پخش نسخه اکستندد «سفری غیر منتظره» در خطوط هواپیمایی نیوزلند و لو رفتن صحنه های جدید

پیش از آنکه به سراغ اصل مطلب برویم به تصویر بنر مانندی که برای فیلم برهوت اسماگ منتشر شده است توجه کنید. این بنر خط سیر داستانی قسمت دوم را نشان میدهد.

اما خبر اصلی این است که هواپیمایی نیوزلند چند روز قبل از انتشار نسخه اکستندد هابیت: سفری غیر منتظره، اقدام به پخش این فیلم در هواپیماهای این شرکت کرده است. یکی از طرفداران فیلم که در هواپیما حضور داشته است صحنه های اضافه فیلم را تا جایی که به یاد آورده است در وبلاگ خود منتشر کرده است. توضیحات این شخص را میتوانید در ادامه مطلب ببینید.

توجه: کسانی که نمیخواهند از محتوای این قسمتها قبل از دیدن فیلم با خبر شوند ادامه مطلب را نخوانند!!!

لیست صحنه های جدید از این قرار است[توضیحات اضافه به صورت درشت اضافه شده است]:

1. در مقدمه فیلم. جایی که تراندویل به اره بور و پیشگاه ترور می آید. به دستور ترور جعبه ای بزرگ از جواهرات زیبا به تراندویل تقدیم میشود، تراندویل دستش را برای لمس کردن جواهرات دراز میکند اما دورفها به سرعت و با خشونت در جعبه را میبندند.
2. در مقدمه بیلبو،جایی که بیلبو میگوید: «اینجا بود که من وارد داستان شدم»، فلش بکی به یک مهمانی در شایر(احتمالا مهمانی بابا توک) نشان داده میشود و گندالف در حال آتش بازی است و هابیت کوچکی به گندالف نزدیک میشود و سعی دارد آستین های او را بگیرد. این هابیت بیلبو است و ما میبینیم که مادرش، بلادونا، به دنبال او می آید تا او گندالف را اذیت نکند و سپس با او همانند یک دوست قدیمی صحبت میکند. بازیگر نقش بلادونا موهایی تیره و فر دارد.
   [طبق شایعات قبلی احتمال میرفت نقش بلادونا بگینز(توک) توسط فران والش بازی شود، زیرا عکس بلادونا که در یاران حلقه بر دیوار خانه بیلبو قرار داشت تصویر فران والش بود اما خجالتی بودن فران این احتمال را کمرنگ میکند. همچنین میدانیم که کتی جکسون(دختر پیتر و فران) در سفری غیر منتظره در نقش یک هابیت بازی کرده است. آیا احتمال دارد او به جای مادرش نقش بلادونا را بازی کند؟]
3. بعد از ملاقات اولیه بیلبو و گندالف، بیلبو به هابیتون برای خرید میرود در حالی که زیر چشمی دور و بر را بررسی میکند تا گندالف او را دنبال نکرده باشد. در یک صحنه او یک چیز کلاه شکل خاکستری میبیند و سعی میکند از آن دوری کند اما مشخص میشود که او گندالف نیست بلکه هابیت دیگری است که در حال حمل بار بزرگی بوده.
4. صحنه های کوتاهی در خانه بیلبو وجود دارد.

   ریوندل بیشترین صحنه های اضافی را دارد

5. کیلی بر سر میز نشسته و به الفهای نوازنده نگاه میکند و یکی از آنها چشم او را میگیرد و کیلی به او چشمک میزند. دوالین متوجه میشود و نگاه غضبناکی به او میکند و کیلی دستپاچه میگوید: «هیچ کدوم اینها جذاب نیستن. ریش کافی ندارن، چیزی که من در یک زن میخوام یه ریشِ خوبه» و همینطور ادامه میدهد. دوالین این صحبتهای کیلی را باور نمیکند. کیلی به یکی از الفها اشاره میکند و میگوید: «این خیلی بد نیست»، دوالین در جواب به او میگوید که «اون مذکره» و همه میخندند.
6. بعد از اینکه اوری از غذاهای گیاهی شکایت میکند. ما نوری را میبینیم که نسبت به چنگ نواختن الفها اعتراض دارد و موسیقی آنها را مشابه موسیقی مراسم تشییع جنازه میداند. او از الف چنگ نواز میخواهد که آنرا عوض کند. بوفور از جای خود بلند میشود و بر روی سکویی که فرودو در شورای الروند حلقه را روی آن قرار داد مینشیند و شروع به خواندن و پرت کردن غذا میکند. بقیه دورفها نیز به او ملحق میشوند و ترانه زیبایی را میخوانند. یکی از دورفها غذا را به صورت لیندیر پرت میکند و نوری یک نمکدان زیبا را در جیب خود میگذارد.
   [این همان ترانه ای بود که جیمز نزبیت امیدوار بود از فیلم حذف نشود و در نسخه اکستندد قرار بگیرد. طبق منبعی این ترانه همان ترانه ی “مرد ماه نشین” است که فرودو در کتاب یاران حلقه در مهمانخانه اسبچه راهوار میخواند.]
7. صحنه طولانی تری از صحبتهای الروند و تورین در مورد شمشیرها.
8. لیندیر و الروند در ریوندل با هم صحبت میکنند و لیندیر میگوید: «سرورم، آشپزخانه خالی شده و تقریبا آبجو باقی نمانده. دورفها چه زمانی اینجا را ترک میکنند؟» الروند جوابی نمیدهد. آنها به مسیر ادامه میدهند و میبینند که دورفها با لباس زیر سه نفری روی یکدیگر سوار شده اند و در چشمه در حال نبرد برای سرنگون کردن همدیگر هستند.
9. وقتی که دورفها در حال خوردن هستند و بوفور سوسیس را به سمت بومبور پرتاب میکند، بیلبو به سمت پله های بالکن میرود و میبیند که گندالف و الروند در حال صحبت هستند. بیلبو به گفتگوی آنها گوش میدهد که پیروزی تورین در اره بور چقدر میتواند برای سمت خیر یک نقطه قوت به احتساب بیاید. الروند میگوید که ترور و تراین هر دو دیوانه شدند و این احتمال وجود دارد که تورین نیز همانند آنها باشد. بیلبو بر میگردد و میبیند که تورین ناراحت پشت سر او ایستاده اما چیزی را انکار نمیکند. صحنه جالبی است. هر دو آنها میفهمند که به عنوان مهره در نقشه بزرگتری هستند تا نیروهای خیر موقعیت بهتری پیدا کنند. و اینکه بیلبو از احتمال دیوانگی تورین باخبر میشود و میداند که در آینده چه چیزی ممکن است پیش آید.
10. در غار گابلینها دو صحنه جدید وجود دارد. در اولی گابلین بزرگ شعری در مورد شکنجه کردن میخواند و بقیه گابلینها به او ملحق میشوند.
11. وقتی گابلین بزرگ میخواد از اوری بازجویی کند، اوین خود را جلو میاندازد تا با او صحبت شود اما چون سمعکش شکسته او هیچ چیزی نمیفهمد. سپس بوفور جلو می آید و تضاهر میکند که رهبر گروه است و میگوید: «چطور اینجا اومدیم؟ خب داستان جالبیه. داشتیم از جاده عبور میکردیم، البته اسمش رو جاده نمیشه گذاشت، مسیر بهتره. داشتیم از مسیر عبور میکردیم، …  نه مسیر هم خوب نیست … راه باریک مناسبتره. ما داشتیم از این راه باریک عبور میکردیم تا پیش قوم و خویش خودمون بریم.» و در نهایت تورین جلو می آید.
12. وقتی گابلین بزرگ دستور میدهد که دورفها را بگردند. یکی از گابلینها توده ی بزرگی را که نوری از ریوندل دزدیده بود روی زمین میریزد. قاشق ها و جا شمعی ها(که گابلین بزرگ آنها را ساخته دست الفها در دوران دوم میداند) و چیزهای دیگر.

نویسنده این مطلب اعلام میکند صحنه های دیگری نیز وجود داشته که یا کوتاه بوده و یا او به خاطر نمی آورد اما اطمینان میدهد که تهیه نسخه اکستندد سفری غیر منتظره ارزشش را دارد.