آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - فرهنگ نامه - فهرست الفبایی انگلیسی - M - مورگوت (نخستین فرمانروای تاریکی)

مورگوت (نخستین فرمانروای تاریکی)

«آنگاه فئانور برخاست و دستش را در برابر مانوه بالا آورد و ملکور را نفرین گفت و او را مورگوت خواند، خصم سیاه جهان؛ و پس از آن ملکور، به این نام در میان الدار شناخته می‌شد.

کوئنتا سیلماریلیون، فصل ۹، حدیث گریختن نولدور

بازگشت به سرزمین میانه:

پس از غارت سیلماریل‌ها و نابودی دو درخت، ملکور از والار گریخت و به سرزمین میانه بازگشت، در همین حال فئانور او را نفرین کرد و نام جدیدی به او داد، مورگوت، خصم سیاه جهان. مورگوت با بازگشت به دژ باستانی خود در آنگباند، در شمال بلریاند، تاجی آهنین برای خود ساخت که سه سیلماریل روی آن سوار شده بودند.

هنگامی که مورگوت بار دیگر بر تخت سیاه خود تکیه زد، فئانور و نولدور به دنبال او به سرزمین میانه رفتند تا برای بازپس‌گیری سیلماریل‌ها جنگی را آغاز کنند. مورگوت از فرصت برای غلبه بر دشمنانش حتی پیش از اینکه آنها در سرزمین‌های جدید مستقر شوند، استفاده کرد و ارتش‌های گسترده‌ای را برای حمله به آنها در میت‌ریم اعزام کرد، اما اورک‌ها پراکنده و نابود شدند. فئانور خود برای گرفتن انتقام عازم شد، اما بالروگ‌ها در کمین او بودند و بر اثر جراحاتی که به او وارد کردند، فئانور جان باخت. اگرچه بزرگترین دشمن مورگوت در بین الف‌ها نابود شد، اما پیروان فئانور درسرزمین میانه باقی مانده بودند، و نیروهای آن‌ها با پیوستن تعداد بیشتری از نولدور به فرماندهی فین‌گولفین، که از یخ‌های شمالی هلکاراکسه عبور کرده بودند تا به سرزمین میانه برسند، افزایش یافت.

مورگوت پس از اولین شکست، قاصدانی را نزد الف‌ها فرستاد تا تقاضای صلح کند، اما در عوض به سفیران نولدور حمله کرد و مایدروس پسر فئانور را به اسارت درآورد. او زندانی خود را از ارتفاعات تانگورودریم بر فراز آنگباند از مچ دست آویزان کرد. اندکی پس از این، مورگوت با دیدن دو نور درخشانی که والار به آسمان فرستادند شگفت زده شد: ماه و خورشید تازه ساخته شده. او ابرهای تیره‌ای را از تانگوردریم بالا فرستاد تا آسمان را تاریک کند و به خدمتکاران شب‌بین خود کمک کند و با جدیت شروع به آماده شدن برای جنگ کرد. همانطور که این دودها از کوه‌ها بالا می‌رفتند، فین‌گون پسر فین‌گولفین از تانگورودریم بالا رفت و زندانی مورگوت را نجات داد، اما مایدروس در آن فرار دست راست خود را از دست داد.

محاصرۀ آنگباند:

پس از نجات مایدروس، شاخه‌های دور افتادۀ نولدور شروع به التیام شکافی که میانشان افتاده بود کردند و در سرزمین‌های بلریاند مستقر شدند. مورگوت با مشاهدۀ این مسئله پنداشت که دشمنانش در اغتشاش و بی‌نظمی‌اند و لحظۀ خود را برای حمله‌ای دوباره انتخاب کرد. او از کوه‌ها آتش فرستاد، زمین را به لرزه درآورد، و دسته‌هایی از اورک‌ها را فرستاد تا همزمان به غرب و شرق حمله کنند. نولدور از آنچه مورگوت گمان کرده بود آماده‌تر بودند و نیروهای بهم پیوستۀ فین‌گولفین و مایدروس آخرین اورک‌ها را از بین بردند و آنها را حتی تا زیر ارتفاعات تانگورودریم تعقیب کردند. الف‌ها آن نبرد را «داگور آگلارب»، «نبرد پرافتخار» نامگذاری کردند. پس از پیروزی، آنها دژ مورگوت را با دقت تحت نظر گرفتند و اطراف آن را با نیروهای نولدور محاصره کردند و بدین ترتیب محاصره طولانی آنگباند آغاز شد.

محاصره، محاصره‌ای ناقص بود: آنگباند در زیر «کوهستان آهن» قرار داشت که دیواری صعب‌العبور تشکیل می‌داد و الف‌ها را از احاطۀ کامل مورگوت باز می‌داشت. این یک گذرگاه آزاد را به سمت شمال سرد فراتر از کوه‌ها باقی می‌گذاشت و گاهی اورک‌ها به این سمت سفر می‌کردند. نزدیک به صد سال پس از آغاز محاصره، مورگوت لشکری از اورک‌ها را در امتداد مسیر آزاد شمالی فرستاد که دوباره به سمت جنوب در امتداد سواحل دریای بزرگ حرکت کردند. آنها توسط فین‌گون مورد حمله قرار گرفتند و نابود شدند و مورگوت تا زمانی که محاصرۀ آنگباند ادامه داشت، هیچ ارتش دیگری اعزام نکرد.

گفته می‎شد که مورگوت خود یک بار در جریان محاصره، آنگباند را ترک کرد. او با آگاهی از بیداری انسان‌ها در شرق دور زمین میانه، خود را در سایه پنهان کرد و به سمت شرق گذشت تا اولین انسان‌ها را در سرزمین هیلدورین کشف کند. مشخص نیست که در شرق چه اتفاقی افتاده است، اما تاریخ انسان‌ها سایۀ تاریکی را به همراه داشت که به این رویدادها بازمی‌گردد.

گرچه مورگوت برای مدتی توسط الدار مهار شد، او هنوز تمام قوای آنگباند را تحت قدرت خود داشت و بی‌‌‌وقفه برای ایجاد راهی برای غلبه بر کسانی که از فئانور علیه او پیروی کرده بودند، تلاش می‌کرد. در این زمان او ساختن اژدهایان را آغاز کرد، و اولین آنها، گلائرونگ، پیش از اینکه مورگوت در نظر داشت، از آنگباند به راه افتاد و علفزارهای ارد-گالن را سوزاند. یک بار دیگر، فین‌گون دفاع از الدار را فرماندهی کرد و گلائرونگ جوان را نزد اربابش در آنگباند برگرداند.

پس از یورش ناموفق گلائرونگ در سراسر ارد -گالن، هیچ حملۀ مهم دیگری از آنگباند علیه الف‌ها انجام نگرفت، در حالی که محاصره ادامه داشت. آن زمان به عنوان صلح طولانی شناخته شد: زمانی نزدیک به دویست سال که در آن پادشاهی‌های الف‌های بلریاند قدرتمند و ثروتمند شدند در حالی که محاصرۀ آنگباند در شمال، مورگوت را ایمن تحت کنترل داشت، یا حداقل اینطور به نظر می‌رسید.

 

فتح بلریاند:

در یک شب زمستانی در سال ۴۵۵، مورگوت جنگی را که قرن‌ها برای تدارک آن وقت صرف کرده بود، رها کرد و صلح طولانی ناگهان به پایان رسید. از تانگورودریم آتش مایع سرازیر شد و دشت اردگالن را به خاکستر تبدیل کرد و سموم در هوای شمالی پخش شد. گلائرونگ بار دیگر به همراه بالروگ‌ها و ارتشی از اورک‌ها فراتر از هر چه که قبلا دیده شده بود ظاهر شد. این نبردی بود که توسط الف‌ها به عنوان داگور براگولاخ شناخته شد، نبرد شعله‌‌‌های ناغافل که به پایان محاصرۀ آنگباند انجامید. یورش مورگوت بی‌‌‌امان بود و حتی تا بهار بعد ادامه یافت و بیشتر دفاع شمالی نولدور را ویران کرد.

با مشاهدۀ وسعت ویرانی، فین‌گولفین، شاه برین نولدور، به آنگباند رفت تا مورگوت را به نبردی تن به تن فراخواند. مورگوت که مجبور به پذیرش دعوت او شده بود، در آن نبرد زخمی‌شد، اما شکست فین‌گولفین گریزناپذیر بود و او توسط ارباب تاریکی خرد شد.

اکنون مورگوت بر سرزمین‌‌‌های شمالی سلطه داشت و یکی پس از دیگری بر آخرین پایگاه‌‌‌های مقاومت غلبه کرد. برج میناس تی‌ریت فین‌رود در تول سیریون به دست سائورون افتاد و باراهیر و شورشیانش، به جز یک نفر که به جنوب گریخت، در لادروس کشته شدند، آن شورشی، برن بود،که در آینده ثابت می‌‌‌کرد که مورگوت علی رغم قدرتی که برای خود به دست آورده بود، آسیب‌‌‌ناپذیر نیست. در دوریات، برن از دختر تین‌گول، لوتین تقاضای ازدواج کرد و تین‌گول قیمتی به ظاهر غیرممکن تعیین کرد: یک سیلماریل. از تاج آهنین مورگوت. آن دو پس از یک سفر سخت به دروازۀ آنگباند رسیدند و از طلسم و افسون برای ورود به آن استفاده کردند. لوتین در مقابل شخص مورگوت آواز خواند و از قدرت خود استفاده کرد تا او را بخواباند، در نتیجه برن یک سیلماریل را از تاج او جدا کرد، و آن دو فرار کردند.

مایدروس با مشاهده اینکه مورگوت حتی پس از شکستن محاصره فراتر از حمله نبود، شروع به سازماندهی مردم الدار و اداین برای یک ضدحملۀ بزرگ به آنگباند کرد. بنابراین، هفده سال پس از داگور براگولاخ ، مورگوت با صفوف گسترده‌‌‌ای از ارتش‌ها روبرو شد که از غرب به شرق گسترش یافتند، و نبردی با ابعادی عظیم در میان گرد و غبار آنفائگلیت و سرزمین‌های پشت سر در گرفت. ارباب تاریکی در آن نبرد به شکست نزدیک شد، اما او از قبل برنامه‌‌‌ریزی کرده بود: شرقی‌‌‌هایی که مایدروس به خدمت خود درآمده بود ناگهان خود را به عنوان مأموران مورگوت نشان دادند و ارتش پسران فئانور را درهم شکستند.

پس از آن، نیروهای دشمنان مورگوت شروع به فروپاشی کردند و در نهایت پیروزی او کامل شد. در میان الف‌ها و انسان‌ها آن نبرد به نیرنایت آرنویدیاد، نبرد اشک‌‌‌های بی‌‌‌شمار معروف شد. پس از نبرد، تمام نیروهای دفاعی شمالی آنها، از هیت‌لوم در غرب تا سرحدات مایدروس در شرق، از بین رفت و موجودات مورگوت بدون مانع به بلریاند راه یافتند.

اکنون تنها سه قلمرو با مقداری قدرت برای مقابله با مورگوت باقی مانده بود: دوریات، نارگوتروند و گوندولین. سیلماریل که برن بدست آورده بود، شکست پادشاه تین‌گول را منجر شد و او توسط دورف‌های حسود کشته شد. ملیان در اندوه از سرزمین میانه رفت و اگرچه دوریات مدتی به عنوان یک قلمرو باقی ماند، اما با از دست دادن پادشاه و ملکه‌اش، دیگر برای مورگوت مانعی جدی برای فتح بلریاند نبود.

در نارگوتروند، تورین پادشاه اورودرت را متقاعد کرد که به دنبال جنگ علنی باشد و بدین ترتیب قلعه خود را برای جاسوسان مورگوت آشکار کرد. گلائرونگ از آنگباند به جنوب فرستاده شد و پس از نابود کردن ارتش اورودرت در توم‌هالاد، به غارت خود نارگوتروند پرداخت. سرانجام، مورگوت با خیانت مایگلین، سرزمین پنهان گوندولین را کشف کرد، و نیروی عظیمی را علیه آن فرستاد. شاه تورگون در ویرانی شهرش سقوط کرد و تنها گروه کوچکی از بازماندگان توانستند فرار کنند.

حال پیروزی مورگوت کامل شده بود. هیچ قدرت بزرگی برای به چالش کشیدن او باقی نماند و الف‌ها و انسان‌ها در سراسر بلریاند پراکنده شدند. حتی در این تنگه‌‌‌ها، دشمنانش بین خودشان دچار اختلاف شدند. پسران فئانور که ناامید از بازیابی سیلماریل بودند، به باقیمانده دوریات، و بعداً به جامعه پناهندگانی که در دهانه سیریون رشد کرده بودند، حمله کردند.

پایان عصر اول:

سیلماریل که چنین اختلافی ایجاد کرده بود، ناگهان از سرزمین میانه ناپدید شد: ائارندیل در سفر خود به والینور، آن را از دریای بزرگ عبور داد، اگرچه تردید وجود دارد که مورگوت چیزی از این موضوع می‌دانست. با این حال، او به زودی متوجه عواقب آن شد، زیرا ائارندیل از والار درخواست رحم و یاری کرد و والار درخواست او را پذیرفتند. بنابراین، درست زمانیکه به نظر می‌‌‌رسید مورگوت یک پیروزی تقریباً کامل به دست آورده است، ناگهان توسط ارتش والار به رهبری ائونوه چاووش مانوه مورد حمله قرار گرفت.

قدرت آن ارتش‌ها فراتر از هر چیزی بود که تاکنون دیده شده بود، و مورگوت با گسیل کردن قوی‌ترین نیروهای خود، از جمله ارتش‌هایی که در سراسر آنفائگلیت امتداد داشتند و اژدهایان بالدار جدید، این حمله را پاسخ داد. نتیجۀ آن جنگ فاجعه‌آمیز «جنگ خشم» بود که در آن سرزمین‌‌‌های بلریاند متلاشی و شکسته شدند.

مورگوت سرانجام دریافت که نیروهای والار عظیم‌تر از آنند که شکست بخورند و خود را در اعماق آنگباند پنهان کرد و درخواستی برای صلح به ائونوه فرستاد. درخواست او نادیده گرفته شد: آنگباند درهم شکسته شد و مورگوت دستگیر و با زنجیر آنگاینور بسته شد. دو سیلماریلی را که هنوز در دست داشت از او گرفتند و تاج آهنین او را به شکل قلاده‌‌‌ای آهنین درآوردند. سرانجام والار، مورگوت را به کلی از جهان تبعید کردند و او را به خلأ ماورای جهان فرستاد. نگهبانانی بی‌پایان بر روی دیوارهای جهان قرار داده شد تا از بازگشت او جلوگیری کنند و بنابراین آردا از شر وحشتناک‌‌‌ترینِ اربابان تاریکی آزاد شد.

میراث مورگوت:

گرچه خود مورگوت از دنیا بیرون رانده شده بود، دروغ‌‌‌هایی که او کاشته بود و سایه‌‌‌ای که بر الف‌ها و انسان‌ها به جای گذاشته بود کماکان به فساد ادامه می‌‌‌داد و شر همچنان در میان فرزندان ایلوواتار به وجود می‌‌‌آمد، بااین‌حال، قوی‌ترین میراث مورگوت در سرزمین میانه، ستوان قدرتمند او سائورون بود.

بلافاصله پس از جنگ خشم ، سائورون درخواست عفو کرد، اما زمانی که ائونوه از او خواست که برای محاکمه به والینور بازگردد، در عوض خود را در سرزمین میانه پنهان کرد. مدت‌ها پس از بازگشت نیروهای والار به آن سوی دریای بزرگ، سائورون به‌عنوان ارباب تاریکی جدید به جای مورگوت ظاهر شد. او شر و وحشت را در بخش اعظمی از دوران دوم و سوم گسترش داد و حتی توانست برخی از نومه‌نوری‌ها را به پرستش اربابش مورگوت سوق دهد.

به نظر می‌رسد که خود مورگوت ممکن است برای همیشه خارج از آردا نماند. پیشگویی‌‌‌های مربوط به آخرین نبرد و پایان آردا نامطمئن و ارتباط دادن آنها به هم دشوار است، اما همۀ آنها یک واقعیت واضح را نشان می‌‌‌دهند: مورگوت قبل از پایان آن راه خود را به جهان باز خواهد یافت و در داگور داگورات، نبردی که به همۀ نبردها پایان خواهد داد، شرکت خواهد کرد.

درباره الوه

x

شاید بپسندید

«ارثیه‌ی فرودو» اثر دوناتو هیانکولا

برندگان جایزه انجمن تالکین ۲۰۲۴ اعلام شدند

جایزه انجمن تالکین که چندین سال است با هدف شناسایی آثار برتر خلق شده در ...