پنجمین پادشاه که بر پادشاهی شمال حکم راند، پسر الداکار، نوه ی والاندیل و فرزند نوه ی ایسیلدور است. سلطنت او چیزی حدود یک قرن به طول کشید. ما هیچ اطلاعات خاصی از وقایعی که در آن دوران اتفاق افتاده اند، در دست نداریم. پادشاهی پس از او به پسرش تارکیل انتقال یافت. یادداشت: به نظر می رسد که تاریخ ...
ادامه مطلب »فهرست الفبایی فارسی
آرانروت (شمشیر تینگول پادشاه دوریات)
شمشیر تینگول پادشاه دوریات و ارباب سیندار. از منشا و تاریخش اطلاعات زیادی در دست نیست، به جز اینکه کلمه آرانروت به معنای خشم پادشاه می باشد. بعد از سقوط تینگول، از یغمای منه گروث نجات داده شد و به همراه نجات یافتگان در دستان دختر نوه ی دختری تینگول، الوینگ، به جنوب برده شد. الوینگ شمشیر را به پسرش ...
ادامه مطلب »آرانل (لقبی برای دیور و ارندیس)
«الف نجیب»، لقبی برای دیور الوخیل بوده است که به عنوان شاهزاده نیز ترجمه شده است، همچنین قسمتی از لقب ارندیس نیز همین بوده امرون آرانل، که به معنای «شاهزاده چوپان» می باشد.
ادامه مطلب »آراندور (خادم پادشاه)
عنوانی که به معنای خادم پادشاه بود. این عنوان واقعی کارگزاران گاندور نیز بوده است. کارگزار معنای تقریبی کلمه ی الفی آراندور است.
ادامه مطلب »آراندور (سرزمین شاهی نومه نور)
منطقه ی مرکزی و مهم نومه نور، دورتا دور پایتخت جزیره آرمنه لوس. تقریبا محصور در خشکی بود. اما در قسمت شرقی به دریا می رسید، جایی که بندر بزرگ رومنا قرار داشت. از آنجا راهی به غرب می رفت و از آرمنه لوس می گذشت و سپس به منل تارما در مرزهای غربی آراندور می رسید.
ادامه مطلب »