سومین فرزند که کوچکترین دختر تاین پالادین توک دوم و اگلانتین بانکس بود. پروینکا پنج سال از برادر کوچکترش، پرهگرین توکِ گروه حلقه، بزرگتر بود. در مورد زندگی پروینکا هیچ نمیدانیم جز آن که در مهمانی خداحافظی بیلبو در سال ۳۰۰۱ دورهی سوم شرکت کرده بود. آن زمان میبایست شانزده ساله بوده باشد.
پ
پریانات (نام الفی هابیتها)
نام الفی که میان دونهداین شمال ریشه یافت و برای توصیف مردمی غریب به کار میرفت که قدشان به شکل غیرعادی کوتاه بود و اولین بار در غرب کوهستان مهآلود در حدود سال ۱۰۵۰ دورهی سوم پیدا شدند. نام مذکور از ریشهی الفی (per-)، به معنی نیم آمده و معمولاً به نیمقد ترجمه میشود ولی خود این مردم ترجیح میدهند نام «هابیت» را برای خود به کار ببرند. دونهداین، پیش از دورهی سوم بسیار بلندتر روزهای متأخر بود و اولین هابیتهایی که دونهداین مشاهده کردند از قوم هارفوتهای کوچکاندام بودند. یعنی که وقتی اسم «هافلینگ» اول بار به کار رفت به معنی واقعی کلمه صحیح بود: به سه تا چهار پا قد، هابیتها معمولاً نیمی از قامت مردان بلند آرتداین را داشتند. نام پریانات، به شکل تحت الفظی به معنی «گروهی هافلینگ» است و به طور کلی به نژاد آنها اشاره دارد. مانند مابقی کلمات زبان سینداری، اسم مذکور هم دچار تخفیف شد. یعنی صداهای اولین آن بر اساس اصوات پسین دچار تغییر شد. بدین ترتیب، در گوندور، به پیپین عنوان ارنیل ای پریانات، یعنی «شاهپور هافلینگها» دادند. عضو منفرد این مردم، پریان خوانده میشد و چند نفر همراه هم (در تقابل با تمام نژاد) با شکل جمع پریاین مورد خطاب قرار میگرفت.
پرهگرین «پیپین» توک اول (بیستمین تاین شایر از تبار توک)
پسر پالادین توک دوم، از گریت سمیالز که بعدها تاین پرهگرین اول شد. با گروه حلقه سفر کرد. همراه مریادوک برندیباک در پارت گالن از گروه جدا شد و ارکها اسیرش کردند. به جنگل فنگورن گریخت و ویرانی آیزنگارد را دید. با گندالف به میناس تیریت سفر کرد و در شمار مردان کارگزار، دنهتور دوم درآمد.
سفر به ریوندل
۲۳ سپتامبر تا ۲۰ اکتبر، سال ۳۰۱۸ دورهی سوم
پیپین، که دنیا او را با نام پرهگرین میشناخت، کوچکترین همراه فرودو بود. وقتی که همراه فرودو و سام، در اولین بخش سفر بزرگ، از بگاند به راه افتاد تنها بیست و هشت سال داشت. سن و سالی که هابیتها بسیار کم میدانند. ابتدای کار به نظر میرسید چندان مناسب سفر طولانی نباشد. در اولین بخشهای سفر میبینیم که مرتب طلب غذا و استراحت میکند. لیکن، چون درخور مقام پسر تاین شایر بود اطلاعات عمومی خوبی از آن سرزمین و مردمش داشت.
زندگی پرهگرین پس از جنگ حلقه
پرهگرین در سال ۱۴ دورهی چهارم، (۱۴۳۴ به تقویم شایر) عنوان تاینی شایر را به ارث برد. در دوران تاینی، روابط نزدیکش با گوندور را حفظ کرد و کتابخانهی بزرگی در گریت سمیالز ساخت که اهمیت تاریخی عظیمی داشت. آثاری که وی جمعآوری کرد بیشتر به تاریخ نومهتور و تبعیدیهای پس از سقوط آن مربوط بود و به همین دلیل کمتر مورد علاقهی هابیتهای شایر بود. ولی در نظر دنیای بزرگ اهمیت به سزایی داشت. احتمالاً داستان سالها با کمک مریادوک برندیباک در گریت سمیالز آماده شد.
پردهیل (نیمالف)
نامی که به الروند، ارباب ریوندل و برادرش، الروس داده بودند. به معنای نیمالف است و به اجداد مشترک آنها با انسانها اشاره میکند.
پئونی بگینز (عموزادهی دور بیلبو و فرودو بگینز)
پئونی که میان سه فرزند کوچکترین به شمار میرفت، دختر پوسکو بگینز و گیلی براونلاک بود. با میلو باروز (از اعقاب ارباب گوربادوک از باکلند) ازدواج کرد و خودشان نیز چهار بچه داشتند: موسکو، مورو، مرتل و مینتو. پئونی هم با بیلبو و هم با فرودو نسبت داشت ولی خویشی آنها دور بود: نزدیکترین خویشی که با هم داشتند بالبو بگینز، پدر پدر پدربزرگ پئونی بود که دویست سال پیش از او متولد شد.