زبانی که دونلندیهای سرزمینهای غرب کوهستان مهآلود، در شمال شکاف روهان آن را به کار میبردند. زبانی که امروز کاملاً مرده است و تنها یک واژه از آن باقی مانده: فورگوییل که به شکل تحت اللفظی میتوان آن را به «کله کاهی» ترجمه کرد و به عنوان توهین، برای اشاره به دشمنان قسمخوردهاشان، روهیریم به کار میبردند. زمانی زبانی مشابه ...
ادامه مطلب »د
دورین ششم (شاه محکوم به فنای خزد-دوم)
یکی از نوادگان دورین بیمرگ که زمان بیدار شدن بالروگ در خزد-دوم شاه مردم دورین بود. نام بالروگ، بلای جان دورین از نام همین شاه میآید زیرا اولین دورفی بود که به دست او کشته شد.
ادامه مطلب »دورین اول (دورین بیمرگ بزرگترین دورف در میان دورفها)
پیرترین دورف، در شمار هفت پدر دورفها. اولین نژادی که آئولهی والا خلق کرد. او تا زمان بیداری الفها، زیر کوهستان سرزمین میانه خوابیده بود. وقتی بیدار شد سفر کرد تا به آبگیر-آینه رسید. همان دریاچهای که دورفها خلد-زارام میخوانند. به ستارگان مرموزی که در سطح دریاچه منعکس شده بودند نگریست، آن را نشانهای گرفت و همانجا شهری بزرگی را ...
ادامه مطلب »دونلند (سرزمین وحشی دونلندیها)
سرزمینی در مناطق شرقی اندویت، پایین بخش جنوبی کوهستان سفید. ساکنان جنگطلب آن با عنوان دونلندیها شناخته میشدند و دشمنان خونی روهیریم بودند. نکته: ۱-دونلند توسط مردان تپهها، که طی سالهای تاریک از کوهستان سفید به شمال سفر میکردند بنا نهاده شد. یعنی که تاریخ تأسیس آن به دورهی دوم باز میگردد. میدانیم حوالی سال ۱۸۰۰ دورهی دوم، زمانی که ...
ادامه مطلب »دونهر (ارباب هارودیل)
برادرزادهی ارکنبراند از فولد غربی، که به نوبهی خود فرماندهی شجاعی بود. دونهر، ارباب درهی هارودیل در کوهستان سفید بود و از همینجا، نیروهای باقیماندهی روهان را در نبرد شاخآواز گرد آورد و به غرب تاخت. چند روز قبل از آن، در دومین نبرد گدارهای آیزن جنگیده بود و پس از آن نیز همراه تئودن در نبرد پلهنور تاخت و ...
ادامه مطلب »