آخرین مقالات فرهنگنامه

A

آرانویر (سومین سر کرده ی دونه داین)

پدربزرگ آرانویر، آرانارت بود، اولین سر کرده ی دونه داین، کسی که سقوط آرتداین به دستان شاه جادو پیشه را با چشمان خودش دیده بود، و همین طور پس از آن، رانده شدن شاه جادوپیشه از سرزمین های شمالی را نیز شاهد بوده است. آرانویر پسر آراهایل، وارث آرانارت، تقریبا یک قرن بعد از این اتفاقات به دنیا آمده است، ...

ادامه مطلب »

آرانتار (پنجمین پادشاه آرنور)

پنجمین پادشاه که بر پادشاهی شمال حکم راند، پسر الداکار، نوه ی والاندیل و فرزند نوه ی ایسیلدور است. سلطنت او چیزی حدود یک قرن به طول کشید. ما هیچ اطلاعات خاصی از وقایعی که در آن دوران اتفاق افتاده اند، در دست نداریم. پادشاهی پس از او به پسرش تارکیل انتقال یافت. یادداشت: به نظر می رسد که تاریخ ...

ادامه مطلب »

آرانروت (شمشیر تینگول پادشاه دوریات)

شمشیر تینگول پادشاه دوریات و ارباب سیندار. از منشا و تاریخش اطلاعات زیادی در دست نیست، به جز اینکه کلمه آرانروت به معنای خشم پادشاه می باشد. بعد از سقوط تینگول، از یغمای منه گروث نجات داده شد و به همراه نجات یافتگان در دستان دختر نوه ی دختری تینگول، الوینگ، به جنوب برده شد. الوینگ شمشیر را به پسرش ...

ادامه مطلب »

آرانل (لقبی برای دیور و ارندیس)

«الف نجیب»، لقبی برای دیور الوخیل بوده است که به عنوان شاهزاده نیز ترجمه شده است، همچنین قسمتی از لقب ارندیس نیز همین بوده امرون آرانل، که به معنای «شاهزاده چوپان» می باشد.

ادامه مطلب »

آراندور (خادم پادشاه)

عنوانی که به معنای خادم پادشاه بود. این عنوان واقعی کارگزاران گاندور نیز بوده است. کارگزار معنای تقریبی کلمه ی الفی آراندور است.

ادامه مطلب »