آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - کتابخانه - مقالات تخصصی - نگرش تالکین به زبان و اوسانوه-کنتا؛ زبان در نبرد خیر و شر چه نقشی دارد؟

نگرش تالکین به زبان و اوسانوه-کنتا؛ زبان در نبرد خیر و شر چه نقشی دارد؟

نگرش تالکین به زبان و اوسانوه-کنتا؛ زبان در نبرد خیر و شر چه نقشی دارد؟

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که از مهم‌ترین ابزار ارتباطی و زیستی بشر یعنی زبان برای قلب واقعیت و تغییر حقایق استفاده می‌شود. زبان ابزاری است که زندگی روزمره انسان بدون آن ناممکن به نظر می‌رسد. معانی و مفاهیمی که از طریق زبان منتقل می‌شود بخش جدایی‌ناپذیری از حیات بشریت به حساب می‌آید. زبان می‌تواند باعث خوشحالی یا ناراحتی ما شود، ولی آن‌چه از تاریخ معاصر بشر پیداست، این ابزار بیشتر به وسیله‌ای برای تفرقه تبدیل شده است.

جان رونالد روئل تالکین خداوندگار زبان بود. نوشته‌های او به جهان فانتزی‌اش حیات می‌بخشید، جهانی که در آن خیر و شر نه فقط برای سلطه و کنترل بر دیگران بلکه برای دستیابی به ذات و ماهیت معانی تلاش می‌کرد. دنیای فانتزی تالکین آموزه‌های زیادی برای ما دارد که یکی از آن‌ها مربوط به قلمرو معرفت‌شناسی زبان و سلطه است. در این مقاله می‌خواهیم به بررسی یکی از جنبه‌های کمترشناخته‌شده‌ی رشته‌افسانه‌ی تالکین بپردازیم: اوسانوِه-کِنتا (Ósanwe-kenta).

اوسانوه-کنتا نمایانگر نگرشی پیرامون ماهیت ارتباط زبان با تجربه‌ی جسمی است، و این که نیروی شر چگونه برای اولین بار زبان را پیدا کرد و آن را به فساد کشاند تا از زبان برای سلطه استفاده کند. اوسانوه کنتا ظاهرا می‌تواند همان درون‌مایه‌ی مهمی باشد که از ابتدای تاریخ با آن درگیر بوده‌ایم: اخبار کذب و مطبوعات دروغ‌گو؛ کندوکاوی بر این موضوع که چگونه زبان باعث انزوای ذهن‌ها از یکدیگر شده و به ابزاری برای تحمیل اراده‌ی یک شخص بر دیگری بدل گشته است.

زبان و سایر اذهان

اوسانوه-کنتا مقاله‌ای کوتاه از جی.آر.آر تالکین بود که در حوالی سال ۱۹۶۰ نوشته و در سال ۱۹۹۸ در مجله‌ی «وینیار تنگوار» منتشر شد. این مجله در حقیقت مجله‌ای اختصاصی برای زبان‌های تالکین است که از سال ۱۹۹۴ تاسیس شده و ابتدا هر دو ماه یک‌بار شماره‌ای از آن به چاپ می‌رسید، اما حالا سالانه یک شماره منتشر می‌کند. از زمانی که «وینیار تنگوار» به یک سالنامه تبدیل شده، بیشتر از قبل از نوشته‌های کوتاهی استفاده می‌کند که آن‌ها را از یادداشت‌های تالکین استخراج کرده است. این نوشته‌ها اغلب اوقات با تفسیری از سوی یکی از پژوهشگران تالکین همراه می‌شود.

جی. آر. آر. تالکین در آکسفورد

تالکین اوسانوه-کنتا را درست مثل اکثر بخش‌های رشته‌افسانه به عنوان یک متن خیالی به رشته تحریر درآورد. این متن در واقع بخشی از متن بلندتری است که به دست «پنگولود» استاد معرفت الف‌ها نوشته شد. پنگولود در «کتاب قصه‌های گم‌شده» حاضر می‌شود و راهنمای آلفواین (Ælfwine) در تاریخ «روزگاران کهن» است. البته او در بخش‌های دیگر داستان هم به عنوان یک پژوهشگر بلندمرتبه حضور پیدا می‌کند و مسئول نگارش بخش عمده متون موجود در باب زبان و معانی به‌ویژه متونی است که در «تاریخ سرزمین میانه: جنگ گوهرها» دیده می‌شود.

اوسانوه-کنتا عبارتی کوئنیایی است که می‌توان آن را به «جستاری در باب ارتباط فکری» ترجمه کرد. به گفته تالکین، اوسانوه یا «ارتباط فکری» سازوکار طبیعی ارتباط در «آردای تباه‌نشده» است. آردای تباه‌نشده جهانی عاری از دسیسه‌ها و اعمال ملکور است. هرچند اذهان ممکن است از نظر قوه با هم متفاوت باشند، اما همه‌ی ذهن‌ها به لحاظ وضعیت با هم برابرند. آن‌ها ذاتا سایر اذهان را به عنوان ذهن می‌بینند اما نمی‌توانند دریافتی بیشتر از ذهن دیگری داشته باشند. پس برای دستیابی بیشتر مستلزم ذهن باز هستند.

در آردای تباه‌نشده، تمامی اذهان ذاتا باز هستند. این یعنی ذهنی که می‌خواهد ارتباط برقرار کند می‌تواند به درون اذهان باز راه یافته و تصاویر، افکار و تجارب خود را منتقل کند. این نوع ارتباط در بند فاصله یا موانع فیزیکی نیست. اذهان باز را می‌توان با به‌کارگیری مستقیم اراده بست. زمانی که شخصی ذهن خود را می‌بندد، فقط ارو می‌تواند به ذهن او دسترسی پیدا کند. اگر شخصی بخواهد به زور به ذهن یک نفر دست یابد، آن‌طور که تالکین می‌گوید: «هرچه نیروی اعمالی قوی‌تر باشد، مقاومت طرف مخالف بیشتر می‌شود.»

این یعنی ملکور که به دنبال سلطه و به بند کشیدن دیگران است، تنها می‌تواند به اذهانی نفوذ کند که خود را در برابر او باز گذاشته باشند. ملکور با اندیشه‌ی خیرخواهی، دوستی و هبه‌دهی به سراغ اذهان باز می‌رود. چون او فقط از طریق صمیمیت می‌تواند به اذهان مردم دسترسی پیدا کند. تالکین می‌گوید:

آن‌هایی گوش می‌سپردند و درب اذهان خود را نمی‌بستند اغلب از قبل به دوستی با او متمایل شده بودند؛ برخی…از قبل وارد مسیری شبیه مسیر وی شده بودند، و گوش می‌دادند چون امید داشتند چیزهایی از او بیاموزند و دریافت کنند که اهدافشان را پیش می‌برد.

ملکور می‌خواست بر دشمنان خود غلبه کند و آن‌ها را به بند بکشد. دشمنانش کسانی بودند که در برابر اراده‌ی او ایستادگی می‌کردند و اجازه نمی‌دادند که ملکور به اهدافش دست پیدا کند. پس وی به اسلحه‌ای نیاز داشت، و زبان را کشف کرد.

به گفته‌ی تالکین، زبان چیزی متفاوت از اوسانوه است. اوسانوه به واسطه‌ی انتقال مستقیم احساسات، تصاویر، خاطرات و نیّات عمل می‌کند. ولی زبان ذاتا در جسم موجودات تجلی یافته است. آن‌طور که تالکین می‌گوید: «زبان آن‌ها، گرچه از روح یا ذهنشان نشأت می‌گیرد، ولی از طریق بدنشان عمل می‌کند.» تصرف بر زبان معادل تصرف بر جسم است. هرچه یک موجود تجلی جسمانی بیشتری پیدا کرده باشد، استفاده از زبان برای آن رایج‌تر می‌شود. موجودات متجسم مستعد خشونت‌اند؛ آن‌ها مستعد تحمیل و اجبارند. با وجود این‌که در اوسانوه می‌توان ذهن را در برابر ملکور بست، ولی در زبان به خاطر ارتباط با جسم شرایط فرق می‌کند:

برای جسم و موجودیت درون آن…می‌توان چنین فشار و هراسی را به کار گرفت تا فرد مجبور به سخن گفتن شود.

از این رو، زبان – هبه‌ی یکتای فرزندان مجسم ارو – می‌تواند به ابزاری برای اعمال نیروی شر تبدیل شود. این درون‌مایه به‌شکلی عمیق درون رشته‌افسانه‌ی تالکین گسترده شده است. در کتاب فرزندان هورین، وقتی مورگوت هورین را پس از تراژدی تورین و نیه‌نور آزاد می‌کند، او به دیدار شاه تینگول و ملیان می‌رود و اتهامات تندی را به آن‌ها وارد می‌کند. ملیان که متوجه جوهره‌ی راستین هورین است اشاره می‌کند که سخنان او حرف‌های مورگوت است، واژگانی کذب و واپیچیده که حقیقت جهان را از دیدگاه مورگورت بیان می‌کند.

سائورون (آناتار) - اثر 2krabat2

سائورون (آناتار) – اثر 2krabat2

بخش دیگری از این درون‌مایه را در ارباب حلقه‌ها می‌بینیم. سائورون خود را به زیبایی آراسته می‌کند و با چرب‌زبانی و وعده‌های شیرین به دنبال فروپاشی پادشاهی الف‌ها در دوران دوم است. او تنها از طریق وعده‌های حقیقی می‌تواند الف‌های اره‌گیون را فریب دهد. سائورون با آموختن نحوه ساخت حلقه‌های قدرت می‌خواهد فرمانروایی خود را به هنر آن‌ها چیره سازد. او با استفاده از زبان و به‌کارگیری آن برای مقاصد خود، همه مگر توانمندترین هنرمندان اوسانوه را فریب می‌دهد. تنها گالادریل و الروند، دو ارباب راستین هنر اوسانوه، می‌توانند دریابند که دسیسه‌ای پشت پیشنهادهای آناتار، خداوندگار هبه‌ها، وجود دارد.

اوسانوه-کنتا به‌طور خلاصه چیزهای مهمی را درباره جهان رشته‌افسانه‌ی تالکین به ما نشان می‌دهد. همه‌ی اذهان دریافت‌هایی از دیگر اذهان دارند. در یک دنیای عاری از فساد، همه‌ی اذهان در برابر بقیه باز هستند. دریافت معانی از سایر اذهان نه از طریق ساختارهای انتزاعی بلکه از طریق نوعی انتقال ایده، احساس، تجربه و تصویر انجام می‌شود. ارتباط بین ذهن‌ها تجربه‌ای باز میان طرفین است. زبان ابزاری ماهوی برای جسم محسوب می‌شود. در جهانی که موجودات اذهان خود را می‌بندند، ضروری است که برای ارتباط از زبان استفاده شود. زبان برای نیروهای شر ابزار نیرنگی را فراهم می‌کند که سایر اشکال ارتباطی فاقد آن هستند، بنابراین آن‌ها به‌سرعت به ارباب زبان تبدیل می‌شوند تا آن را برای اهداف خود به کار بگیرند.

جهان؛ قالبی اغواشده با زبان

باید به خاطر داشته باشیم که اصول استفاده‌ی فریبنده‌ی نیروی شر از زبان نتیجه‌ی تجربه شخصی تالکین است. او شاهد وقوع اتفاقات عجیب قرن بیستم بود. تالکین در نبردی جنگید که آن را با استدلال «خیرخواهی» و «درستکاری» علیه «استبداد» توجیه می‌کردند. او سیر حرکت عوام‌فریبانه اروپا توسط جنبش‌های فاشیستی و کمونیسیتی را دید، و تحول رادیکال انگلیس از سرزمینی خوشحال و روستایی شبیه شایر به کشوری مکانیکی و صنعتی زیر ماسک «پیشرفت» را تجربه کرد.

تالکین نیروی شر را با سه اصل اساسی تعریف می‌کند: سلطه، سهل‌انگاری و سرکوب. البته نباید تصور کرد که تالکین یک سنت‌گرای ارتجاعی بود. تالکین کار، تلاش و صنعت را از دیدگاه مرسوم انگلیسی ارزشمند می‌دانست. از دید او کار سخت و صادقانه ذاتا باوقار و شایسته‌ی احترام بود. مکانیزه‌سازی، دست‌اندازی و فریفتگی در امر پیشرفت با وعده‌ی راهکارهای بی‌زحمت و نوید پاداش‌های بی‌تلاش از فضائل پیشرفت کم می‌کند. تالکین در ایدئولوژی فاشیسم و کمونیسم نوعی حیله‌ی زبانی را می‌دید که آن را به عنوان شر تعریف می‌کرد.

انگلیس هم پس از دهه‌ی ۱۹۴۰ با شعار زبانی «پیشرفت» درگیر تحولی سریع و رادیکال شد که جدایی‌های بسیاری را از نسل‌ها تلاش برای پراکسیس رقم زد. سهولت و فقدان تلاش رواج پیدا کرد. اگرچه تالکین زنده نماند تا چرخه‌ی فعلی اخبار را ببیند، اما شاهد سطح عظیمی از تغییر در نحوه انجام کارها بود. او دید که اصل بهره‌وری چگونه به‌طور کامل ارزش خود فعالیت‌ها را از بین می‌برد و تنها محصول را ارزشمند می‌شمرد.

اژدهای مورگوت - اثر Anato Finnstark

اژدهای مورگوت – اثر Anato Finnstark

بهره‌وری در قرن بیستم از صرف فعالیت‌هایی که توسط آلات زبانی جامع توجیه می‌شد فراتر رفت و به خود آلات زبانی تبدیل شد. هرچند ما می‌توانیم ببینیم که دشمن اصلی رشته‌افسانه ملکور است، ولی مرگ او در جنگ خشم تنها از آن سبب ممکن شد که او موجودیت خود را در تاروپود جهان پخش کرد و با تبدیل آردا به جهانی تباه‌شده، ماهیت شر را به ترکیب اساسی دنیا افزود. ملکور شخصا خود را کوچک کرد تا به ارباب تاریکی مستبدی به نام مورگوت تبدیل شود، ولی جهان در سطح هستی‌شناسانه و بنیادین تغییر یافت تا «شر» – یعنی خصوصیات اصلی ملکور شامل ذات، سلطه و تمامیت‌خواهی او – را در بر بگیرد.

جهان و واقعیت ما هم به‌شکلی مشابه همین خصوصیات را به عنوان بخشی از ماهیت ساختاری خود در بر دارد. درست مثل ملکور در آردا، سلطه، تصرف و مالکیت همیشه می‌خواهد از طریق اساسی‌ترین و منحصر به فردترین ویژگی تحت اختیارمان یعنی زبان بر ما چیره شود.

پیچش حقیقت

زبان در قرن جدید به‌خصوص از طریق درون‌مایه‌های پیشرفت و کارآمدی دچار پیچش شده است. ما به‌سرعت حتی شاهد نابودی معانی معیار و هنجاری بودیم. اصطلاح «حقایق جایگزین» ابداع شد تا توضیح بدهد که یک عبارت چگونه می‌تواند عمدا دستکاری شود تا معنای دیگری بدهد که به‌وضوح اشتباه است.

همان‌طور که هورین از طریق حقیقت دستکاری‌شده‌ی مورگوت مشغول تماشای اعمال تینگول و ملیان بود، بسیاری از سیاست‌مداران هم سعی دارند جهان را از طریق واقعیت دستکاری‌شده‌ی خودشان به خورد مردم بدهند. شر می‌تواند گفته‌های ذاتا خیرخواهانه را تغییر و پیچش داده و برای اهداف خود به کار بگیرد. در بخشی از اوسانوه-کنتا، مانوه درباره ملکور خطاب به الف‌ها هشدار می‌دهد:

ملکور از میان همتایانش کمتر از همه درباره فرزندان ارو می‌دانست، چرا که به آن‌چه می‌توانست همچون ما از مکاشفه‌ی آمدن آن‌ها بیاموزد، توجه کمتری داشت. ولی از آن‌جا که حالا ما موجودیت حقیقی شما را می‌شناسیم نگرانیم، چون ذهن او نسبت به هر آن‌چه که ممکن بود به طرح‌هایش کمک کند علاقه‌مند بود، و نیتش چابک‌تر از ما به جلو حرکت می‌کرد، چرا که در بند قاعده و قانون نبود. او از همان آغاز به‌شدت علاقه‌مند «زبان» بود، استعدادی که اروهینی [فرزندان ارو] ذاتا دارایش بودند؛ ولی ما نتوانستیم بلافاصله از پلیدی نیت او آگاه شویم، چه، خیلی از ما آن را به اشتراک داشتیم، و بالاتر از همه آئوله بود. اما بالاخره دریافتیم که او برای کسانی که در خدمتش بودند زبانی ساخت؛ و به سهولت زبان ما را آموخت. او در این باب مهارت شگرفی داشت. شکی نیست که او بر همه زبان‌ها چیره خواهد شد، حتی بر گفتار زیبای الدار. پس، چنان‌چه با او سخن گفتید، هشیار باشید!

درست مثل ملکور، سلطه حتی بر زبان شیرین صلح‌طلبی هم چیره شده و آن را به ابزاری برای تسلط و تفرقه اجتماع تبدیل کرده است. سلطه آن‌چه را که باید جزوی پایه‌ای از زندگی بشری مشترک ما می‌بود به ابزاری بدل ساخته که بیش از قبل ما را از هم جدا می‌کند و فساد می‌آفریند.

جی. آر. آر. تالکین

و با این حال، تغییر و واپیچش زبان ما به دست هیچ عامل منفردی صورت نگرفته است. شبیه ملکوری که خودش را درون شالوده‌ی جهان از دست داد و آردا را به تباهی کشاند، در دنیای ما هم تغییری اساسی در جامعه به وجود آمد که شرایط فساد زبان را تسهیل کرد. این تغییر شاید همان شرارت «بهره‌وری» باشد که تالکین بارها به آن خرده گرفته بود. ببینید تولیدات رسانه‌ای در طول سی سال اخیر چقدر تغییر کرده است. جایی که روزگاری چرخه اخبار هر روز یک یا دو گزیده خبری را به دست ما می‌رساند، حالا بازاری را می‌بینیم که به جای کیفیت تولیدات به مجموع میزان تولیدات اولویت می‌دهد. در عصر امروز، یک روزنامه نه با فروش بلکه با ترغیب مردم به کلیک روی بیشترین تعداد لینک درآمدزایی می‌کند. در این ساختار درآمدی، مهم‌ترین نکته تولید حداکثری است تا مردم روی محتواهای بیشتری کلیک کنند.

این همان خصوصیتی است که تالکین آن را شرورانه می‌داند. تقلیل سیستماتیک امور به حد پایه‌ی سودمندی که پاداش را به حداکثر و هزینه را به حداقل می‌رساند. این همان چیزی است که زبان ما را به انحراف کشانده است. عوام‌فریبی تنها در شرایطی ممکن است که نرخ تولید آن‌قدر بالا باشد که هیچ‌کس زمان یا انرژی کافی برای مقابله و طغیان را نداشته باشد.

زمانی که ملکور وجود خود را در آردا پراکنده کرد، ماهیت جهان به تباهی کشیده شد، ولی همین مسئله پایان او را رقم زد. وقتی ملکور درباره زبان‌ها فهمید، بر آن‌ها چیره شد و دریافت که از این طریق می‌تواند اعتماد کسانی را جلب کند که در غیر این صورت هرگز اجازه ورود به ذهنشان را نداشت. ذات او زبان را به انحراف کشاند. او ابزاری برای خلق و شادمانی را به ابزاری برای سلطه و سرکوب تبدیل کرد. به‌طور مشابه، در جهان ما هم جوهره‌ی بهره‌وری و مکانیزه‌سازی، نیروهایی که در رشته‌افسانه‌ی تالکین عمدتا به عنوان «شر» شناخته می‌شوند، زبان را به عنوان ابزاری که در طول تاریخ برای انتقال حقایق استفاده می‌شد، به ابزاری مملو از ابهام و تاریکی تبدیل کردند. البته این تحول نه به دست یک شخص بلکه به واسطه‌ی تمرکز عصر جدید بر بهره‌وری به وجود آمده است.

ولی چگونه می‌توانیم در دنیایی که با چنان سرعت بالایی در حال تولید است، زبانمان را پس بگیریم؟ شاید تالکین پاسخی برای این سوال داشته باشد: باید زمان بیشتری را به امور خود اختصاص دهیم. باید بگذاریم ارزش کارها با خود کارها مشخص شود نه با محصول یا تعداد افرادی که محصول را به آن‌ها می‌فروشیم. آن‌گاه شاید دوباره بتوانیم به عنوان یک جامعه به زبان ایمان پیدا کنیم و از جهان طبیعی بیشتر لذت ببریم.

منبع.

درباره ایمان صاحبی

از سال ۱۳۹۰ با نام کاربری لگولاس در قلمروهای جنگلی آردا سرگردانم و این‌جا می‌خواهم دینی را ادا کنم که از تالکین به گردن دارم. ماموریت من این است که با قلم‌فرسایی در قالب خبر و مقاله ادامه‌دهنده راه غول‌هایی باشم که روی شانه‌هایشان ایستاده‌ام.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

x

شاید بپسندید

تیم نویسندگان فصل سوم سریال حلقه‌های قدرت تغییر کرد

تیم نویسندگان فصل سوم سریال حلقه‌های قدرت تغییر کرد

در تیم جدید نویسندگان فصل سوم علاوه‌بر جی‌دی پین و پاتریک مک‌کی، شورانرهای سریال، تنها ...