یاران "حلقه" پراکنده میشن، این کار شروع شده، اون سعی میکنه "حلقه" رو بگیره،می دونی راجع به کی صحبت میکنیم.،یکی بعد از دیگری، همه رو نابود خواهد کرد ...اگر تو از من بخواهی اون "حلقه" رو بهت میدم... اون رو داوطلبانه به من میدی انکار نمی کنم که همیشه آرزو داشتم اون رو داشته باشم.به جای فرمانروای تاریکی ملکه خواهید داشت نه ملکه تاریک، بلکه روشن و تابناک،خطرناک همچون دریا و قوی تر از هر چیزی که نشان از زمین دارد،همه مرا در نا امیدی دوست خواهند داشت.امتحان رو قبول شدم به غرب میرم و فراموش میشم ولی "گالادریل" باقی خواهم ماند.
گالادریل
فرودو بگینز
ارباب حلقه ها: یاران حلقه
..........................
یه "هابیت" اینجا خوابیده بوده یکی هم اینجا، اونها خزیدن، دستهاشون بسته بوده، بند هارو پاره کردن اینجا دویدن، اونهارو تعقیب میکردن، از صحنه نبرد دور شدن، وارد جنگل "فنگورن" شدند.
لرد آراگورن
ارباب حلقه ها: دو برج
.....................
من یک "انت" هستم...نگهبان درخت ها! چوپان جنگل، باهاش حرف نزن "مری"..بعضی ها درخت پشمالو صدام می کنند... شما طرف کی هستی..طرف! من طرف کسی نیستم چون هیچکس طرف من نیست "ارک" کوچک، دیگه هیچکس به جنگل اهمیت نمیده.
انت
مری
پیپین
ارباب حلقه ها: دو برج