درباره گیردان کشتیساز مطالبی مختصر و جالب در جلد دوازدهم تاریخ سرزمینمیانه (مردمان سرزمین میانه)، بخش آخرین نوشتهها آمده است که به موضوعات مختلفی دربارهی او میپردازد. در مقدمه کوتاه موضوع گیردان کریستوفر تالکین میگوید:
«این دست نوشته مختصر نیز همراه با بحث گلورفیندل است: پیشنویس آن در پشت یکی از صفحات متن گلورفیندل ۲ آمده است.»
از آنجا که دلیل ترجمه نکردن مجموعه تاریخ سرزمین میانه را بار ها ذکر کردهایم این بار از گفتن آن صرف نظر میکنیم. امیدوارم از خواندن این مطلب لذت ببرید.
گیردان در سینداری به معنای «کشتیساز» است، که پیشه او را در سه دوران ابتدایی تاریخ سرزمین میانه یادآور میشود، با این وجود او را غالباً گیردان کشتیساز مینامیدند و نام حقیقیش که او را در میان تلهری به آن میخواندند، هرگز به کار گرفته نشده است.
در سالنامههای دوران سوم (حدودا سال ۱۰۰۰) گفته میشود که او آینده را فراتر و عمیقتر از هر فرد دیگری در سرزمین میانه درک کرده است. البته این موضوع ایستاری (که از والینور آمدهاند) را در برنمیگیرد بلکه منظور الروند، گالادریل، کلهبورن و امثال آنان است.
گیردان از الفهای تلهری بود، یکی از بزرگان آنان که سرزمین میانه را به مقصد والینور ترک نگفت و به عنوان عضوی از سیندار – الفهای خاکستری – شناخته شد. او به اولوه شبیه بود یکی از دو پادشاه تلهری و فرمانروای آن دسته از آنان که دریای بزرگ را درنوردیدند. او همچنین به الوه شباهت داشت، برادر بزرگ اولوه، شناخته شده به عنوان پادشاه برین تمامی تلهری در بلریاند، حتی پس واپس نشینیش به سرزمین محصور دوریات.
گیردان و مردمش از بسیاری جهات از دیگر سیندار متمایز ماندند. آنان نام پیشین خود تلهری ( بعدها اِرُم تِلیر یا تلهریم در سینداری) را حفظ کردند و از بسیاری جهات از همکیشان خود جدا ماندند، و حتی در روزگاران پسین به زبان باستانی خویش سخن میگفتند. نولدور آنها را فالماری «مردمان موج» و دیگر سیندار آنان را فلاتریم «مردمان ساحل کفآلود» نامیدند.
در طول انتظار طولانی تلهری برای بازآمدن جزیره شناور، که وانیار و نولدور بر فراز دریای بزرگ درنوردیده بودند، چنین بود که گیردان افکار و مهارت خود را معطوف به ساخت کشتی کرد، زیرا که او و سایر تلهری بیتاب گردیده بودند.
با این وجود گفته می شود که گیردان به خاطر عشق به خویشان و وفاداری، رهبر آن دسته از کسانی بود که بیش از همه به جستوجوی الوه پرداختند، چرا که او گم گشته بود و به ساحل نیامده بود تا سرزمین میانه را ترک بگوید. از این رو او فرصت تحقق یافتن عظیمترین خواستهاش را از کف داد: دیدن قلمرو قدسی و باز یافتن اولوه، نزدیکترین خویشاوندانش در آنجا. افسوس او تا آن زمانی که تقریباً تمامی تلهری پیرو اولوه را آنجا را ترک نگفته بودند به سواحل نرسید.
سپس، گفته میشود، او ماتزده ایستاده بود و به دریا نگاه میکرد، شب بود، اما در دوردستها میتوانست اندک نوری از نور بر فراز ارهسئا را قبل از اینکه در غرب ناپدید شود، ببیند. سپس بانگ برآورد: «من در پی آن نور خواهم آمد. تنها، اگر کس یاورم نباشد، چرا که کشتی که میساختم اکنون آماده است.»
اما در آن دم که آن را میگفت، ندایی در قلبش آمد، که میدانست از والار است، گرچه در ذهنش چون خویشتن سخن میگفت. صدا در ذهنش گفت:«زین خطر برحذر باش، چرا که ساخت کشتی که سالیان دراز امواج و طوفان دریا بزرگ را تاب بیاورد هنوز در توان تو نیست. اکنون بمان، چرا که زمانی فرا خواهد رسید، که کار تو بسیار ارزشمند خواهد بود، و پس از آن برای بسیاری از اعصار در آوازها به یادگار خواهد ماند.»
گیردان پاسخ داد:«اطاعت میکنم» و آنگاه شئای چون قایقی سفید در نظرش آمد (شاید در یک رویا) و سپس قایق بر فراز سرش درخشیدن گرفت و از میان آسمان به سوی غرب حرکت کرد، و از دور چون ستاره ای به نظر میرسید، ستاره چنان تابناکی عظیمی بود که بر سر گیردان ایستاده در ساحل سایه انداخت.
همانگونه که اکنون دریافتیم، این پیشگویی از کشتی است که ائارندیل آن را پس شاگردی در نزد گیردان و سپس با بهره گرفتن از پند و اندرز و کمک های او ساخت و این کشتی همان است که دریا بزرگ را درنوردید و سرانجام به ساحل والینور رسید. پس از آن شب گیردان بصیرتی را دریافت که تمامی مسائل مهم را در برمیگرفت، بصیرتی فراتر از همه الفهای دیگر در سرزمین میانه.
ممنون بابت تهیه این مطلب. اگرچه شخصیت مهمیه ولی اطلاعات فارسی کمی راجع بهش نوشته شده و لازمه که چنین مطالبی داشته باشیم. خسته نباشی.
????????
??????
تلفظ صحیح اسمش گیردان هست یا کیردان یا سیردان؟ چون هر سه رو دیدم در ترجمه های فارسی به کار میبرن
کیردان