از اعضای گروه تورین و شرکا. دوری[۱] از نسل خاندان دورین و از اقوام دور تورین سپربلوط بود و به همراه او برای پس گرفتن تنها کوه رهسپار شد. باشلقش ارغوانی بود و فلوت مینواخت. دوری قویترین دورف گروه بود و بسیار به غذا علاقه داشت. دوری دورفی بسیار نجیب بود. وقتی دورفها از دست گابلینهای کوهستان مه آلود فرار ...
ادامه مطلب »د
دور فیرن-ای-گویینار (سرزمین مردگان زنده)
در پایان جستجوی سیلماریل، برن در میان آروارههای گرگ بزرگ کارکاروت با مرگ مواجه شد. عشق لوتین به او، چنان قوی بود که لوتین جاودانگی خویش را رها کرد تا برن بتواند مدتی به سرزمین میانه بازگردد. آنها از تالارهای انتظار بازگشتند و بر جزیرهی سبز تول گالن در سرزمینهای جنوبی ازیریاند، در سرزمین مردگان زنده یا دور فین-ای-گویینار در ...
ادامه مطلب »دور-ان-ارنیل (امیرنشین)
منطقهای ساحلی جنوبی جنوب. نام آن، نامی الفی است به معنای سرزمین شاهپور، که به امرای دول آمروت (یا اجدادشان، امرای بلفالاس) اشاره دارد. مرزهای آن به طور کامل مشخص نیست ولی ظاهراً اسم دیگری برای بلفالاس است. همان دماغهی عریضی که میان دهانهی رینگلو و گیلرین گسترده بود.
ادامه مطلب »دور دینن (سرزمین سکوت)
منطقهای کوچک و مثلثی شکل در شرق نان دونگورتب که در جریانات بالا دست رودهای ازگالدیون و آروس واقع شده بود. جادهای از پل سنگی یانت یائور، بر ازگالدیون از گدار اروسیاخ بر اروس به آن میرسید. حاشیهی شرقی آن، به جنگلهای دوریات میرسید بنابرانی در دورهی اول، مرز کمربند جادویی ملیان بود و مانع از ورود به جنگل تینگول ...
ادامه مطلب »دور دائهدلوت (سرزمین مورگوت)
منطقهی اطراف دژ عظیم مورگوت در سرزمین آنگباند میان کوهستان آهن، سرزمینی چنان خوفانگیز که نامش به انگلیسی به «سرزمین سایهی هراسانگیز» ترجمه میشود. در مرزهای دور دائهدلوت بود که فیانور توسط بالروگها زخمی کاری خورد و اندکی پس از آن، پسرش، مائدروس گرفتار خدمتکاران مورگوت شد. پس از موفقیت فینگون در نجات مائدروس، الفها، دور دائهدلوت را محاصره کردند ...
ادامه مطلب »