جی. آر. آر. تالکین چگونه ارباب حلقهها را خلق کرد؟ جواب ساده این است: آن را نوشت!
سال ۱۹۳۷ روی صندلی خود نشست و بیش از ۱۲ سال روی ارباب حلقهها کار کرد تا یک فانتزی خارق العاده و حرکتی نابغه وار در ساخت دنیایی همه جانبه انجام دهد. جواب پیچیده تر این است که در کنار نوشتن داستان، طرح آن را نیز کشید. بسیاری از نقشهها و طرحهایی که او در طی ارباب حلقهها کشید به داستان سرایی او جهت داد و به او اجازه داد ایدههای داستان را آزمایش کرده و صحنههایی را تصویر سازی کند که نیاز دارد در قالب کلمات بگنجاند. برای تالکین هنر نوشتن و کشیدن در هم تنیده بود.
در کتاب «هنر ارباب حلقهها» (The Art of The Lord of the Rings) دلیل این حرف و چگونگی آن را میبینیم. این کتاب شامل بیش از ۱۸۰ طرح، نمودار، نقشه، نوشته و آزمایش الفبای اختراعی تالکین است که همه به ارباب حلقهها مرتبط هستند و بیشتر آنها برای اولین بار در این کتاب نمایش داده شده است.
وقتی به طرحهای تالکین نگاه میکنید چیزهایی مشخص میشود. اول اینکه روایت حلقهها کاملا وقت او را گرفته است؛ او همه جا و همه وقت نوشته و کشیده. بعضی شکلها خطوطی در حاشیه دستخطها است اما بعضی دقیق تر هستند. تالکین هنرمند هرگز راضی نمیشده و کارهای خود را سطحی و ناقص میخوانده، حتی وقتی مشخص است برای یک طرح زحمت بسیار کشیده شده است، مانند نقاشیها و نقشههایی که الهامبخش هابیت بوده یا نمونههای کوچک طرحهایی که در کتاب یاران حلقه مشاهده میشود (مانند نقشهها، نوشته ای که گندالف و فرودو روی حلقه یگانه پیدا میکنند، تصویر روی درهای دورین).
به نظر میآید برای تالکین مهم نبوده که روی چه چیزی نقاشی میکرده یا طرح میکشیده است. طرح او از گودی هلم و شاخ آواز، استحکامات دفاعی روهیریم، روی یک صفحه نیمه مستعمل یک کتابچه امتحان آکسفورد است. این تصویر سازی آخرین توضیحات تالکین از قلعه در کتاب دو برج را نشان میدهد:
در دروازه هلم، در مقابل دهانه گودی، یک برآمدگی صخره ای وجود داشت که از دیواره شمالی بیرون زده بود. آن جا روی برجستگی آن صخره، دیوارهای مرتفعی از سنگهای باستانی و درون این دیوارها برجی سر به فلک کشیده وجود داشت.
باید تالکین را در حالی تصور کرد که در میانه تصحیح برگه یک دانشجو متوقف میشود و درباره نمای دیوار قلعه و دره از دور فکر میکند، هم از نگاه خود و هم از نگاه شخصیتهای داستان.
تلاش برای کشیدن جغرافیای سرزمین میانه در کتاب ارباب حلقهها و به تصویر کشیدن محیط و اجزای داستان در طرح رنگی و توهم آمیز «دروازه غربی موریا» دیده میشود. تالکین در نقاشیها هم داستان را روایت میکرد: در مخفی ساخته شده توسط دورفها روی صخره، ترس یاران حلقه از دیدن موریا را نمایان میکند، در حالی که بازوی مواج نگهبان درون آب، نشانی از خطر داخل موریا است.
به طور قطعی تالکین با این واقعیت روبرو شده بود که نسخه سرزمین میانی در ارباب حلقهها بسیار پیچیده تر و بزرگ تر از نسخه آن در کتاب هابیت باید باشد. پهنای لوتلورین و گوندور، مونت دووم و ادوراس، یوروک-هی و نزگول! بسیاری سرزمینها، نژادها و فرهنگها برای نمایش، بناها و محیطهایی برای ساخت در داستان، اجزای طبیعی و ساخته دست انسان (یا دورفها، الفها یا هابیتها). همه اینها برای شکل گیری در ذهن او به دقت روی نقشه کشیده شده و به قالب کلمات در آمده است. تعجبی نیست که بین انتشار هابیت و ارباب حلقهها ۱۷ سال فاصله بود.
در طرح سه قسمتی برج سارومان «اورتانک» تالکین را در حال آزمایش ایدههایش میبینیم. در طرح موجود، او نسخه ای ملایم تر، گرد تر و محکم تری از اورتانک دارد که با پیش نویس قدیمیتر کتاب دو برج همخوانی دارد. بعدها با پیروی از طرحها او بنا را خصمانه تر توصیف کرد: «نوعی قله و جزیره ای صخره ای بود، سیاه و درخشنده و سخت: چهار ستون عظیم از سنگ چند وجهی که به هم جوش خورده باشند». در جریان کار تالکین، نقاشیها و نوشتهها روی هم تاثیر میگذاشتند.
تالکین بی نهایت مصحح بود. «اولین نقشه شایر» نشان دهنده دوباره کاریهای او است. روی خطوط مداد با جوهر قرمز و آبی خطهای دیگری کشیده شده است. نقطه چینها مسیر فرودو، سم و پی پین یا مرز محلهایی مثل جنگل قدیمیرا نشان میدهد. یا خطوطی روشن تر، در سمت راست و بالا، «الفها» با یک دایره اضافه شده اند و تغییراتی هم در نامها وجود دارد؛ تالکین به پادی فوت نام جدیدی میدهد: «ماگوت». نسخه پایانی نقشههای با جزئیات کشیده شده در ارباب حلقهها به خوانندگان کمک میکند داستان را بهتر بفهمند. اما مانند پیش نویسها، آنها هم باید به تالکین کمک کرده باشند. اولین نقشه از سرزمین میانی مهم ترین مرجع تالکین بوده است؛ برای سالها در طول رشد و تغییرات داستان او برگههای جدیدی را روی قدیمیها میچسباند.
نقشهها به تالکین اجازه میداد شخصیتهایش را در سرزمین میانی دنبال کند. در پایان کتاب یاران حلقه وقتی تالکین یاران حلقه را میپراکند یک مسئله کنترل ترافیک به وجود میآید، ساخت سه مسیر داستانی جدا برای حداقل سه گروه: گیملی/ لگولاس/آراگورن (که بعدها گندالف هم به آنها ملحق شد)، پی پین/مری (و چوب ریش) و فرودو/سم/گولوم (و فارامیر). در دو نمودار، «نقشه روهان، گوندور و موردور» و «فاصله و روزها در موردور» تلاش وسواس گونه تالکین در اندازه گیری حرکات و محل فرودو و سم را به صورت میلیمتری میبینیم (جایی که ۱ میلیمیتر برابر ۵ مایل است). خطوط نقشه نشان دهنده کوهها و دامنه شیبها است. این همه هیاهو برای چه بوده؟ تالکین میخواست سفر آنها به مونت دووم با نبرد آراگورن پشت دروازه سیاه هماهنگ باشد. برای درست کار کردن فانتزی باید قوانین زمان و مکان باورپذیرانه باشند. در نامه ای به مصحح ناشر خود؛ تالکین جریان نوشتن خود را آشکار میکند. او «با یک نقشه شروع کرد و کاری کرد که داستان با آن جور در بیاید (بیشتر با دقت در مسافتها)» با توجه به این که برعکس این کار یعنی «کشیدن نقشه از روی داستان» کاری کسل کننده است.
اگر استفاده وسواسی تالکین از کاغذ نمودار مانند یک پیام رمزی به کسانی باشد که در آینده قرار بوده بازی سیاهچالهها و اژدها را بازی کنند، نقشه لانه شلوب هم همین طور است. نقشه تونلهای تالکین شامل زشتیهای آن جا هم است- اینجا عنکبوتی به نام شلوب کاملا در خانه ای مناسب خود قرار دارد. او حتی محلی همیشگی در سیاهچالههای داستانها را هم مشخص میکند: «دام».
هنر تالکین تفریح او را نیز نشان میدهد. مثل یک کودک که لبههای یک نقشه گنج جعلی را آتش بزند تا کاملا شبیه یک نقشه قدیمیو واقعی شود، تالکین هم رونوشتهایی کامل مشابه از کتاب و نوشتههای داخل داستان داشت، مانند کتاب مازاربول، کتابی که یاران حلقه در موریا پیدا کردند. «تکه تکه و نیم سوخته». این اسناد مصنوعی استادانه پشتیبان این ایده خیالی تالکین است که او ارباب حلقهها را ننوشته بلکه اسطورههایی باستانی پیدا کرده و با ویرایش و ترجمه آنها را برای ما مناسب کرده است. برای کسی که داستانهای فانتزی قدیمیمینوشت، تالکین در استعارههای ادبی خود به شدت نو گرا بوده است.
درس اصلی که از دیدن این طرحها میگیریم این است: ما فراموش کرده ایم که این تنها فیلم سازان نیستند که باید حروف را به تصاویر تبدیل کنند. برای کسانی که درباره اقتباس پیتر جکسون از رمانهای تالکین برای ساخت فیلمهای ماندگار ارباب حلقهها صحبت میکنند این طرحها به ما یادآور میشود که حتی نویسندگان نیز ایدههایی محکم درباره شکل و حس دنیای خود داشته اند. تصورات تالکین هم درباره تصویر بود هم کلمات، زبان دوگانه ای که ذهن با استفاده از آن تفکر میکند. نویسندگان باید بدانند که اگر فکر میکنند ساخت یک دنیای فانتزی تنها نوشتن کلمات با کیبورد است، تالکین ثابت کرده که نقاشی و طرح میتواند از کیبورد هم قوی تر باشد.
نگارههای هنری تالکین
در نامه ای از سال ۱۹۳۷، تالکین از داشتن تصاویری در کشوی خود صحبت میکند اما اگرچه آنها نمایشگر صحنههایی از حاشیه اسطوره درباره ماجراجوییهای هابیت است اما آنها واقعا تنها بیانگر داستان هابیت نیستند. آن تصاویر به راهی برای به تصویر کشیدن بخشهایی از سرزمین میانی تبدیل شد که او هنوز به شروع به نوشتن آن نکرده بود. دنیایی که او ساخت به هنرش سرایت کرد و هنر او به گوشههای جهانی زندگی داد که شاید هرگز وقت کافی برای نوشتن درباره آن نداشت. در عین حال نقاشیها، نقشهها و خطوط به خوانندگان هم کمک کرد تا خود را در قلمروی هرگز دیده نشده او فرو ببرند. دوست تالکین، سی اس لوئیس (C.S. Lewis)، یک بار درباره دنیای تالکین گفت: «دنیایی که به نظر میآید قبل از این که ما به آن برویم نیز جریان داشته است».
- مقاله فوق ابتدا در سایت ساختنی منتشر شده است.
- مقاله مرجع: لینک.
عالی بود.واقعا خیلی عالی بود 🙂 🙂 🙂 خسته نباشید مترجم عزیز.
راست گفتن هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.بی دلیل نیست که استاد تالکین الان چنین جایگاه والایی تو دنیا داره و طرفداراش با جون و دل خودش و کتاباشو دوست دارن و داستان ها و حرف هاشو وارد زندگی شخصیشون کردن.این کمترین بازتاب این زحمات عظیم و این همه وقت و خلاقیته 🙂
دستت درد نکنه عالی بود
خسته نباشید، مقاله بی نظیر و عالی ای بود
این همه زحمت و تلاش و برنامه ریزی واقعا تحسین برانگیزه! و نشون میده چرا ما عاشق این دنیا هستیم و باهاش زندگی میکنیم
خیلی خوب بود. ممنون
بسیار ممنون مقاله عالی بود.
نقشه های استاد دقیق تره حتی برای لونه شلوب هم نقشه کشیده!!!
ممنون از زحماتتون برای تهیه این مقاله مفید و زیبا بسیار بهره گرفتیم.