لقبی برای هر حکمرانی برای الدار، اما به ویژه برای آنهایی که در سرزمین میانه بودهاند. در سرزمین میانه چندین و چند شاه مستقل برای الدار وجود داشت، مثل شاه فینرود در نارگوتروند یا شاه تورگون در گوندولین. اما همچنین یک شاه برین هم مثل فینگولفین وجود داشت. در دوران دوم لقب شاه برین و همچنین شاه الدار به نوۀ ...
ادامه مطلب »ش
شاه دونهداین (الروس و اعقاب او)
لقبی برای شاهان نومهنور که نخستینشان الروس بود و با نام تار-مینیاتور حکم راند. این نام قطعاً به شاهان نومهنور اطلاق میشد و احتمالاً همچنین به اعقاب ایشان در سرزمین میانه. هر چند که این لقب هیچگاه به طور دقیق توسط هیچ شاهی پس از سقوط نومهنور استفاده نشده است، اما ایسیلدور یک جا به خود به عنوان «شاه تمام ...
ادامه مطلب »شاه رووانیون (لقبی برای ویدوگاویا)
در آغاز دومین هزاره از دوران سوم، زمینهای گسترده رووانیون توسط قبیلههای متفرق انسانهای شمالی پر شده بود. قدرتمندترین در میان اینان مردمانی بودند که توسط ویدوگاویا هدایت میشدند و او زمینهای بسیاری را تحت حکمرانی داشت. هر چند که او به واقع تمام سرزمینهای رووانیون را در اختیار نداشت، اما زمینهای تحت حکمرانیش به قدری گسترده بود که خودش ...
ادامه مطلب »شاه نومهنور (حکمران وسترنس کهن)
لقبی برای ۲۵ حکمران نومهنور که شامل ۲۲ شاه و ۳ ملکه میشد. از الروس تار-مینیاتور تا آر-فارازون زیرین که موجب سقوط نومهنور شد.
ادامه مطلب »شاه نارگوتروند (لقبی برای دو برادر، فینرود و اورودرت)
لقبی برای فینرود، کسی که قلمروی نارگوتروند را پایهگذاری کرد. پس از مرگ او، پادشاهی به برادرش اورودرت رسید.
ادامه مطلب »