar حکم هولناکی که والار، در حاشیههای شمالی آمان، بر پیروان فیانور نهادند Door of Night در شب، تحت نگهبانی ائارندیل بود و بر کشتی درخشانش، وینگیلوت، سیلماریل خود را در به اوج قرار داشت می برد. Doors of Felagund درهای مراقب ( به نظرم محافظ برای بی جان بهتره.) ورودی نارگوتروند که سازندهاشان، فینرود فیلاگوند آنها را در فراز کرد. تورین برای زندگی به نارگوتروند آمد و شاه اورودرت را تشویق کرد Dor Caranthir چهارمین پسر فیانور، یعنی کارانتیر و مردم وی در آن سرزمین میزیستند زمانی، گروهی از انسانها نیز در مناطق جنوبی دور کارانتیر زندگی میکردند. گروهی که هالادین از با هالت به غرب آورده بود هالادین، مردمانی که هالت به غرب هدایتشان کرده بود. و در نهایت در جنگل برهتیل سکنا گزیدند Dor-Cúarthol تورین، با اشتباهی فاجعهآمیز باعث مرگ یکی از درباریان شاه تینگول گشت Dor-lómin مکانی که فریادهای مورگوت، پس از بازگشتش به سرزمین میانه، Doriath پس از آن، قلمروی او مدت کوتاهی پیش از ویرانی به دست پسران فیانور، تحت حکومت دیور الوخیل، نوهی وی قرار داشت Downfall of Númenor سقوط نومهنور (غرق شدن وسترنس) Dragon of Dor-lómin نامی برای کلاهخود خاکستری فلزی که فینگون به vassal ( هم پیمان)خود، هادور داد کلاهخود در اصل ساختهی دورفها بود و در واقع برای آزاگال، Dragon-King اول، اُرکهایی که در اشغال نارگوتروند به وی کمک کرده بود دور کرد ولی بعد، آن ها را فراخواند و تحت عنوان اژدها-شاه بر پایتخت جدید خود حکم راند. Dragon-shooter یه کم انگلیسیه ساختار ترجمه: بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و با آخرین تیرش او، تیر سیاه که در آهنگریهای ارهبور ساخته شده بود، بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و وی را کشت. فکر میکردند بارد در ویرانی آتشینی که مرگ اژدها به دنبال داشت گم شده است ولی او بارد، با پریدن به آبهای دریاچهی لانگ جان به در برد. Dragons آنکالاگون به دست ائارندیل در داگور براگولاخ و نیرنائت آرنوئدیاد جنگید و بعدها، شکست نیروهای نارگوتروند را هدایت کرد.( رقم زد.) به غارت برد ولی توسط فرم، ازائوتئود کشته شد. Dramborleg تبر عظیمی را به شمشیر ترجیح میداد و آن را تبرش را دارم درام بورلگ خویش میخواند.[که در زبان گوندولینی به معنای تیز-کوبه است.] and he called his axe Dramborleg, which means 'Thudder-Sharp' in the language of the Gondolindrim. Draugluin او منشأ ظهور گرگمردانی بود که در آنگباند زندگی میکردند Druda Burrows ولی میدانیم که درودا به نسل پیش از روفوس باروز تعلق داشت و اگرچه روابط آنها هرگز با جزئیات شرح داده نشده است او محتملاً خالهی[از اونجا که فامیلیشون یکیه، عمه انتخاب بهتریه اینجا] روفوس بوده است. Drúwaith Iaur گرچه نمیتوان با اطمینان گفت این مردم تا زمان جنگ حلقه جان به در بردند یا خیر. Drû خودشان، در زبان خود، نام دروگو را بر خویش نهاده بودند. Drûg-folk از نظر تاریخی، نمایندگان مردم دروگ، در بلهریاند و نومهنور زندگی میکردند Dudo Baggins برادر بزرگتر دودو، دروگو، پدر فرودو بگینز بود و او عموی فرودو بگینز به شمار میرفت. Duilin مردان درهی دور مورتروند در کمانگیری مهارت عظیمی(زیادی) داشتند Dunlendings دونلندیها (دشمنان قدیمی روهیریمها) دشمنان قسمخوردهی روهیریمها به شمار میرفتند Dunlendish برای اشاره به دشمنان قسمخوردهاشان، روهیریمها به کار میبردند Durin VII ظاهراً تولدش در نبرد پنج سپاه پیشگویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد. برای اینکه کژتابی نداشته باشه:(چون به نظر می یاد نبرد 5 سپاه زمان پیشگویی هست نه زمان تولدِ مورد پیشگویی) ظاهراً در زمان نبرد پنج سپاه، تولدش پیشگویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد. Durin’s Bane آنجا را عمیق کندیم و ترس ناگفتنی را بیداریم کردیم. وقتی که در پایان دورهی نخست، والار با مورگوت مبارزه کردند بیشتر خدمتکاران وی از بین رفتند ارکها و ترول را فرستاد تا کوهستان مهآلود را اشغال کنند و دسترسیِ اریادور به رووانیون را مسدود سازند. ۲-آن زمان خزد دوم رونق داشت و به نظر عجیب میآید که چنین موجودی بخواهدی در شهر شلوغ دورفها آنهم دور از آگاهی دورفها پنهان شود. به عنوان مایا، قدرت تغییر شکل جسمانی داشت و شاید از همین قابلیت برای پنهان شدن در طولانی مدت استفاده کرده باشد. پس دورفها جز آزادی این موجودات از قبر زیرزمینی خود کار دیگری نکردهاند. Durin’s Bridge نشانههای ضمنی وجوددارد که به ساخت پل در اولین روزهای خزد-دوم اشاره میکنند. Durin’s Day تقویم خورشیدی قمری زمان را به چهار هفتهی تقریبی تقسیم میکند که طی آن، ماه از شکل ماه نو تا ماه کامل و سپس دوباره به ماه نو تغییر شکل میدهد. چنین نگرشی، نکتهی مثبت بزرگی دارد که تقویم خورشیدی فاقد آن است. Durthang احتمالاً سازندگان اصلی آن، نامی کمتر اهریمنی برایش برگزیده بودند ولی اگر چنین نباشد باشد نیز هیچ نشانی از نام قبلی آن باقی نمانده است. Dwarf-masks به کلاهخود اژدها که در اصل برای آزاگال طراحی شد ولی به میراث خاندان هادور از دور-لومین تبدیل شد. Dwarf-tongue بیشتر جزئیات زبان مذکور برای دیگران نامعلوم است زیرا دورفها دانش زبان خود را به شکل یکی از مخفیترین رازهای نژاد خود حفظ میکردند. Dwarves برخلاف الفها و انسانها، دورفها فرزندان ایلوواتار نیستند؛ دورفها در خود بلریاند اقامتگاهی نداشتند ولی دو دژ در کوهستان آبی ساختند: مشهورترین وجه شخصیت دورفها مهارتهای بسیار و ذاتی آنها برای کار با سنگ و فلز است که بدون تردید از آئوله، سازندهی ایشان میآید. Dwarves of the Blue Mountains زیر منهگروت نقش عمدهای داشتند و بعدها در کاوش نارگوتروند کنار ناروگ الفها را یاری کردند. پسر تراینف تورین برای بازیابی تنها کوه در شرق دور سفر آغاز کرد Dwarves of the Iron Hills نوادهی گرور، داین پاآهنیی (نامی که یادگار نیای مشهورش، داین اول است) Dwimmerlaik نام کهنی که به واژهای در زبان روهیریمها اشاره دارد و از «فن جادوی» در انگلیسی قدیمی میآید Dwimorberg ارواح به سوگندی که نزد نیای وی خورده بودند وفا کنند و بدین ترتیب آرام گیرند. Dáin I پسر و وارث ناین دوم و جد تورین دوم سپربلوط و داین دوم Ironfoot.(پای آهنی) Dáin II Ironfoot ولی چون به شکل ولی از آنجا که برگرفته از نورسی کهن است به احتمال زیاد این تلفظ صدق نمی کند. کاربرد آن بعید است. Dîn در جنوب آمون آمون دین، جنگل خاکستری بود که انتهای شرقی درهی استونوین را میپوشاند. Dúnadan دونادان (عنوانی نومهنوریها و اعقاب ایشان) Dúnharg این بخش رو به نظر می رسه مترجم از ویکی پدیا یا دایره المعارف دیگه ای اضافه کرده باشه، به هر حال میشه از توضیح فارسی استفاده کرد در صورت لزوم: [۱] standing stones Type of ancient megalithic stone monument (see megalith). Menhirs were simple upright stones, sometimes of great size, erected chiefly in Western Europe. Arrangements of menhirs often form vast circles, semicircles, or ellipses. Many were built in Britain, the best-known sites being Stonehenge and Avebury in Wiltshire. Menhirs were also placed in parallel rows, called alignments, the most famous being the Carnac alignments in northwestern France, with 2,935 menhirs. These were probably used for ritual processions. سنگ افراشت گونه ای از یادمان های خرسنگی باستانی. منهیر ها سنگ های قائم ساده ای بودند که گاه ابعاد بزرگی داشتند و عمدتا در اروپای غربی برپا می شدند. چیدمان منهیرها اغلب به شکل دایره ی وسیع، نیم دایره و بیضی است. بسیاری از آن ها در بریتانیا ساخته شده اند. معروف ترین مکان های موجود استون هنج و ایوبوری در ویلت شایرند. منهیرها در ردیف های موازی، صف، نیز قرار می گیرند که شناخته شده ترینشان صف های کارناک در شمال غرب فرانسه با 2935 منهیر است. احتمال دارد که کاربردآن ها در تشریفات مذهبی بوده باشد. 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
alitsu 30 ارسال شده در سپتامبر 19, 2016 ای کاش تو فرهنگ نامه یه گالری هم داشتین و توضیحات بیشتری میدادین . مثل سایت http://tolkiengateway.net/wiki/ که هم گالری و عکس های مخصوص به عنوان و داره و هم توضیحات زیادی داره . می تونین ترجمه کنین 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله سار 3,968 ارسال شده در سپتامبر 20, 2016 در در 7/28/2016 at 2:26 AM، ورونوه گفته است : حرف B: نمایش محتوا مخفی حرفB: Bag End زیر تپۀ هابیتون مجموعۀ حفره های بزرگ زیر تپۀ هابیتون به عنوان خانه بیلبو بگینز و وارثش فرودو شناخته میشدند.درب گرد و سبز رنگ آن به یک حفرۀ هابیتی بزرگ و مجهز باز میشد که به بیشترقسمتهای تپۀ بالای هابیتون راه داشت. مطابق رسم و رسوماتی که حفره های هابیتی بر مبنای آن ساخته میشد، تمام اتاقهای منطقه بگ اند همتراز بودند. Baggins Family یکی از خانواده های قدیمی منطقه شایر که غالبا در ناحیه هابیتون واقع در سرزمین فاردینگ غربی یافت میشدند. آنها همیشه یکی از خانواده های مهم شایر محسوب می شدندو باعث بوجود آوردن دو هابیت مهم دوران سوم به نامهای بیلبو (یابنده حلقه) و فرودو (حامل حلقه) از اعضای این خاندان اند.شدند.( ترجمه درسته ولی" باعث به وجود آوردن شدن" زیاد خوشایند نیست.) Bagshot Row حفره های پایینتر و با حفرههای جدیدی که به سادگی Bain بِین(مخصوصا که در همین متن به شکل بین اومده) پسر بارد قایقران کمانگیر اسباب بازیهایی با نشان دیل در مراسم تودیع بیلبو دیده می شد که می بایست در زمان بین ساخته شده باشند. که در زمان بین انجام شده است دیده میشود. Balchoth آنها دراواخردوران سوم به گوندور متعرض شدند ولی توسط کیریون و ائورل به عقب رانده شدند. Bald Hill وجه تسمیه آن غیر از رویش سره گونهای قرمز در آنجا، این تپه در اصل محل اسکان دورفهای خرد بود (آنها به آمون رود، شارب هونو( شارب هوند) میگفتند.) Balrogs بالروگ ها(دیوان قدرت) ازنژاد مایار سرچشمه گرفته اند. آنها موجوداتی شبیه به خود سائورون و از ارواح نخستین آتش بودند. آنها به دلخواه خویش در دوران باستان با ملکور متحد شدند و در اثنای جنگ بلریاند مربوط به دوران اول، یکی از وحشتناکترین خادمانش بودند. با این تفاوت که از سوراخ بینی آنها آتش زبانه در نبرد خشم، مورگوت مورد تهاجم نیروهای بالروگ ها همانند سائورون و یا گاندالف در اصل از مایارها بودند. ملکور در گذشته های بسیار دورکه در این دنیااز جلال و جبروت برخوردار بود،آنها را برای خدمت کردن به خویش اغوا کرد. او در اصل آنها را در عهد درخشان والار در پناهگاه باستانی خود به نام اوتومنو گرد آورد. وقتی که بالروگ های اصلی در حمله والار آنگولیانت ملکور را در پناهگاهش به دام انداخت و سیلماریل هارااز او برای خویش طلب کرد، تا اینکه که بالروگ ها ارواح آتش بودند. قلبشان از آتش بود و همانگونه که گفتهایم تازیانههایی از آتش با خود حمل میکردند. گرچه پوششی از سایه و تاریکی گرد آنها را فرا گرفته بود ولی قادر به انجام چنین کاریهایی نبودند.( متوجه نمی شم این جمله ی آخر چه مفهومی داره و ترجمه ی کدوم بخشه.) به عنوان مثال بالروگی که درموریا باگاندالف جنگید با و جود اینکه از سوراخ بینیش آتش زبانه میکشید ولی در ابتدا هیچ اشاره ای به ماهیت آتشین خود نمیکرد. چیزی که پیدا کردم اینه: Though Balrogs were spirits of fire, they could shroud themselves entirely in darkness and shadow. The Balrog that Gandalf fought in Moria, for example, at first gave no hint of his fiery nature apart from the flames that issued from his nostrils. گرچه بالروگ ها ارواح آتش بودند، می توانستند خود را کاملا در سایه و تاریکی بپوشانند. به عنوان مثال، بالروگی که در موریا با گندالف جنگید، در آغاز، به جز شعله هایی که از حفره های بینی اش زبانه می کشید، هیچ نشانه ای از ماهیت آتشینش بروز نمی داد. موضوع دیگری که برای ما بسیار جالب توجه است این مورد است که این مقاله منتهای تلاش خود افراد هستید که در رابطه با این سوال خیلی محکم به دیدگاه های خود چسبیدهاید، در این صورت شانس نسبتاً خوبی دارید که با ما موافق نباشید. بدین معنی که : سرزمین تاریکی با آمدن برق از بین رفته است. بستن راه نور، محدوده ی تاریکی را پدید می آورد. , a region of darkness caused by light being blocked. دقیقا اینکه کیفیت اینها چیست همان نکته مورد بحث ماست ولی قطعاًمیتوانند به اشکال مختلف تقسیم شوند. چگونگی شکل شبح موضوع آغازین بحثاصلی ماست. این که دقیقا چه کیفیت هایی دارد، قابل بحث است، اما بی تردید می تواند به شکل های گوناگون در آید. در واقع، این شکل های سایه مانند، مقدمه ی شکل گیری تمام مباحثه اند. Exactly what its qualities are is a debatable point, but it can certainly flow into different shapes. These shadow-shapes, in fact, form the beginning of the whole debate. یاران حلقه با بالروگی که مشهور به بلای جان دورین بود با آن مواجه میشوند. به طور ویژه دو مرجع این بحث را دامن رده است. (2)را با عبارت قبلی از قبل چه پیش فرضی از بالروگ ساختار جمله به گونه ایست در اینکه بالروگ ها دستانی داشتهاند هیچ شکی نیست. این را همه کس میداند. ،حتی اگر گفته باشیم که او دستانی از شبح سایه داشت. even though we've just been told that it had 'arms' of shadow. «شاخکهایش گسترده شد»را به دنبال آن عبارت بیاوریم را که باید مفهوم«شاخکی از شبح سایه»را بدهد،راحتترمیخوانیم. این وضعیت مربوط به حالتی است که بالی وجود ندارد. بسیار خوب در اینجا چنین استدلال میکنیم در ساختار خود جمله هیچ مورد قطعی و جود داشته باشد، بنا براین بحث اخیر اگر به تنهایی بر مبنای این عبارت ادامه یابد، دور باطل است. این قضیه به ما چندان کمکی نخواهد کرد قبل ازخروج از این بحث یک مرور مثال روشن نیست چگونه عبارتی که سالها مورد مناقشه بوده است باید این عبارت به صورت ظاهری تفسیر شود. این مطلب به خاطر آنست که تالکین نوشته بوده است «بالهای شبح سایه گسترده شد» یا چیزی از این دست. «گاندالف مثل برق(flying down ترجمه کاملادرسته ولی تصویرسازی ای که روش بحث داره رو منتقل نمی کنه، نمی دونم به جاش بذاریم "پرواز کنان" یا همون فرود آمدن انتهای جمله مفهوم رو می رسونه؟) از پلهها فرود آمد و در میان گروه زمین خورد»یاران حلقه جلد ۲ فصل ۵ پل خزد- دوم که گاندالف به صورت ظاهر واقعا پرواز کرد. claim that Gandalf literally 'flew'. عبارت «گاندالف مثل برق از پلهها فرود آمد»نیز ثابت مینماید که گاندالف نه تنها میتواند پرواز نماید بلکه منتظر فرصتی است تا استعدادش را به نمایش گذارد.( همون مسئله ی بالا) این مرجع برای روشنگری بدست ما رسیده است وارتباط روشنی با بحث مزبور دارد. این متن ( متن مورد بحث)در پیامبری پیش گویی مالبث دیده شده است و مطالب آن در باره گذرگاه های مرگ است «بر سرزمین آنجا( برآن سرزمین، شاید بهتر باشه) شبحی سایه ای بلند گسترده میشود، بالهای تاریکی تا سمت غرب میرسد. »بازگشت پادشاه جلد ۲ درگذشت یاران خاکستری( گذر گروه خاکستری) 'Over the land there lies a long shadow, westward reaching wings of darkness.' Passing of the Grey Company کوه هلاکت بالهای غول پیکری به بلندی طول صدهاهزاران مایل imagine Mount Doom with gigantic wings hundreds of miles long! تصور «بالهای شبح سایه» نباید واقعی در نظر گرفته شود. Argument Two: ‘With Winged Speed’ بحث دوم :” with winged speed ” (به سرعت باد بر بال سرعت) مشکل اصلی بحث به خاطر عبارت «بالهایش گسترده شد» است که ممکن است ما راغافلگیر نماید. ناگهان آنها شتابان برخاستند و به سرعت باد( اینم باز درسته ولی مشکل سر بال هست: و به تندی بال زدن. یا بهترش: بر بال سرعت. البته من معادل مناسبی براش نمی شناسم. اگه چیز بهتری هست جایگزین کنین.) از روی(فراز) هیتلوم گذشتند و مانند تندبادی از آتش به لاموت رسیدند»تاریخ سرزمین میانه جلد ۵ (حلقه مورگوت)آخرین داستان سیلماریلیون، بازپس گرفتن سیلماریلها [4] 'Swiftly they arose, and they passed with winged speed over Hithlum, and they came to Lammoth as a tempest of fire.' آن بلکه مربوط به نسخه چاپ نشده سیلماریلیون است که ادعا میشود از نظر اصالت بر نسخه چاپ شده اولویت دارد. برای پرهیز از بحث بی مورد عبارت فوق به طور مشخص هیچ گونه در نتیجه عبارت «(سوار کاراران) به سرعت باد (بر بال سرعت)از روی هیتلوم گذشتند بحث واقعی اثباتی به نفع بال واقعی بالروگ ها شایسته است که به پایان رسد.(دست کم سزاوار یک جمع بندی است) The positive argument in favour of real Balrog wings at least has the merit of brevity صحنه روبرو شدن گاندالف با بین از اهالی تورین بلای جان دورین را در نظر آورید. consider Gandalf's encounter with Durin's Bane. اینها برای مخلوقاتی که بالدار باشند او از بالا سقوط کرد و دیواره ی کوه بین از اهالی دورین تنها موجودی نبود که نمیتوانست پرواز کند.(بلای جان دورین تنها بالروگی نبود که نمی توانست پرواز کند.) Durin's Bane isn't the only non-flying Balrog, either یکی دیگر از استدلالات مخالف رایج که در هر دو مورد مطرح است اینست که بالروگ ها تا حدودی برای استفاده از بالهایشان منع شده بودند. نه به خاطر این است که بال نداشته است(به این خاطر نیست که) و یا اینکه بجای پرواز واقعی فقط در فواصل کوتاهی tells us that the hall was so wide that it needed pillars down the centre to support the roof: سالن آنقدرعریض بود که برای نگهداری سقف ستونهایی آن پایین در وسط (مورد نیاز بود، نیز تقویت میشود . This gives us a Balrog the size of a house این مقدار در واقع اندازه ی یک خانه را به بالروگ ها را نشان میدهد و به یاد داشته باشید این تصور که بالروگ ها غول پیکر هستند کاملا رایج است و یک بالروگ اغلب با قامتی به بلندای حدود سی پا( بیش از 9 متر) از این مقدار که حدس زده شد بلند تر یا بیشتر از چنین تخمین هایی مجسم میشود. the idea of a gigantic Balrog is quite common, and it's often depicted as being thirty feet high or more, which is consistent with these estimates. اگر بالهای بالروگ ها واقعی باشد ضرورتا در رابطه با ورود به این اتاق موجود است. به عنوان مثال : با این وجود بالروگ به هر طریقی که بوده است آنها را هدایت میکند موفق می شود که پشت سرش اورک ها از طریق این ورودی وارد اتاق شود. او هنوز میتواند«بهارتفاعی بالاتر» قامتی با بلندی قابل توجه، مثلا حدود ده پا بالاتر برساند داشته باشد. Balrog manages to follow the orcs into the Chamber through this entrance. He can still be of 'a great height' (2) - say ten feet tall or so {بالروگ} با گامهایی که گام بلندی به سوی شکاف برداشت. قامتش از قد یک مرد تجاوز نمیکرد در حالی که اما به نظر می رسید که وحشت پیشاپیش او میآید به سوی شکاف گام برمی داشت. '[the Balrog] strode to the fissure, no more than man-high yet terror seemed to go before it بنابراین نمیتواند به عنوان هیچگونه دلیلی اقامه شود. با وجود این، دیدی را که تالکین و اینکه او به سوی پل قدم پیش نهاد (۶) و [پلی] آنقدر باریک که دورفها تنها توانستند به صورت ستون یک نفره از روی آن عبور کردند کنند. خلاصه عملیاتی که انجام میشود این ها رفتارهای موجودی کمابیش در قد و قواره یک انسان است نه یک موجود غول پیکر These are the actions of a more-or-less man-sized creature, not a giant. مواردی که ذکر شد به هیچ وجه تنها ایراد وارد بر بالدار بودن بالروگ ها نیست و اما شاید محکمترین آنها نباشد باشد. These are by no means the only objections to real Balrog wings, but they're probably the strongest. اینها سوالات ناشیانه ایست که فقط با فرض بالدار بودن شاید منصفانه باشد که بگوییم هیچ مدرک مسلمی دال بر بالدار بودن بالروگ ها جایی که پای مدارک به میان کشیده میشود این مدخل بالروگ رو آخر کار یه نگاه بندازین، احتمالا چیزهایی هست که از قلم انداخته باشم. Ban of the Valar آنقدر با کشتی دورشوند که نتوانند سواحلشان را ببینند. این حکم توسط آر- فارازون نقض شد Bandobras ‘Bullroarer’ Took او به خاطر دفع Bane of Glaurung قاتل گلورانگا( داگنیر گلائورونگا) این لقبها به تورین داده شد. او پس از اینکه اژدهای گلائرونگِ اژدها را کشت، روی سنگ قبرش به زبان الفی نوشتند (حک کردند) قاتل گلائرونگا (داگنیر گلائورونگا، بلای جان گلائورونگ) Bar-en-Danwedh این خانه مخفیگاه یکی از دورفهای زیبای خُرد تپۀ برهنه سر Barad-dûr بی اندازه قوی مستحکم، کوهی از آهن، دروازه ای از پولاد، برجی الماسگون( از ماده ی بی شکست: adamant) مقاوم، …، باراد- دور دژ سائرون(این تغییرات اجتناب ناپذیره چون در ادامه بحث مصالح پیش میاد.) immeasurably strong, mountain of iron, gate of steel, tower of adamant ساخت بناهای باراد- دور شش صد سال به طول انجامید. دیری نپایید که تار- میناستیر از اهالی نومه نور برای مدت زیادی در دوران سوم پناهگاه سائورون در موردور که نزگول به جای او برآن فرمانروایی میکرد نبود. فرمانروای تاریکی ترجیحاً در جنوب جنگل سیاه واقع در دول گلدور مسکن گزیده بود. در دوران سوم از،شورای سپید (شورای خردمندان) نیروهایش را برای دفع او روانه جنگل سیاه کرد و او بار دیگر به موردور عقب نشینی کرد. او در آنجا برج سیاه را از نو ساخت.(بخش آندرلاین یه مقدار دیریاب شده. یه کم پس و پیش کردم شاید خوانا تر بشه.) For much of the Third Age, Sauron's stronghold was not in Mordor, which was ruled in his stead by the Nazgûl. Rather, the Dark Lord dwelt in the south of Mirkwood at Dol Guldur. سائورون بخش اعظم دوران سوم را بیرون از موردور، که نزگول به نیابت از وی اداره اش می کردند؛ پناه گرفت. لرد سیاه، خود، دول گولدور در جنوب سیاه بیشه را برای اقامت برگزیده بود. واژۀ «مقاوم: adamant » بیشتر برای الماس به کار میرود و تصورش بسیار سخت است که سائورون برجی از الماس ساخته باشد و به دژ سیاه خود افزوده باشد. در این متن واژه «مقاوم» بیشتر معنای «جسم سخت و محکم» را به ذهن متبادر میسازد. از دروازه پولادین برج، گذرگاهی کشیده شده بود که از روی پل بزرگ میگذشت و به دشت گورگوروت منتهی میشد. ما همچنین میدانیم که گدازه های آتشفشان کوه هلاکت ازطریق کانالهایی به عقب باز میگشت و پس از عبور از دشت مزبور به باراد- دور میرسید. Baragund بارا گوند (پدر مورون الدون) او پدر مورون الدون و پدر بزرگ تورین تورامبار محسوب میشود. او از داگور براگولاخ فرار کرد و اندکی بعد همراه با عمویش باراهیر و تنی تا اینکه سرانجام به سائورون تسلیم شدند Barahir سطر آخر: باراهیر مدت هفده سال به عنوان کارگزار گوندور فرمانروایی کرد و بعد از او پسرش به نام دنه تور دیور جانشین او گردید Baraz باراز (نام کوتاه شدۀ بارازینبار) به نظرمیرسد که باراز کوتاه شدۀ نام بارازینبار باشد. Bard ll بارد دوم ( پسر نوۀ بزرگ بارد کمانگیر) توضیح: بارد دوم پسر برند پسر بین پسر بارد کمانگیر هست. این سه عنوانBarrow-Downs،Barrow-wights، و Barrows، اگر به ترتیب: تپه های گورپشته( بلندی های گورپشته)، اشباح گورپشته، و گورپشته ها معنی بشن، از این آشفتگی در میان. Barrow-wights متنی که توی سایت مرجع هست یه مقدار تفاوت معنایی داره: اصطلاح «مخلوقات بارو» آنطور که توسط تالکین بکار رفته است به مفهوم گورکن و چیزی نزدیک به آن بوده است. ولی به نظر میرسد این اصطلاح که در ارباب حلقهها به کار رفته است، ساخته و پرداخته خود تالکین باشد. لغت اصلی wighs (یا در انگلیسی قدیم wiht ) به مفهوم شریر یا روحانی نمیباشد. 1 The word wight comes from Old English wiht, a word with a very broad meaning that could signify a person, a creature or even just a thing. That word in itself didn't have any particularly evil connotations, but the related Old Saxon wiht, which literally meant 'thing', could be used to also refer to demons. It may be that Tolkien had this connection to the underworld in mind when he chose to refer to the grave-spirits of the Barrow-downs as 'wights'. Meaning A barrow is a grave-mound, and wight means a person or creature1 واژه ی wight(به معنای باشنده، موجود)، از انگلیسی قدیمی wihtریشه می گیرد. کلمه ای با معنای بسیار گسترده که می توانست به یک شخص، یک موجود، یا حتی یک شی اشاره داشته باشد. این واژه به خودی خود هیچ دلالتی بر شیطانی بودن ندارد. اما wiht در ساکسونی قدیمی که در لغت به معنای “شی "یا" چیز" است به شیاطین نیز اطلاق می شود. شاید تالکین همین پیوند با عالم مردگان را مبنای انتخابwight برای نامیدن ارواح مقبره در بلندی های گورپشته قرار داده باشد. معنا: یک barrow(بارو، پشته) یک گورپشته است و wight به یک شخص یا موجود اطلاق می شود. Barrows سپس کاردولان و دونه داین قرار گرفت Bats بات خفاش ها (مخلوقات بالدار شب) آنها در سرزمین میانه به خاطر گرفتن بخشی از خاک گوبلینز که در اثنای نبرد پنج سپاهروی داد، بسیار مشهور بودند. عمده ی شهرت آن ها در سرزمین میانه به خاطر جانب داری از گابلین ها در نبرد پنج سپاه است. Battle of Azanulbizar در این نبرد ناین همراه با آزوگ و بسیاری از نیروهای متخاصم طرف مقابل هر دو طرف از بین رفتند in which Náin and Azog were both lost along with many on either side Battle of Dale داین پاآهنین و نشان برند، حاکم دیل هر دو در این نبرد نابود شدند پسران دو فرمانده به نامهای بارد دوم و تورین سوم Brand of Dale and Dáin Ironfoot were both lost in the battle, نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمین ایسترلینگ (شرقی) به پایان رسید..آنها نشان دیل و جسد داین را رها کردند. و دست نشاندگان آنها اره بور را به محاصره درآوردند. محاصره هفت سال روز به طول انجامید تا اینکه خبرهایی مبنی بر سقوط باراد – دور به گوش محاصره کنندگان رسید و جنگجویان آنها را دلسرد کرد. نبرد دیل در هفدهم مارس آغاز شد و با پیروزی مهاجمان ایسترلینگ، مرگ برند و داین و حصر جانشینان آن ها در اره بور، پایان گرفت. The actual Battle of Dale started on 17 March, and ended with the victory of the Easterling invaders, leaving Brand and Dáin dead, and their heirs besieged within EreborThe siege lasted for seven days, until news of the Downfall of Barad-dûr reached the besiegers and sapped their morale Battle of Five Armies تمام سپاهیان منطقه کوه های مه آلود همراه با متحدینشان یعنی گرگها و بات خفاش ها گرد آمدند و برای انتقام نقشه کشیدند بخش های زیرخط دار مشکل دارن، ترجمه ی اصلاح شده رو زیرشون نوشتم: آنها تلاش خود را صرف باز سازی اره بور کردند و به خاطر همین مسئله مورد خشم تراندوئیل قرار گرفتند و به طور غیر مستقیم باعث ویرانی شهر لیک شدند. تراندوئیل که از الفهای جنگلی بود به مردان شهر لیک پیوست و آنها به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنجهای اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسر عمویش داین را که همراه با سپاهیانش عازم آهن کوه بود به دفع آنها فرا خواند. آن ها پویش خود برای بازپس گیری اره بور را به انجام رساندند اما در این راه خشم تراندویل را برانگیختند و نیز، غیرمستقیم، ویرانی شهر دریاچه را باعث شدند. الف های جنگلی تراندویل به مردان شهر دریاچه پیوستند و به اتفاق رهسپار شمال شدند تا با طلب کردن سهمی از گنجهای اسماگ خسارت وارده را جبران کنند. تورین پسرعمویش داین را فراخواند و او با سپاهش از تپه های آهن به راه افتاد. از اینرو الفهای جنگلی همراه با مردان لیک از یک سو و دورفها و تورین و داین از سوی دیگر در مقابل یکدیگر جهت نبرد صف آرایی کردند. پیش از این وقتی که دیدند ابر تیره ای از سمت شمال فرا میرسید اولین تیرها توسط باتها که طلایه داران سپاه اورک های بلاگ بودند از کمانها رهاشده بود. بدین ترتیب صحنه برای نبرد میان الف های جنگلی و مردان دریاچه از یک سو و دورف های تورین و داین از سوی دیگر فراهم آمد. نخستین تیرها از چله ی کمان رها شده بودند که ابر تیره ای از شمال فرا رسید. خفاش هایی که طلایه دار سپاهیان بولگ بودند. They achieved their quest to recover Erebor, but in doing so they earned the anger of Thranduil, and indirectly caused the destruction of Lake-town. Thranduil's Wood-elves joined with the Lake-men, and they marched north to claim a share of Smaug's treasure in recompense. In response, Thorin called on his cousin Dáin, who set out with his own army from the Iron Hills. So the scene was set for a confrontation between the Wood-elves and Lake-men on the one side, and the Dwarves of Thorin and Dáin on the other. Already the first arrows had been shot when a dark cloud was seen coming out of the north - the bats that heralded the Orc-armies of Bolg. شبانگاهان اورف ها با تلفات اندکی مغلوب شدند اورک ها مغلوب شدند، اما نه بی خسرانی بزرگ. تورین نبردی جانانه با محافظین بلاگ بولگ انجام داد و کشته شد. همراه با او دو نوۀ خواهرزاده ی جوانش به نامهای فیلی و کیلی از پای در آمدند. بلاگ بولگ بدست بئورن تکه پاره شد و جان سپرد By nightfall the Orcs were defeated, but not without great loss. Thorin himself was slain, making a bold attack against the bodyguard of Bolg, and with him fell his young nephews Fíli and Kíli. Bolg was dead, too, crushed by Beorn, and the Goblins of the northern mountains were scattered or destroyed. تاریخها در هابیت ندرتا درست میباشند ( دقیق اند) Dates in The Hobbit are rarely given precisely Battle of Fornost ناوگان بزرگی از کشتیها که با خود جنگجویان گوندور آنها با سپاهیان پادشاه جادوپیشه نتنها نه در خود فورنست( فورنوست) بلکه در دشتهای شمالی نزدیک به دریاچه اوندینیز ایوِندیم روبرو شدند. They met the Witch-king's armies not at Fornost itself, but on the plains westward towards Lake Evendim. او ابتدا ممانعت کرد ( سرباز زد: چون جلوی خودش رو می گیره، نه کس دیگه)ولی سالها بعد دوباره پادشاه جادوپیشه او را به این کار دعوت کرد که این بارائارنور پذیرفت. او وقتیکه سوار بر اسب به سمت میناس مورگول میراند، توسط نازگل نزگول ربوده شد و دیگر خبری از او بدست نیامد. عقب نشینی اجباری مشرقیها (ایست واردها) به سوی فورنست منجر به مخفی و تارو مار شدن افراد آنگمار گردید. با عقب نشینی جناح شرقی از میدان نبرد به سوی خود فورنوست، نیروهای آنگمار به دام افتادند و تارو مار شدند. Retreating eastwards from the battle towards Fornost itself, the forces of Angmar were ambushed and put to rout. Battle of Nanduhirion نبرد ناندوهیریون نبردی سرنوشت ساز درجنگ بین اورک ها ودورفها که در زمستان این نبرد آزنول بیزار و یا نبرد ماین ها و معادن موریا نیز نامیده میشود سر انجام سپاهیان دورفها خودِ موریای کهن را که آخرین دژ نظامی اورک ها را که و پناهگاه آزوگ و موریای کهنسال بود فتح کردند. این نبرد در درۀ ناندوهیریون واقع در پایین دروازه های موریا رخ داد. بعد از شروع جنگ با رسیدن نیروهای تقویتی که توسط تراین ناین پسر عموی تراین ناین فرماندهی میشدند، تجدید قوا کردند Battle of the Field of Celebrant بخش اول این مدخل یه مقدار ایراد داره، ترجمه کاملش رو نوشتم: در زمان کیریون کارگزار، یک نفر ازمردم شرقی خشمگین که به او بالخود میگفتند، گوندور را مورد تهاجم وحشیانه قرار داد. کیریون از روی ناعلاجی به شمال روانه شد تا به مردان شمال که در اوتئود از سرچشمه های آندوئین سکنی گزیده بود کمک برساند. همانطور که کیریون انتظار داشت، ارباب آنها به نام ارول به آنها اجازه داد In the time of Steward Cirion, Gondor suffered invasion by a fierce eastern people known only as the Balchoth. In desperation, Cirion sent north for aid to the Northmen who dwelt at the sources of the Anduin, the Éothéod. Beyond Cirion's hope, their lord Eorl led them south, and defeated Gondor's enemies in the place on the banks of the Great River known as the Field of Celebrant. It was Eorl's victory in that battle that led directly to the founding of the land Rohan, and so the Battle was commemorated by a tapestry hanging in the the Golden Hall of Meduseld.. در زمان کیریون کارگزار، گوندور مورد تهاجم مردمان درنده خوی شرقی- که تنها با نام بالخوت شناخته می شوند- قرار گرفت. کیریون در اوج نا امیدی، ائوتئود را به یاری طلبید؛ مردمان شمالی که در سرچشمه های آندوین سکونت داشتند. فراتر از امید کیریون، ارباب آن ها ائورل به سوی جنوب رهبریشان کرد و دشمنان گوندور را در سواحل رود بزرگ در محلی که به دشت کله برانت مشهور است، در هم شکست. این پیروزی ائورل در نبرد، مستقیما به پایه گذاری سرزمین روهان انجامید، و به همین سبب است که این نبرد، بر پرده ای آویخته در تالار زرین مدوسلد، به یادگار نقش بسته است. Battle of the Hornburg این صفحه به تازگی آپدیت شده توی سایت مرجع، و خیلی کامل تر شده: Battle of the Hornburg اما در ترجمه فعلی : روهیریم به خاطر نفوذ هورن های جنگل از اهالی فنگورن در بیشتر بخشها پبروز شدند Battle of the Peak گندالف را به خاطر نبرد چشمگیرش با بالروگ بلای جان دورین و به خاطر نبردش بر فراز قله شاخ نقره ای، کلبدیل می نامیدند.( نمی دونم ترجمه ی کدوم قسمته، ولی کلبدیل قطعا لقب گندالف نیست و اسم قله هست.) نامی است که به نبرد چشمگیر گندالف با بالروگ، بلای جان دورین، بر فراز قله ی شاخ نقره ای، کلبدیل، داده اند. Bofur بوفور گاهی پست نگهبانی خود Bombur بیلبو در را چنان ناگهانی باز کردن که بومبور بر روی تورین افتاد. پ.ن: زمان بندیم غلط از آب در اومد. سه حرف باقی مونده( البته بیشتر از نصف A هم بررسی شده) رو در اولین فرصت می فرستم. در در 9/2/2016 at 2:48 AM، ورونوه گفته است : حرفc: نمایش محتوا مخفی حرف C : Cair Andros میدانیم در زمان کشته شدن پادشاه اودونهر اوندوهردرسال ۱۹۴۴ دوران سوم نیروهایی در آنجا مستقر بودهاند Calimehtar son of Calmacil تاثیر مستقیم او در تاریخ ناچیز است و به نام او در تاریخ وقایع دوران خودش اشاره نشده است.( یا: نام او در تاریخ وقایع دوران خودش مورد اشاره واقع نشده است) Calimmacil سالها پس از مرگش زمانی که اودونهر اوندوهر نوه نارماکیل و هر دو وارثش در نبرد کشته شدند، Calmacil of Numenor خواستار برچینی(برچیدن) سنتها و سیاستهای پیشین نومه نور بودند. Camlost او در پویشی که توسط تینگول بِدان فرستاده شده بود به سیلماریل دست یافت. توسط کاراخاروت، گرگ مورگوت، قطع شد Cape of Forochel دماغه فروخل نزدیکی خلیج یخ زده فروخل Captain of the Haven در مقابل آراگورن به دفاع برخاست و با او در اسکلههای بندرش جنگید. آراگورن پیروز میدان بود و سرکرده لنگرگاه بدست اون به کام مرگ رفت. Cardolan بند3: آنها بر سر کنترل برج آمون سول و پلانتیر آن با سرزمینهای همسایه، آرتداین و رودائور، رقابت میکردند Carnen دلیل این نام گذاری آن است که چون این رودخانه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه میگرفت، آب آن رنگی بین قرمز و نارنجی داشت. دلیل این نام گذاری این است که آب رودخانه رنگی بین قرمز و نارنجی داشت. چراکه از محلی با ذخایر آهن سرچشمه می گرفت. Causeway Forts و در نزدیک ترین نقطه کمی بیش از یک فرسنگ، که آن در جنوب شرق بود. این قسمت ساختار انگلیسی داره. : و در نزدیک ترین نقطه که در جنوب شرق واقع بود، [این فاصله به]کمی بیش از یک فرسنگ.[کاهش می یافت] Caverns of Narog در دوران قبل از بازگشت نولودر نولدور به سرزمین میانه، این غارها بوسیله دورفهای خرد حفاری و مسکونی شده بود Celegorm آن دو ادعای حکومت بر سرزمینهای میان رود آروس و کلون ادعای حکومت کردند(کنارهم بودن اجزای فعل مرکب) و با تقویت گذرگاه آگلون در شمال مسیر نیروهای مورگوت را بستند. و سرزمین کلهگورم را تاراج کرد. سوگند فئانور سبب می شد که کلهگورم هر کوششی برای جستجوی سیلماریلها را به مبارزه بطلبد سرانجام برن و لوتین درگشتند گذشتند و سیلماریل به دیور جانشین تینگول در دوریات به ارث رسید. معنی تحتالفظی نام او چابک-عجول بنظر می رسد. اما تغییر موقت آن به کلهگورن Celegorn ، شاید به این معنی ست که تالکین قصد آن را نداشته که این معنی را برای نام او حفظ کند. Celepharn پسر مالور و نواده آلمایت اهل فورنوست بنیانگذار آرتداین. Celos رودخانه ی کوچکی یا نهری که از کوه های سفید سرازیر شد به سمت سرزمین های له به نین که جزئی از گوندور بودند ؛ کمی در غرب میناس تریت، سرازیر می شد. Cemendur زیرا هیچ واقعه ی شاخص تاریخی از این دوران نقل نشده است. Ceorl پس از شکست در دومین نبرد گدارهای آیزن، ارکنبراند به همراه سواره نظامش به گودی هلم و در عوض به اکرنبراند ارکنبراند در گودی هلم ملحق شود Certar در اصل توسط سیندار ابداع شد و آنها از آن برای نوشتن کتیبه های در چوب ئ یا سنگ استفاده می کردند. الفبای الفی نام خود را از همین کاربرد گرفته اند. Cerveth کروت پس از ماه نوروئی و پیش از ماه اوروئی قرار دارد. Chamber of Mazarbul تالار مزربول یاران حلقه در زمان عبور از موریا Children of Aulë اما دروف دورف ها مستقلا توسط آئوله ساخته شدند وتنها زمانی زندگی حقیقی یافتند Cirith Ninniach و تور از این مسیر در ماموریت سرنوشت سازش Cirith Thoronath گلورفیندل با بالروگ جنگید و هر دو به اعماق دره Ciryaher بندر اومبار توسط پدربزرگ او ائارنیل تصرف شده بود اما گوندور برای دفاع از این بندر به سختی افتاده بود. Cold-drakes بعدد از جنگ خشم، و پسر دومش فرور در مقابل دروازه های تالارشان توسط یک اژدهای سرد به قتل رسیدند. و در کوتاه مدت( پس از مدت کوتاهی معنی رو درست تر منتقل می کنه. soon afterwards) قلمروهایشان در اره بور و تپه های آهن را بنا کنند. ممکن است ارک هایی که پس از رفتن دورف ها کوهستان را تسخیر کرده بودند، آن ها را به سرزمین های سرد و بایر شمالی عقب راندند. رانده باشند. Cora Goodbody کورا با رودولف پسر گوندولفو بولجر از خاندان بولجر ازداواج کرد. Court of the Fountain فضایی سبز قبل از درب ورود به سالن کارگزاران گوندور، Culúrien و نور آن سالها بر سرزمین والینور تا قبل از زمانی که توسط ملکور و اونگولیانت نابود شود، تابیده شد. می تابید. و نور آن، تا پیش از آن که به دست ملکور و اونگولیانت نابود شود، سال ها بر سرزمین والینور می تابید. Curse of Mandos هرچند که خود فئانور پیام والار را نپذیرفت و از دریای بزرگ عبور کرد حرفD : نمایش محتوا مخفی حرف D : Daddy Twofoot از قرار معلوم، بابا توفوت وسط سه سوراخی هابیتی زندگی میکرد که کوچه را تشکیل داده بودند. Dagor-nuin-Giliath گرچه تعداد اُرکها بسیار بیش از الفها بود و از عنصر غافلگیری نیز سود میبردند نولدور به سرعت جریان را به نفع خود برگرداند و دشمن را تار و مار کرد. Dark Door …آنان که مردهاند راه را ساختند و مردگان پاسبان آنند، Dark Elf بیتردید، سنگنوشتهی گور لقب ائول تحت تأثیر آن الفهای سینداری Dark Elves موریکوئندیها، الفهایی که از فراخوان والار به سمت Dark Enemy والار برای محافظت از ایشان نیروی عظیمی علیه ملکور روانه ساختند فینووه: فینوه Dark Lord دنیا نفی بلند بلد نمودند. Dark Plague طاعون هولناکی که در میانهی دورهی سوم، سرزمین میانه را در نوردید. طاعون در اواخر دورهس سوم سال ۱۶۳۵ از سرزمینهای شرق رووانیون گسترش یافت The dreadful plague that swept across Middle-earth in the middle years of the Third Age. It came out of the lands east of Rhovanion in late III 1635, Daystar ابری سیاهی بیرون فرستادند تا خود را از نور اختر روزانه پنهان کنند. Dead Marshes باتلاقهای متعفی متعفنی که بین امین موییل Dead Men مغاره های زیر دوویموربرگ و درهی هارودیل در سایهی آن، و در بندر پلارگیر، متحدان سائورن را ترسانده و فراری دادند. Deephallow دهکدهای که مرز شرقی شایر که بر ساحل رود برندیواین Deeping-road جادهی غربی عظیمی که تاریخ آن به ابتدایی روزهای ابتدایی گوندور بازمیگشت Denethor I دنهتور اول (کارگزاری که پایان دوران صلح در حال انتظار هشیارانه را دید) دوران صلح در حال انتظار هشیارانه در زمان وی نیز ادامه یابد Denethor II -دنهتور، به معنای نحیف و لاغر اندام، نام قهرمانی از ناندور در روزگار پیشین بود که در نبرد شرق، پیش از آغاز دورهی نخست کشته شد. توضیح: نکته مربوط به بخش " معنای نام" در سایت مرجع هست. عدم اشاره به این موضوع، باعث میشه که خط آخر:" نه این که خود لاغر و استخوانی باشند." غیر منتظره به نظر برسه. Derndingle برگرفته از انگلیسی قدیمی به معنی «درهی پنهان» Desolation of Smaug اسماگف آتش و ویرانی را گرد کوه پراکند Desolation of the Dragon از قرار معلوم، پس از مرگ اسماگ، برهوت آهسته، احیا شد ولی هر دو شهر ارهبور و دیل در نهایت از ویرانی نجات یافتند و دوباره رونق گرفتند. Diamond of Long Cleeve نسب نسبت داشتن دیاموند از با توکهای شمالی تلویحاً (اما نه به طوری قطعی) به این معناست که میان خانهی وی در خاندان اصلی وی:لانگ کلیو، و آن خانواده پیوند نزدیکی برقرار بوده است. Her original home of Long Cleeve was particularly associated with the North-tooks, Dimholt در اعماق جنگل، تک سنگ عظیمی قرار داشت که مسیر را مشخص میساخت و فراتر(beyond رو برای اشیا فکر می کنم بعد از آن، آن سو تر، معنی کنیم ملموس تره.) از آن، میان ریشههای دوویموربرگ، دروازه ی تاریک مردگان قرار داشت.( اینم پیشنهاده برا جلوگیری از کژتابی) Dimrost از پل، منظرهی عریضی( چشم انداز وسیعی) دیده میشد. Dior دیور، احتمالا به معنای جانشین(نایب) است. یعنی که جانشین پدربزرگش، تینگول بود. (تاریخ سرزمین میانه، جلد ۵، جادهی گمشده و نوشتههای دیگر، شماره ۳، ریشهشناسی) توضیح: نکته مربوط به بخش معنای نام در سایت مرجع هست و بدون اشاره به اون بخش، نامفهومه.) Dogs و مشکل بتوان تصور کرد والار بنابر ضرورت نژاد گرگها را تولید کرده باشند تا به سرعت اولین سگها پا به دنیا بگذارند. و با این سرعت پیدایش، مشکل بتوان تصور کرد که والار سگ های اولیه ضرورتا از پرورش گرگ سانان خلق کرده باشند. یه کم بدقلقه برا ترجمه! and it's hard to imagine the Valar urgently breeding Wolf-stock to produce the first Dogs so quickly. Dol Amroth باید مؤسس دول آمورت آمروت و نیز اولین ارباب آن بوده و در دوران حیات وی،[ سکونت در]دول آمورت آمروت آغاز شده باشد Doom of Mandos بر خلاف خواست والار، آمان را تکرد ترک گفته و به سرزمین میانه لشگر کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. پیشگویی او، بسیاری از اتفاقاتی را که رخ داد در خود داشت، به ویژه تبعات اهریمنی سوگند فیانور بر خود او و پسران وی Doom of Men دست آخر، شاه تار آر-فارازون که سائورون تحریکش کرده بود برای گرفتن سرزمینهای بیمرگ از والار Doom of the Noldor «اشکهای بیشمار باید که فروریزند؛ و والار، والینور را مقابل تو حصین بندند، تو را بیرون وا نهند…» البته دقیق ترش این میشه: چه اشک های بی شمار که فروریزید. و والار، والینور را مقابلتان حصین بندند. و شما را بیرون وانهند. ولی با ضمیر مفرد قشنگ تر شده! پیشگویی و حکمی که وقتی نولدور از آمان، برای جنگ با مورگوت لشگر میکشیدند ماندوس بر ایشان نهاد حکمی که برمنبا مبنای آن، نولدور را از والینور اخراج شد و دورهای از خیانت و فاجعه را در سرزمین میانه پیشگویی کردند. زیرا ماندوس حکم کرده بود که از خاندان فیانور به واسطهی سوگند خود، هر کجا روند اعمال هولناکی سر بزند Doom of the Valar حکم هولناکی که والار، در حاشیههای شمالی آمان، بر پیروان فیانور نهادند Door of Night در شب، تحت نگهبانی ائارندیل بود و بر کشتی درخشانش، وینگیلوت، سیلماریل خود را در به اوج قرار داشت می برد. Doors of Felagund درهای مراقب ( به نظرم محافظ برای بی جان بهتره.) ورودی نارگوتروند که سازندهاشان، فینرود فیلاگوند آنها را در فراز کرد. تورین برای زندگی به نارگوتروند آمد و شاه اورودرت را تشویق کرد Dor Caranthir چهارمین پسر فیانور، یعنی کارانتیر و مردم وی در آن سرزمین میزیستند زمانی، گروهی از انسانها نیز در مناطق جنوبی دور کارانتیر زندگی میکردند. گروهی که هالادین از با هالت به غرب آورده بود هالادین، مردمانی که هالت به غرب هدایتشان کرده بود. و در نهایت در جنگل برهتیل سکنا گزیدند Dor-Cúarthol تورین، با اشتباهی فاجعهآمیز باعث مرگ یکی از درباریان شاه تینگول گشت Dor-lómin مکانی که فریادهای مورگوت، پس از بازگشتش به سرزمین میانه، Doriath پس از آن، قلمروی او مدت کوتاهی پیش از ویرانی به دست پسران فیانور، تحت حکومت دیور الوخیل، نوهی وی قرار داشت Downfall of Númenor سقوط نومهنور (غرق شدن وسترنس) Dragon of Dor-lómin نامی برای کلاهخود خاکستری فلزی که فینگون به vassal ( هم پیمان)خود، هادور داد کلاهخود در اصل ساختهی دورفها بود و در واقع برای آزاگال، Dragon-King اول، اُرکهایی که در اشغال نارگوتروند به وی کمک کرده بود دور کرد ولی بعد، آن ها را فراخواند و تحت عنوان اژدها-شاه بر پایتخت جدید خود حکم راند. Dragon-shooter یه کم انگلیسیه ساختار ترجمه: بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و با آخرین تیرش او، تیر سیاه که در آهنگریهای ارهبور ساخته شده بود، بارد نقطه ضعف اسماگ اژدها را یافت و وی را کشت. فکر میکردند بارد در ویرانی آتشینی که مرگ اژدها به دنبال داشت گم شده است ولی او بارد، با پریدن به آبهای دریاچهی لانگ جان به در برد. Dragons آنکالاگون به دست ائارندیل در داگور براگولاخ و نیرنائت آرنوئدیاد جنگید و بعدها، شکست نیروهای نارگوتروند را هدایت کرد.( رقم زد.) به غارت برد ولی توسط فرم، ازائوتئود کشته شد. Dramborleg تبر عظیمی را به شمشیر ترجیح میداد و آن را تبرش را دارم درام بورلگ خویش میخواند.[که در زبان گوندولینی به معنای تیز-کوبه است.] and he called his axe Dramborleg, which means 'Thudder-Sharp' in the language of the Gondolindrim. Draugluin او منشأ ظهور گرگمردانی بود که در آنگباند زندگی میکردند Druda Burrows ولی میدانیم که درودا به نسل پیش از روفوس باروز تعلق داشت و اگرچه روابط آنها هرگز با جزئیات شرح داده نشده است او محتملاً خالهی[از اونجا که فامیلیشون یکیه، عمه انتخاب بهتریه اینجا] روفوس بوده است. Drúwaith Iaur گرچه نمیتوان با اطمینان گفت این مردم تا زمان جنگ حلقه جان به در بردند یا خیر. Drû خودشان، در زبان خود، نام دروگو را بر خویش نهاده بودند. Drûg-folk از نظر تاریخی، نمایندگان مردم دروگ، در بلهریاند و نومهنور زندگی میکردند Dudo Baggins برادر بزرگتر دودو، دروگو، پدر فرودو بگینز بود و او عموی فرودو بگینز به شمار میرفت. Duilin مردان درهی دور مورتروند در کمانگیری مهارت عظیمی(زیادی) داشتند Dunlendings دونلندیها (دشمنان قدیمی روهیریمها) دشمنان قسمخوردهی روهیریمها به شمار میرفتند Dunlendish برای اشاره به دشمنان قسمخوردهاشان، روهیریمها به کار میبردند Durin VII ظاهراً تولدش در نبرد پنج سپاه پیشگویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد. برای اینکه کژتابی نداشته باشه:(چون به نظر می یاد نبرد 5 سپاه زمان پیشگویی هست نه زمان تولدِ مورد پیشگویی) ظاهراً در زمان نبرد پنج سپاه، تولدش پیشگویی شده بود و چند قرن بعد متولد شد. Durin’s Bane آنجا را عمیق کندیم و ترس ناگفتنی را بیداریم کردیم. وقتی که در پایان دورهی نخست، والار با مورگوت مبارزه کردند بیشتر خدمتکاران وی از بین رفتند ارکها و ترول را فرستاد تا کوهستان مهآلود را اشغال کنند و دسترسیِ اریادور به رووانیون را مسدود سازند. ۲-آن زمان خزد دوم رونق داشت و به نظر عجیب میآید که چنین موجودی بخواهدی در شهر شلوغ دورفها آنهم دور از آگاهی دورفها پنهان شود. به عنوان مایا، قدرت تغییر شکل جسمانی داشت و شاید از همین قابلیت برای پنهان شدن در طولانی مدت استفاده کرده باشد. پس دورفها جز آزادی این موجودات از قبر زیرزمینی خود کار دیگری نکردهاند. Durin’s Bridge نشانههای ضمنی وجوددارد که به ساخت پل در اولین روزهای خزد-دوم اشاره میکنند. Durin’s Day تقویم خورشیدی قمری زمان را به چهار هفتهی تقریبی تقسیم میکند که طی آن، ماه از شکل ماه نو تا ماه کامل و سپس دوباره به ماه نو تغییر شکل میدهد. چنین نگرشی، نکتهی مثبت بزرگی دارد که تقویم خورشیدی فاقد آن است. Durthang احتمالاً سازندگان اصلی آن، نامی کمتر اهریمنی برایش برگزیده بودند ولی اگر چنین نباشد باشد نیز هیچ نشانی از نام قبلی آن باقی نمانده است. Dwarf-masks به کلاهخود اژدها که در اصل برای آزاگال طراحی شد ولی به میراث خاندان هادور از دور-لومین تبدیل شد. Dwarf-tongue بیشتر جزئیات زبان مذکور برای دیگران نامعلوم است زیرا دورفها دانش زبان خود را به شکل یکی از مخفیترین رازهای نژاد خود حفظ میکردند. Dwarves برخلاف الفها و انسانها، دورفها فرزندان ایلوواتار نیستند؛ دورفها در خود بلریاند اقامتگاهی نداشتند ولی دو دژ در کوهستان آبی ساختند: مشهورترین وجه شخصیت دورفها مهارتهای بسیار و ذاتی آنها برای کار با سنگ و فلز است که بدون تردید از آئوله، سازندهی ایشان میآید. Dwarves of the Blue Mountains زیر منهگروت نقش عمدهای داشتند و بعدها در کاوش نارگوتروند کنار ناروگ الفها را یاری کردند. پسر تراینف تورین برای بازیابی تنها کوه در شرق دور سفر آغاز کرد Dwarves of the Iron Hills نوادهی گرور، داین پاآهنیی (نامی که یادگار نیای مشهورش، داین اول است) Dwimmerlaik نام کهنی که به واژهای در زبان روهیریمها اشاره دارد و از «فن جادوی» در انگلیسی قدیمی میآید Dwimorberg ارواح به سوگندی که نزد نیای وی خورده بودند وفا کنند و بدین ترتیب آرام گیرند. Dáin I پسر و وارث ناین دوم و جد تورین دوم سپربلوط و داین دوم Ironfoot.(پای آهنی) Dáin II Ironfoot ولی چون به شکل ولی از آنجا که برگرفته از نورسی کهن است به احتمال زیاد این تلفظ صدق نمی کند. کاربرد آن بعید است. Dîn در جنوب آمون آمون دین، جنگل خاکستری بود که انتهای شرقی درهی استونوین را میپوشاند. Dúnadan دونادان (عنوانی نومهنوریها و اعقاب ایشان) Dúnharg این بخش رو به نظر می رسه مترجم از ویکی پدیا یا دایره المعارف دیگه ای اضافه کرده باشه، به هر حال میشه از توضیح فارسی استفاده کرد در صورت لزوم: [۱] standing stones Type of ancient megalithic stone monument (see megalith). Menhirs were simple upright stones, sometimes of great size, erected chiefly in Western Europe. Arrangements of menhirs often form vast circles, semicircles, or ellipses. Many were built in Britain, the best-known sites being Stonehenge and Avebury in Wiltshire. Menhirs were also placed in parallel rows, called alignments, the most famous being the Carnac alignments in northwestern France, with 2,935 menhirs. These were probably used for ritual processions. سنگ افراشت گونه ای از یادمان های خرسنگی باستانی. منهیر ها سنگ های قائم ساده ای بودند که گاه ابعاد بزرگی داشتند و عمدتا در اروپای غربی برپا می شدند. چیدمان منهیرها اغلب به شکل دایره ی وسیع، نیم دایره و بیضی است. بسیاری از آن ها در بریتانیا ساخته شده اند. معروف ترین مکان های موجود استون هنج و ایوبوری در ویلت شایرند. منهیرها در ردیف های موازی، صف، نیز قرار می گیرند که شناخته شده ترینشان صف های کارناک در شمال غرب فرانسه با 2935 منهیر است. احتمال دارد که کاربردآن ها در تشریفات مذهبی بوده باشد. ممنون از زحمت و توجهتون. تغییرات و تصحیحات اعمال شدند. خیلی لطف کردید. 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ورونوه 1,963 ارسال شده در سپتامبر 22, 2016 حرفA: مخفی کننده حرف A : Accursed Years اما با توجه به ارتباط طبیعی بین نام نفرین شده و نفرین ایسیلدور به نظر می رسد که احتمال اول صحیح تر باشد. Adalgar Bolger آدالگار پدر سه فرزند بود به نام های: رودیگار، رودیبرت و روبی بود. Adalgrim Took اما همانگونه که اتفاقات آشکار شدند( نشان دادند: ترجمه درسته ولی یه کم نامانوسه.) این پسرش پالادین بود که عنوان تاین را از آن خود کرد Adorn اهمیت آن در این بود که منطقه ای دفاعی در غرب سرزمین روهان بود.(به شمار می رفت.) Adrahil او مرکز سپاه را به پسر و جانیشنش جانشینش، آرتامیر سپرد. نیروهای اوندوهر به سرنوشتی ویران بار( مصیبت بار، اسفناک، اندوه بار) دچار شدند. Adûnaic با اینکه نام آدوناییک نمی تواند تویط توسط اداین قبل از اینکه در اوایل دوران دوم به نومه نور مهاجرت کنند Aeglos این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است، یا: این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است باشد، Aelin-uial آبگیر ها و باتلاق هایی که قبل از ریختن آروس به سیریون، قبل از اینکه به زیر آندرام بریزد، به وجود آمده بود. سرزمین های آنجا به دو دلیل اسرار آمیز و سحر آمیز (انگیز: جلوگیری از تکرار) بود. Agarwaen الفی از نارگوتروند که از سیاهچاله های مورگوت گریخته بود. Agathurush به منشا و سرچشمه ی جمع آوری الوار و چوب تبدیل شد. Aiglos املای دیگه ی Aeglos هست که توی سایت اصلی ادغام شدن دو تا مدخل. اینجا هم میشه یکیشون کرد یا ری دایرکت بشه به اون یکی. چون توضیحات زیرش مربوط به خود گیل گالاد هست نه نیزه ش. Ainulindale و منجر به جدایی یکی از آنها با از دیگر آینور شد. و اون همان ملکور بود؛ اگه نخوایم دوتا "از" داشته باشه میشه خلاصه ش کرد: و منجر به جدایی یکی از آینور شد. Aiwendil به سرزمین میانه فرا ستادند. Alcarin (باشکوه) لقب آتاناتار دوم، کسی که در اوایل دومین هزاره ی دوران سوم، زمانی که گوندور قدرت و ثروتی افسانه ای داشت بر گاندور آن سرزمین حکومت می کرد. اگر گوندور رو اول نیاریم قدرت و ثروت ممکنه به آلکارین برگرده که اشتباهه. in a time when its wealth and power were legendary Aldamir کسی که با فتح هارادریم( فتح هاراد یا شکست دادن هارادریم)، انتقام خون پدرش را گرفت. Aldburg او سلف مستقیم ائوموند و پسرش ائومر و پادشاهان نسل سوم بود. اگر چه آلدبورگ کاملا در منطاق مناطق داخلی سرزمین های سلطنتی قرار داشت؛ اما به عنوان اصلی ترین شهر در شرق و ادوراس و از این رو نمحل اصلی پادگان روهان شرقی محسوب می شد. Alfrida of the Yale آلفریدا اهل ییل(عنوان) Almaren این دوران یعنی هنگامی که زمین با دو چراغ از والار روشن شد Alphabet of Daeron خصوصا پس از آنکه الفبای فئانوری ها به بلریاند آورده شد Amandil پس از آنکه توسط سائرون دور رانده شد او به غرب رفت Amanyar همچنین آن دسته از تلری هایی که از دریای بزرگ عبور کردند. بسیاری از تلری ها در سرزمین میانه باقی ماندند Amlach .اینک من نزاع خود را با استاد نیرنگ ها آغاز می کنم، که تا به انتهای عمر من به طول خواهد کشید انجامید. Amon Dîn این اولین مشعل از سری مشعل هایی بود که برای اعلام خطر و درخواست کمک ساخته شدند. Amon Ereb این تپه اهمیت استراتژیک ( سوق الجیشی هم می گفتن قدیما، ولی مهم نیست همین بهتره) فوق العاده ای داشت Amon Ethir تپه همچنان پا بر جا بود و در این مکانه بود که نیه نور به گلائورونگ اژدها برخورد. Amon Gwareth تپه ای واقع در تپه دره ی توملادن در میان کوهستان Amon Lhaw تپه شنوایی قرینه آمون هن، تپه بینایی، بود. Amras معنی: برگرفته از آمباروسا، زرین سر، به واسطه موی سرخی که داشت. russet top' نوشته شده که به معنی سر حنایی هست. قهوه ی با سایه های سرخ. Amroth در داستان الداریون و ارندیس، الداریون در سفر دومش به سرزمین میانه، سرزمین آمروت را دیده بود، که تقریبا در این زمان[سال ۷۳۰ دوران دوم ] اتفاق افتاده است. در نسخ زیادی(متعددی) که از در کتاب داستان های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه آمده اند، نیز بیان های متفاوتی وجود دارد. نسخه های متعددی در داستان های ناتمام سرزمین میانه و نومه نور ارائه شده اند. The issue of Amroth's descent is not entirely certain - a number of versions are given in Unfinished Tales of Númenor and Middle-earth. Anadûnê به عنوان پاداشی به اداین، که در جنگ های بلریاند درمقابل مورگوت ایستادند و به الدار یاری رساندند هدیه داده شد. Anardil(ششمین پادشاه گوندور) چند جا حروف به هم چسبیدن: همزمان با آشکار شدن شکوه و قدرت نومه نور، وارث سلطنت منلدور، صاحب فرزندی شد که او را آناردیل نامید. او ششمین حکمران نومه نور و پادشاهی مشهور بود که هم پیمان گیل گلاد ( گالاد) الف شد و اولین پایگاه نومه نوریان در سرزمین میانه را بنا کرد. او در دوران حکومتش با نام تار-آلداریون شناخته میشد. بعد از گذشت سه هزار سال شخصی دیگر با نام آناردیل ششمین پادشاه قلمرویی دیگر شد، دژ میناس آنور (که بعدها میناس تریت خوانده شد) را پایه گذاشت Anardil( نامی که وقت تولد..) اینم همون مشکل بالایی رو داره: چهارمین پادشاه نومه نور، فرزندش منلدور صاحب پسری شد. منلدور آن پسر را آناردیل نامید: «وقف شده ی خورشید» تبدیل شد که شیفته ی دریا و ماجراجویی بود. همزمان با فراگیر شدن آوازه ی دریانوردی او، آناردیل جنگل بزرگی برای فراهم نمودن چوب مورد نیاز کشتی سازی اش درست کرد. تقریباً تمامی اسناد باقی مانده در مورد دوره ی زندگی اش از او با نام آلداریون یا تار-آلداریون (نام رسمی اش پس از تاجگذاری) بجای آناردیل Anarríma یکی از صور فلکی بیشماری که واردا در آسمان قرار داد نام آن به معنی لبه یا کرانه ی خورشید است و احتمالاً محل آن در کنار مسیر حرکت خورشید در صفحه ی دایره البروج میباشد. Anarya در هفته ی شش روزه ی تقویم الفی، آناریا پس از النیا دومین روز است. Anborn فارامیر دستور به عدم کشته شدن گالوم داد Ancalimon مخفف نام تار-آنکالیمون شاه نومه نوری. تار-آنکالیمون پسر تار-آتانامیر، بین سالهای ۲۲۵۱ و ۲۳۸۶ دوران دوم در نومه نور حکمران بود. سلطنت او دوره ای حیاتی در تاریخ نومه نور بود چرا که اولین نشانه های اختلاف میان مردمان نومه نور بروز کرد که به دشمنی میان مردان شاه و گروهی که به مومنان مشهور شدند انجامید و در نهایت به نابودی نومه نور ختم شد. Ancalimë نومه نور را از راه دریا به مقصد سرزمین میانه ترک کرد. پس از آن به مدت چهار سال ارندیس او را در خانه ی سفیدشان( این خانه ی سفید اسم خاصه. بهتره لینک بشه، چون داریمش توی فرهنگنامه: خانه ی سفیدشان) در امه ریه بزرگ کرد. چوگان سلطنت نومه نور را به او واگذار کرد. آلداریون که پس از به سلطنت رسیدن تار-آلداریون نامیده میشد، قانون جانشینی نومه نور که تا آن زمان اگرچه به دلیل تربیت منزوی اش علاقه ای به ازدواج نداشت با هالاکار از هیاراستورنی، نواده ی «والدامیر نولیمون» . او سرانجام مدتها پس نامگذاری اش به عنوان وارث سلطنت و در سن ۲۰۲ سالگی به عنوان اولین ملکه ی حکمران نومه نور بر تخت نشست. با این وجود سلطنت او طولانی ترین در میان نومه نوریها Ancient Tongue هنوز توسط الف های برین و دانشمندان حتی در اواخر دوران سوم استفاده می شد. Andróg یکی از یاغیان مردان گرگی شد Andustar آندوستار منطقه حاصلخیزی بود(است. چون تمام فعل ها ی دیگه مضارع هستن.) . به جز ساحل شمالی که زمین مرتفع تر و سنگلاخی تر میشود و جنگلهایش صنوبر دارد. Andwise ‘Andy’ Roper سنتی که حداقل به سه نسل قبل و به زمان Anfauglir وقتی برن و لوتین به جستجوی سیلماریل ها وارد آنگباند شدند آنها توانستند بخاطر این کارخاروت به نام آنفائگلیر که به معنی آرواره ی عطش است لقب گرفت. Angamaitë آنگامایته همراه با سانگاهیاندو، از دیگر نوادگان کاستامیر، آنگامایته قدم به قدم از جد خائن خود پیروی کرد. راهی وجود ندارد که مطمئن باشیم که این دو پدری یکسان Angband به عنوان دفاع اول در برابر هر گونه حمله به قلمرو ملکور از طرف والار ساکن در آمان ساخته شده بود. همچنین بالروگهای که( یا بالروگ هایی که ) با او در عمیقترین سردابه های آنگباند مخفی شده بودند. Sauron was one of these, and the Balrogs lay hid with him in Angband's deepest vaults. Anglachel این شمشیر که توسط به لگ از دوریات استفاده می شد، بعدها دوباره از نو و به عنوان شمشیر سیاه تورین، Angle گرچه مسکن اصلی آنان، که به زبان سرزمین شمالی «زاویه» می خواندندش ( در گوشه ی شمالی تر زمین- زاویه-،)بین رودهای هورول و لود واتر واقع بود، اما که در آن زمان به قلمرو رودائور تعلق داشت. Their most noted settlement, though, was on the more northerly tongue of land - the Angle - between the Rivers Hoarwell and Loudwater, belonging at that time to the realm of Rhudaur. البته بعضی از اینها در سواحل رود گلادن سکنی گزیدند که اجداد مردمان گولوم شدند. Angmar بند یکی مونده به آخر: سپاه گوندور منکوب کننده بود و نیروهای آنگمار، که به راحتی آرتداین را شکست داده بودند، تار و مار شدند. بند آخر: همه ی نیروهای شیطانی آنگمار شکست داده نشدند (نخوردند.) و بعضی مانند اشباح گورپشته از تایرن گورتاد، Angrist اما بعد از اینکه لوتین، سائرون را شکست دارد و زندانی هایش را از تول-این-گائوروت آزاد ساخت، Angrod آن عدم توافق از آنگرود و پسران فئانور بخصوص کارانتیر، Annúminas آراگورن شهر را دوباره تاسیس کرد و آن شهر را به عنوان جایگاه شاهان قرار داد یادداشت2: این ترجمه کاملا متناسب است زیرا شهر در منطقه ای به نام اوندیم Anor نام آنور یک کلمه ی سیندارینی( سیندارین یا سینداری) است Anor-stone این همان سنگ بینایی است که توسط دنه تور در زمان نبرد حلقه استفاده می شده است. (یه فعل کم داشت.) Anárion(پسر ملکه تار-آنکالیمه) توی این مدخل همه ی نومه نور ها نومهنور نوشته شدن. Apanónar نولدور شروع به نامگذاری برای آنها کردند. Apes اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی کسی از وجود آنها بی اطلاع باشد،( مطلع نباشد) یا اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی ناشناخته باشند، Ar-Adûnakhôr آر-آدوناخور به مدت ۶۳ سال بر نومه نور حکم راند، Ar-Feiniel به این دلیل این نام در والینور به او داده شد چون او (که) سیمایی سپید داشت Aragorn Elessar عهد: ۱ مارچ(مارس) ۲۹۳۱ دوران سوم همچنین دونه داین با خود، روهرین، اسب خود آراگورن را همراه آورده بودند، روهیرین و پسران الروند حامل پیغامی از جانب پدرشان بودند که یک پیشگویی باستانی از مالبت پیشگو را به آراگورن یادآوری میکرد. اهریمنان در شرق سقوط سائورون را دوام (تاب)آوردند و آراگون با شاه ائومر از روهان برای مقابله با آنان تاخت. نهایتا هنگامی که پایان زندگیاش سر رسید، او آن را (سلطنتش را؟) با تمایل تحویل داد، Aranrúth بعد از سقوط تینگول ، از یغمای منه گروث نجات داده شد Arantar پادشاهی پس از او به پسرش تارکیل انتقال یافت. He was succeeded as King by his son Tarcil. Aranuir و بواسطه ی زندگی طولانی مردمش تا وقتی که به سن ۱۶۳ سالگی رسید بر مردمش (آنان) حکم راند. به معنای ایده ها و افکار پیشنهاد شده است، با توجه به اینکه که نشان می دهد آرانویر به مردی باهوش شهره بوده است اما این تنها یک حدس است. meaning 'ideas' or 'thoughts', suggesting that Aranuir was known for his intelligence, but this connection is speculative at best. Araphant اوندوهر در نبردی با دشمنان شرقی گوندور ارابه سواران به زمین زده( کشته) شد و پادشاهی جنوب بدون پادشاه باقی ماند. Arathorn I بعدها در دوران سوم، اینکه حتی دونه داین اصیل کمتر بیش از ۱۶۰ سال زندگی کنند غیر معمول بود. اما و به این دلیل که شواهد آن سالها ناقص هستند باید اینگونه در نظر گرفت که آراتورن اول به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. In the later Third Age, it was unusual for even a Dúnadan of noble descent to live past 160, and lacking other evidence we might assume that Arathorn simply died of old age Araval همچنین اینگونه بیان شده که که برای کوچ دوباره ی به کاردولان تلاش کرد اما موجودات شیطانی، وایت اشباحی که توسط شاه جادوپیشه ی آنگمار حدود دو قرن پیش فرستاده شده بودند، از این کارِ او جلوگیری کردند. Araw با خود حیوانات فوق العاده ای را به سرزمین میانه آورد، که شامل اجداد مراس میراها[اسب های اصیل]از روهان می شده است. Argeleb I یادداشت3: اینکه آنان به کمک پسر آرگلب، آرولگ اول آمدند و دشمنان آرتداین را به عقب راندند، 4. این مطلب، منبع(ارجاع) مستقیمی است بر (به)استحکاماتی که توسط آرگلب در حدود ۱۷۰۰ سال قبل ساخته شده بود. Argeleb II یادداشت2: . آرگلب اول کسی بود که پادشاهی را از سرزمینهای همسایهاش، کاردولان و رودائور را مدعی شد. Argonath ما دقیقا نمیدانیم آرگونات چه زمانی ساخته شد. صورت شاهان عبوث س حجاری شده بود و کلاه خودی بر سر داشتند. جزئیات ساخته شدن آرگونات داده شده از ضمیمه الف در ارباب حلقه ها گرفته شده است. Argonui آرگونویی (سیزدهمین سرکرده دونه داین) در زمان اون اتفاقات مهمی در شمال رخ نداد(احتمالا غیر از تولد بیلبو بگینز) Arien وقتی که والار خورشید را از آخرین میوه لائوره لین بوجود آوردند Arkenstone توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و توسط بازماندگانش به عنوان قبل قلب کوه نامگذاری شد توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و بازماندگانش آن را قلب کوه نامیدند. جواهر توسط پسر تراین به کوهستان خاکستری برده شد اما توسط ترور آن را به تالار بزرگ تراین در اره بور بازگردانده شد. (استفاده ی زیاد از ساختار مجهول و "توسط" یه مقدار توی ذوق می زد.) دود هزار سال پس از کشف آن توسط تراین اول، گوهر آرکن بار دیگر در اعماق تنها کوه دفن شد Arod اسب روهانی کسی که اسمش چابک معنی میشود. آرود بعد از از دست دادن سوار اصلی اش آرود توسط ائومر به لگولاس داده شد Aros رودخانه ای در شرق بلریاند که از کوه شمالی ارد گورگوروت سر چشمه میگیرد و در آیلین-اویال به سیریون میپیوندد. Artamir شجره ی سلطنتی ائارنور کوتاه بود، و Artano در میان این اسامی، آرتانور، به معنای آهنگر بزرگ بود، Arvedui آرودویی به سمت شمال فرار کرد، اما در خلیج فوروخل به هلاکت رسید. حالا دیگر، بزرگترین پسرش، آرانارت بود که به عنوان اولین سرکرده ی دونه داین شناخته شد. در نسخه ی اصلی داستان، که در کتاب تاریخ سرزمین میانه ، جلد دوازدهم، یافته شده است،(یافت می شود) Arveleg I در این حمله، آرولگ کشته شد و پسر جوانش، آرافور بر تخت پادشاهی جلوس کرد. Arveleg II آرولگ دوم (دوازدهمین پادشاه آرتداین) Asfaloth اسب سفیدِ درخشانی بود که توسط گلورفیندل اهل ریوندل در سالهای پایانی دوران سوم بر آن سواری میشد، بوده است گلورفیندل سوار بر آسفالوت بود که راهی جستجو برای یافتن آراگورن و هابیت ها شد و پس از اینکه آنها را یافت، آن الف مرکب خود را به فرودوی زخمی داد. با اینکه به رغم خطر سواران سیاه در گدار بروئینن در مقابل بود، آسفالوت فرودو را به سلامت به خانهی الروند رساند. تالکین از یافتن این تناقض را قدردانی کرد و در نسخ بعدی به جای دهنه Asgon آسگون نیز به عنوان خادم در دربار برودا خدمت میکرد در ضمن هیچ داستانی دربارهی سرنوشت آسگون و دیگر یاغیان گفته نشده( سخنی به میان نیاورده) است. Astar پس از اینکه اداین در نومه نور مستقر شدند، آنها تقویم جدیدی برای خودشان ساختند. Atalantë نام آتالانته بطور طبیعی در ساختار زبان الویش(الفی) موجود میباشد. Atanatar II هیارمنداکیل اول یکی از بزرگترین پادشاهان گوندور بود، و مرزهاو ثروت آنرا به بزرگترین( بیشترین) حد خود گسترش داد. پس از او پسر بزرگش تحت نام نارماکیل اول به حکومت رسید اما چون فرزندی نداشت برادرش کالماکیل پس از جانشینش شد. Athrad Angren آتراد آنگرین (گدارهای آیزن) آتراد آنگرن صورت مفرد دارد. بوده و شکل جمع آن به صورت اتراید آنگرن است. Aulë همانطور که نام او نشان می دهد، Axantur او جد هالاکار بود که با ملکه تارآنکالیمه ازدواج کرده بود. Azaghâl تلخارِ آهنگر از آهن طلا کلاهخودی به شکل سر گلارونگ به عنوان تاج برای او ساخته بود. در نیرنایتآرنودیاد آنان با گلارونگ رودررو شدند و با تبرهای خود به جنگش رفتند. Azanulbizar دورین بیمرگ نخستینبار به آبهای خلد-زارام نگاه کرد و برای بنا کردن خزد-دوم تصمیم گرفت. حرفSهم دو مورد هست فعلا: مخفی کننده حرف S : Smaug همچنین شهر دیل را به آتش کشید و دورف ها و انسان هایی که به مقابله با او برخاسته بودند ترور، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین از طریق درب مخفی بگریزد. اسماگ فریادی دلخراش کرد(کشید) و از آسمان افتاد و بر روی شهر دریاچه فرود آمد و کاملا آن را نابود کرد. ارباب اسماگ نفوذناشدنی(نفوذناپذیر) Steward of the King به همین خاطر بر نامیدن خود به عنوان کارگزار پادشاه ( یا بعضی اوقات، “کارگزاران پادشاهان بزرگ) پافشاری داشتند به نظر می رسه کار تموم شد. بازم ممکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم یا اصلا متوجه ایرادی نشده باشم، ولی فکر نمی کنم این موارد، متعدد باشن یا مشکل ساز به حساب بیان. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله سار 3,968 ارسال شده در اکتبر 11, 2016 در در 9/23/2016 at 1:38 AM، ورونوه گفته است : حرفA: نمایش محتوا مخفی حرف A : Accursed Years اما با توجه به ارتباط طبیعی بین نام نفرین شده و نفرین ایسیلدور به نظر می رسد که احتمال اول صحیح تر باشد. Adalgar Bolger آدالگار پدر سه فرزند بود به نام های: رودیگار، رودیبرت و روبی بود. Adalgrim Took اما همانگونه که اتفاقات آشکار شدند( نشان دادند: ترجمه درسته ولی یه کم نامانوسه.) این پسرش پالادین بود که عنوان تاین را از آن خود کرد Adorn اهمیت آن در این بود که منطقه ای دفاعی در غرب سرزمین روهان بود.(به شمار می رفت.) Adrahil او مرکز سپاه را به پسر و جانیشنش جانشینش، آرتامیر سپرد. نیروهای اوندوهر به سرنوشتی ویران بار( مصیبت بار، اسفناک، اندوه بار) دچار شدند. Adûnaic با اینکه نام آدوناییک نمی تواند تویط توسط اداین قبل از اینکه در اوایل دوران دوم به نومه نور مهاجرت کنند Aeglos این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است، یا: این نیزه مطمئنا باید از مدت ها قبل از نبرد آخرین اتحاد در مالکیت گیل گالاد بوده است باشد، Aelin-uial آبگیر ها و باتلاق هایی که قبل از ریختن آروس به سیریون، قبل از اینکه به زیر آندرام بریزد، به وجود آمده بود. سرزمین های آنجا به دو دلیل اسرار آمیز و سحر آمیز (انگیز: جلوگیری از تکرار) بود. Agarwaen الفی از نارگوتروند که از سیاهچاله های مورگوت گریخته بود. Agathurush به منشا و سرچشمه ی جمع آوری الوار و چوب تبدیل شد. Aiglos املای دیگه ی Aeglos هست که توی سایت اصلی ادغام شدن دو تا مدخل. اینجا هم میشه یکیشون کرد یا ری دایرکت بشه به اون یکی. چون توضیحات زیرش مربوط به خود گیل گالاد هست نه نیزه ش. Ainulindale و منجر به جدایی یکی از آنها با از دیگر آینور شد. و اون همان ملکور بود؛ اگه نخوایم دوتا "از" داشته باشه میشه خلاصه ش کرد: و منجر به جدایی یکی از آینور شد. Aiwendil به سرزمین میانه فرا ستادند. Alcarin (باشکوه) لقب آتاناتار دوم، کسی که در اوایل دومین هزاره ی دوران سوم، زمانی که گوندور قدرت و ثروتی افسانه ای داشت بر گاندور آن سرزمین حکومت می کرد. اگر گوندور رو اول نیاریم قدرت و ثروت ممکنه به آلکارین برگرده که اشتباهه. in a time when its wealth and power were legendary Aldamir کسی که با فتح هارادریم( فتح هاراد یا شکست دادن هارادریم)، انتقام خون پدرش را گرفت. Aldburg او سلف مستقیم ائوموند و پسرش ائومر و پادشاهان نسل سوم بود. اگر چه آلدبورگ کاملا در منطاق مناطق داخلی سرزمین های سلطنتی قرار داشت؛ اما به عنوان اصلی ترین شهر در شرق و ادوراس و از این رو نمحل اصلی پادگان روهان شرقی محسوب می شد. Alfrida of the Yale آلفریدا اهل ییل(عنوان) Almaren این دوران یعنی هنگامی که زمین با دو چراغ از والار روشن شد Alphabet of Daeron خصوصا پس از آنکه الفبای فئانوری ها به بلریاند آورده شد Amandil پس از آنکه توسط سائرون دور رانده شد او به غرب رفت Amanyar همچنین آن دسته از تلری هایی که از دریای بزرگ عبور کردند. بسیاری از تلری ها در سرزمین میانه باقی ماندند Amlach .اینک من نزاع خود را با استاد نیرنگ ها آغاز می کنم، که تا به انتهای عمر من به طول خواهد کشید انجامید. Amon Dîn این اولین مشعل از سری مشعل هایی بود که برای اعلام خطر و درخواست کمک ساخته شدند. Amon Ereb این تپه اهمیت استراتژیک ( سوق الجیشی هم می گفتن قدیما، ولی مهم نیست همین بهتره) فوق العاده ای داشت Amon Ethir تپه همچنان پا بر جا بود و در این مکانه بود که نیه نور به گلائورونگ اژدها برخورد. Amon Gwareth تپه ای واقع در تپه دره ی توملادن در میان کوهستان Amon Lhaw تپه شنوایی قرینه آمون هن، تپه بینایی، بود. Amras معنی: برگرفته از آمباروسا، زرین سر، به واسطه موی سرخی که داشت. russet top' نوشته شده که به معنی سر حنایی هست. قهوه ی با سایه های سرخ. Amroth در داستان الداریون و ارندیس، الداریون در سفر دومش به سرزمین میانه، سرزمین آمروت را دیده بود، که تقریبا در این زمان[سال ۷۳۰ دوران دوم ] اتفاق افتاده است. در نسخ زیادی(متعددی) که از در کتاب داستان های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه آمده اند، نیز بیان های متفاوتی وجود دارد. نسخه های متعددی در داستان های ناتمام سرزمین میانه و نومه نور ارائه شده اند. The issue of Amroth's descent is not entirely certain - a number of versions are given in Unfinished Tales of Númenor and Middle-earth. Anadûnê به عنوان پاداشی به اداین، که در جنگ های بلریاند درمقابل مورگوت ایستادند و به الدار یاری رساندند هدیه داده شد. Anardil(ششمین پادشاه گوندور) چند جا حروف به هم چسبیدن: همزمان با آشکار شدن شکوه و قدرت نومه نور، وارث سلطنت منلدور، صاحب فرزندی شد که او را آناردیل نامید. او ششمین حکمران نومه نور و پادشاهی مشهور بود که هم پیمان گیل گلاد ( گالاد) الف شد و اولین پایگاه نومه نوریان در سرزمین میانه را بنا کرد. او در دوران حکومتش با نام تار-آلداریون شناخته میشد. بعد از گذشت سه هزار سال شخصی دیگر با نام آناردیل ششمین پادشاه قلمرویی دیگر شد، دژ میناس آنور (که بعدها میناس تریت خوانده شد) را پایه گذاشت Anardil( نامی که وقت تولد..) اینم همون مشکل بالایی رو داره: چهارمین پادشاه نومه نور، فرزندش منلدور صاحب پسری شد. منلدور آن پسر را آناردیل نامید: «وقف شده ی خورشید» تبدیل شد که شیفته ی دریا و ماجراجویی بود. همزمان با فراگیر شدن آوازه ی دریانوردی او، آناردیل جنگل بزرگی برای فراهم نمودن چوب مورد نیاز کشتی سازی اش درست کرد. تقریباً تمامی اسناد باقی مانده در مورد دوره ی زندگی اش از او با نام آلداریون یا تار-آلداریون (نام رسمی اش پس از تاجگذاری) بجای آناردیل Anarríma یکی از صور فلکی بیشماری که واردا در آسمان قرار داد نام آن به معنی لبه یا کرانه ی خورشید است و احتمالاً محل آن در کنار مسیر حرکت خورشید در صفحه ی دایره البروج میباشد. Anarya در هفته ی شش روزه ی تقویم الفی، آناریا پس از النیا دومین روز است. Anborn فارامیر دستور به عدم کشته شدن گالوم داد Ancalimon مخفف نام تار-آنکالیمون شاه نومه نوری. تار-آنکالیمون پسر تار-آتانامیر، بین سالهای ۲۲۵۱ و ۲۳۸۶ دوران دوم در نومه نور حکمران بود. سلطنت او دوره ای حیاتی در تاریخ نومه نور بود چرا که اولین نشانه های اختلاف میان مردمان نومه نور بروز کرد که به دشمنی میان مردان شاه و گروهی که به مومنان مشهور شدند انجامید و در نهایت به نابودی نومه نور ختم شد. Ancalimë نومه نور را از راه دریا به مقصد سرزمین میانه ترک کرد. پس از آن به مدت چهار سال ارندیس او را در خانه ی سفیدشان( این خانه ی سفید اسم خاصه. بهتره لینک بشه، چون داریمش توی فرهنگنامه: خانه ی سفیدشان) در امه ریه بزرگ کرد. چوگان سلطنت نومه نور را به او واگذار کرد. آلداریون که پس از به سلطنت رسیدن تار-آلداریون نامیده میشد، قانون جانشینی نومه نور که تا آن زمان اگرچه به دلیل تربیت منزوی اش علاقه ای به ازدواج نداشت با هالاکار از هیاراستورنی، نواده ی «والدامیر نولیمون» . او سرانجام مدتها پس نامگذاری اش به عنوان وارث سلطنت و در سن ۲۰۲ سالگی به عنوان اولین ملکه ی حکمران نومه نور بر تخت نشست. با این وجود سلطنت او طولانی ترین در میان نومه نوریها Ancient Tongue هنوز توسط الف های برین و دانشمندان حتی در اواخر دوران سوم استفاده می شد. Andróg یکی از یاغیان مردان گرگی شد Andustar آندوستار منطقه حاصلخیزی بود(است. چون تمام فعل ها ی دیگه مضارع هستن.) . به جز ساحل شمالی که زمین مرتفع تر و سنگلاخی تر میشود و جنگلهایش صنوبر دارد. Andwise ‘Andy’ Roper سنتی که حداقل به سه نسل قبل و به زمان Anfauglir وقتی برن و لوتین به جستجوی سیلماریل ها وارد آنگباند شدند آنها توانستند بخاطر این کارخاروت به نام آنفائگلیر که به معنی آرواره ی عطش است لقب گرفت. Angamaitë آنگامایته همراه با سانگاهیاندو، از دیگر نوادگان کاستامیر، آنگامایته قدم به قدم از جد خائن خود پیروی کرد. راهی وجود ندارد که مطمئن باشیم که این دو پدری یکسان Angband به عنوان دفاع اول در برابر هر گونه حمله به قلمرو ملکور از طرف والار ساکن در آمان ساخته شده بود. همچنین بالروگهای که( یا بالروگ هایی که ) با او در عمیقترین سردابه های آنگباند مخفی شده بودند. Sauron was one of these, and the Balrogs lay hid with him in Angband's deepest vaults. Anglachel این شمشیر که توسط به لگ از دوریات استفاده می شد، بعدها دوباره از نو و به عنوان شمشیر سیاه تورین، Angle گرچه مسکن اصلی آنان، که به زبان سرزمین شمالی «زاویه» می خواندندش ( در گوشه ی شمالی تر زمین- زاویه-،)بین رودهای هورول و لود واتر واقع بود، اما که در آن زمان به قلمرو رودائور تعلق داشت. Their most noted settlement, though, was on the more northerly tongue of land - the Angle - between the Rivers Hoarwell and Loudwater, belonging at that time to the realm of Rhudaur. البته بعضی از اینها در سواحل رود گلادن سکنی گزیدند که اجداد مردمان گولوم شدند. Angmar بند یکی مونده به آخر: سپاه گوندور منکوب کننده بود و نیروهای آنگمار، که به راحتی آرتداین را شکست داده بودند، تار و مار شدند. بند آخر: همه ی نیروهای شیطانی آنگمار شکست داده نشدند (نخوردند.) و بعضی مانند اشباح گورپشته از تایرن گورتاد، Angrist اما بعد از اینکه لوتین، سائرون را شکست دارد و زندانی هایش را از تول-این-گائوروت آزاد ساخت، Angrod آن عدم توافق از آنگرود و پسران فئانور بخصوص کارانتیر، Annúminas آراگورن شهر را دوباره تاسیس کرد و آن شهر را به عنوان جایگاه شاهان قرار داد یادداشت2: این ترجمه کاملا متناسب است زیرا شهر در منطقه ای به نام اوندیم Anor نام آنور یک کلمه ی سیندارینی( سیندارین یا سینداری) است Anor-stone این همان سنگ بینایی است که توسط دنه تور در زمان نبرد حلقه استفاده می شده است. (یه فعل کم داشت.) Anárion(پسر ملکه تار-آنکالیمه) توی این مدخل همه ی نومه نور ها نومهنور نوشته شدن. Apanónar نولدور شروع به نامگذاری برای آنها کردند. Apes اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی کسی از وجود آنها بی اطلاع باشد،( مطلع نباشد) یا اگر چه به نظر می رسد که در سرزمین های شمالی ناشناخته باشند، Ar-Adûnakhôr آر-آدوناخور به مدت ۶۳ سال بر نومه نور حکم راند، Ar-Feiniel به این دلیل این نام در والینور به او داده شد چون او (که) سیمایی سپید داشت Aragorn Elessar عهد: ۱ مارچ(مارس) ۲۹۳۱ دوران سوم همچنین دونه داین با خود، روهرین، اسب خود آراگورن را همراه آورده بودند، روهیرین و پسران الروند حامل پیغامی از جانب پدرشان بودند که یک پیشگویی باستانی از مالبت پیشگو را به آراگورن یادآوری میکرد. اهریمنان در شرق سقوط سائورون را دوام (تاب)آوردند و آراگون با شاه ائومر از روهان برای مقابله با آنان تاخت. نهایتا هنگامی که پایان زندگیاش سر رسید، او آن را (سلطنتش را؟) با تمایل تحویل داد، Aranrúth بعد از سقوط تینگول ، از یغمای منه گروث نجات داده شد Arantar پادشاهی پس از او به پسرش تارکیل انتقال یافت. He was succeeded as King by his son Tarcil. Aranuir و بواسطه ی زندگی طولانی مردمش تا وقتی که به سن ۱۶۳ سالگی رسید بر مردمش (آنان) حکم راند. به معنای ایده ها و افکار پیشنهاد شده است، با توجه به اینکه که نشان می دهد آرانویر به مردی باهوش شهره بوده است اما این تنها یک حدس است. meaning 'ideas' or 'thoughts', suggesting that Aranuir was known for his intelligence, but this connection is speculative at best. Araphant اوندوهر در نبردی با دشمنان شرقی گوندور ارابه سواران به زمین زده( کشته) شد و پادشاهی جنوب بدون پادشاه باقی ماند. Arathorn I بعدها در دوران سوم، اینکه حتی دونه داین اصیل کمتر بیش از ۱۶۰ سال زندگی کنند غیر معمول بود. اما و به این دلیل که شواهد آن سالها ناقص هستند باید اینگونه در نظر گرفت که آراتورن اول به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. In the later Third Age, it was unusual for even a Dúnadan of noble descent to live past 160, and lacking other evidence we might assume that Arathorn simply died of old age Araval همچنین اینگونه بیان شده که که برای کوچ دوباره ی به کاردولان تلاش کرد اما موجودات شیطانی، وایت اشباحی که توسط شاه جادوپیشه ی آنگمار حدود دو قرن پیش فرستاده شده بودند، از این کارِ او جلوگیری کردند. Araw با خود حیوانات فوق العاده ای را به سرزمین میانه آورد، که شامل اجداد مراس میراها[اسب های اصیل]از روهان می شده است. Argeleb I یادداشت3: اینکه آنان به کمک پسر آرگلب، آرولگ اول آمدند و دشمنان آرتداین را به عقب راندند، 4. این مطلب، منبع(ارجاع) مستقیمی است بر (به)استحکاماتی که توسط آرگلب در حدود ۱۷۰۰ سال قبل ساخته شده بود. Argeleb II یادداشت2: . آرگلب اول کسی بود که پادشاهی را از سرزمینهای همسایهاش، کاردولان و رودائور را مدعی شد. Argonath ما دقیقا نمیدانیم آرگونات چه زمانی ساخته شد. صورت شاهان عبوث س حجاری شده بود و کلاه خودی بر سر داشتند. جزئیات ساخته شدن آرگونات داده شده از ضمیمه الف در ارباب حلقه ها گرفته شده است. Argonui آرگونویی (سیزدهمین سرکرده دونه داین) در زمان اون اتفاقات مهمی در شمال رخ نداد(احتمالا غیر از تولد بیلبو بگینز) Arien وقتی که والار خورشید را از آخرین میوه لائوره لین بوجود آوردند Arkenstone توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و توسط بازماندگانش به عنوان قبل قلب کوه نامگذاری شد توسط تراین اول در اعماق کوه کشف شد و بازماندگانش آن را قلب کوه نامیدند. جواهر توسط پسر تراین به کوهستان خاکستری برده شد اما توسط ترور آن را به تالار بزرگ تراین در اره بور بازگردانده شد. (استفاده ی زیاد از ساختار مجهول و "توسط" یه مقدار توی ذوق می زد.) دود هزار سال پس از کشف آن توسط تراین اول، گوهر آرکن بار دیگر در اعماق تنها کوه دفن شد Arod اسب روهانی کسی که اسمش چابک معنی میشود. آرود بعد از از دست دادن سوار اصلی اش آرود توسط ائومر به لگولاس داده شد Aros رودخانه ای در شرق بلریاند که از کوه شمالی ارد گورگوروت سر چشمه میگیرد و در آیلین-اویال به سیریون میپیوندد. Artamir شجره ی سلطنتی ائارنور کوتاه بود، و Artano در میان این اسامی، آرتانور، به معنای آهنگر بزرگ بود، Arvedui آرودویی به سمت شمال فرار کرد، اما در خلیج فوروخل به هلاکت رسید. حالا دیگر، بزرگترین پسرش، آرانارت بود که به عنوان اولین سرکرده ی دونه داین شناخته شد. در نسخه ی اصلی داستان، که در کتاب تاریخ سرزمین میانه ، جلد دوازدهم، یافته شده است،(یافت می شود) Arveleg I در این حمله، آرولگ کشته شد و پسر جوانش، آرافور بر تخت پادشاهی جلوس کرد. Arveleg II آرولگ دوم (دوازدهمین پادشاه آرتداین) Asfaloth اسب سفیدِ درخشانی بود که توسط گلورفیندل اهل ریوندل در سالهای پایانی دوران سوم بر آن سواری میشد، بوده است گلورفیندل سوار بر آسفالوت بود که راهی جستجو برای یافتن آراگورن و هابیت ها شد و پس از اینکه آنها را یافت، آن الف مرکب خود را به فرودوی زخمی داد. با اینکه به رغم خطر سواران سیاه در گدار بروئینن در مقابل بود، آسفالوت فرودو را به سلامت به خانهی الروند رساند. تالکین از یافتن این تناقض را قدردانی کرد و در نسخ بعدی به جای دهنه Asgon آسگون نیز به عنوان خادم در دربار برودا خدمت میکرد در ضمن هیچ داستانی دربارهی سرنوشت آسگون و دیگر یاغیان گفته نشده( سخنی به میان نیاورده) است. Astar پس از اینکه اداین در نومه نور مستقر شدند، آنها تقویم جدیدی برای خودشان ساختند. Atalantë نام آتالانته بطور طبیعی در ساختار زبان الویش(الفی) موجود میباشد. Atanatar II هیارمنداکیل اول یکی از بزرگترین پادشاهان گوندور بود، و مرزهاو ثروت آنرا به بزرگترین( بیشترین) حد خود گسترش داد. پس از او پسر بزرگش تحت نام نارماکیل اول به حکومت رسید اما چون فرزندی نداشت برادرش کالماکیل پس از جانشینش شد. Athrad Angren آتراد آنگرین (گدارهای آیزن) آتراد آنگرن صورت مفرد دارد. بوده و شکل جمع آن به صورت اتراید آنگرن است. Aulë همانطور که نام او نشان می دهد، Axantur او جد هالاکار بود که با ملکه تارآنکالیمه ازدواج کرده بود. Azaghâl تلخارِ آهنگر از آهن طلا کلاهخودی به شکل سر گلارونگ به عنوان تاج برای او ساخته بود. در نیرنایتآرنودیاد آنان با گلارونگ رودررو شدند و با تبرهای خود به جنگش رفتند. Azanulbizar دورین بیمرگ نخستینبار به آبهای خلد-زارام نگاه کرد و برای بنا کردن خزد-دوم تصمیم گرفت. حرفSهم دو مورد هست فعلا: نمایش محتوا مخفی حرف S : Smaug همچنین شهر دیل را به آتش کشید و دورف ها و انسان هایی که به مقابله با او برخاسته بودند ترور، شاه زیر کوه، توانست به همراه پسرش تراین از طریق درب مخفی بگریزد. اسماگ فریادی دلخراش کرد(کشید) و از آسمان افتاد و بر روی شهر دریاچه فرود آمد و کاملا آن را نابود کرد. ارباب اسماگ نفوذناشدنی(نفوذناپذیر) Steward of the King به همین خاطر بر نامیدن خود به عنوان کارگزار پادشاه ( یا بعضی اوقات، “کارگزاران پادشاهان بزرگ) پافشاری داشتند به نظر می رسه کار تموم شد. بازم ممکنه چیزی رو از قلم انداخته باشم یا اصلا متوجه ایرادی نشده باشم، ولی فکر نمی کنم این موارد، متعدد باشن یا مشکل ساز به حساب بیان. تغییرات و تصحیحات اعمال شدند. زحمت بیاندازهای کشیدید، بازهم ازتون تشکر می کنم و خسته نباشید. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست