اگر فقط یک کلمه باشد که بتواند به درستی دنیای ارباب حلقهها را توصیف کند، آن کلمه پهناور است. تاکنون بخشهای مختلفی از این جهان خیالی که اولین بار در سال ۱۹۳۷ در قالب کتاب هابیت به مخاطبان معرفی شد، را در اقتباسهای مختلف دیدهایم. بنابراین زمانی که آمازون حق ساخت سریال را در سال ۲۰۱۷ خرید، واضح بود که این اثر باید هویت خودش را داشته باشد.
وبسایت کولایدر امروز در گزارشی اختصاصی نگاهی به نحوه ساخت بخشی از صحنههای مربوط به دریاهای جداییافکن انداخته است. این گزارش همچنین به دینامیک بین دو شخصیت گالادریل و هالبرند میپردازد که مجبور میشوند برای نجات جان خود با یکدیگر همکاری کنند.
پخش سریال حلقههای قدرت از ۱۱ شهریور آغاز میشود، اما تولید فصل اول سریال فرآیند زمانبر و پرفشاری بود. آمازون کار خود را در فوریه سال ۲۰۲۰ در نیوزلند آغاز کرد و با توجه به همهگیری ویروس کرونا و وقفههایی که در تولید پیش آمد، این فرآیند در مجموع بیش از یک سال طول کشید.
داستان سریال حلقههای قدرت هزاران سال قبل از وقایع هابیت و ارباب حلقهها رخ میدهد اما هنوز نامهای آشنایی مثل گالادریل، الروند، ایسیلدور و کلهبریمبور در این داستان وجود دارند. آمازون همچنین تاکنون برخی از موقعیتهای مکانی سریال را نشان داده است. یکی از این مکانها شهر دورفی خزد-دوم یا موریاست که در یاران حلقه هم آن را دیده بودیم.
با توجه به این که سریال دوران دوم را روایت میکند، باید محل ساخت حلقههای قدرت هم نشان داده شود. اهریمن احتمالاً به زودی به سرزمین میانه برمیگردد و گالادریل جوان (با بازی مورفید کلارک) یکی از کسانی است که در این باره هشدار میدهد. او میداند که اگر کسی به دنبال مبارزه با شر نباشد، ممکن است آیندهای باقی نماند.
ماجراجویی گالادریل او را به مکانهای شگفتانگیز زیادی میبرد و یکی از آنها دریاهای جداییافکن (یا بلهگایر) است که بین سرزمین میانه و نومهنور قرار دارد، جایی که او به دنبال طوفانی شدید در دریا مجبور میشود با بیمیلی به انسانی با نام هالبرند (با بازی چارلی ویکرز) همراه شود.
این ماجرا که در ابتدای فصل اول رخ میدهد، در قسمت اول شروع شده و تا بخش عمده قسمت دوم ادامه مییابد، اما تیم سازنده سریال – شامل جی.ای. بایونا، کارگردان و ران ایمز، سرپرست جلوههای بصری – میدانستند چه اهمیتی دارد که همه چیز قبل از شروع فیلمبرداری آماده باشد.
به گفته ایمز، آمادهسازی صحنههای مربوط به دریاهای جداییافکن سه تا چهار هفته طول کشید؛ عمدتاً از آن جهت که از ایمنی بازیگران در حین کار مطمئن شویم، اما همچنین میخواستیم اطمینان داشته باشیم که تیم ما میتواند موجهایی بسازد که به شکل واقعگرایانهای خروشان به نظر برسند. راه حل کار چه بود؟ فیلمبرداری تمام صحنهها – شامل ۱۹۵ شات مختلف در طول سه هفته – در دو استخر آبی. یکی در فضای باز قرار داشت و عمق آن در عمیقترین نقطه به ۳ متر میرسید و میتوانست ۲.۵ میلیون لیتر آب نگه دارد. دیگری که کوچکتر بود در عمیقترین نقطه به حدود ۵ متر میرسید و ۱.۲ میلیون لیتر آب داشت.
ایمز میگوید روش آنها برای ایجاد طوفانها بسیار واقعیتر از چیزی بود که برخی ممکن است تصور کنند. گروه جلوههای ویژه، متشکل از ۲۰ تکنسینی که فقط مدیریت ست را برعهده داشتند، برای کنترل دقیقتر موجهای خروشان که در حین بحث و جدل گالادریل و هالبرند در پشت سر آنها در حال نزدیک شدن است، از چندین بیل مکانیکی که صفحاتی به آنها وصل شده بود در سه نقطه متفاوت از این استخر استفاده کردند.
تیم تولید با این کار میتوانست کنترل موج را در دست داشته باشد و ضمن حفظ ایمنی بازیگران، بتواند موجهایی با همان ارتفاع مدنظرش درست کند. احداث استخرهای آبی مزیت دیگری هم برای تیم تولید داشت. جی.ای. بایونا و اسکار فائورا درخواست ساخت سقف قابل جمعشدنی را دادند تا بتوانند در طول روز و در حین وقوع بدترین طوفانها فیلمبرداری داشته باشند.
بایونا میگوید مسئولیت متقاعدسازی مدیران آمازون برای ساخت سقفی که به آنها اجازه دهد تصاویر خیرهکنندهای را در اثر نهایی تولید کنند، به فائورا محول شد. نکته جالب این بود که این دو نفر قبلا در یک همکاری دیگر از این تکنیک استفاده کرده بودند و حس واقعگرایانهای را برای بازیگران و مخاطبان فراهم ساخته بودند. بایونا میگوید: «در زمان فیلمبرداری فیلم The Impossible از این کارها زیاد کرده بودیم. اگر ست را بسط دهید، کار در محیطهای سرپوشیده بسیار سخت میشود چون نمیتوانید نور بیرون را با نور مصنوعی داخل استودیو هماهنگ کنید.»
با این حال، تلاشهای فائورا برای ساخت استخر – و سقف آن – بیهوده نبود. ایمز هم که به همان اندازه از استفاده از این تکنیک خرسند بود، میگوید: «تلاش و کوشش بسیار زیادی انجام شد، اما قطعا ارزشش را داشت. وقتی صحنهها را ببینید، متوجه میشوید که همه چیز چقدر زیباست. به عنوان یکی از اعضای تیم، دیدن خروجی موفقیتآمیز این کار بسیار لذتبخش بود. ابتدا فکرش را میکنید، بعد طرحش را میکشید. اما آیا این کار جواب میدهد؟ کار را احداث و آزمایش میکنید. و حالا به یک باره میبینید که چه چیز خارقالعادهای شده است.»
البته که تمام این کارها مدتها قبل از ورود بازیگران به صحنه انجام و آماده شده بود، اما کلارک و ویکرز هم سخت در تلاش بودند تا برای فرآیندی که ویکرز طاقتفرسا، سخت و چالشی توصیفش میکند، آماده شوند. این دو بازیگر برای مدتها تمریناتی را پشت سر گذاشتند که به زعم ویکرز شامل آموزش «شنای صحیح» توسط آموزشیاری به نام ترنت برِی بود. آنها همچنین باید یاد میگرفتند که چگونه شیرجه بزنند و زمان زیادی را زیر آب بگذرانند. کلارک اذعان میکند: «من واقعا از آب میترسم، به همین خاطر خیلی از تمرین شیرجه هراس داشتم، چون رفتن به ناشناختههاست.»
وقتی که گالادریل و هالبراند در آشوب دریاهای جداییافکن گرفتار میشوند، این دو یاورِ دور از انتظار که کلارک آنها را «دو انسان که بسیار اتفاقی با یکدیگر برخورد میکنند» توصیف میکند، مجبور هستند به منظور نجات پیدا کردن از طوفان به کلکی ضعیف پناه ببرند. خود کلک شاید در نگاه اول یک دستآویز ناکافی برای جان به در بردن به نظر برسد، اما ایمز میگوید که تیم تولید تدبیری اندیشیدند تا مطمئن شوند این کلک، در هنگام فیلمبرداری استوار بماند اما در عین حال، از آشوبی که در خود صحنه جریان دارد جدا نشود. او میگوید: «ما کلک را بر روی یک گیمبال قرار دادیم تا بتواند حرکت کند، اما حرکتش باید به گونهای میبود که گویی با امواج تکان میخورد.»
با همۀ این تدابیر برای استوار نگه داشتنِ کلک، چیزی مانع از این نشد تا بازیگران در اثر تلاش برای روی پا ماندن و زمین نخوردن، یک هیجان و آشوب واقعی را تجربه نکنند. ویکرز میگوید: «من به راستی میتوانم بگویم که مورفید تعادل بسیار بیشتری از من روی کلک داشت. بر روی موجها من مدام به پایین و میان شکافها میافتادم.» کلارک فوراً از او حمایت میکند و میگوید: «هیچکس در واقع به پایین نیفتاد و این برای من باورنکردنی بود.» ویکرز میخندند و در حالی که خاطراتشان را به یاد میآورد، به نظر نمیرسد که به این زودیها برای برگشتن به آن شرایط مشتاق باشد.
ویکرز میگوید هالبرند و گالادریل که از یکدیگر برای بقا استفاده میکنند، در دریاهای جداییافکن فقط با طوفان روبرو نیستند. اکثر کسانی که کولایدر با آنها صحبت کرده فقط به بخشهایی از داستان اشاره کردهاند و بخشی از چیزهایی که گفتهاند بیش از حد داستان را لو میدهند، اما آنچه قابل انتشار بوده این است که تهدیدی بزرگتر در زیر این امواج خروشان وجود دارد، تهدیدی که در صحنهای جداگانه در همین استخر فیلمبرداری شده و نیازمند مهارت بازیگران برای حضور در زیر آب بوده است.
وقتی نوبت به مرحله پسا-تولید رسید، هدف بایونا و فائورا برای استفاده از حداکثر عناصر واقعی بالاخره به کار آمد. کارگردان دو قسمت اول سریال میگوید وقتی به اتاق تدوین رفتند، اکثر چیزهایی که او از صحنهها میخواست در خود فیلمها در مقابلش وجود داشتند: «ست این قدر بزرگ بود که آنچه به اتاق تدوین بردیم چندان نیازی به مرحله پسا-تولید نداشت. چند جلوه به کار اضافه شد، ولی این جلوهها بیشتر برای افزودن مه و چیزهایی از این دست بود.»
ایمز مدعی است که درصد چیزهایی که بهصورت واقعی و دیجیتالی برای صحنههای دریاهای جداییافکن ساخته شد ۵۰/۵۰ بود. شرکت Industrial Light & Magic که یکی از تیمهای طراح جلوههای ویژه برای سریال بود، از تکنیکهای خود استفاده کرد تا آنچه در جهان طبیعی پیدا میشود را در این صحنهها پیادهسازی کند. ایمز میگوید: «ما با قایق و هلیکوپتر به طبیعت رفتیم و از صفحات اقیانوس تصویربرداری کردیم، چون خط ساحلی نیوزلند بسیار جذاب و زیباست. بنابراین مرجع بسیار خوبی داشتیم و در برخی موارد از آبهای واقعی استفاده کردیم.»
استفاده از این تصاویر واقعی در ترکیب با صحنههایی که بایونا در استخرها فیلمبرداری کرده بود، کار سختی بود، اما ایمز میگوید نتیجه کار در محصول نهایی شگفتآور شد: «نقاط اتصال، سختترین بخش کار بود، جایی که آب واقعی به آب جلوههای ویژه میرسد.» تیم ILM همچنین مسئول ساخت امواجی بود که امکان ساخت آنها با بیلهای مکانیکی وجود نداشت، حداقل نه به شکلی که برای بازیگران خطرناک نباشد. ایمز میگوید: «جلوههای بصری زمانی استفاده شدند که اندازه موجها آنقدر بزرگ بود که نمیشد آنها را در یک استخر ساخت.»
حالا که مدتها از تولید این صحنهها گذشته، هر کسی که با کولایدر حرف زده از سختی کار در تولید این صحنهها میگوید اما به این تجربه به عنوان یک موفقیت بزرگ نگاه میکند؛ درست مثل آزمونی که گالادریل و هالبرند باید پیش از پایان طوفان و طلوع مجدد خورشید از پس آن بربیایند.
دریاهای جداییافکن تقریبا به استعارهای برای فیلمبرداری فصل اول تبدیل شد، به خصوص با توجه به این که تولید سریال به خاطر همهگیری کرونا بهطور موقت متوقف شد و پیش از ادامه کار یک وقفه شش ماهه را پشت سر گذاشت. ولی کسانی که مقابل و پشت دوربین بودند، با وجود همه فراز و فرودها از این ماجراجویی خوشحالند. کلارک میگوید واقعا خوششانس بود که توانست در صحنهای با این حجم از رخدادهای بصری بازی کند: «به دلیل استفاده از عناصر واقعی، حس میکردم من هم دریاهای جداییافکن را تجربه کردهام.»
ایمز هم نظر مشابهی دارد و به تحسین از همه دست اندر کاران سریال حلقههای قدرت میپردازد که تمام تلاش خود را کردند تا این داستان از نوشتههای تالکین به تصویر کشیده شود. او ادامه میدهد: «بازیگرانی که در تمام طول شب، متصل به دکلها به این سو و آن سو حرکت میکردند و با هزاران گالن آب برخورد داشتند، بودند که این تجربه بصری جذاب را برای بیننده به وجود آوردند. به عنوان یک سازنده و تکنسین فکر میکنم لذت واقعی مربوط به همه دستهایی است که در کار بودند تا این اثر را بسازند.»
پخش سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت از ۱۱ شهریور آغاز میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این سریال این مقاله را مطالعه کنید.
خسته نباشید
عالی بود ممنونم