وقایع شاهی کوتاه مدت بالین در خزد-دوم در کتاب مزربول ثبت شده بود. کتاب بعدها در دست اورکهای موریا صدمهی قابل توجهی خورد و محتویات آن گم شد یا دیگر قابل خواندن نبود. در صفحات پیشین اشارهی گذرایی به «تبرزین دورین» بود که آشکارا شئ مهمی بوده است ولی تمام متون حاشیهی آن از دست رفتهاند. بخش اولیهی کتاب مزربول ...
ادامه مطلب »ت
تقدیر نولدور (سرنوشت هولناک الفهای دانا)
«اشکهای بیشمار باید که فروریزند؛ و والار، والینور را مقابل تو حصین بندند، تو را بیرون وا نهند…» واژگان ابتدایی تقدیر نولدور، کوئنتا سیلماریلیون، در باب گریز از نولدور پیشگویی و حکمی که وقتی نولدور از آمان، برای جنگ با مورگوت لشگر میکشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. آن را تحت عنوان حکم ماندوس، حکم والار و پیشگویی شمال نیز میشناسند. ...
ادامه مطلب »تقدیر آدمیان
نامی که بعدها بر هبهی آدمیان نهادند: «به درستی که ناچارم به تقدیر آدمیان گردن نهم، چه بخواهم و چه نه: به از دست رفتن و به سکوت.» کلام آرون، از داستان آراگورن و آرون، در ضمیمهی الف یک ارباب حلقهها. در اصل، الفها و آدمیان دو سرانجام متفاوت داشتند: الفها «نامیرا» بودند یا دست کم تا پایان هزارهها در ...
ادامه مطلب »تقدیر ماندوس (پیشگویی شمال)
پیشگویی هولناک و نفرینی که چون فیانور و نولدور، بر خلاف خواست والار، آمان را ترک گفته و به سرزمین میانه لشگر کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. پیشگویی او، بسیاری از اتفاقاتی را که رخ داد در خود داشت، به ویژه تبعات اهریمنی سوگند فیانور بر خود او و پسران وی. واژگان ماندوس چنان قدرتمند بود که برادر ناتنی فیانور، ...
ادامه مطلب »تنگهی گودی (درهای که به گودی هلم میرسید)
درهای عمیق در کوهستان سفید شمالی که به خوبی تحت مراقبت بود و گودی هلم و قلعهی شاخآواز را در خود داشت. تنگهی گودی، در زمان جنگ حلقه، مکان نبرد مهمی بود، نبرد شاخآواز.
ادامه مطلب »