آخرین مقالات فرهنگنامه

لمباس

تهیه و ترجمه: علی نوروزی

لمباس غذایی بود که تنها الدار روش درست کردن آن را بلد بودند برای کمک به کسانی که به مسافرتهای طولانی در اطراف جهان می روند و هنگامی که جانشان به دلیلی در خطر است. و فقط چنین کسانی اجازه استفاده از لمباس را داشتند.

الدار لمباس را به مردمان دیگر نمی دادند و آن را به عنوان هدیه ای ارزشمند برای کسانی که دوستشان داشتند و یا در هنگامه ی نیاز استفاده می کردند.

اربابان فرهنگ عامه نقل می کنند که: لمباس در ابتدا هدیه ای از طرف والار به آنها در هنگام شروع سفر بزرگشان به سرزمین قدسی بوده است. گفته می شد که لمباس برای اولین بار از غلات کاشته شده توسط یاوانا در سرزمین آمان و توسط خود او درست شده بود که به ارومه داده شد تا کمکی باشد برای آنان در طول سفر طولانیشان. به اِلف ها گفته شده بود که لمباس باید همیشه در میان خود آنها باقی بماند و راز ساختن آن به مردمان فانی گفته نشود چون اگر فانیان به مدت طولانی از آن مصرف می کردند از مرگ بیزار می شدند و میل به زندگی در کنار اِلف ها و شوق به سرزمین آمان (جایی که راهی به آن نداشتند) و دوری کردن از تقدیر خودشان در آنان شدت می گرفت. از آنجایی که لمباس ابتدا توسط یاوانا هدیه شد، همیشه در اختیار ملکه اِلف ها و یا بلند مرتبه ترین الف-بانوی هر گروه قرار داشت و به همین دلیل بود که «نان دهنده» از القاب یاوانای بزرگ بود. دانه ی لمباس برای اولین باردر آمان رویید و در آنجا رشد کرد، این گیاه اگرچه برای رشد و بارور شدن به مقدار اندکی نور احتیاج داشت و به سرعت تکثیر می شد، اما اگر از ابتدا در سرزمین میانه کاشته شده بود، هرگز نمی توانست تاریکی سرزمین میانه و بادهای سردی که از شمال، محل زندگی مورگوت می وزید را تاب بیاورد و زنده بماند. اِلف ها بعدها این گیاه را در زمینهای محافظت شده و دشتهای نور گیر می کاشتند و در هنگام برداشت آن را در خوشه های بزرگ و طلایی رنگ جمع می کردند. تک تک دانه های این گیاه با دست خالی برداشت می شد و هرگز در جمع آوری آن از ابزار فلزی استفاده نمی کردند. ساقه های سفید آن با روشی خاص بر روی زمین پهن می شدند و دانه ها توسط  بانوان اِلفی در سبدها ذخیره می شدند. هیچ حیوان چهارپایی از کاهِ تابناک آن نمی خورد و دانه های آن از هر آفت و مرض و بیماری بدور بود. بعد از جمع آوری هیچکس حق نداشت که به آن دانه ها دست بزند و آنها توسط اِلف-بانویی که «یاواننیلدی» (یا در گویش سینداری : «ایون وین») به معنی «باکرهِ یاوانا» نامیده می شد حفظ می شدند. هنر ساختن لمباس که از والار آموخته شده بود در میان این دوشیزگان پنهان و بشدت مخفی باقی می ماند. لمباس یک نام سینداری است که از کلمه ” lenn-mbass” به معنی «نان سفر» مشتق شده است و در کوئنیا اغلب به آن «نان زندگی» می گفتند.

پی نوشت:

۱- دوبار نان لمباس توسط اِلف ها به آدمیان فانی داده شد، بار اول توسط ملکه ملیان و بوسیله « به لگ» برای تورین فرستاده شد، لمباسهایی پیچیده در برگهایی نقره ای و با ریسمانهایی بدور خود که در قسمت گره با مهر ملکه که بشکل گل تلپریون بود ممهور شده بودند. در مورد اهمیت لمباس گفته اند که : ملیان هرگز به کسی چنین لطفی از خود نشان نداد که با این هدیه نسبت به تورین نشان داده بود. و بار دوم در انتهای دوران سوم توسط گلادریل به گروه حاملین حلقه.

۲- طرز تهیه ی لمباس (سرگرمی)

درباره اله سار

۳ دیدگاه

  1. خیلی جالب بود. ممنون.

  2. البته یک بار دیگر هم لمباس به آدمیان داده شده٬ قاصد تورگون به غرب که اولمو از دریا نجاتش داد از لمباسی که به همراه داشت در راه گوندولین به تور داد.

  3. نانی که فرد رو در یک روز سخت هنوز سر پا نگه میداشت!ایده بسیار جالب تالکین به طوری که فرودو و سم رو در مسیر موردور از هرگونه نیازی به خوراکی دیگری مبرا میکرد.واقعا زیبا

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

x

شاید بپسندید

فرهنگ لغت الفی به فارسی

کتابی که پیش رو دارید، فرهنگ لغتی از زبان الفی به فارسی معاصر است که ...