پسر بئورن، که تبدیل به فرمانروایی بزرگ در سرزمین خود گشت. بهسان پدرش، او این توانایی این را داشت که به شکل یک خرس درآید. و قلمروی او همان قلمروی پدرش بود، سرزمین میان کوههای مهآلود و سیاهبیشه، در درههای آندوین. او و مردمش، بئورنینگها، جادههایی را که از سرزمینشان میگذشت را خالی از اورک و گرگ نگه میداشتند، آنها ...
ادامه مطلب »انسان ها
گریمای مارزبان (جاسوس سارومان در کاخ تئودن)
مشاور شاه تئودن، که به عنوان جاسوس سارومان، سعی در ضعیف نگه داشتن سرزمین روهان کرد. پس از ویرانی آیزنگارد به دست انتها، او سارومان را به سوی شمال همراهی کرد. مارزبان شکل «امروزی شده» لقبی برای Gríma {گریما}: wyrm-tunge در روهان به معنی snake-tongue {مار-زبان}. یادداشتها: جدا از یادداشتهای که در خصوص مرگ او داده شده است (او در ...
ادامه مطلب »گروه خاکستری (گروهی از دونهداین شمال)
گروهی از دونهداین شمالی که تحت فرمان هالباراد، خویشاوند آراگورن بودند. با همراهی الادان و الروهیر آنان به سمت جنوب تاختند تا در کنار رهبرشان آراگورن در نبرد حلقه پیکار کنند. آنان آراگورن را در نزدیکیهای گدارهای آیزن یافتند، و او را در جادههای مردگان همراهی نمودند. و در نبرد پهلهنور بود که هالباراد از پای در آمد.
ادامه مطلب »گورلیم شوربخت (خائن به باراهیر)
یکی از یاران باراهیر که پس از داگور براگولاخ (نبرد شعلههای ناغافل) به همراه اربابش به مخفیگاه رفت، اما توسط سائورون دستگیر شد و فریب او را خورد تا به باراهیر خیانت کند و باعث شد باراهیر و تمام یارانش به جز برن کشته شوند.
ادامه مطلب »کارگزار نیک (لقب ماردیل ورونوه)
لقبی که به ماردیل، که در مقام کارگزار به ائارنیل دوم، پادشاه گوندور، و همچنین وارثش ائارنور خدمت کرد، داده شد. وقتی ائارنور به سلطنت رسید، توسط فرمانروای مورگول به مبارزه طلبیده شد، اما ماردیل شاه را متقاعد کرد که آن را رد کند. هفت سال پس از آن دعوت به جنگ تکرار شد، و این بار ائارنور آن را ...
ادامه مطلب »