دنهتور اول، دهمین کارگزار گوندور بود و در زمان وی، قلمروی مذکور از شاید اسفبارترین آشوبها در تاریخ خود رنج برد. وقتی دنهتور در سال ۲۴۳۵ دورهی سوم جانشین عموی بی فرزندش، دیور شد، گوندور نسلهای متمادی در صلح به سر میبرد. نزدیک به چهارصد سال پیش از آن، طی کارگزاری نیای نجیب دنهتور، ماردیل، گندالف به دول گولدور رفته و سائورون را مجبور کرد تا به شرق سرزمین میانه عقب بکشد. گرچه میدانستند که نزگول هنوز میناس مورگول را در اختیار دارند، نزگول تهدیدی برای پادشاهی جنوبی به شمار نمیرفت و دنهتور کاملاً میتوانست اطمینان داشته باشند که دوران صلح هشیارانه در زمان وی نیز ادامه یابد.
در اشتباه بود. سال ۲۴۶۰ دورهی سوم، بیست و پنجمین سال حکومت دنهتور آخرین سالی بود که گوندور به تمامی در صلح به سر برد و رسیدن دورهی بعدی تا شش قرن به طول انجامید. همان سال، سائورون تبعید را رها کرد و به دژ خود، دول گولدور در سیاهبیشه بازگشت. تنها چند سال بعد، دریافتند که نزگول در سالهای صلح بیکار نبودهاند. قوای سربازان اُرکی هولناک را بر گوندور نازل کردند که آن زمان ناشناخته بود و بعدها به نام اوروکهای شناخته شد. آنها ایتیلین و ازگیلیات را مورد تاراج قرار دادند ولی وارث دنهتور، بورومیر با آنها مبارزه کرد و گرچه زخمهای فجیعی برداشت تسلط گوندور بر شرق رودخانه را برقرار ساخت. اینها اولین درگیریها در ستیزهای بودند که به معنای واقعی کلمه تا پایان جنگ حلقه به انتها نرسید.
دنهتور اول، بیست و چهار سال در مقام کارگزاری ماند و سپس پسرش، بورومیر به جای او نشست.