ثروت دورفهای تنهاکوه بسیار زیاد بود و شهرت آن به سرزمینهایی بسیار فراتر از پادشاهی آنها در زیر کوه نیز رسیده بود. خبر آن حتی به گوش اژدهایان هم رسید و بزرگترین آنها، اسماگ، به ارهبور پرواز کرد تا گنجینه های آن را برای خود تصرف کند.
پادشاه زیر کوه در آن زمان ترور بود، و نوۀ جوان پادشاه، تورین، که در آن زمان فقط بیست و چهار سال داشت، از بیرون کوه شاهد حمله اسماگ بود. اسماگ با فرود آمدن روی خود کوه، از دامنههای آن عبور کرد، جنگلها را آتش زد و بخار عظیمی را از رودخانۀ جاری به بالا روان ساخت، به طوری که مه کل دره دیل را فرا گرفت. اسماگ که در دروازه منتظر بود، دورفهایی که تلاش میکردند از این طریق فرار کنند را از بین برد و سپس پیش از آنکه نابودی ارهبور را شروع کند جنگجویان دیل را از بین برد. تمام راهروها و تونلها پاکسازی شد و گنجینههای ارهبور در تالار بزرگ تراین جمعآوری شدند، جایی که اسماگ برای لذت بردن از طلای تازه به دست آمده خود ساکن شد.
نابودی ارهبور تقریباً کامل بود، اما برخی از دورفهای آن موفق به فرار شدند. از جمله شاه ترور و پسرش تراین که از یک گذرگاه مخفی در کوهستان برای گریز از اژدها استفاده کردند. پس از از دست دادن خانۀ خود، بازماندگان ارهبور به سمت جنوب سفر کردند و سرگردانی طولانی را در سرزمین میانه آغاز نمودند. درحالیکه اژدها اسماگ روی بستر طلایی که بیش از صد و هفتاد سال نگه داشت چنبره زد.