نامی که به کوه بلند و ستونمانندی داده بودند که یکه و تنها در سرزمینهای سلطنتی، در میانهی نومهنور قرار داشت. به زبان الفی، آن را منلتارما میخواندند.
ادامه مطلب »فرهنگ نامه
فورونارگیان (نام غربی خزد-دوم)
نام «واقعی» وسترون برای خزد-دوم یا موریا که معمولاً به انگلیسی «دوارودلف» میگویند. نام فورونارگیان به شکل تحت الفظی، «معدن دورفها» یا «کاویدن دورفی» معنی میدهد. از دو ریشهی باستانی زبان مشترک یعنی (phur-) به معنی کند و کاو کردن و (narac) به معنی دورف آمده است. ولی هردوی این کلمات در پایان دورهی سوم گمنام و منسوخ بودند. بدین ...
ادامه مطلب »فارازون (غاصب تخت نومهنور)
پسر گیمیلخاد و نوهی شاه آر-گیمیلزور از نومهنور. به رغم میل عموزادهاش، میریل، وی را به زنی گرفت و بدین ترتیب، سلطنت جزیره را نامشروع به دست آورد و نام مشهورتر آر-فارازون را بر خود نهاد.
ادامه مطلب »اشباح (موجوداتی زادهی وهم)
اشکال یا تصوراتی که به واسطهی جادو خلق میشوند تا فرد ناآگاه را به خطا دچار کنند. در سیلماریلیون، سائورون را «استاد سایهها و اشباح» خواندهاند (کوئنتا سیلماریلیون ۱۸) و چند بار برای به دام انداختن دشمنانش از اشباح بهره میگیرد. با استفاده از شبحی، گروه یاغی باراهیر را یافت و از بین بود. اشباح در اسارت نه شبح حلقه ...
ادامه مطلب »دورف خُرد (نژاد مفقود نئوگیت نیبین)
مردمی کوچک و رشد ناکرده که ظاهراً به دورفهای حقیقی مربوط بودند و نژادشان اواخر دورهی اول، در سرزمین میانه منقرض شد. نکته: ۱-تمام آنچه در مورد دورفهای خرد میتوان با قاطعیت گفت آن است که سیلماریلیون به ما میگوید: «…از شمار دورفهایی بود که در روزگار باستان از شهرهای بزرگ دورفی شرق طرد شده بودند…» (سیلماریلیون ۲۱، حدیث تورین ...
ادامه مطلب »