آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - فرهنگ نامه - فهرست الفبایی فارسی

فهرست الفبایی فارسی

نولیمون (لقب واردامیر)

نامی به معنای «فرد آموخته» که لقب پسر الروس، واردامیر بود چرا که علاقه‌ی زیادی به یادگیری دانش و معرفت باستانی داشت و این‌ها را از منابع گوناگون جمع‌آوری می‌کرد. به عنوان بزرگ‌ترین فرد میان چهار فرزند الروس، پس از مرگ پدرش، چوگان نومه‌نور به وی اعطا شد. ولی طول عمر چشم‌گیر الروس به آن معنی بود که واردامیر در ...

ادامه مطلب »

نولدورِ اره‌گیون (صنعت‌کاران هولین)

اصلیت اره‌گیون کاملاً مشخص نیست اما به نظر می‌رسد که اساساً توسط گالادریل و کله‌بورن و طی قرن هشتم دوران دوم سامان داده شدند. الف‌های دیگری جز نولدور  نیز در آن سرزمین بودند ولی مردم نولدور بودند که علاقه‌ی عمیقی به صنعت آهنگری داشتند و دوستی شگفت‌انگیزی بین نولدور اره‌گیون و دورف‌های خزد-دوم که در همان نزدیکی بود برقرار شد. ...

ادامه مطلب »

نولدور (پیروان فینوه)

خیل الف‌هایی که فینوه را رهبر خود دانسته و پیرو او گشتند. ایشان در راه پیمایی عظیم از کوئی‌وینن به سمت سواحل سرزمین میانه دومین گروه بودند. وقتی به والینور رسیدند، چیزهای زیادی را از آئوله‌ی صنعتگر فرا گرفتند و خردمندترین الف‌ها از نظر دانش و صنعتگری گشتند. ایشان، قرن‌ها در آمان ساکن بودند اما با تاریک گشتن والینور تعداد ...

ادامه مطلب »

نولدولانته (سقوط نولدور)

آهنگ یا شعری ساخته شده توسط ماگلور، خنیاگر بزرگ که دومین پسر فئانور بود. نام آن معنای «سقوط نولدور» می‌دهد و مالگور در آن داستان نافرمانی فئانور را در برابر والار و آوارگی نولدور از آمان را بیان می‌سازد؛ اتفاقی که ماگلور نیز در آن حضور داشت. نولدولانته به ویژه با خویشاوندکشی را در آلکوئالونده مربوط است. که در آن ...

ادامه مطلب »

نولدو (یکی از الف‌های ژرف)

شکل مفرد نولدور، که به الف‌های ژرف اشاره دارد. مردمی که در مهاجرت بزرگ یا از تبار فینوه بودند یا او را دنبال کردند. این لغت گهگاه برای لقب یا برای بیان اصلیت دقیق خودشان استفاده می‌شد. به طور مثال وقتی پسر فینوه، فئانور پیرامون شکستن سیلماریل‌ها می‌اندیشید، تولکاس با تحکم با او سخن گفت: «سخن بگو ، ای نولدو، ...

ادامه مطلب »