وقتی مردم بلریاند از «شمال» سخن میگفتند، عموماً منظورشان قلمروی مورگوت در میان کوهستان آهن بود. ولی آن زمان این نام برای وصف سرزمینهای متحد میان بلریاند و آنگباند نیز استفاده میشد. خصوصاً این نام برای دور-لومین ، سرزمین خاکستری ورای کوهستان سایه، که توسط مردان خاندان هادور حفظ میشد استفاده میگشت.
ش
شمال (سرزمینهای تحت سلطهی مورگوت)
این لغت در بلریاند برای شرح سرزمینهای شمالی تحت سلطهی فرمانروای تاریکی استفاده میشده است. طی محاصرهی آنگباند، مورگوت در دژ زیرزمینی آنگباند زیر تانگورودریم در کوههای آهن حبس شد. اگرچه او در نبرد شعلههای ناگهانی، محاصره را شکست و بعد از نبرد، نیروهایش به سوی جنوب گسترش یافتند. پس از نبرد مصیبتبار اشکهای بیشمار، کلیه ی سرزمینهای شمالی در مرزهای بلریاند در اختیار مورگوت قرار گرفت. قلمروهای پادشاهی الفها، یکی پس از دیگری سقوط کردند و اورکهای مورگوت اغلب از دوردستهای جنوب تا سرزمینهای شمالی که در اختیار اربابشان قرار داشت پرسه میزدند.
شاه میناس مورگول (فرمانروای نزگول)
لقبی که به فرمانروای نزگول، شاه جادو پیشهی آنگمار، داده شد بعد از اینکه در نقش ارباب برج میناس مورگول ظاهر شد. عنوان «شاه میناس مورگول» مخصوصا به داستان ائارنور مربوط میشود. آخرین پادشاه گوندور در دوران سوم. فرمانروای نزگول دو بار ائارنور را به مبارزه تن به تن با او فراخواند؛ و در نهایت ائارنور با بی خردی پذیرفت. او با نگهبانان کم شماری به میناس مورگول رفت و دیگر هرگز دیده نشد.
شورای سفید (شورایی که برای به چالش کشیدن دول گولدور تشکیل شد)
شورایی که در دوران سوم، با حضور بزرگان الدار و ایستاری برای مقابله با قدرت رو به تزاید دول گولدور تشکیل شد. سارومان تا زمانی که گندالف، در زمان آغاز جنگ حلقه، متوجه خیانت وی بشود رهبری شورا را به عهده داشت.
اعضای شورای سفید:
تنها پنج نفر به طور آشکار تحت چنین عنوانی شناخته شدهاند ولی نشانههای قابل اعتنایی در جهت حضور اعضای دیگر نیز وجود دارد. در فهرست زیر، اعضای شناخته شدهی شورا با حروف برجسته نوشته شدهاند.
علاوه بر آنها، افراد دیگری نیز وجود دارند که احتمال عضویت ایشان چندان قوی نیست. تمامی اینها در منزل الروند بودند: مشاور اعظم وی، ارهستور، پسرانش، الادان و الروهیر (به ویژه دخترش، آرون). همگی آنها از اسرار شورا آگاه بودند ولی مشخص نیست کدام آنها حقیقتاً در شورا عضویت داشتهاند.
کلهبورن: نام او هرگز به عنوان عضو شورا نیامده ولی او همسر مؤسس شورا، گالادریل بود و در نظر وی، خردمندترین الف در سرزمین میانه به شمار میرفت. با توجه به چنین حقایقی، به نظر بسیار عجیب میآید که او در شورا نباشد.
کیردان: کیردان یکی از معززترین حاکمان الدار در سرزمین میانه بود، پس جای تعجب ندارد که اسم او را در میان مؤسسین شورای سفید ببینیم.
الروند: گالادریل، الروند، پسر ائارندیل و وارث خاندانهای نجیب الدار و اداین را به شورا فراخواند و الروند در تمام زمان شورا، عضوی فعال باقی ماند.
گالادریل: اولین کسی که در مقابله با خطر رو به رشد سایه به فکر تشکیل شورا افتاد. مسئولیت اولین فراخوان در سال ۲۴۶۳ دوران سوم بر عهدهی وی بود و نیز انتخاب سارومان به عنوان رییس شورا (البته در مقام انتخاب دوم پس از گندالف، کسی که از پذیرش نقش مذکور سر باز زد).
گندالف: وقتی که گالادریل شورا را تشکیل داد امیدوار بود گندالف ریاست آن را بپذیرد ولی گندالف از پذیرش چنین عنوانی خودداری کرد و مقام مذکور به سارومان رسید. با این حال، گندالف به نیابت از شورا به فعالیت خود ادامه داد و اموری شجاعانه به انجام رساند و تا جایی که شورا فعال بود، پند و اندرزهای خردمندانهای ارائه میکرد تا آن که در نهایت به هدفش، یعنی شکست سائورون رسید.
گلورفیندل: هرگز به طور واضح نیامده که گلورفیندل از اعضای شورا باشد ولی مقام وی به شکل تلویحی بر عضویت او گواهی میدهد. حداقل، از بسیاری اسرار شورا آگاه بود و در جهت اجرای سیاستهای آن یاری میرساند.
راداگاست: سارومان و گندالف هر دو اعضای برجستهی شورای سفید بودند و چندان محتمل نیست که راداگاست، سومین فرد در میان اعضای باقیماندهی ساحران در غرب سرزمین میانه، حذف شده باشد. این واقعیت که الروند، پسرانش را فرستاد تا با راداگاست مشورت کنند نشان میدهد که شور ساحران، امری ارزشمند تلقی میشد.
سارومان: پس از آن که گندالف مقام رهبری شورا را نپذیرفت، سارومان به این مقام رسید. او به قدرت سائورون حسودی میکرد و در حین حال نسبت به آن طمع داشت. سارومان از قدرت شورا به سود هدف شخصی خود که یافتن حلقهی یگانه برای خودش بود بهره برد. گندالف به انگیزههای سارومان شک کرد و دانش خود نسبت به حلقه را از وی پنهان داشت. در نهایت، گندالف، سارومان را از شورا و از فرقهی ساحران اخراج کرد.
تراندوییل: تراندوییل در پایان دوران سوم، با نگه داشتن گالم به شورا کمک کرد و اجازه داد گندالف زندانی او را مور بازپرسی قرار دهد. به عنوان یکی از مهمترین اربابان الفهای سرزمین میانه عجیب به نظر میرسد که از شورای سفید بیرون باشد.۲
نکته:
۱-گرچه آخرین ملاقات اعضای شورا در سال ۲۹۵۳ دوران سوم بود مشخص نیست که پس از این تاریخ نیز شورا بر جا بوده یا خیر. وقتی گندالف در ویرانههای آیزنگارد، در سال ۳۰۱۹ با سارومان مقابله کرد آشکارا وی را اخراج کرد. واقعیت مذکور چنین معنی میدهد که گندالف هنوز به شورا به عنوان نهادی فعال مینگریست گرچه در زمان رخداد این واقعه، شورا برای ۶۶ سال تشکیل جلسه نداده بود.
۲-بر حسب قراین میتوان چنین فرض کرد که تراندوییل در شورا عضویت داشت. او که از خاندان الفهای سینداری بود قلمروی خویش را داشت و متحد اعضای شورا به شمار میرفت. پس طبیعی است که فرض کنیم او نیز به نوبهی خود در شورا عضویت داشته. با این حال باید ذکر کرد که چنین تصوری با توصیفی که از او در «هابیت» داریم چندان همخوانی ندارد. در این کتاب، تراندوییل با ضیافتهای جنگلی خرسند است در حالی که شورای سفید به نکرومانسرِ دول گولدور حمله میکند. موضوع مذکور را میتوان چنین توضیح داد که تراندوییل ابتدای کار عضو شورا نبود و پس از آن تاریخ به عضویت درآمد. در واقع، ملاقاتش با گندالف در نبرد پنج سپاه ممکن است چنین فرصتی فراهم آورده باشد.
فورنوست (شهر شاهان آرتداین)
شهر مهم آرتداین و محل حکومت شاهان آرتداین از آملایت تا آرودوی. کمی پس از از دست رفتن قلمروی آرتداین نبرد فورنوست در این سرزمین میان گوندور و آنگمار در گرفت.