در آغاز دومین هزاره از دوران سوم، زمینهای گسترده رووانیون توسط قبیلههای متفرق انسانهای شمالی پر شده بود. قدرتمندترین در میان اینان مردمانی بودند که توسط ویدوگاویا هدایت میشدند و او زمینهای بسیاری را تحت حکمرانی داشت. هر چند که او به واقع تمام سرزمینهای رووانیون را در اختیار نداشت، اما زمینهای تحت حکمرانیش به قدری گسترده بود که خودش ...
ادامه مطلب »ش
شاه نومهنور (حکمران وسترنس کهن)
لقبی برای ۲۵ حکمران نومهنور که شامل ۲۲ شاه و ۳ ملکه میشد. از الروس تار-مینیاتور تا آر-فارازون زیرین که موجب سقوط نومهنور شد.
ادامه مطلب »شاه نارگوتروند (لقبی برای دو برادر، فینرود و اورودرت)
لقبی برای فینرود، کسی که قلمروی نارگوتروند را پایهگذاری کرد. پس از مرگ او، پادشاهی به برادرش اورودرت رسید.
ادامه مطلب »شنل خاکستری (لقب کسانی که شنل خاکستری داشتند)
لقبی که دو تن از شخصیتهای مشهور تالکین آن را به دوش میکشیدند. اولینشان الو تینگول بود، پادشاه دوریات در دوران نخست. نام سیندارین او تینگول و معادل کوئنیایی او سینگولو، هر دو به معنای «کبود ردا» یا «شنل خاکستری» بود. این لقب در دوران سوم به شکلی متفاوت تکرار گشت و تبدیل به یکی از بسیار عناوین گندالف شد ...
ادامه مطلب »شاخۀ سبز بازگشت (سنتی در میان دریانوردان نومهنور)
اویولایره درخت بیخزانی بود که برگهایش حتی پس از بریده شدن از درخت، در هوای دریا سبز میماندند. در میان الدار اهل ارهسئا قرار دادن شاخۀ بریدهای از این درخت بر دماغۀ کشتیهایشان، به نشانۀ دوستی با مایار دریا، رسم بود. پس از شکلگیری نومهنور، الفها هم درخت و هم این سنت را به این سرزمین آوردند و این رسم ...
ادامه مطلب »