پیتر جکسون و فرن والش ابتدا میخواستند یک فیلم فانتزی اوریجینال بسازند ولی هرچقدر تلاش میکردند تا داستان جداگانه و جذابی خلق کنند، بیشتر متوجه میشدند که تا چه اندازه تحت تاثیر تالکین و اثرگذاری او بر ژانر فانتزی هستند. جکسون که پیشتر برای توزیع فیلم Heavenly Creatures با هاروی وایناستاین از استودیو میرامکس همکاری کرده بود، از او خواست تا درباره حقوق کتابهای سرزمین میانه پرسوجو کند. وایناستاین پیشنهاد جکسون را پذیرفت و از او خواست تا در این اثنا فیلمنامهای بنویسد که قابلیت تبدیل شدن به اثری سینمایی را داشته باشد.
جکسون میخواست WETA را زنده نگه دارد و وعده کار روی فیلمهای ارباب حلقهها آینده مالی کارمندان این شرکت را تامین میکرد. وایناستاین به او گفته بود که میتواند سهگانهای اقتباسی از سرزمین میانه داشته باشند. ایده آنها این بود که ابتدا کتاب هابیت را به یک فیلم تبدیل کرده و بعد از کتب ارباب حلقهها دو فیلم بسازند. با این حال، وایناستاین در پشت صحنه در مذاکره با سال زائنتز به مشکل خورده بود. زائنتز به نحوی کنترل حقوق کتابها را در اختیار داشت ولی قرارداد با United Artists فقط بخشی از مالکیت حقوق کتاب هابیت را به دست او میسپرد.
با طولانیتر شدن مذاکرات با زائنتز، نه گفتن به سایر پیشنهادها برای جکسون سختتر شده بود. شرکت یونیورسال از خروجی فیلم The Frighteners راضی بود (هرچند این فیلم هنوز اکران نشده بود)، برای همین از جکسون خواست تا رویای همیشگیاش، یعنی بازسازی کینگ کنگ، را شروع کند. کارگردان نیوزلندی در نهایت این پیشنهاد را پذیرفت و اعلام کرد که فیلم بعدیاش کینگ کنگ خواهد بود. در این مقطع زمانی قرار بر این گذاشته شد که جکسون پس از پایان کار کینگ کنگ به سراغ دو فیلم ارباب حلقهها برود، چون گزینه هابیت از دسترس آن ها خارج بود.
ولی The Frighteners فقط ۱۶ میلیون دلار در گیشهها فروخت و همین باعث شد تا یونیورسال به یکباره از تامین مالی پروژه کنگ منصرف شود و کار را متوقف کند. این شرایط جکسون را تحت فشار زیادی قرار داد، اما باعث شد تا تمام تیم آنها به سرعت انرژی خود را روی ارباب حلقهها بگذارند. دپارتمانهای هنری مشغول جهانسازی برای دنیای سرزمین میانه شدند، و جکسون و والش هم به سراغ اصلیترین چالش خود رفتند: چگونه باید کتابها را به فیلم تبدیل کرد؟
این دو نفر حتی قبل از مشخص شدن وضعیت حقوق آثار بر سر ساختار دو-فیلمی توافق کرده بودند چون باید جنبههای مالی پروژه را در نظر میگرفتند و وایناستاین گفته بود که برای کل اثر بیشتر از ۷۵ میلیون دلار هزینه نخواهد کرد. جکسون و والش با همکاری نمایشنامهنویس نیوزلندی، استفن سینکلر، دو فیلمنامه را به نامهای «یاران حلقه» و «جنگ حلقه» تدوین کردند. ولی در طول سه جلسه و با گذشت ۱۸ ماه متوجه شدند که تحت هیچ شرایطی هرگز نمیتوانند با همکاری وایناستاین این فیلمها را بسازند. میرامکس تالکین را درک نمیکرد و به محتوای آن باور نداشت، آنها صرفا میخواستند استعداد پیتر جکسون را تحت کنترل خود نگه دارند.
در آن سالها اینترنت هنوز به اندازه کافی رواج پیدا نکرده بود و گفتگو پیرامون پروژههای سینمایی در سایتهایی مثل Ain’t It Cool مسئله مهمی برای استودیوها بود. برخی از فیلمسازان به پتانسیلهای اینترنت پی برده بودند، ولی بقیه با تردید بیشتری به آن نگاه میکردند. پیتر جکسون در آن زمان با Ain’t It Cool ارتباطاتی گرفته بود و افراد زیادی از WETA و WingNut با این سایت در تماس بودند. تیم تولید احساس میکرد که در حال ساخت فیلمهای جذابی است، اما نگران بود که نتواند استودیوی خوبی را برای تامین مالی پروژه پیدا کند. پس تصمیم بر این شد تا فیلمنامه به نحوی لو برود که بعدا قابل انکار باشد. درو مکوینی که در آن زمان در Ain’t It Cool کار میکرد میگوید فیلمنامهها بهطور مستقیم از سمت شخص خاصی به دست ما نرسید و هیچکس بهصورت رسمی از ما نخواست تا درباره آنها مطلب بنویسیم، ولی واضح بود که فیلمنامهها را در اختیار او قرار داده بودند تا با حرف زدن درباره آنها نیولاین را به پذیرش این پروژه مجاب کند.
در آن دوره Ain’t It Cool به پلتفرمی برای فیلمسازان تبدیل شده بود که با کمک آن میتوانستند به استودیوها نشان بدهند که ایدههایشان مخاطب کافی را دارد. این دو فیلمنامه نیز از نظر مکوینی آن قدر جذاب بود که با نوشتن دربارهاش فرصت خلق ارباب حلقهها را به جکسون بدهد.
ولی نسخه دو قسمتهی ارباب حلقهها چگونه بود؟ بخش عمده آنچه که ما در ارباب حلقههای کنونی عاشقش هستیم در آن نسخه هم وجود داشت. نام فیلیپا بوینز با اسم مستعار Jamboree به عنوان ویراستار فیلمنامهها ذکر شده بود. (زمانی که نیولاین پروژه را پذیرفت و اعلام کرد که ارباب حلقهها سهگانه میشود، سینکلر از این تیم جدا شد و بوینز به جای او به عنوان نویسنده رسمی روی فیلمها کار کرد.) نسخه اولیه فیلمها شامل اکثر اتفاقات اصلی و مهم داستان بود ولی فاقد شخصیتپردازی جذابی بود که ارباب حلقهها را به ارباب حلقهها تبدیل کرد. انگار فیلمها را روی سرعت ۱.۵ برابری گذاشته بودند. همهچیز فشرده و پرسرعت بود. در نهایت، برخی ایدهها به طور کامل کنار گذاشته شد؛ مثلا تاریخچهای که اکنون گالادریل آن را در ابتدای فیلم اول روایت میکند به شکلی دیگر توسط فرودو روایت میشد.
ولی شالودهی اثر شکل گرفته بود و به نظر میرسید که قهرمان آن نسخه سموایز گمجی باشد. در آن فیلمها شعرهای بیشتری وجود داشت؛ شعرهای جادهای که گویی از خود متن تالکین خارج شده بودند اما همهچیز خیلی خلاصهتر بود. زمانی برای لذت بردن از شایر، شخصیتپردازی پیپین و مری و پرداختن به جهان سرزمین میانه وجود نداشت. فقط میدانستیم که الفها در حال ترک جهان هستند. آراگورن و آرون هم عاشق یکدیگر بودند اما داستان خاصی بین آنها شکل نمیگرفت. یکی از مهمترین شخصیتهایی که از تبدیل شدن فیلمها به سه قسمت بهرهمند شد گالوم بود. او در نسخه اولی صرفا وسیلهای برای پیشبرد داستان بود، اما در نسخه نهایی به یک شخصیت واقعیت و مستقل تبدیل شد. در مجموع به نظر میرسید که نسخه دوگانه تاریخ عمیق و درونمایههای احساسی آثار تالکین را در عوض خلق دو فیلم بلاکباستری فدا کرده بود.
وایناستاین در آخرین جلسات خود با جکسون و والش از آنهاست خواست تا کل پروژه را به یک فیلم چهار ساعته تبدیل کنند. عدم پذیرش این پیشنهاد موجب برگشت خوردن پروژه ارباب حلقهها شد، یعنی جکسون آزاد بود تا فیلمها را به هر جایی که خواست ببرد ولی استودیوی بعدی باید هزینههایی را که تاکنون صرف شده بود به میرامکس پرداخت میکرد. فرآیند برگشت خوردن میتواند اتفاقی دوستانه باشد، اما در مورد وایناستاین شرایط فرق میکرد. او از این ناراحت بود که جکسون و والش هاروی را اولویت اول خود نمیدانستند. او از پذیرش پیشنهاد کینگ کنگ خشمگین بود چون معتقد بود که خودش باید راه ورود جکسون به دنیای هالیوود باشد. وایناستاین شرایط برگشت خوردن پروژه ارباب حلقهها را دشوار کرد ولی همچنان تاکید داشت که در صورت ساخته شدن فیلمها باید نامش به عنوان تهیهکننده اجرایی روی اثر حک شود.
زمانی که WETA برآورد هزینههای خود را برای نسخه دوگانه ارباب حلقهها به اتمام رساند، حداقل بودجه لازم ۱۵۰ میلیون دلار بود. مکوینی میگوید آن زمان که فیلمنامهها را خواند اصلا به ذهنش خطور نمیکرد که با چه رقمی میتوان چنین فیلمهایی ساخت، چه برسد به این که تولیدشان با رقم پیشنهادی میرامکس ممکن باشد.
باب شِی و مایکل دی لوکا از نیولاین سینما میدانستند که این فیلمها شبیه یک ماجراجویی هستند و ماجراجوییها باید فضای کافی برای نفس کشیدن داشته باشند. آنها از دنیای بزرگی که در فیلمنامهها توصیف شده بود هیجانزده شدند، و سوالشان این بود که جکسون و والش چقدر از متن اصلی خود را حذف کرده بودند تا وایناستاین را راضی نگه دارند. شِی قبلا از کار با جکسون روی ایده فیلم Nightmare on Elm Street لذت برده بود ولی به دلیل هزینه بالای آن فیلم شرایط همکاری میسر نشد. اما آنها این بار دقیقا به همین دلیل از ایده ارباب حلقهها استقبال کردند. نیولاین میخواست به عنوان استودیو در سطح متفاوتی وارد شود و جکسون به موقع این پیشنهاد را به آنان داد.
شِی و دی لوکا نه تنها اعلام کردند که برای محققسازی کل این ماجراجویی حاضر و آماده هستند، بلکه تقاضا کردند تا پروژه به شیوه درستش اجرا شود. آنها از جکسون و والش خواستند تا تمام محتواهای حذفی را به فیلمنامه برگردانند و حتی آن را گسترش دهند و سه فیلم بسازند. نیولاین به جکسون، والش و بوینز اجازه داد تا رویاهای بزرگتری را در سر بپرورانند. این که بگویید استودیوها چگونه باید بودجه خود را هزینه کنند برای مطبوعات و مخاطبان کار آسانی است، اما برای مدیران همین تصمیمات است که آینده شرکتشان را تعیین میکند. نیولاین آنقدر باهوش بود که کارنامه WETA، جکسون و چگونگی خلق آثار قبلی آنها را بررسی کند و با توجه به فیلمنامههای موجود تصمیم به ساخت آثاری بگیرد که به یکی از بزرگترین مجموعه فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد.
جکسون و همسرش با همکاری بوینز، که از طرفداران سرسخت تالکین بود، با رویکردی تکاملی به سراغ بازنویسی ارباب حلقهها رفتند. آنها ساختار اصلی را در اختیار داشتند ولی سیر اتفاقات سرعت بالایی داشت، و هر شخصیت و هر صحنه باید دوباره بهصورت جداگانه بررسی میشد. سه قسمتی شدن ارباب حلقهها به نویسندگان فیلم اجازه داد تا قوس داستانی کاملی را برای اسمیگل خلق کنند و نشان بدهند که او چگونه از هابیتی عادی به موجودی پلید و در بند حلقه یگانه تبدیل شد. انتها و شخصیت سارومان از دیگر بخشهایی بودند که در نسخه سهگانه بهتر به آنها پرداخته شد. بهعلاوه، شخصیتهای مکمل مثل ائووین، بورومیر، فارامیر یا حتی آراگورن نیز به لطف فرصت بیشتری که در اختیار فیلمها قرار داشت عمق بیشتری پیدا کردند.
مکوینی میگوید وقتی حالا دوباره به نسخه دوگانه ارباب حلقهها فکر میکند، حدس میزند که خروجی آن شبیه اقتباس سینمایی His Dark Materials میشد؛ اثری بیروح و بدون جزئیات که فرصت کافی را به طرفداران نمیداد تا عاشق فیلمها شوند. پیتر جکسون در میان نسخه دوگانه، سهگانه سینمایی و سهگانه اکستندد، مدام در حال شکلدهی، شکلدهی مجدد و بازشکلدهی مجدد عناصر داستان بود و سعی داشت انسجام اثری را حفظ کند که به کرّات توسط منتقدان تحسین شد: خلق روایتی از سرزمین میانه به شکلی که گویی این جهان محلی واقعی در تاریخ جهان خودمان بوده است، جهانی که ارزش تمامی هزینههای صرفشده را دارد و به درستی لایق سه قسمت بوده است.
منبع.
خیلی جالب بود، ممنون.
عالی بود. ممنون