نجیبزاده ای از نومهنور که از خاندان بئور برخاسته بود و خاندانش در ناحیه غربی نومهنور سکونت داشتند. دخترش، ارندیس نام داشت که ملکۀ تار-آلداریون شد. آنها از او صاحب دختری شدند. بنابراین برهگار پدربزرگ اولین ملکۀ حکمران بر نومهنور به نام تار-آنکالیمه به حساب میآمد.
ادامه مطلب »ب
بهرگ (فرماندۀ شورشیان خاندان بئور)
نوۀ بزرگ بئور کهنسال که رهبری مردان شورشی در اردوگاه استولاد را به عهده داشت. او بر هزاران تن از مردان خاندان بئور برای حفاظت از قسمت شرقی بلریاند فرمان میراند.
ادامه مطلب »بئورنینگ (اعقاب بئورن)
اعقاب بئورن که در درههای بین سیاهبیشه و دریای بزرگ سکنی گزدیدند و در بسیاری از نسلهای بعدی قابلیت تبدیل شدن به خرس را که از نیاکان خود به ارث برده بودند، حفظ کردند.
ادامه مطلب »بئورن (تغییرشکلدهنده اهل درههای آندوین)
تغییرشکلدهندهای که در درههای آندوین بر لبۀ بلندیهای مشرف بر سیاهبیشه منزل داشت و میتوانست خود را به شکل آدمیزاد یا خرس سیاه غولآسا درآورد. او در نبرد پنج سپاه نقش بزرگی در پیروزی بر گابلینها ایفا نمود. یادداشتها: ۱-تالکین در نامههایش مشخصا گفته است که طول عمر بئورن از یک انسان معمولی بیشتر نبوده است. بنابراین بسیار نامحتمل است ...
ادامه مطلب »بما (نامی برای اورومه که بین اهالی شمال رایج بود)
این نام توسط اهالی شمال برای والایی که الفها اورا اورومه یا آراو صدا میزدند، بکار میرفت. این والا سوارکاری ماهر و نخجیرگری بزرگ بود. در دوران باستان، او والایی بود که اغلب برای شکار هیولاهای ملکور به سرزمین میانه می آمد و افسانه ها نقل میکردند که او موجودات افسانهای خاصی را با خود آورده است. در پایان دوران ...
ادامه مطلب »