گروه بلایند گاردین و آلبوم «شامگاه در سرزمین میانه» تقریباً برای طرفداران دنیای تالکین شناخته شده است اما بیایید بیشتر با آنها آشنا بشویم و به درک بهتری از این آلبوم برسیم.
گروه بلایند گاردین یک بند پاور متال-سمفونیک متال آلمانی است که به عنوان گیکترین گروه موسیقی دنیا شناخته میشود چرا که تمام آثارشان از ادبیات فانتزی نظیر دنیای تالکین، آثار استیون کینگ، داستانهای مرلین، چرخ زمان و تلماسه الهام گرفته شده است.
به طور کلی سبک موسیقی پاور متال معمولاً از داستانهای حماسی مایه میگیرد اما بلایند گاردین با عشق طرفداران دو آتشه آثار فانتزی همراه است که خود را بارد میدانند که روایتگر این داستانهای حماسی میشوند.
(بارد در زبان فارسی معادل دقیقی ندارد. میتوان آن را مابین خنیاگر و نقال در نظر گرفت. خنیاگر معمولا در بزم مینوازد، با ترانههای مناسب بزم و سرور و نقال داستانهای حماسی را روایت میکند بدون اینکه موسیقی در کارش اهمیت چندانی داشته باشد. بارد اما یک شاعر قصهگوست که باید مثل خنیاگر هم توانایی سرودن و نواختن داشته باشد و هم مثل یک نقال داستان جذاب و گیرایی برای تعریف کردن داشته باشد تا شنوندگانی بیابد و درکارش موفق باشد)
گروه بلایند گاردین به نوعی خود را بارد میدانند. آهنگی هم به نام و محوریت بارد دارند که با آهنگ دیگری به همین نام که مربوط به بارد، کسی که اسماگ اژدها را در داستان هابیت کشت، گره زدند و همینطور روی کاور آلبوم «شامگاه در سرزمین میانه» این چنین گفته اند:
“The biggest thanks goes out to all Elves, Dwarves, Hobbits and Men, who still dwell in this world: To You!!!! Bards you are, Bards will be and Bards you have always been.”
(Blind Guardian, from the album’s cover)
بزرگترین تشکرها برای الفها، دورفها، هابیتها و آدمها که هنوز در این دنیا ساکن هستید. برای شما!!!! بارد هستید و بارد خواهید ماند و همیشه بارد بودهاید.
(نوشتهی روی کاور آلبوم)
اهمیت روایتگری به سبک بارد برای بلایند گاردین مشخص است و چیزی که آلبوم «شامگاه در سرزمین میانه» را خاص و منحصر به فرد و ارزشمند میکند همین نوع روایتگری است. آثار تالکین الهام بخش بسیاری از گروههای موسیقی بودند و از شناختهشدهترین گروههای راک و متال پرطرفدار دنیا مثل لد زپلین و بلک سبث گرفته تا گروههای پاور متال و دوممتالی که شهرت کمتر و مخاطبان محدودتری دارند سعی کردهاند با الهام از دنیای تالکین آثاری خلق کنند. اما کمتر کسی چون بلایند گاردین شیوهی روایی باردگونه داشته. همین امر باعث محبوبیت این گروه در میان دوستداران تالکین است. جالب است بدانید قبل از ساخته شدن سهگانه موفق ارباب حلقهها توسط پیتر جکسون، آهنگهای بلایند گاردین در شکل دادن به تخیلات طرفداران تالکین نقش زیادی داشتند و حتی بسیاری از طرفداران تالکین میخواستند گروه بلایند گاردین در ساخت موسیقی فیلم مشارکت داشته باشد (چیزی مثل پیشنهاد مد میکلسون توسط طرفداران برای نقش گرالت ریویایی در سریال ویچر که البته راه به جایی نبرد!) اما هاوارد شور چنان بینظیر این کار را انجام داد که جای هیچ نارضایتی از این موضوع باقی نگذاشت.
این آلبوم یکی از بهترین (اگر نگوییم بهترین) کانسپت آلبومهایی است که در تاریخ موسیقی متال خلق شده است. اگر کتاب سیلماریلیون را خوانده باشید، میدانید چه متن و داستان پیچیدهای دارد، با داستانهای کوتاهی به هم پیچیده و پیوسته، مکانها و شخصیتهای بسیار که درست کردن یک کانسپت آلبوم از آن را غیر ممکن میسازد. با این حال بلایند گاردین با نبوغ خود توانستند این کار را بکنند. حتی بعضا افرادی که به علت پیچیدگی کتاب توانایی درک کامل داستان را نداشتند توانستند با موسیقی و فضا سازی این آلبوم ارتباط بهتری بگیرند و بلاخره داستان را بفهمند!
درسته! خوندن کتاب سیلماریلیون و فهمیدنش متاسفانه کار هرکسی نیست :))
آلبوم «شامگاه در سرزمین میانه» در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و ششمین آلبوم استودیویی بلایند گاردین است. این آلبوم حدودا ۶۵ دقیقه و شامل ۲۲ ترک (در نسخههای ریلیز شده بعدی به خاطر وجود تعدادی ترک اضافی، اعداد متغیر است)، ۱۱ آهنگ اصلی و ۱۱ میان پرده است و با نبرد خشم شروع میشود که حالتی تئاتر گونه دارد و به سرعت شنونده را به دنیای جادو میبرد و در ادامه با ملودیهای زیبا و همخوانیهای جادویی و درام محکم و قدرتمند همراه میشود اما چیزی که این آلبوم را خاص و ویژه میکند شیوه آهنگسازی و تواناییهای اعضای گروه در نوازندگی و خوانندگی (که البته همگی در سطح بسیار خوبیاند) نیست؛ بلکه داستانی است که روایت میشود و اتمسفری است که خلق میکند. داستان از انتها روایت میشود و به شکل فلاشبک ادامه مییابد. داستانهایی که از زاویه دید افراد مختلف و معمولاً به شکل اول شخص روایت میشوند که شنونده خود را در داستان حس میکند.
روایت داستان و فواصل کوتاه بین آهنگهای اصلی هوشمندانه تنظیم شدند در واقع نقش مهمی در خلق یک اثر یکپارچه و روایت کاملی که مد نظرشان بوده دارند. رعایت لحن از عناصر مهمی است که بلایند گاردین به خوبی آنرا حفظ میکند. چه در نوع خواندن هنسی که با لحن مناسبی عتاب مغرورانهی نولدور را فریاد میزند و یا همخوانیهای مغمومی که غم و درد و پشیمانی نولدور را منتقل میکنند و چه توصیفاتی چون «همچون ستارهای در شب و حامل امید، او به تنهایی به سمت نبردی باشکوه میتازد. بدرود ای جنگ سالار شجاع» در توصیف به نبرد رفتن فینگولفین و یا «من طعم زهر را زمانیکه از شراب تقدیر نوشیدم چشیدم» از قول فینرود که فضاسازی شاعرانهی مناسبی دارند و با فضای داستان تالکین همخوانی دارند.
ساختار آهنگها از هم متفاوت و پیچیده است که به طرز خلاقانهای تنظیم شده است و باید اعتراف کرد با یک دفعه گوش دادن شاید خیلی جذاب به نظر نرسند اما بعد از چند بار شنیدن آلبوم لذتی که از آهنگها خواهید برد به صورت توانی افزایش مییابد. (مثلا آهنگ «زمان در تپهی آهن باز میایستد» حتما بعد از چندبار شنیدن در ذهن خواننده جا خوش میکند و catchyترین آهنگ آلبوم است) و در طولانی مدت بعید به نظر میرسد که این آلبوم بتواند خسته کننده به نظر برسد.
اگر طرفدار فانتزی و دوستدار آثار تالکین هستید این آلبوم به احتمال زیاد بهترین آلبومی است که شنیدهاید و اگر نیستید این آلبوم همچنان یک آلبوم متال حماسی قوی با بهترین آهنگهای ملودیک پاور متال است.