پس از نابودی دژهای اهریمن در شمال سرزمین میانه در پایان دوران اول، سائورون به سمت جنوب گریخت و به دنبال سرزمینهای جدید گشت. در پایان هزاره اول دوران دوم، سرزمینی را انتخاب کرد که با دیوارهای کوهستانی محصور شده بود و قلعۀ بزرگ خود، باراد-دور را در آنجا بنا نهاد. پس از استقرار سائورون در آنجا، این سرزمین به موردور (سرزمین سیاه) معروف شد – هیچ نام سابقی برای این منطقه ثبت نشده است.
پس از شکست سائورون در جنگ آخرین اتحاد، موردور تحت سلطۀ گوندور قرار گرفت و گوندوریها برای جلوگیری از بازگشت چیزهای شیطانی، استحکاماتی در اطراف آن ساختند. با کم رنگ شدن قدرت گوندور، موردور بار دیگر به دست دشمن افتاد و پس از دو هزار سال صلح نسبی، نزگول بازگشتند و بار دیگر به نام سائورون، سرزمین را تصاحب کردند. اما خود سائورون در دول گولدور در سیاهبیشه ساکن بود و تا حدود هفتاد سال قبل از جنگ حلقه آشکارا به باراد-دور بازنگشت.
در آن جنگ، قدرت سائورون در نهایت شکست خورد، زمانی که حلقه یگانه به شکاف آتش انداخته شد و سرزمین موردور بار دیگر تحت کنترل پادشاهی جنوبی درآمد.
جغرافیای موردور
موردور سرزمینی به شکل تقریباً مستطیلی بود که حدود ۶۰۰ مایل از شرق به غرب و ۴۰۰ مایل از شمال به جنوب اندازه داشت. در تمام مرزهای آن به جز مرزهای شرقی، جایی که با «رون» و «خاند» پیشروی میکرد، کوهستان خاکستری و کوهستان سایه آن را احاطه کرده بودند .
شاخههای حصارهای کوهستانی آن، زمین را به دو منطقه مجزا تقسیم میکردند، ارتفاعات «بایر گورگوروت» در شمال غربی، و دشت حاصلخیزتر جنوبی «نورن»، جایی که دریای داخلی «نورنن» قرار داشت.
در شمال غربی موردور، جایی که کوههای «ارد لیتوی» و افل دوات به هم میرسیدند، درهای به نام اودون (برگرفته از قلعه باستانی ملکور در شمال جهان) قرار داشت. این تنها درز در دفاع کوهستانی غربی موردور بود و سائورون دروازه بزرگی به نام مورانون را در دهانه آن ساخت تا از قلمرو خود محافظت کند.
تاریخ موردور
از ۱۰۰۰ دوران دوم تا ۳۲۶۲ دوران دوم:
موردور در تاریخهای سرزمین میانه قبل از پایان هزاره اول عصر دوم، زمانی که سائورون آن را به عنوان محل سکونت خود انتخاب کرد، ذکر نشده است. با وجود اینکه حصار طبیعی آن باید بر تصمیم او تأثیر گذاشته باشد، به ما گفته شده است که دلیل اصلی انتخاب او اورودروین بود، آتشفشان بزرگی که در نواحی مرکزی فلات گورگوروت قرار داشت و سائورون در جادوگری خود آن را مورد استفاده قرار داد، از جمله در ساختن حلقۀ یگانه. در طول بقیه دوران دوم، موردور به پایگاهی برای مبارزه سائورون برای قدرت در سرزمین میانه تبدیل شد. اگرچه او در این مبارزه پیروزیهای زیادی را از آن خود کرد و در یک برهه بر تمام اریادور سلطه داشت، اما به دست الفها و بهویژه نومهنوریها متحمل شکستهای زیادی شد. بدترین این ورق برگشتنها در سال ۳۲۶۲ دوران دوم زمانی رخ داد که آر-فارازون، آخرین پادشاه نومهنور، با ارتشی توقفناپذیر به سرزمین میانه هجوم آورد. نیروهای سائورون فرار کردند و او خود را به عنوان گروگان به آر-فارازون تسلیم کرد، موردور را ترک کرده و با نومهنوریهای پیروز به جزیرۀ آنها رفت.
بعد از اینکه سائورون آن را ترک کرد، اطلاعات کمی در مورد موردور در دسترس است – از آنجاییکه ارتش سائورون فرار کرده بودند، باید برای مدتی مکانی خالی و بایر بوده باشد. با این حال، در نهایت، به نظر میرسد بخشی از پیروان او بازگشتهاند. پس از نابودی نومهنور و تأسیس گوندور توسط الندیل و پسرانش، یکی از اولین اقدامات آنها ساخت میناس ایتیل در پای افل دوات به عنوان تهدیدی برای موردور بود، که نشان میدهد حتی با غیبت سائورون، ساکنان باقی مانده از سرزمین سیاه تهدیدی برای خود بودند.
از ۳۳۲۰ دوران دوم تا ۳۴۴۱ دوران دوم:
خود سائورون پس از سقوط نومهنور مخفیانه به سرزمین سیاه بازگشت و گوندوریها ظاهراً برای مدتی از این موضوع بیخبر بودند. با این حال، به زودی، اورودروین یک بار دیگر جان گرفت و مردمان گوندور فهمیدند که ارباب تاریکی به باراد-دور بازگشته است.
پس از گذشت بیش از یک قرن، در سال ۳۴۲۹ ، سائورون ارتشهای خود را به اندازه کافی بازسازی کرده بود که به فکر حمله به پادشاهی تازه تأسیس گوندور در مرزهای غربی خود بیافتد. او به این پادشاهی حمله کرد و میناس ایتیل را گرفت، اما ایسیلدور (که در آن زمان در آنجا ساکن بود)، فرار کرد و به شمال نزد پدرش در آرنور گریخت.
حملۀ سائورون زودهنگام بود، زیرا او هنوز قدرت کافی برای تصرف اوسگیلیات، پایتخت گوندور را نداشت. این به الندیل فرصت داد تا با دوستش گیل-گالاد، آخرین شاه برین نولدور، اتحادی نظامی ایجاد کند. الندیل و گیل-گالاد با لشکر آخرین اتحاد به سمت دروازههای موردور حرکت کردند، جایی که در نبردی مهیب در دشتی که از آن پس داگورلد نامیده شد، سائورون را تحت فشار قرار دادند. پس از محاصرۀ هفت سالۀ باراد-دور، نیروهای آخرین اتحاد سرانجام برج تاریک را تصرف کردند، آن را با خاک یکسان کردند و سائورون را به سایهها فرستادند.
سال اول دوران سوم تا سال ۱۹۸۰ دوران سوم:
در طول حدود دو هزار سال از دوران سوم، موردور سرزمینی متروک و خالی بود که تحت سلطۀ گوندوریها بود (اگرچه هیچ یک از آن مردم در آنجا ساکن نبودند). با گذشت زمان، و کاهش عظمت و قدرت گوندور، مراقبت از مرزهای موردور کاهش یافت.
در ۱۹۷۵ دوران سوم، نبرد فورنوست در شمال رخ داد و نیروهای آنگمار شکست خوردند. شاه جادوپیشۀ آنگمار (ارباب نزگول) به جنوب گریخت و وارد موردور شد و دوباره آن را به نام سائورون تصاحب کرد و سایرین را در آنجا گرد هم آورد. نظارت گوندوریها بر موردور حفظ نشده بود، و پس از شیوع طاعون سیاه حدود سیصد سال قبل، میناس ایتیل و دیگر قلعهها و استحکامات در مرزهای موردور خالی مانده بودند. این امر بازگشت نزگول را آسانتر کرد.
۱۹۸۰ دوران سوم تا ۳۰۱۹ دوران سوم:
اندکی پس از بازگشت، نزگول به میناس ایتیل حمله کردند و یک بار دیگر آن را تصرف کردند. این اتفاق در سال ۲۰۰۰ دوران سوم، بیست سال پس از بازگشت آنها، رخ داد و میناس ایتیل قبل از سقوط در یک محاصرۀ دو ساله مقاومت کرد. میدانیم که برج تا سال ۱۹۸۰ سوم خالی از نیرو بود ، بنابراین باید فرض کنیم که گوندوریها به محض اطلاع از بازگشت نزگول، به سرعت در شهر نیرو مستقر ساختند – این فرض با در نظر گرفتن اینکه در آن زمان، پادشاه گوندور ائارنیل دوم بود که پیش از پادشاه شدن یک ارتشبد بزرگ بود، منطقی به نظر میرسد.
پس از تصرف، نام میناس ایتیل را به میناس مورگول برج جادو، تغییر دادند، و بنابراین سکونتگاه باستانی ایسیلدور به مکانی تاریک و تهدیدی برای گوندوریهایی بدل شد که دو هزار سال قبل آن را ساخته بودند.
برای هزار سال، موردور به جای سائورون توسط ارباب نزگول اداره شد. سائورون خود به آرامی و مخفیانه در دول گولدور در شمال در حال افزایش قدرت خود بود و تا زمانی که قدرت کافی برای رویارویی با دشمنانش را نداشت قصد آشکار کردن خود را نداشت.
تا سال ۲۹۴۱ دوران سوم ، سائورون به اندازه کافی قدرت یافته بود تا بتواند با دشمنان خود روبرو شود. شورای سفید به دول گولدور حمله کرد، اما او برای این کار آماده شده بود و آن سنگر را رها کرد و در سال بعد به قلمروی باستانی خود موردور بازگشت. او باراد-دور پایتخت خود (که پایههای آن با قدرت حلقه دست نخورده باقی مانده بود) را بازسازی و شروع به صدور دستور جنگ موردورکرد.
آن جنگ، جنگ حلقه، به سقوط نهایی او منجر شد. در روزهای پایانی آن، ارتشی از گوندور در مقابل مورانون ایستادند و او را به چالش کشیدند و او نیروهای بسیاری را برای پاسخ به چالش آنها اعزام کرد. او که از پیروزی خود مطمئن بود، نمیدانست که دو هابیت، فرودو بگینز و ساموایز گمگی، مخفیانه همراه با حلقۀ یگانه وارد موردور بر فراز افل دوات شدهاند. پس از پیمودن گورگوروت، آنها به اورودروین رسیدند، جایی که حلقه نابود شد، و حکومت سائورون به پایان رسید.
یادداشتها:
این تاریخگذاری از داستان سالها اتخاذ شده است. با این حال، در آکالابت، تالکین مینویسد:
«…[سائورون] از همان روزگار تار-میناستیر، یازدهمین شاه نومهنور، دیار موردور را استحکام بخشید و برج باراد-دور را بنا کرد»
تار میناستیر بین سالهای ۱۷۳۱ و ۱۸۶۹ دوران دوم، حدود هشت قرن پس از اینکه در «داستان سالیان» گفته میشود سائورون خود را در موردور مستقر کرد، بر نومهنور حکومت میکرد، بنابراین ما این اشاره را صرفاً به این معنا در نظر میگیریم که «موردور در زمان تار میناستیر، از قبل مستحکم شده بود» و نه اینکه «موردور در زمان تار-میناستیر مستحکم شد.»