«گیل-گالاد پادشاه الفها بود، چنگها داستان او را غمگیانه مینوازند: قلمرو آخریناش زیبا بود و آزاد، میان دریا و کوهستان.»
یاران حلقه: کتاب اول، فصل یازدهم: دشنهای در تاریکی
ششمین و آخرین شاه برین نولدور، تنها پسر پادشاه فینگون. گیل-گالاد در بلریاند در اواخر دوران اول متولد شد و او در زمان نبرد داگور براگولاخ هنوز یک بچه بود. وقتی در این نبرد مورگوت محاصره آنگباند را شکست، پدرش او را به نزد گیردان در پناهگاه محافظت شده فرستاد.
فینگون در نیرنایت آرنویدیاد از دست رفت ولی تاج و تخت به جای خود گیل-گالاد به عموی گیل-گالاد، تورگون که در گوندولین بود رسید (احتمالاً به دلیل جوانی گیل-گالاد در آن زمان). وقتی گوندولین سقوط کرد، گیل-گالاد عنوان پادشاهی نولدور را دریافت کرد، او به همراه آوارگان در شهری در دهانه سیریون در زمان باقی مانده از دوران اول ساکن شد.
بعد از تخریب بلریاند در جنگ خشم، گیل-گالاد یک پادشاهی در منطقهای دوردست در شمال غرب سرزمین میانه، مابین کوهستان آبی و دریای بزرگ تأسیس کرد و در آنجا او و مردمانش خوشبخت بودند، تا زمانی که سائورون بازگشت، او در شکل آناتار، خداوندگار هبهها، اول به لیندون آمد، اما گیل-گالاد و الروند او را نپذیرفتند.
سائورون در دیگر قلمروهای سرزمین میانه توجه بیشتری را به خود جلب کرد. الفهای ارهگیون او را بهخاطر تواناییها و هنرهایش سریعاً پذیرفتند و با کمک او حلقههای قدرت ساختند. اما بعدها فهمیدند که سائورون آنها را فریب داده است و برای خود یک حلقه حاکم ساخته است.
بعد از سقوط نومهنور، الندیل و فرزندانش به سرزمین میانه آمدند و آخرین اتحاد بین الفها و انسانها را تشکیل دادند. آنها در موردور پیشروی کردند و برج تاریک سائورون را محاصره کردند. سائورون شکست خورد اما گیل-گالاد نیز در این نبرد از پای درآمد.
یادداشتها:
۱) در سیلماریلیون، گیل-گالاد به روشنی به عنوان پسر فینگون توصیف شده است، اما در واقع این عبارت بیشتر این سیر پیچیده ساختاری را پنهان میکند که خط نوادگان او نسبت به چیزی که در ابتدا به نظر میرسد پیچیدهتر است.
در زمانی که تالکین ارباب حلقهها را مینوشت، به وضوح به نظر میرسد که او، گیل-گالاد را به عنوان فرزند فلاگوند (بعدها فینرود) از نارگوتروند تصور کرده است و این به صراحت در پیشنویس اولیهی داستانهای سالیان اظهار شده است.
بعداً اعلام شد که فینرود فرزندی ندارد، هرچند تالکین، خط تبار او را برای اینکه گیل-گالاد را پسر برادر فینرود یعنی اورودرت کند اصلاح کرد، و سپس، در اصلاحیهای دیگر، گیل-گالاد فرزند برادرزادهی فینرود شد. این سازماندهی و توافق نهایی به میزان زیادی با روابط مشخص شده در سیلماریلیون اختلاف دارد اما هنوز هم گیل-گالاد را به عنوان وارث پادشاهی نولدور اعلام میکند. بنابراین بهنظر میرسد این تصور که گیل-گالاد به عنوان پسر فینگون باشد احتمالاً عقیده نهایی تالکین نبوده است.
علاج کامل این وضعیت بهوسیله کریستوفر تالکین در جلد ۱۲ تاریخ سرزمین میانه آمده است. در آنجا او بیان کرد که ارتباط گیل-گالاد با فینگون یک «ایدهی زودگذر» بوده است و نشان میدهد که در حقیقت او ترجیح میداده است که نسب گیل-گالاد در سیلیماریلیون غیر قطعی باشد. با این حال این ارتباط در متن منتشر شده وجود دارد و پیچیدگی اساسی وضعیت متن باعث میشود که حل کردن آن نشدنی باشد.