بهدست آوردن حق و حقوق اقتباس از داستانی که یکی از بهترین سهگانههای تاریخ سینما را شکل داد و جوایز را یکی پس از دیگری درو کرد، قطعاً مورد توجه و موشکافی طرفداران قرار خواهد گرفت، و تازه به این موضوع اشاره نکنیم که خود سریال حلقههای قدرت هم پرهزینهترین سریال تاریخ تلویزیون خواهد بود و آمازون فقط برای فصل اول آن، طبق گزارشها ۴۶۵ میلیون دلار هزینه کرده است.
این شرایط، فشار وحشتناکی بر روی سریال میگذارد و درعینحال، زمان زیادی نمانده است تا ببینیم نتیجۀ پنج سال تلاش و زحمت، سرمایهگذاری عظیم پرایم ویدیو را توجیه خواهد کرد یا نه. رسانه We Got This Covered این فرصت را پیدا کرده است تا پیش از آغاز سریال، مصاحبهای را با سارا زوانگوبانی انجام دهد که نقش ماریگولد برندیفوت را بازی میکند و ترجمه فارسی آن را میتوانید در سایت آردا بخوانید.
او کاراکتری ساخته شده و اختصاصی برای سریال است، برندیفوتها به عنوان شاخهای از هارفوتها در سریال نقش مهمی دارند. در این مصاحبه، زوانگوبانی از علاقۀ همیشگیاش به فانتزی و ارباب حلقهها، شرایط ماریگولد در حلقههای قدرت، و تفکرات و امیدواریهایش در خصوص فصل دوم و موضوعات هیجانانگیز دیگری که میتوانید در پایین بخوانید، سخن میگوید.
+ سوال نخست، سوالی واضح اما مهم است؛ آیا شما پیش از برگزیده شدن برای بازیگری در حلقههای قدرت، از طرفداران کتابها یا سهگانهها بودید؟
من از طرفداران کتابها بودم، و همچنین فیلمها! کتابها را وقتی بسیار جوان بودم خواندم. من عاشق آنها شدم. آنها آغازگر راه علاقۀ من به ژانر فانتزی و علمی-تخیلی بودند که تا همین امروز هم این راه ادامه دارد. دنیای بسیار شگفتانگیزی بود و سالها بعد، فیلمها نیز بیرون آمدند.
و من آن زمان را خیلی دقیق یادم میآید، چون آنها در روز باکسینگ [یک تعطیلات در اولین روز کاری پس از کریسمس] بیرون آمدند. و من آن احساس جادویی کریسمس را به یاد دارم. روز بعد از آن قرار بود ارباب حلقهها بیرون بیاید و مانند یک هدیۀ اضافی کریسمس بود! و من احترام و هیبتی عظیم برای آنها قائل بودم. هنوزم که هنوز است، موسیقیاش بر تنم رعشه میاندازد. من فکر میکنم آنها واقعاً حق مطلب کتابها را ادا کردند. بنابراین اینکه حالا در این نمایش از آمازون – که به همان اندازه شگفتانگیز است – باشم، یک تجربۀ باورنکردنی است.
+ با در نظر گرفتن اینکه شما همیشه یک طرفدار بودهاید، پس باید برایتان یک رؤیا بوده باشد که بتوانید در حلقههای قدرت ایفای نقش کنید؟
واقعاً، واقعاً و واقعاً همینطور بود. من زمان زیادی را برای آماده شدن نداشتم، تنها دو هفته، و باید در این مدت زمان آماده میشدم که روی صحنه بروم. و من واضحاً هفته اول را به یاد دارم که در لباسهای مخصوص در میان جنگل ایستاده بودم و با خودم میگفتم: «اینجا به معنای واقعی مثل قدم گذاشتن در یکی از کتابهایم است». تجربهای باورنکردنی و عالی بود.
+ به عنوان کسی که همیشه طرفدار فانتزی بوده است، بازی کردن در پرهزینهترین فصلی که تا به اکنون برای یک سریال در تاریخ ساخته شده، قطعاً بهترین راه برای آزمایش کردن آن بوده است!
بله این موضوع حقیقت دارد. خب میدانید، من در مورد شخصیتی که قرار بود برایش بازی کنم چیزهای زیادی نمیدانستم. در واقع هیچ چیز نمیدانستم. و قرار بود در پرهزینهترین سریال تلویزیون ایفای نقش کنم. من لباسهای ویژه خود را داشتم، اما در موهایم شاخ و برگ درختان بود، زیر ناخنهایم پر از خاک بود، میدانید، مانند یک لباس بزرگ گل و گشاد. پس خب میتوانیم بگوییم که یک چیز دلربا نبود. اما بههرحال همه این چیزها را خودتان خواهید دید. چیزی که آنها به سرانجام رساندند یک چیز فوقالعاده و حماسی است.
+ با توجه به اینکه گفتید شما نقشتان را نمیدانستید، من میخواستم بپرسم که مراحل بازیگری به چه صورت بوده است. چون بسیاری از پروژهها با این عظمت، در نهانکاری مطلق قرار دارند و شما حتی نمیدانید که برای چه نقشی تست دادهاید، تا وقتی که در آن پذیرفته شوید.
دقیقاً همینطور است. وقتی که من فیلمنامۀ دو قسمت اول را دریافت کردم، با خودم فکر کردم که من در آنها نیستم، چون نامی که برایش تست بازیگری دادم در آن فیلمنامه نبود. پس من با خودم گفتم: «که اینطور. پس من در چند قسمت آغازین نیستم.» و آنها گفتند: «نه نه، این کاراکتر توست.»
پس نه، من مطلقاً هیچ چیز نمیدانستم! من برای دو نقش از خودم فیلم گرفتم. اما آن مربوط به ماهها پیش بود. و بعدها تماسی را مبنی بر پذیرفته شدن دریافت کردم، و تقریباً هیچ چیز نمیدانستم. بااینوجود، همۀ این قضایا مانند یک ماجراجویی بزرگ و شگفتانگیز بود. و البته که کاری پر استرس است. ولی بااینهمه، هر روز پر از احساس اکتشاف بود. از این لحاظ من واقعاً از آن لذت بردم، و آنها واقعاً حمایتگر بودند.
+ آیا کار کردن در پروژهای به این عظیمت، با آن همه صحنههای بزرگ، جلوههای بصری، پردههای سبز و غیره، چیزی مضطربکننده بود؟
خب، درواقع… این را هم اضافه کنیم که من در نخستین صحنه فیلمبرداری در نخستین روز بودم. آن صحنه، صحنۀ بزرگی به همراه دخترم بود، پس کمابیش شرایط سختی بود. فکر میکنم نسبت به دیگر همکارانم، من یکجورهایی خوششانس بودم، زیرا وقتی برای فکر کردن به اوضاع نداشتم. در آن زمان همهگیری در اوج بود و شرایط خوبی بر جهان حاکم نبود، و من باید فوراً خودم را به نیوزیلند میرساندم. پس من زمان زیادی را برای احساس اضطراب و استرس نداشتم. میتوانم بگویم که وقتی بر روی نخستین صحنه بودم و آنها میخواستند فیلمبرداری را با گفتن «حرکت» آغاز کنند، احساس وحشت عظیمی بر من مستولی گشت. اما دوباره، زمان زیادی برای اینکه به این احساس وحشت فکر کنم نبود. باید هر چه زودتر خودم را با آن سازگار میکردم. بسیار کنجکاو هستم تا بدانم بازیگرانی که ماهها و ماهها از این قضایا آگاه بودند، چه احساسی را تجربه کردهاند، چون مطمئنم باعث استرس و اضطراب بیشتری میشود.
+ در بعضی از موارد، در پروژههایی با این عظمت احتمالاً بهتر است که در آخرین لحظات از قضایا و اطلاعات آگاهی پیدا کنید، زیرا در اینصورت شما وقت زیادی برای فکر کردن به آن نخواهید داشت.
قطعاً این وقت را ندارید. و همچنین شما مجبور هستید که به تهیهکنندگان در خصوص اینکه به درستی شما را انتخاب کردهاند اعتماد کنید، چون در آن روزهای نخست حتی وقت این را هم ندارید که زیاد در خصوص کاراکترتان فکر کنید. بههرحال هر چه زمان میگذشت، ما اوقات خالی زیادی داشتیم. و من زمان زیادی را به همراه خانوادهام در سریال گذراندم. پس بله.
+ سبک حلقههای قدرت تقریباً برای همه آشنا خواهد بود، اما برهۀ زمانیاش نه. در آغاز داستان، ما ماریگولد و باقی برندیفوتها را در کجا پیدا خواهیم کرد، و آنها در کجای این داستان عظیم و حماسی جای میگیرند؟
خب، آنها مشخصاً در دوران دوم هستند. پس بله، داستان برای افرادی که تنها ارباب حلقهها و هابیت را خواندهاند کمتر آشنا خواهد بود. سبک زندگی هارفوتها در اثر جنگی میباشد که پیش از این رخ داده است. آنها این سبک از زندگی را برای نسلها و نسلها ادامه دادهاند. آنها خودشان را از باقی جهان مخفی نگه داشتهاند. آنها کوچنشین هستند. آنها خانه به دوش هستند تا بتوانند خودشان را از باقی جهان مخفی نگه دارند، همچنین علت دیگر این کوچنشینی، پیدا کردن سرزمینهای مناسب با هر فصل برای زنده ماندن است.
و این سبک از زندگی برای آنها بسیار موفقیتآمیز بوده است. اما چیزی در این میان، این تعادل را به هم زده است. ماریگولد در مورد این قضیه با خود کلنجار میرود زیرا او به شیوهای که تا کنون زندگی کردهاند بسیار متعهد است. او به خانواده و قبیلهاش متعهد است. و در خانوادۀ او اعضای دیگری نیز هستند که احساس ماجراجویی بیشتری دارند. پس مشکل از اینجا آغاز میشود. من نمیتوانم قضیه را زیاد به شما بگویم، چون شما باید صبر کنید و خودتان ببینید!
+ هارفوتها جزوی از رشته افسانه تالکین هستند، اما شما کاراکتری اختصاصی را برای سریال حلقه قدرت بازی میکنید. آیا شما چیزهای به خصوصی برای شکل دادن شخصیت ماریگولد خواندید، یا تمام چیزی که نیاز داشتید از قبل در فیلمنامهها بود؟
همه چیز در فیلمنامهها بود. شورانرها کلهخراب هستند، آنها خودشان از شیفتگان تالکیناند، و نوشتههای آنان بسیار شاعرانه، غنی و پر از جزئیات است. آنان در این موارد بسیار همکاری میکردند، ما میتوانستیم نزد آنان برویم و هر سؤالی میخواستیم بپرسیم یا در مورد آرکها کاراکترها با آنها بحث کنیم. و این یک موهبت بود، چون گمان نمیکنم همیشه این شرایط ممکن باشد.
+ آیا شما به فشارهای خارجی که بر سریال وارد بود هیچ توجهی کردید؟ چون بههرحال بهطورگریزناپذیر طرفداران بسیاری از تالکین و ارباب حلقهها، تک تک اپیزودها را همراه با جزئیات بالا دنبال خواهند کرد.
نه من توجه زیادی به آن فشارها نمیکنم، بیشتر بهخاطر اینکه در سریال احساس اطمینان بالایی دارم. و احساس میکنم که تک تک افراد حاضر در پروژه، نه فقط بازیگران و شورانرها، بلکه همۀ افراد از صمیم قلب برای سریال تلاش کردهاند. این پروژه برای هیچکس فقط یک شغل نبود، همه بهطوری باورنکردنی برای زنده کردن این جهان تلاش کردند.
آنها نتیجۀ کار را خواهند دید. و این نتیجه اندیشه بسیاری از مردم در خصوص سریال را تغییر خواهد داد. من خودم یک طرفدار پر اشتیاق فانتزی هستم. اما باور کنید، من این را تجربه کردهام که آنجا بنشینم و بگویم: «یک دقیقه صبر کن ببینم، این که در کتابها نبود!» اما اگر خود کار خوب باشد، فکر میکنم که شما همیشه توسط آن متقاعد میشوید. و من واقعاً معتقد هستم که این سریال، شگفتانگیز خواهد بود.
+ با احتساب همهگیری، بین نخستین و آخرین روز فیلم برداری ۱۸ ماه فاصله بود، چقدر از این مدت زمان، حضور شما بر روی صحنه نیاز بود؟
چیزی که اتفاق افتاد این بود که… ما کار بر روی پروژه را آغاز کردیم، و به لطف کووید کمی وقفه پس از آن افتاد، و بعد ما دوباره به کار برگشتیم. از آن زمان به بعد، به علت محدودیتهای دولت نیوزیلند ما در واقع دیگر آنجا را ترک نکردیم، که در واقع بسیار، بسیار مثبت بود، چون ما را مطمئن کرد که از خطر کووید آزاد هستیم. اما ما نمیتوانستیم آنجا را ترک کنیم، پس همه چیز در آن مدت زمان فیلمبرداری شد. البته این که نمیتوانستیم به خانه برویم و دوستان و خانوادۀمان را ببینیم، یک چالش واقعی بود.
پس همه چیز در یک سال و نیم، از ژانویۀ ۲۰۲۰ تا جولای ۲۰۲۱ فیلمبرداری شد. من مدت زمانهایی را مرخص بودم پس به اکتشاف جاهای دیدنی نیوزیلند رفتم. کشور زیبایی است.
+ حلقههای قدرت به نوعی پیشگام بوده است، چون برههای از زمان بود که حلقههای قدرت و پسدرآمدهای آواتار تا حد زیادی تنها پروژههای عظیمی بودند که داشتند فیلمبرداری میشدند.
دیوانهکننده بود، هر چند که چون هر دو پروژههایی با این عظمت بودند، تیمهای هر پروژه قید و بندهای خاص خود را داشتند. نمیتوانم تصور کنم که اگر پروژههای دیگری در حال فیلمبرداری بودند چه اتفاقاتی میافتد. منظورم این است که تا کمی وقت آزاد پیدا میکردیم میرفتیم به پروژۀ دیگر سر میزدیم و دوباره برمیگشتیم سر کار خودمان. و نیوزیلند به علت فیلمبرداری همزمان این دو پروژۀ عظیم، واقعاً شلوغ بود.
+ پیش از این اعلام شده است که حلقههای قدرت سریالی چند فصلی خواهد بود، آیا میتوانید اطلاعاتی در خصوص فصل دوم سریال که از نیوزیلند به انگلستان منتقل شده است به ما بدهید؟
نه! چیزی که میتوانم بگویم این است که اول از همه ما برای فصل اول بسیار هیجانزده هستیم، و پایان این فصل بهگونهای خواهد بود که بسیار شما را برای دیدن فصل دوم مشتاق میکند. فکر میکنم فیلمبرداری در نیوزیلند در تک تک جزئیات این فصل احساس خواهد شد. غنایِ منظرهها و تاریخ آن کشور و پیوستگی که با ارباب حلقهها دارد بسیار زیاد است.
اما فکر میکنم رفتن به انگلستان هم بسیار هیجانانگیز میباشد. منظورم این است آنجا میهن تالکین است. آنجا جایی است که داستان ساخته شدند. و من نمیتوانم صبر کنم که فیلمبرداری در انگلستان با چه چیزهایی همراه خواهد بود. تجربهای عالی و متفاوت خواهد بود.
+ شما در فیلم «اتوبوسی به نام هوس ۲۰۰۹» با کیت بلانشت همبازی بودهاید، و حالا در سریالی بازی میکنید که کاراکتر پیشین او گالادریل در آن نقشی کلیدی دارد، شما آن تجربه را چیزی به عنوان یک چرخش اتفاقات میبینید؟
احساس میکنم که چندان در خصوص این موضوع فکر نکردهام. اما فکر میکنم که کمی چرخش اتفاقات است. کار کردن با کیت در فیلم اتوبوسی به نام هوس لحظهای برجسته در حرفهام است، دیدن شخصی با آن سطح از توانایی در بازیگری، کار کردن با او از نزدیک، و دیدن اجراهای او، فکر میکنم قطعاً مسیر حرفۀ مرا عوض کرد. پس بله، قطعاً در خصوص ارباب حلقهها چرخش اتفاقاتی وجود دارد. چون مشخصاً او در فیلمها فوقالعاده بود.
+ اگر حلقههای قدرت دری باشد که از طریق آن بتوانید به هر جهانی در حرفۀتان پای بگذارید، رؤیای بازی کردن در کدام فیلم، سریال، سن یا هر چیز دیگری را خواهید داشت؟
خب این واقعاً سوال خوبی است. سن؟ احتمالاً یک چیز شکسپیری مانند بانو مکبث یا کلئوپاترا. فیلم یا سریال؟ دوباره هم میگویم که من عاشق فانتزی هستم، و تازه دارم این ژانر را تجربه میکنم. پس فکر میکنم پاسخ این سوال، فیلم و سریالی در قلمروی فانتزی باشد. من عاشق ایفای نقش برای شخصیتی با ویژگیهای فرا فیزیکی هستم.
همچنین من یک کتاب فانتزی از نویسندهای به نام جاکلین کری دارم. این کتاب یک سهگانه به نام Kushiel’s Dart است و شخصیتی به نام کانکا در آن وجود دارد که من بینهایت دوست دارم روزی آن را بازی کنم.
سارا زوانگوبانی را در نخستین صحنه از نخستین قسمت سریال حلقههای قدرت خواهید دید. سریال در ۱۱ شهریور ساعت ۵:۳۰ بامداد به وقت ایران از آمازون پرایم ویدیو پخش میشود. هنوز برای پخش فصل دوم تاریخی مشخص نشده است، اما انتظار میرود که ساخت آن قبل از پایان ۲۰۲۲ آغاز شود. برای کسب اطلاعات بیشتر از این سریال میتوانید این مقاله را بخوانید.