آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - فرهنگ نامه - فهرست الفبایی فارسی

فهرست الفبایی فارسی

ستون‌ آسمان (منل‌تارما ی نومه‌نور)

نامی که به کوه بلند و ستون‌مانندی داده بودند که یکه و تنها در سرزمین‌های سلطنتی، در میانه‌ی نومه‌نور قرار داشت. به زبان الفی، آن را منل‌تارما می‌خواندند.

ادامه مطلب »

فورونارگیان (نام غربی خزد-دوم)

نام «واقعی» وسترون برای خزد-دوم یا موریا که معمولاً به انگلیسی «دوارودلف» می‌گویند. نام فورونارگیان به شکل تحت الفظی، «معدن دورف‌ها» یا «کاویدن دورفی» معنی می‌دهد. از دو ریشه‌ی باستانی زبان مشترک یعنی (phur-) به معنی کند و کاو کردن و (narac) به معنی دورف آمده است. ولی هردوی این کلمات در پایان دوره‌ی سوم گمنام و منسوخ بودند. بدین ...

ادامه مطلب »

فارازون (غاصب تخت نومه‌نور)

پسر گیمیل‌خاد و نوه‌ی شاه آر-گیمیل‌زور از نومه‌نور. به رغم میل عموزاده‌اش، میریل، وی را به زنی گرفت و بدین ترتیب، سلطنت جزیره را نامشروع به دست آورد و نام مشهورتر آر-فارازون را بر خود نهاد.

ادامه مطلب »

اشباح (موجوداتی زاده‌ی وهم)

اشکال یا تصوراتی که به واسطه‌ی جادو خلق می‌شوند تا فرد ناآگاه را به خطا دچار کنند. در سیلماریلیون، سائورون را «استاد سایه‌ها و اشباح» خوانده‌اند (کوئنتا سیلماریلیون ۱۸) و چند بار برای به دام انداختن دشمنانش از اشباح بهره می‌گیرد. با استفاده از شبحی، گروه یاغی باراهیر را یافت و از بین بود. اشباح در اسارت نه شبح حلقه ...

ادامه مطلب »

دورف خُرد (نژاد مفقود نئوگیت نی‌بین)

مردمی کوچک و رشد ناکرده که ظاهراً به دورف‌های حقیقی مربوط بودند و نژادشان اواخر دوره‌ی اول، در سرزمین میانه منقرض شد. نکته: ۱-تمام آن‌چه در مورد دورف‌های خرد می‌توان با قاطعیت گفت آن است که سیلماریلیون به ما می‌گوید: «…از شمار دورف‌هایی بود که در روزگار باستان از شهرهای بزرگ دورفی شرق طرد شده بودند…» (سیلماریلیون ۲۱، حدیث تورین ...

ادامه مطلب »