کلاهخودی فلزی، که با طلا بر آن نقش برجسته زده بودند و بر کاکل آن، سر گلائرونگ اژدها بود. در اصل، آزاگال از بلهگوست آن را ساخت و به عنوان هدیه به مائدورس داد. او نیز به نوبهی خود، کلاه را به برادرزادهاش، فینگون سپرد. وقتی فینگون هادور را به عنوان ارباب دور-لومین برگزید کلاهخود اژدها نشان را به ارباب تازه ...
ادامه مطلب »ا
اژدهاخود شمالی (کلاهخود هادور)
کلاهخود دورفی ممتازی که با تصویر گلائرونگ طلایی مزین شده بود. در اصل، تلخار آهنگر آن را برای آزاگال (Azaghâl) از بلهگوست ساخت. آزاگال، به عنوان پاداش، آن را برای مائدروس فرستاد و مائدروس آن را به عنوان هدیه به فینگون داد. میگفتند که در قلمروی فینگون هیچکس جز هادور لوریندول و پسرش گالدور قادر به تحمل اژدهاخود نبود. پس ...
ادامه مطلب »اژدها (عنوان گلائرونگ)
عنوانی که عموماً در دورهی اول برای گلائرونگ، خزندهی طلا دوست آنگباند به کار میرفت. گلائرونگ، از اولین اژدهایان مورگوت بیرون بود که خارج شد و سالهای سال تنها نزد مردمان بلهریاند شناخته شده بود. الفها و اداین نیز چند مرتبه گلائرونگ را دیده بودند. گلائرونگ در داگور براگولاخ و نیرنائت آرنوئدیاد نیز جنگید. پس از آن که زخمهای ناشی ...
ادامه مطلب »الفهای دانا (نامی برای نولدور)
«نخست نولدور آمدند، نام حکمت بر ایشان، بر مردمان فینووه بود. ایشان الفهای دانایند، دوستان آئولهاند و به تصنیف شهره…» کوئنتا سیلماریلیون ۳، در باب آمدن الفها و اسارت ملکور نامی برای نولدور که چندان کاربرد نداشت. اشتقاقی میان الفهایی که فینووه به والینور هدایت کرد. واژهی «عمیق» در اینجا به معنی «پر مغز» یا «دانا» است؛ نولدور را خلاقترین ...
ادامه مطلب »ارواح آدمیان (ساکنین جادهی مردگان)
سایهی آدمیان کوهستان سفید که ایزیلدور، چون سوگند کمک به وی را در جنگ آخرین اتحاد شکستند آنها را نفرین کرده بود تا در سرزمین میانه بمانند. مغارههای زیر دوویموربرگ و درهی هارودیل در سایهی آن، در تسخیر ایشان بود اما میگفتند که تنها هنگام مشکل یا مرگ در دره ظاهر میشوند. در جنگ حلقه، وارث ایزیلدور، آراگورن، مردگان را ...
ادامه مطلب »