کارزار تبلیغاتی سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت ادامه دارد و این بار وبسایت Fandom.com در گزارشی اختصاصی درباره شخصیت مهم کلهبریمبور نوشته و با بازیگر این نقش حرف زده است. در ادامه ترجمه فارسی این مقاله جذاب را از آردا میخوانید.
عجیب است که شخصیتی مثل کلهبریمبور با این سطح از اهمیت در داستان ارباب حلقهها وجود دارد و تالکین کمترین جزئیات را درباره او ارائه کرده است. با این حال، تالکین یک بار در نامهای به ناشر خود گفته بود که از توسعه خلاقانه در داستانها و جهانی که ساخته، استقبال میکند.
خالق جهان سرزمین میانه دانههای زیادی را در داستان خود کاشته که سازندگان سریال حلقههای قدرت میتوانند آنها را در اقتباس خود برداشت و استفاده کنند. کلهبریمبور یکی از همین شخصیتهاست که نامش در خود ارباب حلقهها و در ضمائم کتاب دیده میشود. او مسئول ساخت سه حلقه الفی است و در واقع خود اوست که این سه حلقه را از دسترس سائورون دور نگه میدارد.
داستان کلهبریمبور بسیار جذاب است و سریال هم دست رویش گذاشته تا عمق بیشتری به آن بدهد. در این مطلب برای اولین بار نگاهی نزدیک به شخصیت کلهبریمبوری خواهیم داشت که در سریال حاضر میشود و البته نگاهی به توضیحات تالکین درباره این شخصیت میاندازیم. همچنین گفتگویی با چارلز ادواردز، بازیگر همین نقش را خواهیم خواند.
کلهبریمبور و دوران اول
همه ما احتمالا میدانیم که سریال حلقههای قدرت در دوران دوم سرزمین میانه روایت میشود و پیشدرآمدی بر هابیت و ارباب حلقههاست که داستان آنها در دوران سوم رخ میدهد. داستان گذشته کلهبریمبور، همانطور که در کتابها گفته شده، به دوران اول برمیگردد. او به عنوان یک شاهزاده نولدور، آخرین نواده خاندان فئانور بود. خود فئانور فرزند فینوه، اولین شاه برین نولدور بود که با عنوان الفهای ژرف شناخته میشوند و از نظر معرفت و صنعتگری بزرگترین الدار هستند.
والاترین دستاورد فئانور به عنوان بهترین صنعتگر نولدور ساخت سه گوهر بود که با نام سیلماریلها معروف شدند. بر سر همین گوهرها بود که داستان جنگ گوهرها به وجود آمد و الفهای بلریاند (منطقه بزرگی که در پایان دوران اول عمدتاً از بین رفت و فقط لیندون از آن باقی ماند) در کنار اداین (یعنی سه خاندان آدمیان) و دورفها به رویارویی با نیروهای مورگوت رفتند.
کلهبریمبور در تعدادی از این جنگها شرکت کرد و در انتها بعضی از خویشانش سرزمین میانه را ترک گفتند اما خود او باقی ماند. کلهبریمبور در دوران دوم در منطقهای به نام ارهگیون زندگی کرد و سریال حلقههای قدرت داستان او را از اینجا دنبال میکند.
رابطه با دورفها
کلهبریمبور (با بازی چارلز ادواردز در چپ) الروند (با بازی رابرت آرامایو در راست) را برای گفتگو با دورفها میفرستد
چارلز ادواردز درباره جایگاه کلهبریمبور در داستان میگوید: «او ارباب ارهگیون است – و این ارباب بودن تقریبا مشابه یک نقش سلطنتی است – که فاصله بسیار کمی با خزد-دوم دارد.» خزد-دوم همان موریا و قلمرو زیرزمینی دورفهای خاندان دورین است که زیر کوهستان مهآلود زندگی میکردند. ادواردز ادامه میدهد: «او شدیداً سعی دارد ارهگیون را به یک منطقه ممتاز تبدیل کند. و برای رسیدن به این هدف با دورفها همکاری میکند تا از استعدادها و خلاقیتشان بهره بجوید.»
تالکین میگوید در دوران دوم همکاری میان دورفها و الفها به نزدیکترین سطح خود رسیده بود. ادواردز اضافه میکند: «کلهبریمبور در داستان ما الروند را تشویق و به او کمک میکند تا به خزد-دوم برود و با دورفها حرف بزند. او شاید از این کار انگیزهای شخصی داشته باشد، ولی کاملا حامی این همکاری است… چرا که بدون این که همکاری هیچ کدام از این دو نژاد نمیتوانستند دست به خلق شگفتیهای مشترک خود بزنند. واضح است که ما به لحاظ رابطه کاری در دوره صلح قرار داریم و [کلهبریمبور] برای آنها احترام زیادی قائل است. و دورفها به سختکوشی، جواهرسازی و صنعتگری مشهورند، و کلهبریمبور احترام زیادی برای این ویژگیها قائل است.»
سائورون در لباس مبدل
فصل اول سریال حلقههای قدرت به سرآغاز اتحاد کلهبریمبور با دورفها میپردازد و همین رابطه است که سائورون تحت پوشش قالبی متفاوت سعی دارد از آن سوء استفاده کند. در کتابها، سائورون خودش را آناتار، ارباب هبهها، مینامد و با الفهای ارهگیون دوست میشود و آنها را در ساختن حلقهها هدایت میکند. آهنگران ارهگیون تحت دستورالعملها (و فریبکاریهای) سائورون هنر حلقهسازی را میآموزند و ۱۶ عدد از ۱۹ حلقه قدرت را به وجود میآورند.
سه حلقه الفی به تنهایی توسط کلهبریمبور و بدون کمک سائورون ساخته میشود. ولی او نمیداند هنری که از سائورون نشأت گرفته طراحی شده تا جادویی پیونددهنده را در حلقهها ایجاد کند. بنابراین حلقههای الفی هم درست مثل سایر حلقههای قدرت به حلقه یگانه وابستهاند و توسط آن کنترل میشوند.
حلقه یگانه مخفیانه توسط سائورون ساخته شد تا به صورت یک حلقه اصلی بر حلقههای کوچکتر و دارندگان آنها فرمانروایی کند. این حلقه به وجود آمد تا قدرت سلطه بر سرزمین میانه را به او بدهد. طبق نوشتههای تالکین، کلهبریمبور و الفهای ارهگیون پس از آگاهی از فریبکاری سائورون، حلقهها را از او بازداشتند.
«او به دنبال چیز بزرگتری است که هیچ کس آن را درک نمیکند. بنابراین میتواند یکدنده باشد. میتواند از افراد استفاده کند، اما صرفا برای رسیدن به هدفی که فکر میکند برای همه بهتر است و برای خودش افتخار به ارمغان میآورد. او خیلی مغرور است.»
بزرگترین این حلقهها همانهایی بودند که توسط خود کلهبریمبور ساخته شدند و هیچگاه به دست سائورون نرسیدند و از فساد او در امان ماندند، اما همچنان به خاطر پیوند با حلقه یگانه در خطر بودند. کلهبریمبور نام سه حلقه الفی را از روی سه عصر اساسی هوا، آتش و آب ویلیا، ناریا و ننیا گذاشت. او حلقهها را از خود دور کرد تا آنها را در امان نگه دارد. دو حلقه به گیل-گالاد در لیندون و یک حلقه به گالادریل در لورین داده شد. او همچنین تواناترین حلقه از هفت حلقه دورفی را که با نام حلقه ترور شناخته میشود به دورین سوم در خزد-دوم داد.
ادواردز میگوید: «ما از داستان ارباب حلقهها، بهویژه در مورد من، بهطور خلاصه میدانیم که از کلهبریمبور به عنوان سازنده حلقهها یاد شده است. او نه یک پاورقی بلکه یک یادداشت حاشیهای است. منبع دیگر سریال ما ضمائم ارباب حلقههاست که تالکین در آن یادداشتها و ایدههای زیادی را درباره شخصیتها ارائه میکند، ایدههایی که چندان قطعی نیستند. تالکین دو الی سه نسخه برای کلهبریمبور داشت که هیچکدام حتمی نشده بودند.»
«در واقع یادداشت کوچکی بهصورت حاشیهای توسط تالکین نوشته شده که میگوید ‘در این باره مطمئن نیستم، باید تغییرش میدادم’ یا چیزی شبیه به این. چنین شرایطی برای خلق یک شخصیت بسیار هیجانانگیز است. خطوط طرحها زده شده اما خبری از رنگآمیزی نیست و خود من و بقیه باید این شخصیت را بسازیم. این کار بسیار هیجانانگیز بوده است. بنابراین با توجه به دو یا سه نسخهای که تالکین از این شخصیت نوشته و در هر کدام تفاوتهایی دیده میشود، نسخه ما ترکیبی از آنهاست. و البته کمی بیشتر از آنها.»
کلهبریمبور: جاهطلب و آسیبپذیر
با این تفاصیل، شخصیت کلهبریمبور در سریال حلقههای قدرت چگونه است؟ ادواردز به ما اطمینان میدهد که گوشهای او نوک تیز است، و البته با الف توداری طرف هستیم: «او محتاط است اما میتواند زودباور هم باشد. او مغرور و صنعتگری باهوش است. کلهبریمبور دقت زیادی دارد. میتواند سودجو باشد و از او سوء استفاده شود. متکبر است و انزوا را ترجیح میدهد؛ او آدم اجتماعی نیست و علاقهای به اجتماع ندارد. میتواند بسیار رک باشد. کلهبریمبور بسیار جاهطلب است، فوقالعاده جاهطلب.»
«[او نام ‘میتریل’ را برای فلز گرانبهایی که دورفها استخراج میکنند ابداع کرد] که بسیار جالب است، نه؟ شکی در این مورد نیست. او آدم بسیار جالبی است. چیزهای زیادی اختراع میکند. و وقتی درون کارگاهش را ببینید درست به اندازه اولین باری که من آنجا را دیدم، شگفتزده میشوید.»
کلهبریمبور بسیار جاهطلب است؟ انگیزه و هدف او چیست؟ ادواردز توضیح میدهد: «در داستان ما او به نقطهای در زندگیاش رسیده که باعث شده خودش را زیر سوال ببرد. و فکر میکنم انگیزهاش نوعی تمایل جنونآمیز برای خلق کردن است. او میخواهد فراتر از هر آنچه تا به حال خودش و دیگران ساختهاند برود. و چون به این نقطه مهم رسیده، شروع میکند به زیر سوال بردن خودش و اعتبارش. او در زیر سایه بزرگ یکی از اجدادش قرار گرفته که دستاوردهایش مثالزدنی بود. بنابراین همیشه میخواست از زیر این سایه بیرون بیاید. برخی میگویند او قبلا این کار را انجام داده اما خودش چنین باوری ندارد.»
آیا ادواردز درباره پدربزرگ کلهبریمبور، فئانور صحبت میکند؟ به احتمال زیاد بله، مگر این که سریال مسیر متفاوتی را انتخاب کرده باشد. اگر پوستر شخصیتهای سریال حلقههای قدرت را دیده باشید، کاراکتری را دیدهاید که یک طومار طلایی با نوشتههای الفی را در دست دارد. ادواردز تایید میکند که این دستها متعلق به کلهبریمبور است. اگرچه نمیدانیم که این طومار چه نقشی در سریال دارد، ولی ادواردز میگوید طرحهایی در آن وجود دارد.
ادواردز ادامه میدهد: «او در حال جستجو است؛ چیزی را میخواهد که هنوز غیرقابل ادراک است. ما او را سردرگم پیدا میکنیم و این وضعیت کلهبریمبور را آسیبپذیر میکند، آسیبپذیر در برابر مهاجمان. او شدیداً میخواهد از نظر خلاقیت به پیروزی برسد و به چیزی دست یابد که همان هدف غایی باشد.»
سپس سائورون در پوششی مخفیانه وارد قصه میشود. او پس از فریب دادن کلهبریمبور و الفها، حلقه یگانه را به دست میکند و کنترل حلقههای قدرت و حاملان آن را در اختیار میگیرد. اینجاست که الفها از هویت و هدف واقعی او آگاه میشوند و حلقهها را مخفی میکنند. سائورون به تلافی این اقدام به ارهگیون حمله میکند و کلهبریمبور را اسیر و شکنجه میکند.
کلهبریمبور یک مبل شزلون مخمل دارد
ادواردز میگوید یکی از چالشبرانگیزترین چیزها درباره ایفای نقش کلهبریمبور – سوای از مسئولیت سنگین اجرای کاراکتری که از طرحهای اولیه تالکین بیرون آمده – این بود که وقتی اولین بار ست تولید را دید، بتواند هیجان خود را کنترل کند.
ادواردز توضیح میدهد: «بدیهی است که وقتی دارید یک شخصیت میسازید و سعی دارید آن را به اجرا بگذارید، بیصبرانه منتظرید تا ببینید تیم سازنده به عنوان هویت و لباس چه چیزی به شما ارائه میکند. و نتیجه کار خارقالعاده بود.» اما شگفتی واقعی زمانی رخ داد که او برای نخستین بار کارگاه کلهبریمبور را دید.
چارلز ادواردز با هیجان درباره منزل و محل کار این شخصیت میگوید: «وقتی روی صحنه قدم گذاشتم از دیدن کوره آهنگری…و همه وسایل خارقالعاده او که در گوشه و کنار قرار گرفته بود، بهتزده شدم. کلهبریمبور یک پیشتوی کوچک دارد که یک مبل شزلون مخمل در آن قرار گرفته است. نمیدانستم این مبل هم قرار است آنجا بماند. او دوست دارد برود و بیاید و کمی روی مبل مخملش دراز بکشد. به نظرم کاملا منطقی بود و عاشقش شدم. و چالش آن روز این بود که مثل یک توله سگ کوچک مدام به دنبال چیزهای مختلف نروم و به آنها خیره نشوم.»
پیتر جکسون و اقتباس موفق او
یکی از بزرگترین سوالات درباره سریال حلقههای قدرت میزان تاثیرپذیری آن از اقتباسهای پیتر جکسون است. ادواردز میگوید شورانرها به خوبی گفتهاند که این سریال به دنبال رقابت با فیلمهای جکسون نیست: «این داستان ۳۰۰۰ سال قبل رخ میدهد. فکر میکنم در هر دو مورد، و در مورد هر اقتباسی از تالکین، عنصر حیاتی دریافت لحن صحیح داستان باشد. هر زمان که ما – یا هر کس دیگری – از این اصل دور شود، کار اشتباه از آب در میآید. و با اطمینان میدانم که چنین اتفاقی در این سریال نیفتاده است. سریال ما به این لحن دست پیدا کرده است.»
ادواردز میگوید آنها در سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت فرصتی منحصر به فرد داشتهاند تا به دعوت تالکین برای توسعه این جهان فانتزی شگفتانگیز جواب مثبت بدهند: «این دقیقا همان اتفاقی است که دارد میافتد و همین مسئله سریال ما را به یک فرصت بسیار منحصر به فرد تبدیل میکند. فرصتی که با تمام وجود غنیمت دانسته شده و به خلق یک اثر بسیار خاص بدل گشته است.»
پخش سریال حلقههای قدرت از ۱۱ شهریور ۱۴۰۱ آغاز میشود. برای مطالعه تمامی اطلاعات مربوط به این سریال این مقاله را بخوانید.
فرد مناسبی رو متاسفانه انتخاب نکردن . فیلم ارباب حلقه ها بهترین ها بودن.
با این انتخاب بازیگراشون کلا به تالکین گفتن : مرحوم بیجا کرده ما مشکی میپوشیم..!
آخه این پیرمرد باصورت چروکیده کجاش به الفها میخوره؟؟
تالکین درمورد الفها گفته که پیر نمیشن چهره ای جوان وبانشاط درعین حال نگاهی عمیق و خسته از سالیان..!
اون الف سیاه پوستشون اینم از الف پیرمرد.!???
مثل این میمونه که ما بیایم فیلم از شاهنامه بسازیم و چندتا قهرمان سیاه پوست بزاریم تا به بقطه برنخوره.!
امیدوارم روزی برسه که کتابهای تالکین رو درست بخونیم و تصورات شخصی خودمون رو وارد ماجرا نکنیم و به اسم تالکین جا بزنیم. که الف پیر نداریم دیگه؟ کتاب بازگشت شاه رو خوندید؟ فصل آخرش رو زحمت بکشید دوباره ببینید:
«گیردان کشتیساز به استقبالشان بیرون آمد. بسیار بلندقامت بود و ریش بلندی داشت و موهایش خاکستری و خود او پیر بود، مگر چشمانش که همچون ستارهها نافذ بودند»
سوای اینکه آدم مسن رو با پیر یکی گرفتید که خندهداره واقعاً. الروند توی کتاب هم توصیفش «نه پیر و نه جوان» (یعنی مسن) هست، اما خب، اهمیتی نداره براتون تالکین چی نوشته متاسفانه، فقط تصورات غلط خودتون درسته :)) و کاری جز پخش اطلاعات غلط ندارید متاسفانه.
باز هم صحبت و رفرنس میشه آورد از نامههای تالکین و… که خب همینا زیادتونه :دی
در مورد الف سیاهپوست هم ببخشید کتاب سقوط گوندولین رو نخوندید و تالکین در موردش نوشته… اما نه، تالکین اشتباه میکنه، فقط شما درست میگید :)) یکم کتابها رو بخونید جای ویکیپدیا خوندن واقعاً بد نیست
عرضم به حضور شما گیردان دراواخر دوره سوم ده هزارسال به بالا سن داشته اما کله بریمبور نصف اونم سن نداشته.!
ومن هم توصیفات تالکین از الفها رو گفتم و بارها خوندم که فرسودگی وپیری سراغ الف ها نمیاد.! توی سیلماریلیون هم نوشته از پیری و مرگ انسان ها برای اولین بار بسیار متعجب میشن.! و توصیفات سم از الفها هم همینطوره..!
اینکه شما یک استثنا رو به همه شخصیتها تعمیم بدی (که کار همیشگی شماست) درست نیست.!
بله ماتوی ارباب حلقه های انسانهای قبیله ای و بدوی و سیاه پوست داشتیم که ارتش تئودن رو راهنمایی کردن!
تالکین سعی داشته جهانی به وسعت و گوناگونی جهان واقعی خلق کنه اما.. اونا درحاشیه جریانات بودن میخواسته قهرمانهای دنیای خودش نماینده نژاد اروپایی و موجودات افسانه ای فرهنگ وادبیات اروپا باشن همین..!
دنیای فانتزی کارش اینه که مارو از مشکلات و دغدغه های دنیای بی رحم واقعی برای مدتی دور کنه ؛اما اینکه بازما دوباره بخوایم جهان تالکین رو به اینجور مسائل آلوده کنیم واقعا اعصاب آدمو خورد میکنه..!
بازهم میپرسم.! اگه ما بیایم فیلمی از شاهنامه بسازیم و دراون سیاوش رو سیاه پوست نشون بدیم تابقیه ناراحت نشن کار درستیه؟؟
البته ما هنوز سریال رو ندیدیم و داریم پیش داوری میکنیم.
اما سابقه کاری و جوتبلیغاتی موجود در آثار نتفیلیکس و آمازون و… آدمو بدبین میکنه.!
میذونید چرا سه گانه جکسون انقدر به دلها نشست؟ چون صرفا همون سادگی و رو راستی و معصومیت داخل جهان تالکین رو بدون اضافات و کثافات دنیای واقعی روایت کرد و ما آرزو میکردیم کاش توی همچین دنیایی زندگی میکردیم..!!
بهانه نیار، برداشتی گفتی «تالکین درمورد الفها گفته که پیر نمیشن چهره ای جوان وبانشاط» که حرف غلطی هست، دو مثال هم زدم چرا، چندین مثال دیگه هم میشه زد اما بیشتر از این وقت گذاشتن برای شما فایده نداره. حرف غلط زدی پاش وایسا و بهانه نیار.
در مورد سن و سال الفها و تاثیر وقایع، شغل و اینها اطلاعات درست ندارید چون کتابها رو درست نخونید و باز هم دارید اطلاعات غلط میدید. تینگول و آرون از بار غم یکهو پیر میشن و رنگ موهاشون سفید میشه، ائول از سر کار پشتش مثل پیرمردها خم میشه و روی چهرهاش تاثیر گذاشته آهنگری و حالا کلهبریمبور تاثیر نداشته باشه؟ اونی که دومین از لحاظ هنر آهنگری هست؟ یکم کتابها رو بخونید جای اطلاعات غلط پخش کردن بد نیست، اما خب احتمالاً خوندن کتاب براتون سخته 🙂
در مورد نماینده نژاد اروپایی بودن شخصیتهای ارباب حلقهها خوشحال میشیم بتونید حتی ۱ جمله مستقیم از تالکین پیدا کنید :)) اینقدر هرچیزی رو بهتون گفتن تکرار نکنید، کار خوبی نیست.
بقیه حرفهاتون هم بهانهگیری بیربطه، تالکین چیزی رو نوشته، چون به مذاق شما خوش نمیاد هی بهانه بیارید که چرا اون خوبه و این نیست؟ اگه بهانه میخواید بگیرید گیر بدید چرا ساموایز با پوست قهوهای شده سفیدپوست توی آثار جکسون، چرا آراگورن که نباید ریش داشته باشه به خاطر خون الفی اینهمه ریش داره، چرا شخصیت آراگورن کتاب نابود شده و به زور ۱ خط دیالوگ خودش مال خودش نیست حتی! و هزاران هزار تغییر دیگه که ندیدیم اعتراض کنید، اما سریال چیزی رو براساس نوشته تالکین هم بره اعتراض دارید میکنید و خندهداره :))
تالکین گفته الف سیاهپوست وجود داره، خودتون رو بزنید به در و دیوار حرف تالکین رو نمیتونید پاک کنید ^_^ فنفیکشن اینکه سرزمین میانه باید براساس اروپا باشه واقعاً خندهداره. یه مثال ساده میزنم: نامه ۲۱۱ تالکین رو بخونید، گوندور از لحاظ اخلاق و اکثر رسومات و حتی تاج رو خود تالکین میگه به استایل مصر باستان بودن. گوندور نه اروپاست و نه مصر، گوندور گوندوره و این تفکرات بیاساس رو بریزید دور لطفاً.
این تم و تیپ شخصیتهای فیلم بدجوری روی مخ آدمه..!
موهای کوتاهشون دقیقا منو یاد اشراف زاده های فرون وسطایی میندازه..! دقیقا مثل بازی تاج وتخت..!
فیلم کلا بازیگر های مناسبی انتخاب نکرده و مثل باقی فیلم ها که شکست خوردن همین هم شکست میخوره
بازیگر های به سبک تاج و تخت …..