تول ارهسئا، جزیرۀ تنها، در ابتدا جزیرهای بود که با فاصلۀ زیادی به تنهایی در میانۀ دریا قرار داشت. زمانی که الفهای سفر بزرگ به سواحل شرقی دریای بزرگ رسیدند، اولمو جزیره را جابهجا کرد، و از آن در ابتدا برای گذر دادن وانیار و نولدور به غرب استفاده کرد، سپس برای آن دسته از تلهری که آرزوی سفر داشتند آن را بازگرداند. بعد از دومین عبور، جزیره به خلیج الدامار آورده شد، در منظرۀ خلیجهای آمان، و تلهری آن جا ماندند، و به الدارِ اصل ارهسئا بدل گشتند.
با گذشت یک نسل در جزیره، تلهری خواستار نورهای آمان شدند. با دانش کشتی سازی اوسه، آن ها ناوگانی از کشتی های سفیدی ساختند که در سراسر خلیج به وسیلۀ قوها کشیده میشد، و با ترک تول ارهسئا آن جا برای مدتی متروک ماند.
با به پایان رسیدن دوران اول، مهاجران جدیدی به جزیرۀ تنها رسیدند. اینها الفهای بلریاند بودند، که به وسیلۀ والار به غرب فراخوانده شدند، و تول ارهسئا خانۀ جدید آنان شد. این الفها با شمار بسیار زیادی رسیدند و بخش اعظم آن ها در شهر آوالونه ساکن شدند.
الدار ارهسئا برای مدتی در سعادت زندگی کردند و به خاطر خردشان و درخت سفید کلهبورن که در مرکز جزیره رشد کرد، مشهور شدند. آن ها اگر میخواستند به راحتی می توانستند والینور را ببینند، یا به نومهنور بادبان بکشند، که به اندازۀ کافی به ارهسئا نزدیک بود و سواحل آن از جزیره قابل شناسایی بود. برای چندین قرن الدار ارهسئا و مردان نومهنور روابط دوستانۀ نزدیکی با یکدیگر داشتند، اما با گذشت زمان پادشاهان نومهنور از الدار روی برگرداندند، تا جایی که آر-فارازون ناوگان عظیمی به غرب آورد، و ارهسئا را با کشتی هایی که از آن ها برای حمله به آمان استفاده کرد، به محاصره درآورد.
بعد از سقوط نومهنور، سرزمین های غربی از جمله تول ارهسئا از جهان فیزیکی خارج گشت. با این حال همچنان برای الدار قابل دسترس بود، و می توانستند با کشتیرانی از مسیری که «راه مستقیم» خوانده میشد به آن جا برسند. بدین صورت الفهای سرزمین میانه حتی در زمان جنگ حلقه نیز به پیوستن به الدار ارهسئا ادامه دادند.