جنگلی که حوالی پایین تپهی فانوس ایلناخ در آنورین رشده کرده بود و نامش از باقیماندهی درو اداین که در آن محل میزیستند میآمد. نکته: ۱-در جای دیگری، تالکین میگوید که درو، واژهی سینداری وحشی یا رامنشده بود. اگر تصادفی قابل توجه نباشد باید گفت که سیندار واژه را از دروگو که واژهی عمومی به معنی «وحشی» بود وام گرفتند.
ادامه مطلب »D
درو (مردمی که بعدها درو اداین نام گرفتند)
نژادی از انسانها که به آنها ووزه یا مردان وحشی جنگل میگفتند. خودشان، در زبان خود، نام دروگو را بر خویش نهاده بودند. وقتی که اولین بار الفها این مردم را دیدند نام دروگو را به سامانهی زبانی خود برگرداندند و در زبان سینداری نامشان به درو ترجمه شد. چون الفها، آنها را بهتر شناختند و متوجه دشمنی شدید آنها ...
ادامه مطلب »دروگو بگنیز (پدر مغروق فرودو)
دروگو، دومین فرزند و بزرگترین پسر فوسکو بگینز و رابی بولجر بود و میگفتند که هابیتی نجیب و محترم بوده است گرچه شایعات از وزن نسبتاً بالای وی نیز حکایت دارد. دروگو با پریمولا برندیباک از اهالی باکلند ازدواج کردند و ایشان پسری داشتند. همان فرودو بگینز مشهور، حامل حلقه. دروگو اغلب با خانوادهی همسرش در برندی هال میماند و ...
ادامه مطلب »گل رویا (ترجمهی چوبریش برای لوتلورین)
گالادریل، در زمان جوانی در والینور میزیست و مدتها پس از آن در درهای، در شرق کوهستان مهآلود در سرزمین میانه، در سرزمینی به نام لوریناند، یعنی درهی طلا، سکنا گزید. همین زمان بود که نامش به لورین تغییر یافت. در اصل، لورین نام باغهایی در والینور بود که ایرمو، والای رؤیاها در آنها میزیست. پس میتوان با چشمپوشی، لورین ...
ادامه مطلب »کلاهخود هراس (معنای نام مستعار تورین، گورتول)
ترجمهی گورتول، نامی که تورین، وقتی که با بهلگ کماندار در مغارههای آمون رود زندگی میکرد. نام مذکور از کلاهخود اژدهای دور-لومین میآید، از هنگامی که تورین همراه بهلگ ارکها را شکار میکرد. شهرت کلاهخود وی و کمان بهلگ، مدتی، بدان منطقه نام دور-کیوآرتول، سرزمین کمان و کلاهخود داده بود. به دلیل همین شهرت،کلاهخود قدرتمند هادور، مایهی تباهی تورین شد. ...
ادامه مطلب »