ش

شکارچی لقبی بود که برای یک انسان و یک الف به کار رفت: برای مابلونگ، اهل دوریات، در دوران اول، و برای ووروندیل، کارگزار گوندور در دوران سوم. این لقب تنها یک بار برای مابلونگ استفاده شد و از علت اعطای این لقب به او نیز بی خبریم به جز آنکه او به دستور تینگول به شکار گرگ رفت. او ...

شکارچی لقبی بود که الفها در دورترین خاطراتشان به موجودی سایه مانند داده بودند که در کوئیوینن، الفهای تازه بیدار شده را به دام انداخته و پلید می ساخت. چنین به نظر میرسد که الفهای اسیر شده به وسیله شکارچی، توسط ملکور تسخیر شده و تبدیل به نژاد اورکها شده اند.

در حلقه ششم میناس تی ریت، در محلی محصور بین چمنزارها و درختان، بیمارستانهای میناس تی ریت قرار داشتند که در آنها پزشکان میناس تی ریت فعالیت می کردند.

بر قله آمون رود، مدتهای مدیدی، خاندانی از دورفهای کوتوله در قلمرویی زیرزمینی می‌زیستند که آنرا بار-ان-نیبین-نوئگ، خانه دورفهای کوتوله می نامیدند. هرچه از دوران اول می گذشت، این دورفها کمتر و کمتر شدند، تا آنکه تنها سه تن از آنها باقی ماندند: میم و دو پسرش خیم و ایبون. از بداقبالی، آنها با تورین تورامبار، پسر هورین که رهبری ...

در سراشیبی گودی هلم در شمال روهان قلعه ای بنا شده بود که آنرا شاخ آواز می نامیدند.