تالیف از تضاد
مقالهای که پیش رو دارید در واقع بخشی است از یک کتاب بزرگتر که برخی از درونمایههای شاهنامه را با سهگانهی ارباب حلقهها مقایسه میکند. نمیدانم کی بتوان به قول دوستان این کتاب را «جمع کرد» چون هر چه پیشتر میرود بیشتر نکاتی به چشم میآید که نگفتن از آنها مایهی دلسوزی میشود. بنابراین فکر کردم چه بسا اگر بخشی از آن را در اختیار دوستان عزیز آردایی قرار دهم شاید نظرها و انتقادهاشان موجب سرعت کار شود!
فایل مقاله را از اینجا دانلود کنید.
اول می خواستم از تضاد عزیز تشکر کنم واسه متن بسیار عالی.
مرتبط با پایانبندی مقاله (اگر حافظه یاری کنه) چیزکی به ذهنم رسید:
مسئله ی “دستان شفا بخش شاه”، علاوه بر داستانهای حماسی ریشه ی عمیقی هم در تاریخ اروپای قبل از رونسانس داره. مخصوصا در مورد بیماریهایی مثل خنازیر یا صرع. از نمونه های تاریخی مشهور این باور “لویی نهم” شاه فرانسه مشهور به “سن لویی” بود. گفته میشه که سن لویی در مدت طولانی سلطنتش با پشتکار فراوان، عده ی زیادی از بیماران زمان خودش رو لمس کرد تا شفا بخشی دست شاه رو بهشون هدیه کنه.
نقل شده بعد از مرگش، کلیسای کاتولیک رومی، بر اساس معجزاتی که از سن لویی در همین مورد گزارش شده بود بهش لقب قدیس دادن.
در مورد پنداره ی شاه-ایزدی کاملاً حق با شماست 🙂 در بسیاری از فرهنگ ها میشه رد اون رو گرفت. از این که مقاله رو قابل مطالعه دونستین ممنونم 🙂