از سوی متخصصان روی مخ بودن برای کسانی که با آنان ارباب حلقهها تماشا میکنند
شما چگونه عشق خود به هر چیز مرتبط با ارباب حلقهها را نشان میدهید؟ شما میتوانید مهربانانه دوستان و مخاطبان خود را به دیدن فیلم به همراه خود ترغیب کرده یا کتابها را با صدای بلند بخوانید. شما میتوانید برنامه یک ماراتون گرم و دوستانه را بچینید و دوستان خود را که به داستان فرودو بگینز و حلقه یگانه علاقه نشان دادهاند را دعوت کرده و با هم به تماشای فیلمها بنشینید. (البته اگر در روزگاری که هنوز همهگیری وجود دارد، این کار توصیه نمیشود!)
اما حتی در آن زمان… چگونه میتوانید متوجه شوید که آنها به همان میزان شما از فیلمها لذت میبرند؟ آیا آنها از تنفر شان بین از هلیکوپتر مطلع هستند؟ آیا آنها خبر از زمان طولانی فیلمبرداری صحنه وداع هابیتها دارند؟ من از شما میپرسم، آیا آنها میدانند که ویگو مورتنسن واقعاً انگشت شست پای خود را به هنگام لگد زدن به آن کلاهخود شکسته و فریاد او در آن صحنه از فیلم حقیقی است؟
چنین پیش خواهد آمد اگر مکررا این فکتها را به هنگام پخش فیلم برایشان بازگو کنید. این راهنمای آردا برای تبدیل شدن به روی مخ ترین فردی که با او میتوان سهگانه ارباب حلقهها تماشا کرد، است.
ما این فکتها را به ترتیب ظاهر شدنشان در فیلم دسته بندی کردهایم، و حتی پیشنهاداتی برای گفتن چیزهایی داریم که به حد اعلای روی مخ بودن برسید. رک و پوست کنده بگوییم، ما برای سر هم کردن این فهرست حتی روی مخ خودمان هم رفتیم، و به آن افتخار نمیکنیم. اما این مقاله یک شیء نفرین شده است، و میبایست با احتیاط با آن برخورد شود.
نتیجه مسلم ما پس از نوشتن این مقاله این است که اگر شما اینگونه ارباب حلقهها را نگاه میکنید، اشکالی ندارد، اما بهتر است تنها با کسانی که اینگونه فیلم دیدن را دوست دارند به تماشای ارباب حلقهها بنشینید.
افرادی مثل ما.
یاران حلقه
«آنها این صحنه را به صورت فورس پرسپکتیو انجام دادند.»
اولین مثال خوب نشستن فرودو بر روی گاری در کنار گندالف است، اما این نکته را هر زمان که یک شخصیت کوتاهقد در کنار یک فرد بلندقد حضور دارد میتوانید بیان کنید.
«هی، اینا بچههای پیتر جکسون هستن!»
آنها بچههای پیتر جکسون هستند.
«ببین، گندالف سرش به الوار تیرچه سقف خونه بیلبو بگینز میخوره.»
سر ایان مککلن واقعاً ناخواسته به آن تیرسقف برخورد میکند.
«میدونستی اینجا در واقع ۱۷ سال گذشته؟»
میان پایان مراسم جشن تولد بیلبو و سکانس بازگشت گندالف برای هشدار به فرودو و شرح داستان سایهی گذشته و حلقههای قدرت در حقیقت ۱۷ سال فاصله است.
فکتهای جانبی برای کریستوفر لی
فکتهای جانبی برای کریستوفر لی
خجالت نکشید و هر زمان که کریستوفر لی بر روی صفحه ظاهر شد، یکی از آنها را استفاده کنید.
- کریستوفر لی میخواست که نقش گندالف را بازی کند.
- کریستوفر به بخش گریم در صحیح بودن همه چیز بسیار کمک کرد.
- کریستوفر لی به هنگام زنده بودن هر سال یکبار کتابهای ارباب حلقهها را میخواند.
- کریستوفر لی اشتباهات ریز دیگران بر روی صحنه را گوشزد میکرد.
«کریستوفر لی یک نرد بزرگ ارباب حلقهها بود.»
کریستوفر لی تنها عضو تیم بازیگری بود که شخصاً با جی. آر. آر. تالکین دیدار کرده بود، و میتوانست شعر حلقه را از روی حافظه به صورت کاملاً صحیح به زبان سیاه موردور بازگو کند.
«اون پیتر جکسونه.»
آن شخص هویج به دست در خیابانهای بری پیتر جکسون است.
«دنیل دی لوئیس اولین انتخاب برای بازی نقش آراگورن بود.»
هنگامی که سر و کله آراگورن در مهمانخانه اسبچه راهوار پیدا میشود، او میتوانست دنیل دی لوئیس باشد.
«ویگو مورتنسن واقعاً اون سیب رو پرتاب کرد.»
فردی که آن سیب را پرتاب میکند خود شخص ویگو مورتنسن است و نه یکی از عوامل پشت صحنه.
«میتونی باور کنی این اولین صحنهایه که ویگو مورتنسن برای ارباب حلقهها فیلمبرداری کرده؟»
نبرد ودرتاپ در برابر اشباح حلقه اولین چیزی است که ویگو فیلمبرداری کرده بود.
«بدلکار آرون واقعاً صاحب اون اسبه.»
بدلکار آرون برای سوارکاری آنقدر آن اسب را دوست داشت که ویگو مورتنسن در پایان مراحل تولید آن را برای آن بدلکار خرید تا بتواند آن اسب را پیش خود نگه دارد. لیو تایلر به هنگام یکی از برداشتهای آن سکانس نیز اشتباهاً شمشیر را به پای خود فرو برده بود.
«جان رایس-دیویس واقعاً همینقدر اختلاف قدی با بازیگران هابیتها داره.»
جان رایس-دیویس آنقدر بلندقد است و بازیگران هابیتها آنقدر از او کوتاهتر بودند که نیازی به بدل یا CGI برای شاتهای گیملی با هابیتها نبود.
«متوجه شدی؟ اسم فیلم رو گفت.»
الروند در شورا میگوید که: «یاران حلقه».
«هاوارد شور تعداد زیادی نغمه معرف (لایتموتیف) استفاده کرده.»
نغمه معرف قطعهای کوتاه و تکرارشونده است که در برخی از کارهای موسیقی برای اشاره و یادآوردن به شخصیتی یا مکانی یا اندیشهای بهکار میرود. مشهورترین کاربرد آن در اپراهای ریشارد واگنر مشهود هست، که البته به گونهای طعنهآمیز به نظر میرسد، چرا که تالکین از واگنر به خاطر نازیسازی یکی از موضوعات مورد علاقهاش، اساطیر نورسی، متنفر بود.
«ببین، لگولاس روی برف راه میره.»
هنگامی که آنان در حال عبور از گذرگاه کارادراس هستند، لگولاس در حال راه رفتن بر روی برف است، هنگامی که بقیه تقریباً کامل در برف فرو رفتهاند.
«میدونستی شان بین از هلیکوپتر میترسه؟»
شان بین به حدی از سوار شدن به هلیکوپتر متنفر بود که هر روز چندین ساعت زودتر بیدار میشد تا پس از انجام گریم و پوشیدن لباس و تجهیزات بورومیر، پس از طی مسافتی با تلهاسکی، پیاده از کوه بالا برود تا به محل فیلمبرداری برسد.
«راستی، حواست باشه چشمای گالادریل رو از نزدیک نگاه کنی.»
عوامل فیلم یک ابزار نورپردازی اختصاصی برای کلوزآپ شاتهای کیت بلانشت آماده کرده بودند که به نظر برسد ستارگان در چشمان گالادریل بازتاب دارند.
«آه، این صحنه بسیار غمانگیزه، اما میدونستی اونا وسط این سکانس فیلمبرداری رو متوقف کردن که برن ناهار بخورن؟»
ویگو مورتنسن و شان بین صحنه مرگ بورومیر را دوبار فیلمبرداری کردند، تا از هر دو طرف کلوزآپ را داشته باشند. میان این دو مرحله، فیلمبرداری برای صرف ناهار متوقف شد.
«شمشیرزنی ویگو مورتنسن واقعاً عالیه.»
چاقویی که لوتز به سمت ویگو پرتاب میکند یک چاقوی واقعی است و ویگو واقعاً آن را با شمشیرش منحرف میکند. ویگو شمشیرش را هنگام فیلمبرداری همه جا به همراه داشت و بنا بر نظر استاد شمشیرزنی تیم تولید فیلم، ویگو یکی از بهترین کسانی بوده که تا آن زمان آموزش داده.
«میدونستی سم اینجا پاش میره روی یه تیکه شیشه و اونقدر جراحتش بده که مجبور میشن ببرنش بیمارستان؟»
شان آستین به هنگام فیلمبرداری سکانس تلاش برای رسیدن به قایق فرودو در انتهای فیلم یاران حلقه، پا بر روی یک تکه شیشه در کف رودخانه میگذارد و بر شدت اثر جراحت وارده، او را به بیمارستان انتقال میدهند.
دو برج
«تمام بازیگرای توی این صحنه با وجود آسیب دیدگی دارن فیلمبرداری رو ادامه میدن.»
هنگامی که سکانسهای آراگورن، لگولاس و گیملی در حال تعقیب دسته اورکها در حال فیلمبرداری است، اورلاندو بلوم یک دنده شکسته دارد، ویگو مورتنسن انگشت شستش را شکسته و مشکل زانوی بدل قدی گیملی، برت بیتی، به شدت عود کرده بود.
«برد دوریف مجبور بود ابروهاش رو برای نقش مارزبان بتراشه و از این کار متنفر بود.»
برد دوریف بازیگر نقش گریما مجبور شد ۵ بار ابروهایش را بتراشد و از این کار متنفر بود.
«میدونستی بیشتر مردان روهان، در واقع زن هستن؟»
هنگامی که تیم تولید فیلم به دنبال سیاهی لشکرهایی بودند که خودشان صاحب اسب باشند، اکثر متقاضیان آنها زن بودند، به همین خاطر اکثر روهیریم در هر صحنه در حقیقت بانوانی هستند که ریش چسباندهاند.
«میدونستی اینجا ویگو مورتنسن انگشت شستش میشکنه؟»
ویگو مورتنسن انگشت شست پایش را در این صحنه از فیلم میشکند. پیتر جکسون میخواست که او یک کلاهخود را با لگد به سمت دوربین شوت کند، اما در برداشتهای مکرر آن شوت به خطا میرفت. در آخرین برداشت ویگو به اشتباه کلاهخود اصلی فلزی را به جای بدلی شوت کرده و فریادزنان روی زمین میافتد. پیتر چکسون در ابتدا بسیار از نتیجه راضی بود که ناگهان متوجه میشود ویگو در حقیقت شست خود را شکسته است. آن برداشت آنچنان خوب بود که در نسخه منتشر شده فیلم باقی ماند و ما میتوانیم شکسته شدن انگشت شست پای ویگو مورتنسن را هر چقدر که بخواهیم تماشا کنیم.
«اگه فکر میکنی سن آراگورن عجیبه، یه نگاه به سن فرودو بنداز!»
سن شخصیتهایی که در فیلم اعلام نمیشوند را پیش بکشید. دنهتور تنها یک سال از آراگورن بزرگتر است. بورومیر ۴۱ سال دارد. فرودو ۵۱ ساله، سم ۳۹، و مری ۳۷ سال دارد. هابیتها تازه در سن ۳۳ سالگی به بلوغ میرسند، از این رو پیپین با ۲۹ سال سن هنوز یک نوجوان به حساب میآید. گیملی ۱۴۰ سال دارد. ائومر و ائووین به ترتیب ۲۸ و ۲۴ سال دارند. همچنین تئودرد نیز به هنگام مرگ هم سن بورومیر ۴۱ ساله بوده است.
«اونا مجبور شدن به طور کامل از CGI استفاده کنن تا لگولاس رو سوار اسب کنن، به خاطر اینکه اورلاندو بلوم مصدوم شده بود.»
اورلاندو بلوم از روی اسب افتاده بود و یک دندهاش شکسته بود، و به همین خاطر نمیتوانست حرکت بدلکاری خواسته شده از او را انجام دهد، به همین خاطر تیم تهیه مجبور شد که به طور کلی از CGI برای این سکانس استفاده کند که حاصل آن پرش عجیب و غریب لگولاس بر روی اسب بود که داستان کامل آن را قبلاً برایتان شرح دادهایم.
«چوبریش و گیملی توسط یک نفر بازی میشن.»
جان رایس-دیویس بازیگر نقش گیملی در سه گانه ارباب حلقهها ساخته پیتر جکسون، نقش صداپیشگی شخصیت چوبریش را نیز بر عهده دارد. چوبریش دیالوگهای بسیاری را که در کتاب متعلق به تام بامبادیل هستند را بازگو میکند.
«اون پسر فیلمنامهنویس، فیلیپا بوینسـه.»
هنگامی که آراگورن به آن پسر مو بور میگوید که شمشیر خوبی دارد، او پسر فیلیپا بوینس است.
«میدونستی در اصل قرار بود آرون اینجا حضور داشته باشه؟»
در ابتدا قرار بود که آرون، نه هالدیر، رهبری قوای الفهایی که به گودی هلم (هلمز دیپ) میآیند را بر عهده داشته باشد و لیو تایلر در کنار آموزشهای شمشیرزنی برای آن بخش از فیلم، بخشهایی از آن را نیز فیلمبرداری کرده بود.
«نگاه کن، اون خود پیتر جکسونه!»
آن مردی که نیزهای فلزی را از بالای دیوارهای گودی هلم به پایین پرتاب میکند، پیتر جکسون است.
«اون بچهی پیتر جکسونه!»
آن کودک در غارهای گودی هلم (غارهای درخشان) که شبیه یکی از هابیتها است برایتان آشناست؟ بله، او بچهی پیتر جکسون است.
بازگشت شاه
«کریستوفر لی میدونست یک فرد خنجر خورده در ریههاش چه صدایی داره.»
پیتر جکسون از کریستوفر لی خواست که به هنگام خنجر خوردن از سوی گریمای مارزبان، فریاد بزند، اما کریستوفر لی توضیح داد که اگر کسی خنجر به ریههایش فرو رود، نمیتواند فریاد بکشد، بلکه واکنش او به گونهای دیگر خواهد بود که به توضیح مفصل آن پرداخته بود.
«اون پسر جد بروفیـه!»
هنگامی که آرون مکاشفهای از خود، آراگورن و فرزندشان را میبیند، ویگو در حال بازی کردن با کودک یکی از اورکهای بدلکار (و نوری دورف در فیلمهای هابیت) جد بروفی است.
«اِ، اینو تا یادم نرفته بگم که اونا بازم بچههای پیتر جکسونن.»
کودکان غمگینی که در حال تماشای خروج فارامیر و سواران گوندور هستند، همان کودکان پیتر جکسون هستند که برای اولین بار آنها را در فیلم یاران حلقه دیدیم که بیلبو برایشان در حال قصه تعریف کردن بود.
«اینجا پیتر جکسون، اونجا پیتر جکسون، همه جا پیتر جکسون!»
آن دزد دریایی که لگولاس به سمت او تیراندازی میکند، پیتر جکسون است.
«میدونستی پیتر جکسون از عنکبوت میترسه؟»
پیتر جکسون از عنکبوتها وحشت دارد و از پروسه طراحی و ساخت شلوب بیزار بود.
«طراحی نحوه سقوط باراد-دور تحت تاثیر واقعه یازده سپتامبر تغییر یافته بود.»
نابودی باراد-دور، برج پرصلابت و دهشتناک ارباب تاریکی سائورون با چشم آتشین عظیم بر فراز آن، تعمدا به شکلی انجام شد که هیچ شباهتی با یازده سپتامبر نداشته باشد، تا حدی که از هم پاشیدن میانه برج توسط انفجاری جادویی به انفجار از بالای برج تغییر یافت و همچنین صدای نابودی برج که برگرفته از صدای شکستن شیشه بود.
«ویگو مورتنسن خودش این موسیقی رو نواخته.»
لیریکها نقل قولی از الندیل، اولین شاه گوندور، است، که تالکین در ارباب حلقهها نوشته بود، اما مورتنسن خود اقدام به نواختن موسیقی صحنه تاجگذاری آراگورن کرده بود.
«بازیگرای هابیتا مجبور شدن تا سه روز برای این صحنه گریه کنن.»
به سبب مشکلات روی صحنه (خارج شدن دوربین از فوکوس برای کل سکانس فیلمبرداری شده و فراموشی شان آستین در پوشیدن جلیقهاش پس از وقت استراحت ناهار و…)، بازیگران شخصیتهای هابیت مجبور شدند که کل صحنه خداحافظی را سه بار به طور کامل ضبط کنند – سه روز گریه کردن به صورت مکرر در جلوی دوربین.
«اون دخترِ شان آستینـه.»
بزرگترین دختر سم و رزی در حقیقت توسط دختر شان آستین، الکساندرا، بازی میشود.
خب، امیدواریم با استفاده از این مقاله توانسته باشید روی مخ دوستان و آشنایان خود به هنگام تماشای فیلم ارباب حلقهها راه رفته باشید. مشخصاً فهرست کردن تمامی فکتها و نکات مرتبط با فیلمهای پیتر جکسون به ساعتها خواندن نیاز دارد و از زمان خود فیلمها بیشتر خواهند شد، اما هدف این مقاله این بود که مهمترین و جالبترین این نکات برای این هدف والا در یکجا گردآوری گردند. در صورتی که علاقه به دانستن اطلاعات بیشتر و افزایش توانایی خود در این امر خطیر دارید، در کنار صفحه اول سایت که با هر بار بازدید یکی از این فکتها را به صورت تصادفی نمایش میدهد، این بخش از سایت و هشتگ ArdaFact# را در اینستاگرام دنبال کنید.
منبع.
خسته نباشی :)
عنوان مطلب باعث شد درجا بشینم مقاله رو بخونم. و جالب اینکه بازم ۳-۴ تا نکته رو نمیدونستم یا اشتباه متوجه شده بودم :))
خیلی ممنون ^_^
اشاره به همون قضیه که گفتم عنوان رو باید چیکار کنیم ? روی خود ما هم حتی جواب میده، چه برسه به بقیه :دی
مترجم زیرنویس نسخه ای که همین دیروز دیدم هم یکی از اینها بود. البته خیلی اطلاعات خوب و درستی درباره تاریخ و شخصیتها می داد و معلوم بود خودش عشق تالکینه. ولی خب تو زیرنویس که نمیشه که این کارو کرد. بخش بامزه اش این بود که توی تیتراژ فیلم جایی که می گفت نویسنده فیلمنامه پیتر جکسون و فران والش، جلوی فران والش
توی پرانتز نوشته بود: همسر پیتر جکسون!