“من گیلدور هستم … گیلدور اینگلوریون از خاندان فینرود.” (یاران حلقه I – ۳ سه همسفر) لقبی که گیلدور در هنگام ملاقاتش با فرودو در شایر به خودش داد. اینگلوریون به معنای “پسر اینگلور” است. باید اشاره کرد که گیلدور الف خیلی مهمی بود، زیرا زمانی که این داستان نوشته میشد، اینگلور نام شاهزاده الفی بود که در سیلماریلیون “فینرود” ...
ادامه مطلب »فهرست الفبایی فارسی
ایندور (پدر آیرین)
پدر آیرین اهل دور-لومین و خویشاوند هورین ثابت رای. تقریبا چیزی از زندگی او نمی دانیم، اما نسبت او با هورین نشان میدهد که او قبل از نیرنایت آرنویدیاد در دور-لومین زندگی می کرده. در نسخه اولیه سیلماریلیون ایندور نقش مهمی داشت: او پدر بزرگ شخصی بود که بعدها تور نام گرفت. اگر داستان به همین منوال پیش میرفت ایندور ...
ادامه مطلب »ایندیس (همسر دوم فینوه)
الف وانیاری و همسر دوم فینوه پس از مرگ میریل سرینده. مادر فینگولفین و فینارفین.
ادامه مطلب »اینکانوس (نام گندالف در جنوب سرزمین میانه)
نامی که گندالف در جنوب (احتمالا جنوب گوندور یا نزدیک هاراد) در سفرهای طولانی خود در سرزمین میانه بدست آورده بود.
ادامه مطلب »ایمرازور نومه نوری (از اجداد امیران دول آمروت)
نجیبزاده ای که در هزاره دوم دوران سوم در بلفالاس در جنوب گوندور زندگی می کرد. گفته شده که او با میترلاس دوشیزه الفی از نیمرودل ازدواج کرد اما آیا این روایت صحیح است مشخص نیست اما مظمئنا پسر او گالادور رفت و دول آمروت را یافت.
ادامه مطلب »