ارباب لامدون در زمان جنگ حلقه. به دلیل شهامت و بی باکی در برابر سپاه خاکستری مردگان شهره بود. او آراگورن را در مسیر سمت میناس تیریت کمک کرد. او نیروهای سرزمینهای جنوبی را مرتب کرد و پس از خروج آراگورن و فرمانروایان غرب به عنوان محافظان شهر گماشت.
فهرست موضوعی
آنگباند (جهنم آهن)
«گرگها زوزه میکشند، کلاغها فرار میکنند
یخ ها در دهانه دریا خرد میشوند
و اسیران غمگین در آنگباند ماتم گرفتهاند»
ترانه لیتیان ابیات ۲۲۰۰-۲۲۰۲
جلد سوم تاریخ سرزمین میانه-ترانه های بلریاند
آنگباند یک دژ بزرگ و مستحکم بود که در اصل توسط ملکور در آغاز روزهای دنیا بعنوان یک دژ جانبی و دور از قلعه شمالی اوتومنو ساخته شد. اوتومنو توسط والار خراب شد و ملکور به مدت سه عصر در والینور زندانی شد اما در بازگشت او به سرزمین میانه، او آنگباند رو به عنوان مقر قدرت خود گرفت و بالای دروازههای آن برجهای تانگورودریم را برافراشت.
آنگباند در اوایل دوران اول توسط نولدور محاصره شد، اما محاصره آنگباند در نبرد داگور براگولاخ شکسته شد. در نهایت آنگباند در اواخر دوران اول در جنگ خشم توسط نیروهای والار ویران شد.
مبدأ و تاریخچه
آنگباند در گذشته باستانی سرزمین میانه در اصل بعنوان یک دژ جانبی و اسلحه خانه برای دژ بزرگ شمالی اوتومنو، ساخته شد. آنگباند از همان ابتدا توسط سائورون که از بزرگترین خدمتکاران ملکور بود اداره میشد.آنگباند،در نزدیکی سواحل شمال غربی دریای بزرگ در محدوده کوههای آهن، به عنوان دفاع اول در برابر هر گونه حمله به قلمرو ملکور از طرف والار ساکن در آمان ساخته شده بود.
هنگامی که والار ملکور اسیر و او را محصور در زنجیر به والینور باز گرداندند آنگباند تا حد زیادی ویران شد و تا چندین هزار سال ویرانه ماند اگرچه در زیر خرابهها تعداد زیادی اتاقهای مخفی وجود داشت که در آن برخی از خدمتکاران ملکور که از حمله والار فرار کرده بودند حضور داشتند سائورون یکی از آنها بود و همچنین بالروگهایی که با او در عمیقترین سردابهی آنگباند مخفی شده بودند.
آنگباند دوباره، هنگامی که ملکور از والینور با سیلماریل های به سرقت رفته فرارکرد وارد تاریخ شد. او قلعه مخروبه را، به عنوان پایتخت جدید خود انتخاب کرد، و جهنم آهن را به عنوان پایهای برای حکومت تاریکش بر قلمروهای سرزمین میانه در نظر گرفت.
پس از بازگشت نولدور به بلریاند، مورگوت مایدروس را با فریب و حیله گری دستگیر کرد، و او را با مچ دست از برجهای تانگورودریم بر فراز آنگباند آویزان کرد. او توسط فینگون و توروندور نجات پیدا کرد، اما دست راست خود را از دست داد.
سومین جنگ بزرگ در میان جنگهای بلریاند، داگور آگلارب، پیامدهای عظیمی برای آنگباند داشت. تا آن زمان (سال ۶۰ از دوره اول) مورگوت سپاهی از اورکها را به امید غافلگیر کردن نولدور فرستاد. هرچند که نولدور اورکها را تا دروازههای آنگباند تعقیب کردند و آنها را تا آخرین نفر کشتند. از آن زمان تا نبرد داگور براگولاخ در سال ۴۵۵ دوره اول، در یک دوره حدود ۴۰۰ ساله، آنگباند توسط نولدور محاصره شده بود این زمان به عنوان محاصره آنگباند شناخته میشد.
ظاهر و ساخت و ساز
آنگباند در ابتدا یا حداقل پس از تخریب اولیه توسط والار در دوران دو درخت، قلعه ای زیرزمینی بود. مانند نمونهی اولیه آن، اوتومنو، اتاقهای پنهان زیاد و سردابه بسیار عمیق در زیر زمین داشت و ویژگیهای اصلی آن در بالای زمین سه قلهی تانگورودریم بود. برجهای بزرگ و پر از خاکستر و گدازه که در بالای آنگباند ساخته شده بودند.
قلههای تانگورودریم توخالی بودند و از آنها کانالها و دودکشهایی به سمت عمیقترین چاله آنگباند حرکت میکرد. بنابراین ملکور میتوانست ابرهای و بخارات سمی تولید کند که در واقع آنها را برای مقابله با نولدوردر میتریم در طی نخستین روزها بعد از بازگشت آنها میفرستاد.
آنگامایته (رهبر دزدان دریایی اومبار)
یکی از نوادگان کاستامیر غاصب.آنگامایته همراه با سانگاهیاندو، از دیگر نوادگان کاستامیر، قدم به قدم از جد خائن خود پیروی کرد.. او دزدان دریایی اومبار را در تهاجم به بندر پلارگیر که متعلق به حکومت گوندور بود، رهبری کرد. جایی که آنها موفق به غارت شهر و کشتن پادشاه گوندور، میناردیل شدند. آنگامایته از کلمه ای الفی به معنی دست آهنی گرفته شده است.
یادداشت:
می دانیم که آنگامایته و سانگاهیاندو از نوادگان کاستامیر بودند کسی که دو قرن قبل از آنها تاج و تخت گوندور را غصب کرده بود. راهی وجود ندارد که مطمئن باشیم که این دو پدری یکسان (و یا حتی پدربزرگی یکسان) داشتند اما این حقیقت که آنها حاکمانی مشترک بودند دلالت بر این دارد که آنها ارتباط نسبتاً نزدیکی با هم داشتند. به نظر میرسد که به احتمال زیاد آنها برادر بودند
کورومو (اسم کوئنیایی سارومان)
یک مایا از مردمان آئوله سازنده. نام کورومو به مهارت سارومان در ساختن بر میگردد و به نظر میرسد که نزد استادش جایگاه ویژه ای داشته است هنگامی که والار تصمیم به فرستادن فرستادگانی به سرزمین میانه گرفتند آئوله کرومو رو برای این وظیفه انتخاب کرد و او اولین عضو بود. یاوانا، همسر آئوله، درخواست کرد که او یکی دیگر از مایار را برای عبور از دریای بزرگ با خود همراه کند: آیوندیل دوست پرندگان.
سه نفر دیگر هم انتخاب شدند و در سرزمین میانه، این فرستادگان از غرب با نام پنج جادوگر شناخته شدند.
کورومو به عنوان اولین نفر به سرزمین میانه وارد شد و نام جدیدی در زبان سیندارین گرفت: کورونیر (ماهر، حیله گر) که در زبان مشترک سارومان نام گرفت. او در نهایت از راهی که در آن قرار گرفته بود برای جستجوی قدرت برای خودش در سرزمین میانه رویگردان شد. وقتی بدن او نابود شد والار روح او را مورد پذیرش قرار ندادند و او هیچ وقت به غرب که از آن آمده بود بر نگشت.
کوتالیون (لقب بلگ اهل دوریات)
لقب بلگ که از نام سینداری کو-تالیون مشتق شده است به معنای «کمانگیر». از هر دو شکل سینداری و ترجمه اش برای خطاب کردن او استفاده میشد.