اصطلاحی برای مردمی که در خفا میزیستند و پیشتر در کنار بسیاری اسامی دیگر، به ایشان درو اداین، مردان پوکلی و ووزه میگفتند. دروآت، شکلی اولیه از اسم ایشان در سینداری است که مدتها پیش در دورهی اول، پس از آن که الفها دریافتند آنان نیز دشمن اُرکها هستند به درو اداین تغییر یافت. در دورهی سوم، شمار دروآت به ...
ادامه مطلب »د
درو (مردمی که بعدها درو اداین نام گرفتند)
نژادی از انسانها که به آنها ووزه یا مردان وحشی جنگل میگفتند. خودشان، در زبان خود، نام دروگو را بر خویش نهاده بودند. وقتی که اولین بار الفها این مردم را دیدند نام دروگو را به سامانهی زبانی خود برگرداندند و در زبان سینداری نامشان به درو ترجمه شد. چون الفها، آنها را بهتر شناختند و متوجه دشمنی شدید آنها ...
ادامه مطلب »دروگو بگنیز (پدر مغروق فرودو)
دروگو، دومین فرزند و بزرگترین پسر فوسکو بگینز و رابی بولجر بود و میگفتند که هابیتی نجیب و محترم بوده است گرچه شایعات از وزن نسبتاً بالای وی نیز حکایت دارد. دروگو با پریمولا برندیباک از اهالی باکلند ازدواج کردند و ایشان پسری داشتند. همان فرودو بگینز مشهور، حامل حلقه. دروگو اغلب با خانوادهی همسرش در برندی هال میماند و ...
ادامه مطلب »دراگلویین (نیای گرگمردان)
گرگی که در خدمت سائورون بود و او را نیای گرگمردان آنگباند میخواندند. هوآن او را کشت و برن در جستجوی سیلماریل از پوستش به عنوان لباس مبدل استفاده کرد. نکته: در سیلماریلیون، دراگلویین، «ارباب و نیای گرگمردان آنگباند» (۱۹، در باب برن و لوتین) خوانده شده است. شاید بتوان آن را چنین تعبیر کرد که دراگلویین در اصل، سرمنشأ ...
ادامه مطلب »درامبورلگ (تبر عظیم تور)
میگفتند که تور، پدر ائارندیل، تبر عظیمی را به شمشیر ترجیح میداد و تبرش را تبر درامبورلگ میخواند. که در زبان گوندولینی به معنای تیز-کوبه است.
ادامه مطلب »