در زبان مشترک، یک سوزا به یک منطقۀ سازمان یافتۀ مستقل، به ویژه در حومۀ یک پایتخت محلی گفته میشود. به نظر میرسد در گوندور این واژه به هریک از تقسیمات اصلی قلمرو اطلاق میشده است. (مانند لهبهنین، ایتیلین و غیره). معروفترین کاربرد آن برای سرزمین هابیتها در بخشهای شمالی سرزمین میانه، غرب بری بود. برای این منطقه نام سوزا-ت ...
ادامه مطلب »S
سوتبورگ (قلعهای که بعدها به هورنبورگ (شاخآواز) شهرت یافت)
تاریخ: ساخته شده به دست اهالی گوندور در نخستین روزهای تأسیس سرزمین، احتمالاً پیش از پایان دوران دوم، بین سالهای ۲۵۱۰ و ۲۷۵۹ دوران سوم به نام سوتبورگ شناخته میشد. مکان: محافظ ورودی گودی هلم در کوههای سفید شمالی نژاد: انسانها تبار: اهالی شمال تمدن: روهیریم معنی: دژ جنوبی دیگر نامها: بعدها به هورنبورگ(شاخ آواز) مشهور شد. در نخستین روزهای ...
ادامه مطلب »سولیمه (ماه قبل از جشن توئیلره)
سومین ماه سال، بنابر تاریخشمار کارگزارهای گوندور، پس از ماه دوم ننیمه و نامگذاری شده به خاطر بادهای شدید در این زمان از سال است. سولیمه با جشن بهاری روز توئیلره که بعد از آن چهارمین ماه ویرسه را به دنبال دارد، ادامه میباید. در یک تقویم مدرن، سولیمه بین ۲۱ فوریه و ۲۲ مارس است. سولیمه ماهی است که ...
ادامه مطلب »استیبا (مرکب مری در کوههای سفید)
اسبچهای تپهای که شاه تئودن روهان به مریادوک برندیباک بخشید. استیبا (که نامش از واژۀ آنگلو-ساکسون، زبر (سیخ سیخ) یا کوتاه و پهن گرفته شده است) مری را از کوههای شرق و جنوب شاخ آوار به دونهارو و از آنجا به سمت شمال به ادوراس برد .اگرچه او برای سواری در کوهستان خوب بود ولی برای همراهی ارتش اصلی روهان ...
ادامه مطلب »از رشد بازماندگان (معنای تحتالفظی کلمۀ الفی نائوگریم)
نامی که دورفها برای مردمان خودشان استفاده میکردند، خزد بود و زمانی که الفهای بلریاند برای اولین بار با این مردمان مواجه شدند، در نهایت کلمۀ هادود را مناسب با الگوی گفتاری خود دیدند (که بهترین واژه ممکن از هادودروند یا خزد-دوم بود). حداقل این فرم استفاده شده در ارتباط با دورفها بود، اما در میان خودشان، الفها این کلمه ...
ادامه مطلب »