آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - کتابخانه - مقالات تخصصی - ۹ شخصیتی که می‌توانستند بهترین مادرهای آردا باشند

۹ شخصیتی که می‌توانستند بهترین مادرهای آردا باشند

شخصیت‌هایی که می‌توانستند بهترین مادرهای آردا باشند

Louise Élisabeth Vigée Le Brun, “Self-portrait with Her Daughter, Julie,” 1786

مادران همواره نقش بسیاری در تربیت و شکل‌گیری بسیاری از خصوصیات اخلاقی فرزندان‌شان دارند. گرچه نباید این موضوع را فراموش کنیم که  همان اندازه که مادران در تربیت فرزندان تاثیر دارند پدران نیز تاثیر گذارند، این موضوع زمانی به خوبی قابل مشاهده است که مادری به سختی برای خوب بارآوردن فرزندش تلاش می‌کند اما در نهایت فرزند او بجای فردی صالح به شخصی بی‌کفایت یا در مواردی ظالم تبدیل می‌شود، اینجا به سادگی تاثیر پدران (یا اشخاص دیگر) بر فرزندان قابل مشاهده است. برای مثال نردانل که با تمام وجود برای تربیت فرزندانش تلاش می‌کرد اما متأسفانه تاثیرات مخربی که پدرشان بر ایشان گذاشت هر کدام را یکی پس از دیگری به اوج بدبختی و تباهی کشاند اگرچه مادرانی نیز بوده‌اند که با وجود تمام تاثیرات که پدر فرزندان‌شان بر ایشان گذاشته‌اند موفق به تربیت فرزندانی صالح و نیکو گشته‌اند.

همانگونه که قبل‌تر گفته شد، نقش پدر و مادر در تربیت فرزندان یکسان است اما در دنیای طرفداران تالکین به نقش مادران کمتر از نقش پدران پرداخته شده است و حتی مقالاتی نظیر «ده شخصیتی که می توانستند بهترین پدرهای سرزمین میانه باشند» در سایت برای آنان وجود دارد. به همین دلیل مقاله «قوی‌ترین زنان آردا چه کسانی بودند؟» و این مقاله کوشیده‌اند تا چندی از بهترین زنانی که می‌توانسته‌اند بهترین مادرهای آردا باشند را معرفی کرده و اندکی به آنها بپردازد. لازم به ذکر است ترتیب و اشخاص انتخاب شده بنا بر نظر نگارنده بوده و در صورتی که به نظر شما شخصیتی دیگر نیز می‌توانست در این فهرست بوده یا ترتیبی متفاوت را در نظر دارید، با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.

۹- ایندیس وانیاری

ایندیس وانیاری

Indis of the Vanyar by Marya Filatova (Filat)

ایندیس همسر دوم فینوه و از اقوام نزدیک اینگوه شاه برین الدار بود. با قاطعیت می‌توان گفت ایندیس هم به عنوان همسر هم به عنوان مادر وضعیت متفاوتی نسبت به تمامی الدار دارد. الف‌ها جاودان هست پس ازدواج آنها نیز ابدی است. تاکنون دیده نشده که در بین الدار جدایی وجود داشته باشد به همین دلیل که زندگی ایندیس با دیگران تفاوت دارد. او مادر چهار فرزند و نامادری یکی از فرزندان فینوه بود.

حقیقت این است که ما درباره‌ی رفتار فئانور با ایندیس چیزی نمی‌دانیم اما می‌توان حدس زد که رابطه‌ی خوبی با او نداشته. آن‌گونه که گفته شده فئانور حتی خواهر‌ان و برادران خود را دوست نداشت و با وجود حمایت بی‌چون‌وچرای فینوه از فئانور احتمالا او یکی دیگر از مشکلات ایندیس بوده است.
در زمینه تربیت فرزندان می‌توان گفت ایندیس جز بهترین مادران آردا است، او چهار فرزند صالح تربیت کرد که در میان آنها فینارفین و فیندیس نسبت به فینگولفین و ایریمه شخصیت نزدیک‌تری به ایندیس دارند، آنها در زمان گریختن نولدور در آمان ماندند و مورد نفرین والار قرار نگرفتند از طرفی دیگر می‌بینیم که فینارفین نسبت به دیگر بسیار آرام تر است و عاقلانه‌تر فکر می‌کند که همین اخلاقیات، او را به ایندیس و وانیار نزدیک تر می‌کند.

در آخر می‌توان گفت که می‌شود از ایندیس به عنوان مادری موفق نام برد چه بسا اگر اخلاقیات فئانور متفاوت بود و ایندیس را به‌عنوان مادر می‌پذیرفت، اکنون سرنوشتی متفاوت می‌داشت.

۸- نِردانل

نردانل

Nerdanel with baby Maedhros by wisesnail

نردانل دختر ماهتان آهنگر و همسر فئانور و مادر هفت فرزند او بود. نردانل زنی خردمند و فرزانه و مادری عاقل و دانا بود.

درست است که هفت پسر او در راه سوگند خود یکی پس از دیگری از بین رفتند و گناهان بسیار انجام دادند، اما ما نمی‌توانیم بگوییم که نردانل مادر خوبی نبوده است. کافیست نگاهی به فرزندان فئانور بیاندازیم. کله‌گورم، کوروفین و کارانتیر که از لحاظ اخلاقی به فئانور نزدیک‌تر بودند خشن، توطئه‌گر و جنگ‌طلب بوده و در انتها به خویشان و هم‌نوعان خود خیانت کردند.

اما فرزندانی که به نردانل شبیه‌تر بودند نظیر مایدروس، ماگلور، آمرود و آمراس بسیار با اخلاق‌تر از برادران خویش بودند. می‌توانیم ببینیم که که مایدروس شخصی قدرشناس و خویشاوند دوست بود. او روز های بسیاری در جنگل های دوریات به دنبال فرزندان دیور، الورد و الورین، بود که توسط خادمان سنگدل کارانتیر در آنجا رها شده بودند؛ یا ماگلور که خود مراقبت از الروند و الروس به عهده گرفت و به همراه مایدروس آنها را مانند فرزندان خود بزرگ کرد. با وجود اینکه این دو اعمال نادرست بسیار انجام دادند اما این سوگند آنها بود که بر اعمال آنها تأثیر می‌گذاشت.

همین دلایل نشان می‌دهد که نردانل مادر بسیار خوبی بوده است و از طرفی اگر لیستی برای بدترین پدران باشد فئانور قطعا یکی از گزینه های آن لیست است.

۷- گالادریل

گالادریل

Galadriel by Livia De Simone

حقیت امر این است که ما چیزهای زیاد درباره رابطه گالادریل و دخترش نمی‌دانیم تنها چیزی که با قطعیت می‌توان گفت این است که بسیار بهم نزدیک بوده‌اند چون کله‌بریان همیشه برای دیدار والدینش به لورین می‌رفت.

دلیل اینکه می توان گالادریل از بهترین مادران دنیای تالکین نامید رابطه‌ی بی‌نظیر او با نوه‌اش آرون است. آرون مدتی طولانی نزد او در لورین زندگی می‌کرد و رابطه نزدیکی با او داشت و از طرفی زمانی که آرون دلباخته‌ی آراگورن شد با وجود مخالفت‌های لرد الروند این گالادریل بود که رسومات الدار را به جا آورد و به عنوان هدیه‌ای که مادر عروس به داماد می دهد او گوهر الفی اله‌سار را آراگورن هدیه داد و میشود گفت به گونه‌ای ازدواج آن دو را تایید کرد.

از رو اینها به سادگی نشان میدهد که گالادریل مادری بسیار خوبی است. او آرون را به سوی سعادت هدایت می‌کند و با وجود اینکه می‌داند با اینکار برای همیشه او را از دست می‌دهد او را به سوی خوشبختی حقیقی سوق می‌دهد.

۶- ملیان

ملیان مایایی بود که در باغ های لورین می‌زیست. در دورانی که هنوز سرزمین میانه تاریک بود به آنجا رفت و در آنجا عاشق الوه کبودردا شد و با او پیمان زناشویی بست. ثمره این ازدواج دختری شد به نام لوتین که زیباترین فرزندان ایلوواتار بود.

او تنها شخصی در میان آینور بود که صاحب فرزند شد و عشق عمیقی نسبت به فرزندش داشت. او کسی بود که برای محافظت از مردم و خونواده اش حلقه‌ای عظیم به گرد دوریات بست. زمانی که لوتین به دوریات بازگشت ملیان در صورت او نگاه نمیکرد چون می‌دانست او فانی شده. ملیان مهر و محبت مادرانه خویش به نثار افراد دیگری نیز کرده نظیر گالادریل و تورین. تورین در دوریات نزد شاه تینگول و ملیان بزرگ شد، زمانی که تورین در جنگل و کوه‌ها سرگردان بود او برای تورین مقداری لمباس فرستاد، خوراکی که برای نامیرایان بود و دادن آن را به میرایان منع می‌کردند.

درنهایت زمانی که تینگول کشته‌ شد او از شدت غم از دست دادن فرزند و همسرش برای همیشه سرزمین‌میانه را ترک گفت.

۵- ایدریل کله‌بریندال

ایدریل کله‌بریندال

Idril Celebrindal Princess of Gondolin by Tajmah

ایدریل دخت تورگون شاه گوندولین بود. او مادر ائارندیل دریانور بود. زمانی که در گوندولین سکونت داشتند او بود که دستور ساخت جاده ی مخفی را داد و با اینکار نه تنها فرزند خود بلکه مردم خویش را نیز نجات داد زمانی که ماگلین راه رو بر آنها بست او تا زمان رسید تور و سربازانش با و مقابله کرد. او مردمش را به سمت جنوب راهنمایی کرد و بنا کردن بندرگاه های سیریون پناهگاه امنی رو برای آنها و پسر ایجاد کرد و با خانواده‌اش در آنجا زندگی کرد تا زمان که همسرش پیر شد و به همراه او به غرب بادبان کشید.

ایدریل ویژگی‌های مثبت بسیاری به عنوان‌ یک مادر داشت اما بارزترین ویژگی او تلاش بسیارش برای محافظت از فرزند خود و عمل به وظیفه‌اش در برابر مردمش است. با همین ویژگی ها بود که او توانسی فرزندی مانند ائارندیل را تربیت کند. کسی که مرز های والار شکست و توانست پیام انسان‎ها و الف‌ها را به والار رساند کسی که والار او را بعدها به آسمان بردند و او سوار بر کشتی‌اش وینگیلوت آسمان‌ها را مانند ستاره و یک چراغ درخشان می‌پیمود تا انسان‌ها و الف‌ها در سرزمین میانه امیدوار بمانند.

۴- گیلراین

گیلراین

Gilraen and sleeping Estel by kuliszu

گیلراین، دختر دیرهایل و همسر آراتورن دوم سرکرده‌ی دونه‌داین بود. گیلراین و آراتورن در سال ۲۹۳۱ صاحب فرزندی شدند که او را آراگورن نام کردند. تنها دو سال بعد از تولد آراگورن، آراتورن به همراه پسران الروند راهی نبردی با اورک ها شد. در این نبرد آراتورن به دست اورک ها کشته شد و گیلراین در سنین جوانی بیوه شد. در زمانی که او بیش از همیشه به حمایت والدین و مردمش نیاز داشت تنها به دلیل محافظت از فرزندش، آنها را ترک گفته و راهی ایملادریس شد.

آراگورن در ریوندل تحت حمایت لرد الروند پروش یافت و اما نام و نشان اصلی او از پنهان داشتن و او را استل خواندند به معنای امید. در سن بیست سالگی الروند پرده از حقیقت برداشت و اصل و نسب حقیقی او را بر او آشکار ساخت. در همین زمان آرون دخت الروند به ایملادریس بازگشت و آراگورن را در دام عشق خویش گرفتار ساخت و حتی نصحیت‌های خردمندانه و دلسوزانه‌ی گیلراین نیز نتوانست او را از عشق دختر منصرف سازد.

گیلراین بعد از اینکه مشاهده کرد که آراگورن به مردی بالغ و جهاندیده تبدیل شده است با کسب اجازه از الروند ریوندل را ترک گفته و به میان مردمش بازگشت.

آخرین باری که استل به شمال بازگشت مادرش گفت که این آخرین دیدار آن‌هاست مادر پیش از رفتن به او گفت:

«دلواپسی مرا همچون یکی از مردمان کهتر پیر و سالخورده کرده است؛ و اکنون که گاه آن فرا می‌رسد توان مواجه شدن با تاریکی زمانه را ندارم که بر سرزمین میانه سایه می‌افکند؛ طولی نخواهد کشید که رخت برخواهم بست.»

اما استل پاسخ داد: «با این حال ای بسا که روشنایی از پس تاریکی فرا برسد؛ و اگر چنین شود، می‌خواهم که شاهد آن باشی و شاد شوی».

گیلراین جواب داد: «اونن ای-استل اداین، او-که‌بین استل آینم»«من امیدم را به دونه‌داین دادم و هیچ امیدی برا خود باقی نگذاشتم.»

تا پیش از بهار سال بعد گیلراین این مادر فداکار رخت از جهان بست و جهان مادی را برای همیشه ترک گفت.

۳- اِرِندیس اوئی‌ننیل

ارندیس اوئی‌ننیل

He Knew Her For Erendis by Peter Xavier Price

ارندیس همسر تار-آلداریون ششمین پادشاه نومه‌نور بود که روابطی پرفرازونشیب با همسرش داشت. آلداریون بیشتر عمرش را در دریا سپری می‌کرد و همین ماجرا باعث تلخ‌کامی ارندیس می‌شد. این ماجرا به تدریج باعث دوری و در نهایت جدایی این دو از یکدیگر شد. این صاحب دختری به نام آنکالیمه بودند که بعد ها با نام تار-آنکالیمه به عنوان‌ هفتمین فرمانروای نومه‌نور به سلطنت رسید. تار-آلداریون به صورت مکرر به سرزمین میانه سفر می‌کرد، در چهار سالگی آنکالیمه، آلداریون بار دیگر به سفر رفت و تا پنج سال بازنگشت. در این پنج سال ارندیس فرزندش را در خانه‌ی خود به تنهایی بزرگ او خود به دخترش خواندن و نوشتن یاد داد و سخن گفتن به زبان سینداری آموخت و فرزندش را به دور از مردان بزرگ ساخت و باعث شد که او نسبت به مردان بی‌میل شود. بعد از بازگشت آلداریون و پادشاهی او و به دلیل جدایی این دو، آنکالیمه گاهی اوقات در منزل مادرش و گاهی اوقات در کاخ پدرش در آرمنه‌لوس زندگی میکرد. ارندیس یک مادر بسیار عاقل بود و فرزند خود بسیار قوی و مستقل بار آورد. ارندیس نه تنها از بهترین مادران بلکه یکی از قوی ترین زنان تاریخ آرداست.

متأسفانه با وجود تمام زحماتش برای فرزندش، آنکالیمه او را رها کرد. او اواخر عمر خود را به تنهایی سر کرد و در نهایت به مصاف دشمن قدیمی خود رفت و در دریا جان باخت.

۲- موروِن اِلِدوِن

مورون الدون

Morwen and Túrin by ayaosguqin

مورون دخت باراگوند از خاندان بئور و همسر هورین تالیون بود. او مادر سه فرزند بود به نام های تورین، اورون (لالایت) و نیه‌نور (نی‌نیل) بود. اورون در کودکی زمانی که بیش از سه سال نداشت بر اثر طاعون سیاهی آمده از آنگباند درگذشت، این موضوع تاثیر بسیاری بر برادرش گذاشت. در زمان حمله شرقی‌ها به دور-لومین پسرش تورین را نزد شاه تینگول در دوریات فرستاد. شرقی‌ها خانه‌ی او را تسخیر نکردند و از این رو او دختر خود را با سختی و مشقت در دور-لومین کرد. بعدها او به همراه دخترش با گذراندن سختی‌های بسیار به دوریات رفت تا تورین را ببینید اما تورین آنجا را ترک کرده بود او به همراه نیه‌نور و مابلونگ به جست‌وجوی تورامبار پرداخت اما در بین راه بر اثر طلسم گلاورونگ او نیه‌نور را نیز گم کرد. درنهایت او فرزندانش را یافت اما نه زنده، تورین و نیه‌نور هر دو جان باخته بودند. او مادری بود که تمام فرزندانش را از دست داد دردی که هیچ دردی را با آن برابر نمی‌دانند. مورون نمونه‌ی یک مادر قوی، سرسخت و فداکار بود. سرانجام مورون پس از دیدار با همسر خود بر سر مزار فرزندانش به هنگام طلوع خورشید جان باخت و این بود فرجام یکی از قوی‌ترین زنان و بهترین مادران آردا.

۱- آره‌دل آر-فینیل

آره‌دل آر-فینیل

Aredhel and Maeglin by alyruko

قطعا جایگاه اول این لیست برازنده‌ی آره‌دل است، بانوی سپید نولدور و دخت فین‌گولفین شاه برین نولدور بود او در سرزمین نامیرایان به دنیا آمد و همراه با خانواده‌اش به سرزمین میانه رفت. او به همراه برادرش تورگون زندگی می‌کرد و همراه او در گوندولین مسکن گزید. سال‌ها بعد با وجود مخالفت‌های برادرش او برای دیدار پسران فئانور به شرق بلریاند سفر کرد، در میانه راه او در جنگل های نان الموت گم شد. ائول الف تاریک او را دید و طلسم و افسون او را به سمت خود کشید. این دو بعد از مدتی ازدواج کردند و حاصل ازدواج این دو پسری به نام مایگلین بود. با وجود اینکه ائول دوست نداشت فرزندش با نولدور آشنا باشد چون آنها را اشغالگر می‌دانست اما آره‌دل در خفا از نولدور و گوندولین برای او می‌گفت.

او همچنان به دیدار پسران فئانور میرفت ام بعد از مدتی آره‌دل دلتنگ گوندولین و خانواده‌اش گشت اما از ترس ائول نمی‌توانست به دیدار آنها برود، اما بالاخره روزی مایگلین او را قانع کرد تا با یکدیگر به گوندولین روند، آنها به بهانه‌ی دیدار پسران فئانور از نان‌ الموت بیرون رفتند، اما ائول به تعقیب آنها پرداخت، و پس از آنها وارد گوندولین شد اما توسط نگهبانان دستگیر شد. او را به نزد تورگون بردند، تورگون به خوش‌آمد گفت و از درخواست کرد که در گوندولین مسکن گزیند اما او قبول نکرد و ائول زوبینی زهرآلود را به سمت پسرش پرتاب کرد؛ اما آره‌دل خود را در برابر زوبین سپر کرد و نیزه او را زخمی کرد ابتدا گمان می‌شد که حال او مساعد است اما شب هنگام معلوم گشت که تیغه ‌ی زوبین آغشته به سم است و همین سم بود که او را از پای در آورد. این بود سرانجام‌ آر-فینیل مادری فداکار که زندگی جاودان خویش را فدای فرزندش کرد صد حیف که فرزند قدر فداکاری مادر را ندانست.

درباره علی مهرنگ

گیل‌گالاد هستم، اواخر سال ۹۷ سایت آردا رو شناختم. معمولا دوست دارم توی میت‌لوند بشینم، چای بخورم و از گالادریل انتقاد کنم.

۱ دیدگاه

  1. چای رو نمیخورند..!.. مینوشند..!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

x

شاید بپسندید

Gil-galad and Cirdan by nevui-penim-miruvorrr, tumblr

کوتاه: در باب ریش و موی الف‌ها

یادداشتی بر گرفته از کتاب «سرشت سرزمین میانه» در باب رنگ و خصوصیات موی الدار ...