آمازون سرانجام تریلر رسمی سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت را در مراسم ویژه خود که در کامیککان سن دیگو برگزار شده بود به نمایش گذاشت. این تریلر سه دقیقهای دارای سکانسهایی بسیار جذاب و جدید بود که این مقاله به بررسی فریم به فریم آن، گمانهزنی در مورد داستان سریال براساس تیزرهای منتشرشده و کتابهای تالکین پرداخته است. اگر هنوز این تریلر را ندیدهاید، میتوانید آن را در پایین با زیرنویس فارسی اختصاصی آردا تماشا کنید:
در نخستین سکانس از تریلر جدید سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت که همزمان در کامیککان سن دیگو پخش و در اینترنت منتشر شد، ما گالادریل را مشاهده میکنیم که کلاهخودی به دست دارد. این کلاهخود درست است که مشابه بقیه کلاهخودهاست اما تفاوتی با بقیه کلاهخودها دارد و آن نشانهای نوکتیز بر روی آن است و مشخصاً به یکی از فرماندهان بلندمرتبه سپاه الدار – احتمالاً یکی از برادران گالادریل – تعلق دارد؛ این اولین بار نخواهد بود که این شکل از کلاهخود را در این تریلر مشاهده میکنیم و احتمال اینکه این کلاهخود مربوط به یکی از برادران گالادریل باشد برگرفته از اعلام رسمی پیج سریال برای سکانسی در تریلر است که گالادریل را در کنار پیکر درهمشکسته برادرش فینرود در حال سوگواری نشان میدهد. علامت ستاره روی کلاهخودها بنا بر اعلام رسمی در شماره ویژه کامیککان مجله انترتینمنت ویکلی، نشانی است که الفها به سبب عشق خود به آسمان شب و ستارگان برای خویش برگزیدهاند.
لحظاتی بعد ما همین سکانس را از فاصله بیشتر مشاهده میکنیم که گالادریل در کنار پشتهای عظیم از کلاهخودهای الفی ایستاده است، پشتهای که نشان از جنگی بزرگ با تلفات بسیار دارد. دودی که از محیط اطراف برمیخیزد و درختهایی که جز تنهشان چیزی از آنها نمانده است، دلالت بر یک آتشسوزی عظیم دارد و چه چیزی غیر از اژدهایان مورگوت میتوانستند میدان نبرد را با خاکستر یکسان کنند؟ بااینحال گالادریل در اینجا میگوید: «ما گمان کردیم که جنگ، بالاخره تمام شده است.»، هماهنگی این دیالوگ با این سکانس، میتواند اطلاعات کافی به ما بدهد که نتیجه نبرد، هر چند با خسران زیاد، با پیروزی الفها و انسانها همراه بوده است و این جنگ هم باید همان نبرد قدرتها، جنگ خشم بوده باشد.
براساس این تصویر میتوان با محاسبات هندسی به تعداد تقریبی کلاهخودهای این پشته رسید. اگر ملاک قد مورفید کلارک (۱۶۲ سانتیمتر) باشد، تعداد حدودی کلاهخودها عددی میان ۱۰ تا ۱۲ هزار خواهد بود باشد؛ البته ممکن است در سریال تصحیح قد صورت گرفته باشد و در صورتی که قد گالادریل (۱۹۳ سانتیمتر) را در کتاب ملاک قرار دهیم، تعداد کلاهخودها حدودا ۲۴ هزار عدد خواهد شد! این سوال نیز به وجود میآید که آیا این تنها پشتهی اینچنینی نیست یا شاید چندین و چند پشته بدین شکل وجود داشته باشد که آنها را هنوز ندیدهایم!
پیش از آنکه صحنههایی جدید از سریال را ببینیم، چشممان به لوگوی پرایم ویدیو میافتد که در تیزر پیشین نیز مزین به پنج جواهر و طرحهایی برجسته است که هنوز مشخص نیست نشان از چه دارند.
در صحنه بعدی ما نمایی باز از قلمروی احتمالی لیندون را میبینیم که غرق در درختان زرین است و فوراً ما را یاد درختان زرین مالینورنه یا مالورن میاندازد. در کتاب قصههای ناتمام گفته شده است که پادشاه تار-آلداریون میوههای درخت مالینورنه زرین را به رسم هدیه به گیل-گالاد داد، البته خود نومهنوریها هم بذر و میوه این درختان را از الفهای ارهسئا هدیه گرفته بودند.
«برگ این درختان در پاییز نمیریخت، بلکه به رنگ طلایی روشن درمیآمد. در بهار شکوفههای زرینش مثل درخت گیلاس خوشهخوشه بود و در طول تابستان همچنان شکوفا میماند؛ و تا شکوفهها باز میشد، برگها میریخت. بدینسان در سرتاسر بهار و تابستان فرش و سقف بیشۀ مالینورنه زرین، اما ستونهایش نقرۀ کبودرنگ بود.»
~قصههای ناتمام
سرتاسر صحنه که با دیالوگ و صدای دلنشین گیل-گالاد همراه شده است، احساس آرامش و صلح را به انسان تلقی میکند، الروند هم در آنجاست و لبخند اطمینانبخشی بر چهره دارد و مشغول تماشای مراسمی است که در سکانس بعد خواهیم دید. در همین تصویر دو زن الف را نیز مشاهده میکنیم که تیردان به پشت بستهاند.
در صحنۀ بعدی ما گیل-گالاد و گالادریل را میبینیم که رو در روی یکدیگر ایستادهاند و گویی گیل-گالاد با نشاندن تاجی از برگهای زرین، گالادریل را به مقامی مفتخر میکند. دور تا دور آنها توسط نه الف بلندمقام احاطه گشته است که ملبس به زره و شنل زیبای سفیدرنگ و همچنین مزین به تاجی از برگهای زرین هستند. گویا حالا گالادریل هم قرار این مقام نمایشی را دریافت کند. اگر بیشتر به تصویر دقت کنیم، تمامی افراد زانوزده کلاهخودهای خود را در دست دارند و به همین سبب میتوان گفت کلاهخود روی زمین به شخص گالادریل تعلق دارد که آن را برای دریافت تاج بر زمین نهاده. نکته جالب دیگر تصویر جزییات کلاهخود این افراد است و همان نشان نوکتیزی را دارد که گالادریل کلاهخودی را در سکانس اول بر روی پشته نهاده بود و این احتمال را بیشتر میکند که این نشان فرماندهان والامقام سپاه الفها باشد.
سکانس بعدی در تریلر سریال ارباب حلقهها شامل بزم و سروری است که در آن بزرگان نژادهای مختلف (احتمالاً در لیندون) به دور یکدیگر جمع شدهاند تا شاید بالاخره بعد از پانصد سال نبرد و درد و اندوه، صلح و صفایشان را جشن بگیرند. در این میهمانی ما شاه برین گیل-گالاد؛ فرمانروای اوست-این-ادیل کلهبریمبور؛ شاهزادۀ موریا دورین چهارم؛ الروند نیمالف، گالادریل و چندین الف دیگر را میبینیم. کلهبریمبور و دورین چهارم را میبینیم که به افتخار یکدیگر نوشیدنی خویش را بالا میبرند که میتواند نشان از دوستی زیاد ایشان باشد. اما همانطور که از دیالوگ گالادریل مشخص است، این جشن و سرور دیری نخواهد پایید.
در ادامه ما وارد فضای کامل متفاوتی میشویم، کودکانی الف با لباس سپید را میبینیم که به دنبال کشتی کاغذی که ساختهاند، در کنار رودخانه میدوند و بازی میکنند. در کنار نشانههای درون تصویر، صفحه رسمی سریال نیز به الف بودن این کودکان تاکید داشته است.
صحنه کوتاه بعدی افرادی را نشان میدهد که از طریق لباسهایشان میتوانیم بگوییم از دریانوردان نومهنور هستند، بااینحال آنها پارچهای را به همراه خود دارند که نه نشان خورشید (که بارها با آن برخورد داشتیم و میتوانیم آن را نشان نومهنور بگیریم)، بلکه نشان جدیدی روی آن نقش بسته است. کودکان گوشه تصویر مشخصاً با کودکان الفی که لحظاتی قبل دیده بودیم متفاوتاند.
البته مشخص است که طرح آن الهامگرفته از طرحهای خود تالکین برای فرشها و منسوجات نومهنوری است که برای مشاهده موارد بیشتر و خواندن توضیحاتی درباب آنها از سوی کریستوفر تالکین میتوانید به کتاب «نگارههای جی.آر.آر. تالکین» مراجعه کنید که ترجمه فارسی آن به رایگان قابل دریافت است.
در ادامه ما یک صحنۀ آشنا و تکراری را میبینیم، گالادریل و یارانش به همراه قایق به سوی نوری درخشنده که منشأ آن مشخص نیست در حرکت هستند. این سکانس بسیار رویایی است و پرواز مرغکان دریایی برفرار قایق به همراه نور خیرهکنندهای که از جلو میتابد، منظرۀ بسیار زیبایی را خلق کرده است.
صحنه بعدی تریلر سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت نیز صحنهای تکراری است که پیش از این در تیرز تریلرها دیدهایم، شخصیت ساختگی سادوک باروز از احوال غیر طبیعی آسمان سخن میگوید و پس از آن ما شهاب سنگی را میبینیم که از آسمان گذر میکند و برانوین و آروندیر (دو شخصیت ساختگی سریال) نیز نظارهگر این اتفاق هستند.
در ادامه شاهد شامگاهی در قلمرو نومهنور هستیم و نشان خورشید نومهنور بر روی گنبد این بنا که احتمالاً در شهر آرمنهلوس است به چشم میخورد، چرا که صحنه بلافاصله کات میخورد و به سراغ ملکه میریل و گالادریل میرود که در کناه یک پلانتیر ایستادهاند و شمایل پنجرهها بسیار شبیه چیزی است که در بیرون مشاهده کرده بودیم.
میریل با ترس و نگرانی خبر از ورود دوباره تاریکی میدهد و میگوید: «در اینجاست، گالادریل. لحظهای که از آن هراس داشتیم». این دیالوگ به خوبی میتواند آیندهنگری تار-میریل را نشان دهد، او هم همچون گالادریل، نگران قدرت گرفتن دوباره تاریکی بوده است. میدانیم که پلانتیر چیزی نیست که هر کسی بتواند اختیار آن را به دست بگیرد ولی گالادریل در دوران دوم، یکی از باتجربهترین و بزرگترین الفهای حاضر بوده است، چهبسا که او با استفاده از پلانتیر بتواند نقش بسزایی در جلوگیری از گسترش پلیدی ایفا کند.
در کتاب قصههای ناتمام آمده است که پلانتیری قدرت دیدن گذشته را هم به افراد میدهد. هنگامی که گالادریل دستش را بر روی پلانتیری میگذارد، در یک فریم گویی خود را میبیند که همان جامه و ظاهر را دارد و در ادامه چندین سکانس بسیار مهم را پشت سر هم در چند ثانیه کوتاه، گویی در خاطرات گالادریل میبینیم.
نبردی عظیم میان اورکها و الفها درگرفته است، آتش از هر سو زبانه میکشد و چه بسا نشان از حضور بالروگها یا اژدهایان آتشیندم باشد، باران سنگینی میدان نبرد را به تازش گرفته است. برای تشخیص اینکه الف بودن سپاهیان مقابل اورکها تنها لازم است به زره و کلاهخودهای آنها دقت کنیم.
چند فریم بعدی در تریلر سریال ارباب حلقهها مشخصاً مرتبط با دو تصویر پیشین نیست، بلکه در حال نشان دادن نگاهی مات از چشمان شخصی است که جلوتر در تریلر پی خواهیم برد در یکی از مکانهایی است که اورکهای تحت فرمان آدار در آنجا ساکن هستند. تا رسیدن به آن سکانسها سقف این ناحیه که با تکه پارچهها ساخته شده است را به خاطر داشته باشید. به هر حال ممکن است این سکانس هیچ ارتباطی با دیگر سکانسهای مرتبط با نگاه انداختن گالادریل در پلانتیری نداشته باشد، اما ممکن است وقایعی را از دید شخصیتها در جنوب سرزمین میانه، جایی که آروندیر و برانوین در روستای تیرهاراد هستند دیده باشد که نشان از خطر ظهورکردهای میدهد که میریل از آن سخن گفته بود.
چند فریم بعد چشممان به همان شخصیتی میافتد که در تیزر اول سریال ارباب حلقهها دیده بودیم و بنا بر شایعات فینرود، برادر گالادریل خوانده میشد. اما از آنجایی که صفحه رسمی سریال جلوتر شخص دیگری را به عنوان فینرود معرفی میکند، گمان میرود که این شایعه صحیح نباشد. گرچه ممکن است او یکی دیگر از برادران گالادریل باشد که در کتاب سیلماریلیون از کشتهشدنشان در نبرد با مورگوت خواندهایم. به هرحال این نبرد، باید نبردی مهم در دوران اول باشد.
لحظاتی بعد نگاهمان دوباره به سکانس خوفناک خونینی میافتد که پیشتر در تیزر تریلر سوم به تحلیل آن پرداخته بودیم:
اما در ادامه پاسخ گالادریل با نمایش صحنه حیرتبرانگیزی با تم رنگی قرمز همراه میشود که تعداد زیاد جسد شناور در آب در آن به چشم میخورد. در این صحنه ظاهرا یک بنای خاص به زیر آب رفته و بالای آن آتشی هنوز شعلهور است. برای این صحنه میتوان تئوریهای متعددی را بیان کرد. محتملترین تئوری از نظر نگارنده فلشبکی مربوط به وقایع انتهای دوران اول، جنگ خشم و زیر آب رفتن بلریاند است. این فلشبک میتواند شرایط سرزمین میانه در پایان دوران اول را به خوبی برای مخاطب تشریح کند. تئوری دیگری که در شایعات غیررسمی به آن اشاره شده، مربوط به خویشاوندکشی الفها در بندر آلکوئالونده است، اما با توجه به این که بخش عمده بناها در این صحنه به زیر آب رفتهاند، چنین احتمالی از نظر نگارنده قوی به نظر نمیرسد. تئوری بعدی میتواند مربوط به مکاشفهای از آینده جزیره نومهنور و سقوط آن به زیر آب باشد. درست است که بسیاری از مخاطبان از آینده نومهنور خبر دارند، اما آیا سریال داستان خودش را حتی برای مخاطبان عادی لو خواهد داد؟ به هر حال این همان سبکی است که تالکین در داستانسرایی خود به کرّات استفاده کرده است و در همان آغاز از سرنوشت تاریک شخصیتها پیش از آنکه به آن برسند به طور کامل سخن میگوید.
صحنه بعدی که بلافاصله با آن روبرو میشویم، گالادریل است که بر سر جسم بیجان برادرش فینرود اشک میریزد، جای چنگهای فراوانی روی دست برادرش فینرود است که میتواند نشان از درگیری و کشته شدنش توسط گرگینههای سائورون باشد. همچنین نکتۀ قابل توجه دیگر، خنجری است که در دستان فینرود قرار دارد، آیا ممکن خواهد بود گالادریل با این خنجر که یادگار برادرش است در پی کینخواهی از تاریکی باشد؟ لباس گالادریل همان لباسی است که به هنگام گذاشتن کلاهخود بر روی کپهای از کلاهخودها به تن داشت. همچنین از آنجایی که هیچ اثر جنگ یا زخمی بر گالادریل نیست، میتوان این نتیجه را گرفت که غم و اندوه از دست دادن برادرانش او را به گرفتن شمشیر و نبرد وا داشته است تا شاید بتواند انتقام آنان را بستاند.
حال برای اولین بار در تریلر سریال ارباب حلقهها درخت سپید نومهنور را شکوفا میبینیم که گویا هنوز محافظی ندارد و شکوفههایش در حال ریزش است، در آکالابت این پیشگویی از طرف یکی از شاهان نومهنور (تار-پلانتیر) آمده است که انقراض این درخت با انقراض نسل شاهان یکی خواهد بود.
شاید حالت نگران چهره تار-میریل در صحنه بعدی، بخاطر نوعی پیشآگاهی از تقدیر نومهنور باشد که از ریزش شدید شکوفههای درخت سپید حاصل گشته است. همزمانی دیالوگ گالادریل که: «پلیدی به خواب نمیرود، به انتظار مینشیند» با این صحنه میتواند این فرضیه را تقویت کند.
سکانس بعد گروهی سرتاپا سپیدپوش را نشان میدهد که از بالای صخرهای به پایین مینگرند و نشانههایی غریب به همراه خود دارند. محتمل است اینان از جبهه خیر نباشند که دلایل آن جلوتر برایتان مشخصتر میشود. هنوز هیچ اطلاعات رسمی از این گروه از مردمان وجود ندارد. بااینحال از نظر نگارنده پر واضح است که او باید از جبهه شر باشد، حضور همزمان او با دیالوگ مذکور گالادریل نمیتواند اتفافی باشد. این سه تن گویی در حال اجرای نوعی مراسم مذهبی هستند و ما را به یاد آیندهای در نومهنور میاندازد که سائورون بساط پرستش ملکور را برپا کرده بود؛ پرستش ملکور پیش از آن نیز اتفاق غریبی نبود، همانطور که در کتاب سیلماریلیون چنین آمده است:
الدار آوردهاند که آدمیان در زمان استیلای سایه مورگوت پای به جهان نهادند، و طولی نکشید که به زیر سیطره او درآمدند … آدمیان سخنان پلید و فریبنده او را نیوشیدند و تاریکی را پرستیدند و در عین حال از آن بیمناک بودند.
~سیلماریلیون
در صحنۀ بعدی برای نخستین بار از نزدیک بریدی سیسون بازیگر نیوزیلندی را میبینیم که نقش او هنوز مشخص نیست. او که پیشتر در دست راستش یک شیء عصا مانند داشت، اکنون گویی بر روی زمین نشسته است. حالا میتوانیم تزئینات او را از نزدیک تماشا کنیم که نشان عجیبی است بهمانند سر یک گرگینه است.
صحنه بعدی یک در دورفی سنگی است که باز میشود و مشخصاً افرادی که مشاهده میکنیم همان نگهبانان دورفی هستند که در تیزرهای پیشین و چند فریم جلوتر الروند را در خزد-دوم همراهی میکنند. اگر فریم به فریم جلو برویم، گوشهای از صورت و موهای یک شخص دیده میشود که مشخصاً یک دورف نیست.
در ادامه تریلر سریال ارباب حلقهها ما بلافاصله وارد فرمانروایی بزرگ دورفها، خزد-دوم میشویم که پیش از این هم آن را دیده بودیم. الروند تحت محافظت دو دورف وارد خزد-دوم میشود. این نمای وسیع به خوبی بزرگترین قلمروی دورفها را در دوران اوج خود نشان میدهد. منابع تأمین آب و روشنایی قابل توجه است، همچنین گیاهانی که در میان سنگها روییده و احساس تراوت و جریان داشتن زندگی را به خوبی به بیننده منتقل میکند.
در صحنه کوتاه بعدی دورین سوم را میبینیم که بر اریکۀ سنگی خود تکیه زده است و قلمروی خود را مینگرد، و چهبسا نگرانِ آیندۀ فرمانرواییش است. با این حال این شکوه و عظمت باعث نشده است تا فرمانروای دورفها، دورین سوم به خواب غفلت برود.
او خطاب به شاهزاده دورین چهارم در مورد خطر سایهای که در حال گسترش است هشدار میدهد و اینکه در صورت قدرت گرفتن این سایه، چگونه فرمانرواییشان زیر خاک دفن میشود. دلهره و نگرانی را در چهره شاهزاده دورین چهارم میتوان به خوبی احساس کرد.
در ادامه ما وارد یک فضای کاملاً متفاوت میشویم، چشم گالادریل را میبینیم که پلکهایش را خاکستر و خاک پوشانده است. بلافاصله صحنه بعدی را میبینیم که گالادریل یکه و تنها در میان محیطی که آتش آن را به ویرانی کشیده سرگردان است و همچنین بر سرتاسر بدنش را گرد و غبار و خاکستری سنگین نشسته. منشأ و عامل این ویرانی برای ما مشخص نیست. بااینحال به نظر میرسد که اینجا میدان نبرد و نزاع بوده، گالادریل زرهپوش و مسلح است و با گفتن: «او یک چهره و نام ندارد، بسا چهرهها دارد»، گویی دارد به دیگران درمورد حضور سائورون هشدار میدهد و در عین حال بنظر میرسد که سائورون در این زمان هنوز پرده از هویت اصلی خود برنگرفته است.
در ادامه ما دژی مخوف را میبینیم که پسزمینۀ آبی رنگ همراه با آذرخش، به اسرارآمیز بودن دژ میافزاید. تنها چیزی که از شمایل این دژ و پشتپردۀ آن میتوانیم بگوییم این است که این دژ به نظر مأمن جادو و پلیدی میآید. البته بگذارید با جلوتر رفتن تریلر تئوری جالبی را مطرح خواهیم کرد. فعلاً به تصویر آن دقت کنید که نکات پنهان زیادی در آن است.
در صحنۀ کوتاه بعدی ما فردی را میبینیم که گویی تواناییهای جادویی دارد و با حضورش میتواند باعث ایجاد یخبندان در اجسام شود و نشانی غریب که پیشتر آن را در پوسترها بر روی آن شمشیر شکسته در دستان تئو دیده بودیم. چهره فرد برای ما مشخص نیست.
صحنه بعدی میان شخصیت تئو، پسر برانوین، و پیرمردی که حالت روانی ثابتی ندارد شکل میگیرد. پیرمردی که آستین خویش را بالا زده و با خشونت دست تئو را میگیرد، گویی قصد دارد چیزی مشترک میانشان را نشان دهد و با حالتی که گویی هشداردهنده هست، میخواهد پسرک را از وجود اهریمنی به نام سائورون آگاه میکند. بنظر میرسد که این پیرمرد یا از طریق اجدادش یا از طریق کتابها، از خطری که دارد گسترش مییابد آگاه است و میداند که این خطر تا چه اندازه مهلک خواهد بود. در مصاحبههای انجامشده با بازیگران اشاره شده است که مردمان جنوبی ساکن در روستای تیرهاراد از نسل آدمیانی بودند که در خدمت مورگوت دست به اعمال پلیدانهای زده بودند و پس از سقوط فرمانروای تاریکی، این آدمیان تحت مراقبت دائم الفها قرار گرفتهاند تا مبادا به راه و روش اهریمنی پیشین خود بازگردند. البته در میان اینان کسانی هستند که سعی در اثبات مبری بودن نسلهای کنونی این آدمیان از پلیدی دارند و راهی سخت را برای کسب اعتماد میبایست طی کنند.
چند فریم بعد ما علامت عجیب دیگری را اینبار بر روی دستان تئو مشاهده میکنیم. با آنکه به خاطر حرکت سریع دوربین علامت روی دست پیرمرد را نمیتوانیم ببینیم احتمالاً او نیز چنین علامتی بر روی ساعد خود دارد. احتمالاً این علامتی است که ملکور بر نسل این آدمیان قرار داده بود و نسل به نسل در میان این خادمان پیشین منتقل شده است. نکته جالب توجه تعداد پرهای این علامت است که ۵ عدد است، دقیقاً همان تعداد جواهری که بر روی لوگو پرایم ویدیو در لحظات ابتدایی سریال وجود داشت؛ آیا میان این دو ارتباطی وجود دارد؟ به هرحال این عدد ارتباط خاصی با ملکور یا وقایع مرتبط در کتابهای تالکین ندارد. البته ممکن است پیرمرد بر روی دستانش هیچ علامتی نداشته باشد، چرا که او نام سائورون را به زبان میآورد، نامی که سائورون هرگز اجازه نمیداد خادمین دونپایه تاریکی آن را به زبان بیاورند.
در ادامه شخصیت برانوین را میبینیم که در جایی مانند کمد قایم شده است و با ترس نفس نفس میزند، در ادامه جانوری هیولامانند را میبینیم که پنجههایی ترسناک دارد و به سمت کمد حرکت میکند. نژاد این موجود مشخص نیست اما مشخصاً چیزی فراتر و نیرومندتر از یک اورک است. البته الزامی ندارد که این دو سکانس به هم مرتبط باشند و ممکن است بیرون آمدن این موجود اهریمنی مرتبط با سکانس بعدی باشد که احتمال آن را آنجا بررسی خواهیم کرد.
در ادامه صحنه بسیار مهمی را میبینیم، تئو شمشیر شکسته معروف که اولین بار آن را در پوسترهای منتشره سریال دیده بودیم را در یک انبار یا اتاقی محقر پیدا میکند اما این به هیچ عنوان یک شمشیر معمولی نیست، به محض به دست گرفتن قبضه، تیغه شمشیر به همراه دود و آتش از نو ساخته میشود. از نظر نگارنده این سلاح نمیتواند حاصل صناعت آدمیان، یا دورف یا حتی الفها باشد، بلکه بهنظر میرسد با کمک جادوی سیاه توسط یکی از بزرگان جبهه شر ساخته شده است، شکل و شمایل قبضه نیز میتواند این فرضیه را تأیید کند. چهبسا این شمشیری کهن و به جا مانده از دوران اول است.
نکته جالب دیگری که در این سکانس از تریلر سریال ارباب حلقهها وجود دارد، حضور یک شخص دیگر در مقابل نوک شمشیر است و گویی خنجری خمیده به دست دارد. این فرد کیست؟ همان موجود اهریمنی با انگشتان دراز خویش که از کف اتاق لحظاتی بعد بیرون آمده است؟ رنگبندی این تصویر با رنگبندی سکانس بیرون آمدن آن موجود از کف اتاق یکیست، برخلاف سکانس پیشین آن که برانوین در مکانی تنگ مخفی شده است.
در اینجا ما گروه همراه گالادریل در مأموریت احتمالی فورودوایت را میبینیم که البته در تیزر تریلر قبلی هم این صحنه را دیده بودیم. فضایی که آنها داخلش قرار دارند به نظر میرسد که فضای درونی یک دژ متروکه است. بااینحال در روبروی آنها ما فضای باز و آبیرنگ را به همراه آذرخش میبینیم. چیزهایی که در فضای بیرونی آن دژ مخوف هم مشترک بودند. پس شاید حالا بتوانیم این احتمال را بدهیم که گروه گالادریل در درون آن دژ مخوف هستند که پیشتر آن را در تریلر دیده بودیم، برای چرایی بیشتر این فرضیه بگذارید یک سکانس دیگر را مشاهده کرده و سپس براساس همه آنها به نتیجه جالبی برسیم.
در صحنه کوتاه بعدی، ما نشان مرموزی را میبینیم که پیش از این هم با آن برخورد داشتهایم، نشان فردی که تواناییِ ایجاد یخبندان را دارد.
به نظر میرسد این توانایی باید مخصوص جادوگران باشد، بااینحال ما هنوز نمیدانیم که با چه شخصیتی روبرو هستیم. میدانیم که سائورون سر و کارش با آتش است پس احتمال سائورون بودن ضعیف میشود. بااینحال ما جادوگر قدرتمند دیگری را در جبهۀ شرّ داستان داریم که حتی گندالف هم از رویارویی با او هراس به دل داشت، کسی که در سرتاسر سرزمین میانه به جادوپیشگی معروف بوده است.
در ضمیمۀ الف بازگشت شاه نوشته شده است:
«و رئیس لوسوت به آرودوی گفت: «بر این هیولای دریا سوار مشو! اگر ممکن است بگو که مردانِ دریا خوراک و دیگر ملزومات برای ما بیاورند و تو میتوانی تا وقتی پادشاه جادوپیشه به خانهاش برگردد، پیش ما بمانی. چون، تابستان قدرت او کاستی میگیرد؛ اما اکنون نفس او مرگبار است، و دست سرد او دراز.»
شاه جادوپیشه آوازهای طولانی در ایجاد یخبندان برای نابودی دشمنانش داشته است. در این نقل قول میبینیم که مردمان لوسوت چگونه از جادوی سرد او در هراس بودند. نکتۀ جالب این است که مردمان لوسوت، از باقیماندگان مردمان فورودوایت بودهاند. و حالا هم گالادریل و یارانش عازم مأموریتی به منطقهای یخزده در فورودوایت (فورودوایت هم اسم یک ناحیه و هم اسم مردمان آن ناحیه است) هستند. نکتهای که میخواهیم به آن برسیم این است که آیا این جادوگر مرموز که ظاهراً در فورودوایت هم حضور دارد، میتواند همان جادوپیشه مشهور باشد و این دژ مخوف هم مسکن جادوی او؟ بگذارید نشانهها را کنار هم بگذاریم:
در تصویر بالا با جلو رفتن فریم به فریم میتوان حدس زد که گروهی مشعل بهدست در حال ورود به آن قلعه دهشتناک هستند و نشانهای که بر روی سنگی در داخل آن وجود دارد، همان نشانی است که پیشتر در تریلر و قبل از آن بر روی شمشیری که تئو در پوستر در داشت، وجود دارد؛ حتی شکل این شمشیر شکسته شبیه این دژ مخوف است. حال بگذارید به یک جمله درباره شاه جادوپیشه آنگمار به هنگام مقابله با گندالف نگاه کنیم:
گفت: «پیر ابله! پیر ابله! ساعت من فرا رسیده است. به هنگام دیدن مرگ آن را نمیشناسی؟ اکنون بمیر و بیهوده دشنام بگوی!» و با گفتن این شمشیرش را بالا برد و شعلهها از تیغ پایین جست.
~بازگشت شاه، محاصره گوندور
ارتباط با یخ و برف، قدرت جادوگری، شمشیری آتشین و دژی مخوف در شمال سرزمین میانه همهی انگشتها را به سمت شاه جادوپیشه آنگمار و دژ مخوف کوهستانی او کارن دوم اشاره دارد که در جنوب فورودوایت قرار دارد! اما شاه جادوپیشهای که هنوز بنده حلقه قدرت نشده (چرا که هنوز حلقههای قدرت ساخته نشدهاند) و خود یکی از نیروهای اهریمنی فعال در سرزمین میانه است.
حال به ادامه تریلر سریال ارباب حلقهها بازگردیم و صحنۀ بعدی نیز در همان مکان قبلی اتفاق میافتد، با این تفاوت که حالا گروه از حضور دشمن آگاه شده است و همگی سلاحهایشان را از غلاف بیرون آوردهاند. بااینحال باز هم غافلگیر میشوند و تکه یخ عظیمی که از تاریکی به سویشان پرتاب میشود دو نفر اول را به عقب پرتاب میکند. البته ترتیب نمایش سکانسها به نظر ما در تریلر دقیق نیست. چرا که پیش از پرتاب تکه یخ، مشعلی بر روی زمین افتاده است اما اگر لحظاتی بعد را ببینیم، مشعلی که در دستان این گروه است با تقریب خوبی در همان ناحیهای افتاده که در تریلر بعداً از دست آن الف بر زمین میافتد. گمان میرود که همراهان گالادریل به دو گروه تقسیم شدهاند؛ گروه اول که در پس از مواجهه با اولین تکه سنگ و یخ عقب رانده شده یا کشته شدهاند و سنگ دومی که در تریلر به سوی دوربین میآید، برای گروه دوم یا در سکانسی دیگر پرتاب شده است. همچنین شمشیرهای گروه کاملاً متفاوت از چیزی است که گروهی دیگر از الفهای زرهپوش و گالادریل داشتند. احتمالاً سکانسهای بالا رفتن از صخره یخی ارتباطی به این گروه از الفها ندارد و مربوط به ماجراجویی دیگری است که گالادریل در آن نقش داشته است.
در ادامه، تریلر ما را به یکی لنگرگاه کوچک میبرد که و کشتیهای نومهنوری و مردم نومهنور را میتوان در آن دید که ناگهان با موادی آتشزا منفجر میشوند. احتمالاً این گروهی از نومهنوریها هستند که به سرزمین میانه واردشدهاند و در سکانسهای جلوتر تریلر سریال ارباب حلقهها قرار است با آنها ملاقات کنیم. این افراد در این زمان از شب زره به تن دارند و بعید است این سکانس در سواحل پرآرامش نومهنور باشد.
در صحنه بعدی گویی شاهد یک خداحافظی تلخ هستیم، برانوین با چهرهای غمآلود خطاب به پسرش تئو میگوید: «روشنایی را پیدا کن، و تاریکی تو را پیدا نخواهد کرد». این صحنه ما را یاد فیلم دو برج پیتر جکسون میاندازد، زمانی که مادر اهل روهان پیش از آنکه یوروک-هایِ سارومان دهکدهشان را به خاک و خون بکشند، فرزندان خود را راهی مکانی امن میکند.
در ادامه ما دستان شخصیت آدار را میبینیم که گویی اورکها برایش احترام بسیاری قائلاند. هویت اصلی او برای ما مشخص نیست اما از برخورد اورکهایی ماسکپوش میتوانیم بفهمیم که جایگاه او فراتر از یک فرمانده عادی است. موجودات روبروی او دارای ماسکی از استخوانهای مختلف هستند، حداقل دو جمجمۀ اسب قابل تشخیص است. دست چپ مرد ناشناس ظاهراً دارای پوششی مانند دستکش آهنین همراه با پنجههای تیز است. دست راست او برهنه است. همزمانی این صحنه با دیالوگ بالا جالب است.
به سقف این محل در تصویر بالا و پایین و سقف مکانی که در اوایل تریلر گویی گالادریل در حال دیدن آن در پلانتیر بود دقت کنید، همه اینها به یک مکان دلالت دارد. آیا گالادریل و پیشتر میریل محل گردآوری اورکها را از طریق پلانتیری دیده بودند؟ بگذارید کمی جلوتر برویم، شاید جوابی برای سوالهایمان وجود داشته باشد.
در صحنه بعدی ما هالبراند را در دربار نومهنور میبینیم. در دو طرف و همچنین پشت سر او سربازهای نومهنوری با سپرهای منقش به خورشید ایستادهاند. او ملبس به جامه و ساعدبندهایی است که پیش از این در یکی از پوسترها او را در آنها دیده بودیم. نکته خاصی در این سکانس وجود ندارد اما گویی این سکانس پس از خروج او از دربار نومهنور است که سکانس آن را در تیزر اصلی دیده بودیم. همچنین روشن کردن تمام این شمعها و رسیدگی به آنها چه کار سختی است!
در ادامه ما برانوین را میبینیم که گویی نقشی مهم میان انسانهای سریال دارد، آروندیر هم با زره چوبین مخصوصش و تیردان پر از تیر در کنار او ایستاده است که نشان میدهد آنها در شرایط خطرناکی هستند. این باید احتمالاً بعد از آن باشد که برانوین با پسرش تئو خداحافظی کرده است. او مردمان روبروی خود را تشویق به اتحاد میکند و این را تنها راه نجاتشان میداند.
در صحنه کوتاه بعدی تریلر سریال ارباب حلقهها فردی را میبینیم که در انبوه جمعیت ظاهراً نومهنوری شمشیری را بالا گرفته است، هر چند که فرد دارای لباس مندرس و دستان کثیف است، اما این احتمالاً شمشیر جدید گالادریل است که چند سکانس جلوتر آن را در دستانش میبینیم. آیا ممکن است شورشی در میان آن مردمان به وجود آمده باشد و نتیجه آن تصاحب شمشیر گالادریل یا یکی از نومهنوریها شده باشد؟ ممکن است برانوین در حال سخنرانی برای جلوگیری از وقوع این شورش و بازگشت این مردمان به روشهای اهریمنی پیشین است.
در ادامه ما صحنه مهم دیگری را میبینیم، نوعی پیمان و عهد بستن در دوران باستان که همراه با افراشتن شمشیرها بوده است. نخستین فکری که به ذهن خوانندگان رشته افسانۀ تالکین خواهد رسید، عهد و پیمان تاریک فئانور با فرزندانش خواهد بود که داستانهای دوران اول سرزمین میانه را شکل داد و میتواند فلش بک مناسبی برای آگاه کردن مخاطبانی باشد که کتابها را نخواندهاند. شمشیر، زره و لباسهای این چند نفر به راستی نفیس است. بااینحال هیچ چیز قطعی نیست و تنها راه صبر کردن است.
به هرحال در تحلیل پیشین گفته بودیم که:
در صحنه بعدی چند کاراکتر الف را میبینیم که شمشیرهایی متحدالشکل را بیرون کشیده و به سمت بالا نگه میدارند. طرفداران کتاب احتمالا با دیدن این صحنه بلافاصله به یاد نقاشی معروفی از سوگند فئانور و پسرانش برای بازپسگیری سیلماریلها میافتند. فئانور بزرگترین صنعتگران الف بود که با کمک نور دو درخت گوهرهای بیبدیلی به نام سیلماریلها را ساخت ولی مورگوت آنها را تصاحب کرد. او و پسرانش عهد کردند که تا سیلماریلها را پس نگیرند آرام ننشینند. با توجه به این که سریال با نمایش دو درخت والینور وارد دوران اول شده، این احتمال وجود دارد که سوگند فئانور نیز به تصویر کشیده شود. تالکین در ضمایم کتاب ارباب حلقهها به ماجرای تلاش فئانور برای بازپسگیری گوهرها اشاره میکند. بنابراین به نظر نمیآید که مشکلی به لحاظ حقوقی پیرامون نمایش این قصه وجود داشته باشد. اما این تئوری بینقص هم نیست.
این شخصیتها شمشیرهای خاصی را بالا میآورند که در صحنههای دیگری از سریال در دست گالادریل و همراهان او دیده میشود. البته به نظر میآید که این شمشیر بزرگ شمشیر همیشگی گالادریل نیست و او فقط در ماجراجویی فوردوایت از آن استفاده میکند. در نتیجه، ممکن است او این شمشیر و نمونههای مشابه آن را از شخصیت خاصی گرفته باشد. از سوی دیگر، شخصیت منفی آدار هم شمشیری دارد که بیشباهت به شمشیر گالادریل و یاران او نیست. ولی ارتباط آنها چیست؟ طبق شایعات غیررسمی، آدار ممکن است یکی از برادران گالادریل باشد که به جبههی شر پیوسته است. این تئوری به نظرتان عجیب است؟ کافی است نگاهی به پوستر جدید این شخصیت بیندازید تا ستارهای را روی جوشن او ببینید که بسیار شبیه ستارههای موجود بر جوشن گالادریل است. با این حساب، او هم از دسته الفهای نولدور خواهد بود. آیا سریال تصمیم گرفته که برای گروه خاصی از نولدور شمشیرهای ویژهای بسازد، یا این که شمشیرهای فئانور و پسرانش به نحوی به دست گالادریل و همراهانش رسیده است؟ به روشنی پیداست که در حال حاضر وارد قلمرو گمانهزنی شدهایم. اما به احتمال زیاد باید منتظر رازی درباره این شمشیرها باشیم.
در ادامه گالادریل را میبینیم که زرهپوش و به همراه شمشیر و خنجر، وارد یک کشتی نومهنوری میشود تا گویی با کسی که او را در تصویر نمیبینیم (با توجه به حضور در نومهنور، احتمالاً الندیل، گرچه زره وی شبیه هالبراند است) پیمان ببندد. درون کشتی چند سرباز نومهنوری کاملاً مسلح حضور دارند. شمشیر گالادریل در اینجا بسیار شبیه شمشیری است که در میان انبوه جمعیت نومهنوری بالا گرفته شده بود و چه بسا که یکی باشد.
در صحنه بعدی آروندیر را میبینیم که از ارتفاع بلندی به پایین میپرد و مهارت خود را نشان میدهد، سپس با لگد سنگ عظیمی را به درون درهای پرتاب میکند.
این تکه سنگ که با زنجیری بسته شده است به نظر میرسد برای مکانیزم بستن آن دروازه باشد تا از ورود یا خروج نیروهای آدار جلوگیری کند؟ به هر حال این همان پلی است که در تیزر پیشین یک شخصیت سیاهپوش خیل اورکهای مشعلبهدست را از روی آن رهبری میکند.
برای لحظاتی نیز یک صحنه انفجاری از سنگ و خاک را مشاهده میکنیم و موجوداتی که مشخصاً اورکهای تحت فرمان آدار هستند. اینکه این سکانس چه ارتباطی با بقیه تریلر دارد ممکن است کمی جلوتر مشخص شود.
در ادامه تریلر سریال ارباب حلقهها ملکه میریل را میبینیم که ملبس به لباس زیبای آبی رنگ و مزین به تاج زیبای مخصوصی است. او بهنظر میرسد که نوزادی را در دست دارد و درون یک مراسم جشنمانند است، روی سینۀ او نمادی را میبینیم که به نظر میرسد با نماد معروف خورشید فرق دارد.
در صحنه بعدی ما وارد خزد-دوم میشویم، دور تا دور شاهدخت دیسا را دورفهای دیگر محاصره کردهاند و خود شاهدخت هم در حال ادا کردن نوعی آواز است. بهنظر میرسد آنها در حال اجرای نوعی مراسم سنتی مخصوص دورفها هستند و دیسا در حال اشکریختن است. احتمالاً این آواز مرتبط با همان آوازخواندنی باشد که گفته شده است دورفها برای راهنمایی در حفاری و کنکاش در معادن میخوانند.
در ادامه تریلر سریال ارباب حلقهها یک صحنه تکراری از تیزر تریلر قبلی را میبینیم که شاهزاده دورین چهارم فلزی که بنظر میرسد میتریل است را بالا گرفته و با شگفتی به آن نگاه میکند.
صحنه کوتاه بعدی آروندیر و برانوین را در کنار یکدیگر نشان میدهد که عاشقانه و البته همراه با اندوه و ناراحتی به یکدیگر مینگرند. تمامی این صحنهها در کمتر از ده ثانیه نشان داده میشود و همراه با دیالوگ: «هر کدام از ما باید تصمیم بگیریم که در کدام جبهه باشیم» هستند و همزمانی این صحنهها که همگی نشان از شروع نبردِ آشکار بین دو جبهه دارد جالب است.
در صحنه کوتاه بعدی ما دستهای از سوارهنظامهایی را میبینیم که با توجه به تشابه زره و کلاهخودشان به زره و کلاهخود افراد حاضر در سکان کشتی نومهنوری، میتوانیم به راحتی بگوییم نومهنوری هستند. آنها به رهبری گالادریل و احتمالاً هالبراند در دشت باز به سوی دشمن میتازند.
در ادامه اورکهای چابکی را میبینیم که از میان جنگل به بیرون میزنند. بااینحال به نظر نمیرسد که این تعداد از سوارهنظام برای تعدادی اورک معمولی مهیای نبرد شده باشند، و باید منتظر دیدن لشکر اصلی در سریال باشیم.
در ادامه گالادریل را میبینیم که احتمالاً در دریای جداییافکن سخت در تنگنا افتاده است و هیولای دریایی هم جان او را تهدید میکند. ما پیش از این هم با چنین با موجوداتی در ارباب حلقهها برخورد داشتهایم. زمانی که گلورفیندل پیشنهاد میدهد که حلقه یگانه در آبهای عمیق دریا بیندازند، گندالف به موجودات پلیدی که در دریا حضور دارند اشاره میکند. همچنین بر روی نقشه منتشرشده توسط آمازون در بلهگایر میتوانیم نشانی از این هیولا ببینیم.
در ادامه صدای دورین سوم را میشنویم که میگوید: «هیچ اعتمادی بین چکش و سنگ نمیتواند وجود داشته باشد» به نظر میرسد که این دیالوگ باید مربوط به اتحادی بین دو نژاد مختلف باشد و دورین سوم تمایلی برای اتحاد ندارد، ممکن است که این دیالوگ در جواب به تلاشهای الروند برای پیمان اتحاد باشد. دورین سوم در تیزر تریلر قبلی با این جمله این فرضیه را تحکیم بخشید: «متأسفم، ولی وقتشون سر رسیده».
صحنه هیجانانگیز بعدی طبلهای جنگی نومهنور را نشان میدهد که همزمان با بیرون آمدن ارتش نومهنور به صدا درمیآیند، این میتواند دخالت و ورود رسمی نومهنور به جنگهای سرزمین میانه باشد.
تریلر سریال ارباب حلقهها به ما تصویری از سپاه نومهنور را نشان میدهد که در آن میتوانیم میریل را در پشت، هالبراند را در جلو و گروهی از زنان جنگجو را در میان سپاهیان و در کنار میریل مشاهده کنیم. ایده زنان محافظ جنگجو چیز غریبی در دنیای تالکین نیست. هالت از نسل یکی از سه خاندان اداین که یک آمازون نامدار بود، محافظانی کاملاً مونث داشت. البته این قضیه در مورد جنگاور بودن زنان نومهنور در کتابها ذکر نشده است.
در ادامه میبینیم که دورین چهارم با محافظانی زرهپوش به نزد گروهی از دورفهای جامبهدست میرود که گویی در حال جشنگرفتن هستند. ممکن است این شروع اختلافی داخلی در قلمرو دورفی باشد؟ یا این جشنی است که الروند در آن حضور دارد و قرار است رابطه این دو نژاد به تاریکی بگراید؟ به هرحال این بخش از تریلر این احساس را تلقی میکند که چگونه تمام نژادها به یکباره وارد نبرد و سردرگمی شدهاند.
در صحنه بعدی بالاخره در این تریلر سریال ارباب حلقهها شخصیت غریبه که با شهاب سنگ به سرزمین میانه وارد میشود را هم میبینیم که در ادامه نوری را برای اینکه به پایین نیوفتد دستش را به به سمت او دراز کرده است. نقش او هنوز مشخص نیست و باید منتظر بمانیم و ببینیم که او در کدام جبهه قرار خواهد گرفت.
دورین سوم در ادامه دیالوگ قبلی خود میگوید: «سرانجام یکی از این دو، فرجامش نابودی قطعی است»، در اینجا ما آروندیر را میبینیم که به اسارت کشیده شده است و با اورکی به مبارزه میپردازد. با توجه به همزمانی این دیالوگ و این مبارزه، از نظر نگارنده، این مبارزه به صورت استعاری به نبرد کلی میان دو جبهه اشاره دارد، نبردی که پایانش چیزی جز نابودی یکی از طرفین نمیتواند باشد. نکته قابل توجه این صحنه، قدرت شگفتانگیز آن اورک است که چگونه توانست آروندیر را با کشیدن زنجیر به سمت خودش پرتاب کند. در سمت راست نیز آن انسانی که در تیزرهای پیشین در کنار آروندیر به اسارت درآمده بود در حال مبارزه با یک تبر است.
در ادامه ما احتمالاً در حال مشاهده غریبه هستیم که هارفوتهای گویی هراسان در حال تماشای اویند. او با ضربهای که به زمین وارد میسازد هالهای از امواج یا محافظی از طلسم را ایجاد میکند. این سکانس ما را به یاد سکانسی در فیلمهای پیتر جکسون میاندازد…
صحنه بعدی در ادامه همان نبرد آروندیر با اورک است، او به درون درهای پرتاب میشود و صحنه بلافاصله کات میخورد. در این سکانس چند نفر گوشهای لرزان زانوان خود را گرفتهاند.
حال ما اورکی خندان مواجه میشویم که خنجری خمیده دارد! مشابه همان خنجری که شخصیت ناشناخته هنگامی که تئو شمشیر جادویی را در داست دارد مشاهده کرده بودیم. لباسهای او نیز همرنگ همین اورک است؛ پس به نظر میرسد اورکها به روستای تیرهاراد آمدهاند و احتمالاً به دنبال فردی هستند که با قدرت خاص خویش میتواند آن شمشیر جادویی را فروزان و کامل کند. ممکن است در میان این وقایع و ربودن تئو توسط اورکها به فرمان آدار، آروندیر که با مادر او، برانوین، رابطهای نزدیک دارد، برای نجات او عازم شده که نتیجه آن اسارت به دست اورکهاست. محل این شات همان سکانسی است که پیشتر گالادریل در پلانتیری دیده بود و بعداً آدار بدانجا وارد شده بود که اورکها در حال تعظیم به او بودند.
در ادامه روستایی را میبینیم که به نظر میرسد مورد تهاجم قرار گرفته است. روستا باید روستایی از نژاد آدمیان باشد. نکته جالب حضور میریل در کنار برانوین و آروندیر و احتمالاً هالبراند (به زره او دقت کنید) است. به نظر میرسد که ارتش نومهنور برای حمایت از همنژادان خود وارد سرزمین میانه شدهاند یا ممکن است پس از دیدن تهدید توسط پلانتیری، گالادریل به همراه میریل و گروهی از سپاهیان نومهنور برای سرکوب کردن تاریکی بدان ناحیه رفتهاند؛ غافل از اینکه آدار برایشان تلهای چیده است و احتمالاً کشتیهای این گروه است که پیشتر در تریلر منفجر شده بود که راه گریزشان بسته شود.
صحنه کوتاه بعدی مربوط به گالادریل است که در میدان نبرد حضور دارد، اطراف او را خاکستر و شرارههای آتش فرا گرفته است. در چهرۀ او ناامیدی یا شاید ترس دیده میشود. آیا ممکن است آن سکانسی که پیشتر گالادریل به صورت سوزان و در زیر خاکستر دیده بود، یک پیشآگاهی از وقایع اینجا بوده باشد و گالادریل در این لحظه است که در مییابد تمام چیزهایی که مشاهده کرده بود قرار است به واقعیت بدل شود.
صحنه جذاب بعدی مربوط شخصیت جدید سریال است، او نخست در شبکههای اجتماعی به اشتباه در نقش سائورون با بازی انسون بون معرفی شد، اما بعداً مشخص شد که او بریدی سیسون است، بااینحال این که سائورون باشد یا نه، هنوز مشخص نیست. بههرحال هر نقشی داشته باشد، از نظر نگارنده مشخصاً جادوگری قدرتمند از جبهه شر است. شرارههای آتش و دودی که از دستان او برمیخیزد شباهتهایی با صحنه قبلی که گالادریل در آن وجود داشت دارد. آیا ممکن است که ناامیدی گالادریل بخاطر حضور این جادوگر در میدان نبرد بوده باشد؟ ارتباط داشتن او با شمشیر شعلهور و سایههای سیاه آن نیز بعید به نظر نمیرسد. گرچه این عمل برعکس عملی است که از خنجر مورگولی سر میزند (که با لمس آراگورن دود شده و از میان میرود)، اما قابلیت جالبی است که اگر خنجر به دست شخص مناسب از جبهه تاریکی باشد میتواند به خود شکل گیرد و اگر در دستان جبهه خیر باشد، از میان میرود.
در صحنه بعدی برگی را میبینیم که در هوا معلق است و از کنار سنگهایی میگذرد که رگههای نقره یا میتریل در آن به چشم میخورد و مشخصاً محل آن خزد-دوم است. وقتی برگ به زمین مینشیند آتش میگیرد؛ آیا این نشان از سورپرایز چند فریم بعد آمازون دارد و به واسطه حرارت آن موجود اهریمنی است که برگ شعلهور میشود؟ همزمان صدای مرموزی که صدای جوزف ماول در نقش آدار است، میگوید: «به شما دروغهای بسیاری در مورد سرزمین میانه گفته شده است.» این دیالوگ بسیار ما را به یاد فعالیتهای سائورون در نومهنور میاندازد، زمانی که شاه و دیگر سستدلان را قانع میکند خدای راستین ملکور است و باید به پرستش او اقدام کنند.
در ادامه آروندیر را خنجر به دست و بسیار هراسیده میبینیم که عرق سرد از جبینش جاری است و نفس نفس میزند، چیزی هیولامانند یا شاید حتی یک انت او را با شدت به عقب میکشد.
در آخر تریلر سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت سورپرایز بزرگ آمازون برای طرفداران را میبینیم: یک بالروگ!
میدانیم که بالروگِ مورگوت خوابیده در زیر موریا در دوران سوم به سبب حفاری عمیق دورفها برای میتریل و تحرکات پلیدانه سائورون از خواب بیدار شد و قلمرو خزد-دوم را به نابودی کشاند. ممکن است سریال وقایعی که قرار است بعداً اتفاق بیافتد را اکنون به نمایش بگذارد؟ به هرحال آنان حق ساخت سریال از محتویات کتابهای هابیت و ارباب حلقهها و ضمیمه را دارند.
آرش شامرادلو – ایمان صاحبی – الوه
پخش سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت از ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ شروع میشود. برای آشنایی بیشتر با این سریال این مقاله را مطالعه کنید.
بسیار عالی مقاله فوق العاده خسته نباشید
عالی
عالی بود ممنونم
خسته نباشید. بینظیر بود