شورایی که در دوران سوم، با حضور بزرگان الدار و ایستاری برای مقابله با قدرت رو به تزاید دول گولدور تشکیل شد. سارومان تا زمانی که گندالف، در زمان آغاز جنگ حلقه، متوجه خیانت وی بشود رهبری شورا را به عهده داشت.
اعضای شورای سفید:
تنها پنج نفر به طور آشکار تحت چنین عنوانی شناخته شدهاند ولی نشانههای قابل اعتنایی در جهت حضور اعضای دیگر نیز وجود دارد. در فهرست زیر، اعضای شناخته شدهی شورا با حروف برجسته نوشته شدهاند.
علاوه بر آنها، افراد دیگری نیز وجود دارند که احتمال عضویت ایشان چندان قوی نیست. تمامی اینها در منزل الروند بودند: مشاور اعظم وی، ارهستور، پسرانش، الادان و الروهیر (به ویژه دخترش، آرون). همگی آنها از اسرار شورا آگاه بودند ولی مشخص نیست کدام آنها حقیقتاً در شورا عضویت داشتهاند.
کلهبورن: نام او هرگز به عنوان عضو شورا نیامده ولی او همسر مؤسس شورا، گالادریل بود و در نظر وی، خردمندترین الف در سرزمین میانه به شمار میرفت. با توجه به چنین حقایقی، به نظر بسیار عجیب میآید که او در شورا نباشد.
کیردان: کیردان یکی از معززترین حاکمان الدار در سرزمین میانه بود، پس جای تعجب ندارد که اسم او را در میان مؤسسین شورای سفید ببینیم.
الروند: گالادریل، الروند، پسر ائارندیل و وارث خاندانهای نجیب الدار و اداین را به شورا فراخواند و الروند در تمام زمان شورا، عضوی فعال باقی ماند.
گالادریل: اولین کسی که در مقابله با خطر رو به رشد سایه به فکر تشکیل شورا افتاد. مسئولیت اولین فراخوان در سال ۲۴۶۳ دوران سوم بر عهدهی وی بود و نیز انتخاب سارومان به عنوان رییس شورا (البته در مقام انتخاب دوم پس از گندالف، کسی که از پذیرش نقش مذکور سر باز زد).
گندالف: وقتی که گالادریل شورا را تشکیل داد امیدوار بود گندالف ریاست آن را بپذیرد ولی گندالف از پذیرش چنین عنوانی خودداری کرد و مقام مذکور به سارومان رسید. با این حال، گندالف به نیابت از شورا به فعالیت خود ادامه داد و اموری شجاعانه به انجام رساند و تا جایی که شورا فعال بود، پند و اندرزهای خردمندانهای ارائه میکرد تا آن که در نهایت به هدفش، یعنی شکست سائورون رسید.
گلورفیندل: هرگز به طور واضح نیامده که گلورفیندل از اعضای شورا باشد ولی مقام وی به شکل تلویحی بر عضویت او گواهی میدهد. حداقل، از بسیاری اسرار شورا آگاه بود و در جهت اجرای سیاستهای آن یاری میرساند.
راداگاست: سارومان و گندالف هر دو اعضای برجستهی شورای سفید بودند و چندان محتمل نیست که راداگاست، سومین فرد در میان اعضای باقیماندهی ساحران در غرب سرزمین میانه، حذف شده باشد. این واقعیت که الروند، پسرانش را فرستاد تا با راداگاست مشورت کنند نشان میدهد که شور ساحران، امری ارزشمند تلقی میشد.
سارومان: پس از آن که گندالف مقام رهبری شورا را نپذیرفت، سارومان به این مقام رسید. او به قدرت سائورون حسودی میکرد و در حین حال نسبت به آن طمع داشت. سارومان از قدرت شورا به سود هدف شخصی خود که یافتن حلقهی یگانه برای خودش بود بهره برد. گندالف به انگیزههای سارومان شک کرد و دانش خود نسبت به حلقه را از وی پنهان داشت. در نهایت، گندالف، سارومان را از شورا و از فرقهی ساحران اخراج کرد.
تراندوییل: تراندوییل در پایان دوران سوم، با نگه داشتن گالم به شورا کمک کرد و اجازه داد گندالف زندانی او را مور بازپرسی قرار دهد. به عنوان یکی از مهمترین اربابان الفهای سرزمین میانه عجیب به نظر میرسد که از شورای سفید بیرون باشد.۲
نکته:
۱-گرچه آخرین ملاقات اعضای شورا در سال ۲۹۵۳ دوران سوم بود مشخص نیست که پس از این تاریخ نیز شورا بر جا بوده یا خیر. وقتی گندالف در ویرانههای آیزنگارد، در سال ۳۰۱۹ با سارومان مقابله کرد آشکارا وی را اخراج کرد. واقعیت مذکور چنین معنی میدهد که گندالف هنوز به شورا به عنوان نهادی فعال مینگریست گرچه در زمان رخداد این واقعه، شورا برای ۶۶ سال تشکیل جلسه نداده بود.
۲-بر حسب قراین میتوان چنین فرض کرد که تراندوییل در شورا عضویت داشت. او که از خاندان الفهای سینداری بود قلمروی خویش را داشت و متحد اعضای شورا به شمار میرفت. پس طبیعی است که فرض کنیم او نیز به نوبهی خود در شورا عضویت داشته. با این حال باید ذکر کرد که چنین تصوری با توصیفی که از او در «هابیت» داریم چندان همخوانی ندارد. در این کتاب، تراندوییل با ضیافتهای جنگلی خرسند است در حالی که شورای سفید به نکرومانسرِ دول گولدور حمله میکند. موضوع مذکور را میتوان چنین توضیح داد که تراندوییل ابتدای کار عضو شورا نبود و پس از آن تاریخ به عضویت درآمد. در واقع، ملاقاتش با گندالف در نبرد پنج سپاه ممکن است چنین فرصتی فراهم آورده باشد.