نامی برای کارخاروت، گرگ آنگباند، مهیبترین و مخوفترین گرگی که تا به حال زیسته است. یکی از تولههای درائگلوئین که توسط مورگوت برای از بین بردن هوآن پرورش یافته بود و در جلوی دروازههای آنگباند نگهبانی میداد. در آخر توسط هوآن از پای در آمد اما هوآن هم به واسطۀ سنگینی نبرد و آسیبها جان سپرد.
ادامه مطلب »س
سرخ (لقبی برای حلقه آتش)
لقب حلقۀ الفی آتش، ننیا.
ادامه مطلب »سیمبلمینه (گل فراموشممکن)
چشمان درخشان میان سبزهها چه زیباست! «فراموشممکن» (لالۀ داغدار)، که در این سرزمین انسانها سیمبلمینه نام دارد. به خاطر شکوفه دادنش در همۀ فصلهای سال و روییدنش در جایی که مردگان می آرامند. سخنان گندالف از دوبرج، کتاب سوم، فصل۶، پادشاه تالار زرین گل سفید کوچکی که به وفور بر قبور و آرامگاهها میرویید. به ویژه بر پشتههای شاهان روهان ...
ادامه مطلب »سورتینگ (انسانهایی در افسانههای هابیتی)
در میان هابیتهای شایر منزوی، مردمانی با پوست تیره از دوردست جنوب، انسانهای افسانهای به شمار می رفتند. کسانی که در داستانهایی که هابیتهای شایر به آن ها اعتقاد زیادی نداشتند، سوار بر فیل به نبرد میآمدند. آن ها این مردم را سورتینگ می نامیدند. واژه ای که با اصطلاح Swarthy Men (انسانهای سیهچرده) در زبان مشترک رابطه دارد.(که در ...
ادامه مطلب »سوزا (نام شایر در زبان وسترون)
در زبان مشترک، یک سوزا به یک منطقۀ سازمان یافتۀ مستقل، به ویژه در حومۀ یک پایتخت محلی گفته میشود. به نظر میرسد در گوندور این واژه به هریک از تقسیمات اصلی قلمرو اطلاق میشده است. ( مانند لبننین، ایتیلین و غیره). معروفترین کاربرد آن برای سرزمین هابیتها در بخشهای شمالی سرزمین میانه، غرب بری بود. برای این منطقه نام ...
ادامه مطلب »