آخرین مقالات فرهنگنامه

D

تقدیر نولدور (سرنوشت هولناک الف‌های دانا)

«اشک‌های بی‌شمار باید که فروریزند؛ و والار، والینور را مقابل تو حصین بندند، تو را بیرون وا نهند…» واژگان ابتدایی تقدیر نولدور، کوئنتا سیلماریلیون، در باب گریز از نولدور پیشگویی و حکمی که وقتی نولدور از آمان، برای جنگ با مورگوت لشگر می‌کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. آن را تحت عنوان حکم ماندوس، حکم والار و پیشگویی شمال نیز می‌شناسند. ...

ادامه مطلب »

تقدیر آدمیان

نامی که بعدها بر هبه‌ی آدمیان نهادند: «به درستی که ناچارم به تقدیر آدمیان گردن نهم، چه بخواهم و چه نه: به از دست رفتن و به سکوت.» کلام آرون، از داستان آراگورن و آرون، در ضمیمه‌ی الف یک ارباب حلقه‌ها. در اصل، الف‌ها و آدمیان دو سرانجام متفاوت داشتند: الف‌ها «نامیرا» بودند یا دست کم تا پایان هزاره‌ها در ...

ادامه مطلب »

تقدیر ماندوس (پیشگویی شمال)

پیشگویی هولناک و نفرینی که چون فیانور و نولدور، بر خلاف خواست والار، آمان را ترک گفته و به سرزمین میانه لشگر کشیدند ماندوس بر ایشان نهاد. پیشگویی او، بسیاری از اتفاقاتی را که رخ داد در خود داشت، به ویژه تبعات اهریمنی سوگند فیانور بر خود او و پسران وی. واژگان ماندوس چنان قدرتمند بود که برادر ناتنی فیانور، ...

ادامه مطلب »

دونامیرا توک (یکی از بچه‌های بسیار توک پیر)

دونامیرا، دهمین فرزند، میان دوازده فرزند توک پیر، و دومین دختر وی بود که با هوگو بافین، از ییل ازدواج کرد. خواهر کوچک‌تر بلادونا توک بود و بدین ترتیب، یکی از خاله‌های بیل‌بو بگنیز نیز به حساب می‌امد. اگرچه، در نسخه‌های ابتدایی ارباب حلقه‌ها، در شجره‌نامه‌های خانواده اطلاعاتی در مورد فرزندان دونامیرا ذکر نشده، دست‌نویس‌های ضمایم (که در جلد دوازدهم ...

ادامه مطلب »

حکومت آدمیان (سلطه‌ی مردم دوم)

«زیرا زمان حکومت آدمیان رسیده و الدار …» کلام گندالف از بازگشت شاه، کتاب ششم، فصل پنج، کارگزار و شاه دورانی که پس از دوره‌ی سوم آمد. با نابودی حلقه‌ی یگانه، سه حلقه‌ی الف‌ها نیز قدرت خود را از دست دادند و دیگر مانع زمان نبودند. پس الف‌هایی که در سرزمین میانه باقی ماندند تحلیل می‌رفتند. این زمان، قرن‌ها بود ...

ادامه مطلب »