آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - آخرین خبرها - تحلیل و بررسی قسمت ۴ فصل ۲ سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

تحلیل و بررسی قسمت ۴ فصل ۲ سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

کشتی‌های قو در بندرگاه خاکستری

پس از مروری بر وقایع قسمت‌های پیشین و تیتراژ آغازین سریال، با شروع قسمت ۴ فصل ۲ سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت، در بندرگاه‌های خاکستری یا میت‌لوند نگاهمان به قو-کشتی‌هایی می‌افتند که تله‌ری در ساخت آنها خبره بودند. توصیف این کشتی‌ها با الوار و بادبان‌های سفید در کتاب سیلماریلیون اینگونه است:

«آن کشتی‌ها را به شکل قو ساخته بودند، منقارها از طلا و چشم‌ها از طلا و شبق.»

زورق گالادریل در فیلم یاران حلقه

زورق گالادریل و کله‌بورن در ارباب حلقه‌ها (که در فیلم به شکلی کاملاً ساده و نامناسب به نمایش گذاشته شده است) نیز با الهام از همین کشتی‌ها ساخته شده بودند.

«پیچ رودخانه را دور زدند و آنجا قویی عظیم دیدند که با غرور از بالای رودخانه به سوی آنان می‌آمد. آب در دو سوی سینه سفید و در زیر گردن خوش‌انحنایش موج برمی‌داشت. منقارش مثل طلای جلاخورده برق می‌زد و چشمانش مثل شبق در میان کهربای زرد می‌درخشید. بال‌های عظیم سفیدش نیمه برافراشته بود. … آنها ناگهان دریافتند که این قو یک زورق است که با مهارت الف‌ها به شکل پرنده‌ای ساخته و پرداخته شده است. دو الف ملبس به جامه‌های سفید آن را با پاروهای سیاه به‌حرکت در می‌آوردند. کله‌بورن در وسط قایق نشسته بود و در پشت سر او گالادریل بلند و سفید ایستاده بود.»

~ یاران حلقه، وداع با لورین

 

در مکالمه میان الروند و گالادریل به پلی به نام آکسا اشاره می‌شود. این پل در آثار تالکین نیامده اما آکسا کلمه‌ای الفی و به‌معنای فرکند یا دره‌ی تنگ و عمیق است. پیغام‌های لیندون به اره‌گیون بی‌پاسخ مانده‌اند و این رو به‌نظر می‌رسد الروند به دنبال سفری سریع اما مخفیانه است و همان روشی را که در دوران سوم یاران حلقه در پیش می‌گیرد، ۶ نفر را برای چنین ماموریتی در نظر دارد؛ البته اینجا سه هابیت فضول مانند فیلم (و نه کتاب) حضور ندارند که خود را به‌زور در این گروه برای این مأموریت خطرناک جا بدهند.

سفر پیاده الروند و گالادریل و همراهان در قسمت ۴ فصل ۲ سریال حلقه‌های قدرت

پس از مکالمه تند این دو، ما گروه الروند و زیردستانش را مشاهده می‌کنیم که در راه رسیدن سریع به اره‌گیون پا در مسیرهایی پُرپستی‌وبلندی گذاشته‌اند، راه‌هایی که احتمالاً برای گروه سواره دشوار است و جاده‌ی مناسب اسب‌ها، مدت زمان سفر را طولانی‌تر می‌کند. جالب است که در کتاب قصه‌های ناتمام، ایسیلدور نیز پس از سقوط سائورون و سروسامان دادن به اوضاع قلمروی جنوبی، برای سفر خود از میناس تی‌ریت چنین تصمیمی را اتخاذ می‌کند و پیاده برای دیدن همسر و جوان‌ترین پسرش به سوی ریوندل به‌راه می‌افتد.

مسیر سفر از میت‌لوند تا اره‌گیون

به‌هرحال با توجه به مسیر تقریباً مستقیمی که این گروه برای رسیدن به اره‌گیون در پیش گرفته و در نقشه نیز نمایان است، آنها به پل مذکور می‌رسند. اما پل از بین رفته و آنها مجبور هستند برای رسیدن سریع‌تر به اره‌گیون، به بلندی‌های گورپشته یا تیرن گورتاد (یا دقیق‌تر: تورن گورتاد – توضیحات ضمیمه ث بازگشت شاه درباره جفت TY و Y در سینداری را مشاهده کنید) قدم بگذارند. البته ناحیه نمایش داده شده در مقایسه با نقشه واقعی نمایش مبدأ و مقصد، فشرده شده است و این امر با مشاهده نقشه اصلی سرزمین میانه نمایان می‌شود. از این رو تعیین دقیق محل پل آکسا و مسیر عبور گروه تقریباً غیرممکن می‌شود. البته در نظر داشته باشید که تغییراتی بسیار در مسیر رودها و سرحدات جنگل‌ها در دوران دوم تا نقشه پایین که مربوط به دوران سوم است وجود دارد.

نقشه سرزمین میانه از میت‌لوند تا اره‌گیون در دوران سوم

جادوگر غریبه داستان به‌دنبال نوری و پاپی است که ناگهان به شخصیت بسیار مورد انتظار تام بامبادیل با بازی روری کینیار برمی‌خورد. تام بامبادیل که الف‌ها او را یارواین بن-آدار یعنی پیرترین و بدون پدر می خواندند، موجودی اسرارآمیز و قدرتمند بود که در وادی ویتی‌ویندل در شرق شایر می زیست. ماهیت وجودی تام هرگز به صورت کامل و قاطع مشخص نشده است، اما می دانیم که در زمان‌های دوردست او در جنگل قدیمی ساکن شده و برای خود قلمرویی مشخص کرده بود، که در داخل این قلمرو قدرت او خارق‌العاده بود. تام موجودی شدیداً متناقض است، لحظه‌ای موجودات پلید باستانی را بدون زحمت چندانی شکست می‌دهد و لحظه‌ای بعد رقصان و پای‌کوبان اشعار بی‌معنی می‌خواند. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره تام بامبادیل، مقاله «تام بامبادیل چیست؟» ممکن است به شما در این امر یاری برساند. به‌هرحال در کتاب ارباب حلقه‌ها او اینگونه توصیف می‌شود:

تام بامبادیل در سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

«بزرگ‌تر و تنومندتر از آن بود که هابیت باشد، اما قامتش چنان بلند نبود که از آدم‌های بزرگ محسوب شود، بااین‌حال به‌اندازه یکی از همین آدم‌ها پرسروصدا می‌نمود و پاهای قطورش درون چکمه‌های زرد و بزرگ، شق‌ورق راه می‌رفت و چنان با صلابت از میان علف‌ها و نی‌ها می‌گذشت که گویی گاوی برای خوردن آب به کنار رودخانه می‌رود. نیم‌تنه‌ای آبی‌رنگ به تن کرده بود و ریش بلند قهوه‌ای رنگی داشت؛ چشمانش آبی و درخشان بود و صورتش مثل سیبی رسیده به سرخی می‌زد، اما صدها چینِ کوچک خنده آن را چروک کرده بود.»

~ یاران حلقه، جنگل قدیمی

 

در هنگام مکالمه غریبه و تام، شخصیت شاد و شنگول ما شعری را زمزمه می‌کند که بخش بی‌معنی آن (هی دول، مری دول، رینگ دونگ دیلو) برگرفته از کتاب یاران حلقه است. بخش دوم (پشه‌های خاکی و در چمن، زنبورها گرداگرد بیدها) از سوی نویسندگان برای آهنگین‌تر شدن زمزمه‌ی تام نوشته شده اما بخش بعدی (از خورشید و از ستارگان و ماه و مه و باران و ابرهای آسمان) دوباره از متن کتاب یاران حلقه گرفته شده است.

غریبه و شاخه درخت و گندالف و عصایش

پس از آنکه نقشه‌ی ستارگان عجیب غریبه توسط نسیمی از دست غریبه می‌گریزد، او به درختی تنومند با شاخه‌ای عجیب برخورد می‌کند که شباهتی بسیار به عصای گندالف در فیلم هابیت دارد. البته به نظر نگارنده، این نشانه و دیگر نشانه‌های مرتبط برای گمراهی مخاطبان در سریال گنجانده شده است؛ اما برای اطمینان از اینکه شخصیت غریبه کیست باید اندکی دیگر منتظر بمانیم (بنا بر اعلام شورانرها، نام شخصیت غریبه در این فصل مشخص خواهد شد). به‌هرحال او قصد دارد که این شاخه را به‌عنوان عصا برای خود جدا کند که درخت ناگهان جان گرفته و غریبه را در میان خود زندانی می‌کند. این دقیقاً همان سرنوشتی است که مری و پی‌پین در کتاب یاران حلقه به آن دچار می‌شوند و درختی که بیدِ پیر نام دارد، آنها را درون خود زندانی کرده تا دستِ‌برقضا تام بامبادیل با آنها مواجه شده و هابیت‌ها را نجات می‌دهد.

مری‌ماک با بازی گاوی سینگ چرا

دو هارفوت سریال خوشبختانه پس از پرتاب شدن توسط طوفان غریبه زنده مانده‌اند، اما در نقطه‌ای که آنجا را نمی‌شناسند چشم گشوده‌اند و پس از اندکی گریز، با یک هافلینگ دیگر که نه از دسته‌ی هارفوت‌ها، بلکه از دسته استورها است، آشنا می‌شود. نام او مِری‌ماک است و گاوی سینگ چِرا نقش او را ایفا می‌کند. ممکن است برایتان جالب باشد که در کتاب ارباب حلقه‌ها شخصیتی به‌نام مری‌ماک برندی‌باک وجود دارد و برندی‌باک‌ها رگ‌وریشه‌ای از سوی استورها دارند.

گوندابل با بازی تانیا مودی در فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها

مری‌ماک آنها را به اقامتگاه استورها هدایت می‌کند و آنها با گوندابِل با بازی تانیا مودی آشنا می‌شوند. اگر کتاب‌های تالکین را به درستی مطالعه کرده باشید، می‌دانید که جامعه‌ی استورها در کتاب توسط زنی گیس‌سفید رهبری می‌شد و این امر در خصوص دسته‌ی استورهایی که سمه‌آگول یا گولوم از آنها بود نیز صدق می‌کرد و رهبر آنها مادربزرگ سمه‌آگول بود.

اشاره گوندابل به غریبه به‌عنوان یک Grand-elf (الفِ بزرگ) هم ممکن است نشانه‌ای برای شخصیت حقیقی غریبه و یا گمراه کردن مخاطبان باشد. مفهوم Gandalf در داستان برگرفته از Gand+alf و به‌معنی «الفِ عصابدست» است. الهام اصلی نام برگرفته از Gandalfr در ادای منظوم است.

تام بامبادیل درخت را آرام می‌کند

اندکی بعد تام بامبادیل را می‌بینیم که به داد غریبه می‌رسد و او را با همان کلماتی که در کتاب یاران حلقه بیدِ پیر را آرام کرده و مری را از شکاف باز شده بیرون کشیده بود، جادوگر غریبه داستان ما از دل این درخت نجات می‌دهد. البته این درخت همانند بید پیر پلید نیست و تام برای آزاد کردن غریبه نیازمند اعمال خشونت نیست.

«تام عقب پرید و شاخه‌ای آویزان را شکست و با آن تنه بید را زیر ضربه گرت. گفت: «بید پیر بگذار دوباره بیایند بیرون! تو توی چه فکری هستی؟ نباید بیدار شوی. خاک را بخور! ریشه‌هایت را تا اعماق آن فرو کن! آب بنوش! بخواب! این حرف‌ها را بامبادیل می‌گوید!» سپس پاهای مری را گرفت و او را از شکافی که ناگهان گشاد شده بود، بیرون کشید.»

~ یاران حلقه، جنگل قدیمی

 

تام بامبادیل اشاره می‌کند که در ویتی‌ویندل او را با چنین نامی می‌شناسند. ویتی‌ویندل نام شاخابه‌ای از رود باراندوین (هابیت‌های شایر آن را با نام برندی‌واین می‌شناسند) است که در جنوب غربی جنگل قدیمی و در نزدیکی خانه‌ی تام بامبادیل در جریان بود. آن ناحیه با نام وادی یا دره‌ی ویتی‌ویندل نیز در کتاب ارباب حلقه‌ها آمده است (متأسفانه برخی به اشتباه آن را فقط معادل با نام آن رود می‌دانند).

«دره ویتی‌ویندل این طور که می‌گویند عجیب‌ترین قسمت تمام بیشه است – یا به عبارتی مرکز جایی که چیزهای عجیب از آنجا می‌آیند.»

~ یاران حلقه، جنگل قدیمی

Goldberry by Marie Magny

Goldberry by Marie Magny

غریبه همانند هابیت‌ها در کتاب ارباب حلقه‌ها پس از رسیدن به خانه‌ی تام بامبادیل، در حال استحمام است. ما مکالمه‌ی میان تام و همسرش گلدبری، دختر رودخانه، که گویی خجالتی است را می‌شنویم که با یکدیگر بخشی از یکی از شعرهایشان در کتاب (وقتی سایه‌های شب از راه می‌رسند، آن وقت درها باز می‌شود) را می‌خوانند.

تام بامبادیل و غریبه در فصل دوم سریال حلقه‌های قدرت

در میان مکالمه غریبه و تام، تام به قدمت خود و اینکه پیش از آمدن ستارگان در آردا بوده است اشاره می‌کند و در جواب سوال اینکه او چیست (به‌جای اینکه او کیست، سوالی که تالکین بدین شکل با آن در نامه ۱۵۳ موافق است: «فرودو نپرسید که «تام بامبادیل چیست» بلکه پرسید «او کیست». بی‌شک ما و فرودو غالباً سهل‌انگارانه این دو سوال را با یکدیگر اشتباه می‌گیریم»)، می‌گوید که پیرترین است و بخش اعظم دیالوگ‌های او نیز برگرفته از همان چیزی است که در نوشته‌های تالکین آمده است:

«هان! چه؟ هنوز شما اسم من را نمی‌دانید؟ تنها جواب من همین است. بگویید شما که هستید، تنها، خودتان و بدون اسم؟ اما شما جوانید و من پیرم. پیرترینم، این چیزی است که هستم. به حرف‌هایم توجه کنید، دوستان من: تام قبل از رودخانه‌ها و درخت‌ها اینجا بود. تام اولین قطره باران و اولین میوه بلوط را یادش است. قبل از مردم بزرگ، راه درست کرد، و رسیدن مردم کوچک را دید. قبل از پادشاهان و گورها و موجودات گورپشته اینجا بود. وقتی الف‌ها راهی غرب شدند، تام از قبل اینجا بود، قبل از خم برداشتن دریاها. با تاریکی در زیر ستارگان آشنا بود، وقتی که تاریکی ترسی نداشت – پیش از آمدن فرمانروای تاریکی از بیرون.»

~ یاران حلقه، در خانه تام بامبادیل

تام بامبادیل و ردای آبی

در میان این مکالمه است که نگاهمان به ردایی آبی‌رنگ می‌افتد. از آنجا که می‌دانیم تام در کتاب نیم‌تنه‌ای آبی‌رنگ دارد، ممکن است او این نیم‌تنه را به شخصیت غریبه بدهد و او به یکی از جادوگران آبی بدل شود؟

همچنین غریبه از بامبادیل می‌پرسد که آیا صاحب قدرتی بر درختان و آتش است که جواب تام، برگرفته از پاسخی است که گلدبری درباره سوالی مشابه به هابیت‌ها می‌گوید.

زن گفت: «راستش نه!» و لبخندش محو شد. با صدایی آهسته، گویی خطاب به خودش افزود: «در حقیقت یک نوع مسئولیت سنگین است. درخت‌ها و علف‌ها و همه چیزها،در سرزمینی می‌رویند یا زندگی می‌کنند که متعلق به خودشان است.»

~ یاران حلقه، در خانه تام بامبادیل

گوسفند یارواین

گوسفندی بامزه در خانه تام بامبادیل به نام یارواین حضور دارد و شباهت آن با نامی که الف‌ها به تام بامبادیل داده‌اند (یارواین بن-آدار) جالب است. تالکین در نامه‌ای منتشرنشده در باب ترجمه یارواین گفته است که معنای آن «پیر-جوان» است.

گورپشته‌ها در فصل دوم سریال حلقه‌های قدرت

الروند و گالادریل و دیگر الف‌های گروه عازم به اره‌گیون، به جنگلی مرموز می‌رسند و با پشته‌هایی مواجه می‌شوند که توضیح آن در سریال مطابق با چیزی است که در کتاب‌ها بدین‌شکل آمده است:

«گفته‌اند که پشته‌های تیرن گورتاد، چنان که آنها را از دیرباز بلندی‌های گورپشته خوانده‌اند، بسیار باستانی‌اند، و بسیاری از آنها را اسلاف اداین، در دوران نخست جهان قدیم، پیش از گذشتن از کوهستان آبی و ورود به بلریاند ساخته‌اند[.] … بسیاری از پادشاهان و فرمانروایان [دونه‌داین] در آنجا مدفون بودند.»

~ بازگشت شاه، ضمیمه الف

شاه جادوپیشه آنگمار در اقتباس سینمایی پیتر جکسون

البته این پشته‌ها از ابتدا محل زندگی موجودات پلید نبوده‌اند. در کتاب این شاه جادوپیشه آنگمار، خادم سائورون است که اشباح پلیدی را از آنگمار و رودئور به این پشته‌ها می‌فرستد تا در آنجا ساکن شوند. البته این برخورد با موجودات گورپشته نیز با الهام از وقایع کتاب ارباب حلقه‌ها نوشته شده است. هابیت‌ها پس از وداع با تام بامبادیل و گلدبری، به‌سوی مهمانخانه اسبچه راهوار به‌راه می‌افتند که در همین ناحیه با اشباح گورپشته روبرو می‌شوند. آنجا تام بامبادیل است که بار دیگر به یاری هابیت‌ها آمده و آنها را از شر این موجودات پلید می‌رهاند.

شعری که این موجودات در حال زمزمه آن هستند، همان شعری است که موجودات گورپشته آن را در کتاب ارباب حلقه‌ها می‌خوانند:

سرد بادا دست و قلب و استخوان،

و سرد باد خواب در زیر سنگ

هرگز مباد که برخیزد از روی بستر سنگی،

هرگز،‌ تا آن‌که خورشید رو به زوال گذارد و ماه فرو میرد،

ستارگان در باد سیاه بمیرند،

و بادا که تا آن هنگام اینجا بر روی طلا بیارمند،

تا آنگاه که فرمانروای تاریکی دستش را برافرازد

روی دریای مرده و زمین پژمرده.

~ یاران حلقه، مه بر روی بلندی‌های گورپشته

موجودات گورپشته در فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها

جالب است بدانید که انسان‌ها در اواخر دوران اول و در شرق بسیار دور سرزمین میانه بیدار شده‌اند که جزئیات بیشتری از آن در نقل‌قولی که بالاتر درباره بلندی‌های گورپشته آورده شد، وجود دارد، و از این رو ظاهر شرقی کاملاً مناسب آنهاست.

درست است که به‌جز قدرت عجیب تام بامبادیل، روش دیگری برای نابود کردن این ارواح پلید در کتاب‌های تالکین نیامده است، اما الروند که در کتاب یکی از اربابان فرهنگ عامه است (و این مسئله در سریال نیز به‌نمایش گذاشته شده)، در اینجا به سلاح‌هایی که درون این پشته‌ها به‌خاک سپرده شده‌اند اشاره می‌کند که عاملی برای نابودی آنها به‌حساب می‌آیند؛ مسئله‌ای که ریشه در کتاب ارباب حلقه‌ها دارد. تام بامبادیل پس از نجات هابیت‌ها از یک گورپشته، چهار خنجر را از درون این مقابر با خود آورده و به هابیت‌ها می‌دهد. این سلاح‌ها، اسلحه‌ای عادی نیستند، بلکه در دوران شباب اداین با قدرتی خاص آبدیده شده‌اند، قدرتی که ضربه‌ی مری به شاه جادوپیشه آنگمار را چنان مهلک می‌سازد که طلسم ترمیم جسم شاه جادوپیشه را از بین می‌برد و ائووین می‌تواند با شمشیر عادی خود، زوبین وحشت در ید سائورون را از بین ببرد. این خنجر در دستان پی‌پین به‌هنگام نبرد دروازه سیاه با نوشته‌های نومه‌نوری به‌رنگ سرخ و طلایی می‌درخشد و با یک ضربه، پوست ضخیم یک ترول را شکافته و آن موجود نیرومند و عظیم را از پای می‌اندازد.

تئو و مردان وحشی توسط انت‌ها زندانی شده‌اند

ممکن است برایتان این سوال مطرح باشد که چرا انت‌ها مردان وحشی و تئو را نکشته و تنها زندانی کرده‌اند. جواب این سوال را احتمالاً می‌توان در پاسخ چوب‌ریش به گندالف درباره اینکه چرا برخلاف قول خود به گندالف، سارومان را از اورتانک آزاد کرده، یافت:

«آن‌قدر نگهش داشتم که دیگر مطمئن بشوم، مطمئن که به جایی آسیب نمی‌زند. تو خودت خوب می‌دانی که من از توی قفس کردن موجودات زنده متنفرم، و تا واقعاً لازم نباشد، حاضر نیستم حتی موجوداتی مثل این‌ها را هم توی قفس نگه دارم. ماری که دندانش را کشیده‌اند می‌تواند هر جا که خواست گورش را گم کند.»

~ بازگشت شاه، جدایی‌های بسیار

موجود بی‌نام در فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

آروندیر، ایسیلدور و استرید در جست‌وجوی تئو هستند که با موجودی ترسناک و عجیب روبرو می‌شوند. آروندیر آن را یکی از موجودات بی‌نام معرفی می‌کند، موجوداتی که گندالف درباره آنها چنین گفته است:

«بسیار عمیق‌تر از مسکن دورف‌ها، موجوداتی بی‌نام دنیا را می‌جوند. حتی سائورون نیز از آنها خبر ندارد. آنها پیرتر از او هستند.»

~ دو برج، سوار سفید

 

اما این موجودات چیستند و از کجا آمده‌اند؟ مقاله‌ی «موجودات بی‌نام در موریا و خاستگاه اصلی آنان» با نگاه دقیق به کتب تالکین به این معما پاسخ خواهد داد.

دیوارنگاره استورها

دیوارنگاره‌ای که گوندابل با استفاده از آن به خاستگاه استورها و دلیل سرگردانی هارفوت‌ها در سریال پرداخته است، درختی با دستان متعدد را نشان می‌دهد که می‌تواند نشانگری از انت‌ها باشد، یا شاید خبر از درختانی متحرک (احتمالاً هورن‌ها) در نزدیکی باک‌لند می‌دهد که هابیت‌ها با آنها مدتی درگیر شده و مجبور شده بودند آنها را با آتش و تبر از پرچین‌هایشان دور کنند.

در این سکانس نامی از «سوزات» برده می‌شود که نام اصلی منطقه‌ای به زبان وسترون در رشته‌افسانه تالکین است که در انگلیسی به عنوان شایر شناخته می‌شود. سوزا معادل Shire و سوزات معادل The Shire است.

The fate of Isildur by Anato Finnstark

The fate of Isildur by Anato Finnstark

ممکن است سکانس‌های ایسیلدور برایتان عجیب به‌نظر برسد اما در نظر داشته باشید که او از فصل اول در تلاش بود که راه خویش را در زندگی بیابد و برای این امر، نیاز است که تجربیاتی مختلف را در سرزمین میانه کسب کند، تجربیاتی که بر کرده‌های او در آینده تأثیر بگذارند.

ایسیلدور در فصل دوم سریال بیش از آنکه دلتنگ خانه باشد یا برای رسیدن به آنجا تلاش کند، به‌یاری سرنوشت، در پی سروسامان دادن به موقعیتی است که در آن گرفتار شده و نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کند، نظیر نجات اسب وفادار خود و تئو که برای رها ساختن بِرِک به او کمک کرده بود. این تجارب است که در آینده شخصیت او را چنان شکل می‌دهد که پس از سقوط سائورون، با وجود آنکه همسر و کوچک‌ترین فرزندش در ریوندل منتظر او هستند تا به همراه یکدیگر به آرنور بروند، یک سالی را در میناس تی‌ریت می‌ماند تا به اوضاع مملکت در جنوب (با آنکه جانشینی برای این‌کار وجود دارد) سروسامان دهد. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید فصل «مصیبت دشت‌های گلادن» را در نسخه کامل کتاب قصه‌های ناتمام بخوانید.

حلقه یگانه سائورون

دیدار او با استرید نیز بر رفتار آینده او بی‌تأثیر نیست. استرید که به‌نظر شخصیتی خطرناک می‌رسد، با رفتار و ظاهر خود اعتماد ایسیلدور را جلب می‌کند. این نومه‌نوری جوان به هشدارهای افراد خردمندتر (اینجا آروندیر) بی‌توجه است و عنقریب است ایسیلدور به سرنوشتی مرگ‌بار دچار شود که انت‌ها و حضور نامزد استرید او را از این سرنوشت می‌رهاند. البته به‌نظر می‌رسد او درس لازم را از این تجربه نمی‌گیرد، زیرا استرید فرصت آمرزش پیدا می‌کند؛ مسئله‌ای که ممکن است برداشتی اشتباه را برای ایسیلدور در آینده به همراه داشته باشد. ایسیلدور، حلقه یگانه، چیزی خطرناک مانند استرید که با ظاهر و حرف‌های خود ایسیلدور را می‌فریبد، را از میان آتش و شمشیر به‌دست می‌آورد و به هشدارهای افراد خردمندتر (آنجا الروند و کیردان) برای دوری و نابود ساختن آن چیز خطرناک بی‌توجه است. اینجاست که گمان به امکان بخشش و تغییر و تجربه‌ای که در فصل دوم سریال با استرید دارد، به ایسیلدور خیانت می‌کند و گمان دارد که می‌تواند با وجود ذات خطرناک حلقه حکمران، آن را برای خود نگه دارد و انتظار تغییر نسبت به آن را داشته باشد. مشخص است که سریال قصد دارد شخصیتی که ایسیلدور در آینده از خود بروز خواهد داد را برایمان با مثال‌هایی قابل‌درک به‌تصویر بکشد.

آروندیر در برابر یک انت‌بانو ایستاده است

در برخورد نخست آروندیر با یکی از انت‌ها، او خود را آروندیر اهل سبزبیشه معرفی می‌کند. از آنجایی که او پیش‌تر خود را متولد بلریاند و احتمالاً جایی در اوسیریاند معرفی می‌کند، باید از الف‌های سبز آنجا باشد و اشاره‌ی او به سبزبیشه، سبزبیشه در رووانیون نیست.

انت‌ها، شبانان درختان، نژادی غول‌آسای و درخت‌مانند هستند که هدف آنها حفاظت از جنگل‌های سرزمین میانه بود. آنها به درخواست و کوشش یاوانا و با اجازه‌ی ایلوواتار برای حفاظت از درختان خلق شده‌اند.

ایسیلدور و آروندیر در برابر یک انت و یک انت‌بانو

شکوفه‌زمستانی یا وینتربلاسِم با صدای اولیویا ویلیامز می‌گوید که آنها پیش از افراشته شدن کوه‌ها و جدا شدن این سرزمین‌ها، مراقب این جنگل بوده‌اند که نشان می‌دهد آنها نیز از پیرترین ساکنان آردا هستند. با توجه به منطقه‌ای که این شخصیت‌ها در آنجا حضور دارند، احتمالاً منظور از کوه‌ها، کوه‌های مه‌آلود یا هیتایگلیر به سینداری است که ملکور در سال‌های دو درخت برای مانع‌تراشی بر سر راه حملات اورومه والا ساخته بود.

مسیر حرکت سپاه آدار به‌سوی اره‌گیون

محل حرکت سپاه آدار بر روی نقشه نشان داده شده است که از مکان‌هایی آشنا عبور می‌کنند. درست است که ویرانی بسیاری از سوی آنها بر روی نقشه دیده می‌شود، اما جالب است بدانید که نومه‌نوری‌ها، برای ساخت ناوگان‌های عظیم خود، بزرگ‌ترین عامل نابودی بسیاری از جنگل‌های سرزمین میانه در دوران دوم بوده‌اند.

شفا دادن زخم تیر با حلقه ننیا

ممکن است سکانسی که گالادریل با کمک حلقه، کامنیر را شفا می‌دهد، برایتان جادویی فراتر از حالت عادی در رشته‌افسانه به‌نظر برسد اما در نامه‌ی مهم شماره ۱۳۱، تالکین چنین گفته است:

«[حلقه‌ها] قدرت‌های طبیعی دارندگانشان را تقویت می‌کردند – از این رو به «جادو» نزدیک می‌شدند، محرکی که به‌آسانی فاسدشدنی است، شهوتی برای استیلا که به پلیدی می‌گراید.»

به‌هرحال الف‌ها از قدرت بهبود یافتن و درمان کردن بسیار بالاتری از دیگر نژادها برخوردار هستند و ننیا مشخصاً این دو قابلیت را سرعت بخشیده است.

آدار در برابر گالادریل

دیدار دوباره گالادریل و آدار با جمله‌ای معروف به کوئنیایی آغاز می‌شود: «اِلِن سیلا لومِن اومِنْ‌تیِلوو» که یک خوش‌آمدگویی الفی به‌معنی «ستاره‌ای در ساعت دیدار ما می‌درخشد» است و فرودو آن را در کتاب یاران حلقه در دیدار با گیلدور بیان می‌کند. آدار همچنین او را آلاتاریل صدا می‌زد که نسخه کوئنیایی لقب اوست. براساس رسومات الف‌های برین، نام پدری گالادریل «آرتانیس» به معنی بانوی نجیب بود. نام مادری وی «نِروِن» به معنی دوشیزه-مرد بود. لقب وی «آلاتاریل» است که همسرش کله‌بورن به او داده و معنای بانوی تاج‌گذاری شده با گل‌های درخشان می‌دهد. گالادریل ترجمه سینداری لقب وی است.

متن ترانه پایانی سریال نیز به‌کلی برگرفته از اشعار کتاب یاران حلقه است.

نظر شما درباره قسمت ۴ فصل ۲ سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت چیست؟ کدام بخش از آن نیازمند توضیحات بیشتر است که در این تحلیل به آن پرداخته نشده است؟

درباره الوه

۹ دیدگاه

  1. بابت زحمت هاتون برای این مقاله بهتون خسته نباشید میگم. واقعا نکات خوب و جذابی داشت.
    اینکه به تحلیل نقشه سرزمین میانه تو سریال و موقعیت های مکان ها می‌پردازین واقعا خاصه

  2. تشکر فراوان از ارجاعات دقیق و تحلیل شما.

  3. ممنون از تحلیل آردا

  4. درود بر شما بابت این نکته سنجی ریزبینانه.
    اگر امکانش بود در مورد جادوگر شرقی که خودش رو ایستاد نامید هم توضیحاتی بدید.
    تشکر

  5. خیلی خوب بود سپاس از نگاه ریزبینانه شما

  6. دخترخوانده‌ی فرودو

    خیلی عالی بود. یه دنیا ممنون☆

  7. بسیار خوب! سپاس از دقت نظر و ارجاع‌دهی دقیق و گسترده.
    بعد از تپه های گورپشته گالادریل به الروند میگه حفاظت از شکننده ترین و عزیزترین ها، کاریه که به همه الف ها سپرده شده. این حرف، که حرف سنگینی هست، از کجای رشته افسانه برگرفته شده؟

  8. مثل همیشه عالی و کامل فک کنم برای توضیحات بیشتر باید صبر کنیم
    ولی خب واقعا میشه گفت به متون تالکین وفادار بوده این سریال
    مخاطب ها فقط باید یکم با فضای این دوران اشنا بشن

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

x

شاید بپسندید

انتشار قسمت ۸ فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

انتشار قسمت ۸ و پایانی فصل دوم سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت

قسمت هشتم سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت که سایه و شعله (Shadow and Flame) نام ...