آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - فرهنگ نامه - فهرست الفبایی فارسی

فهرست الفبایی فارسی

نور درختان (نور سیمین و زرین آمان)

نوری که از تلپریون و لائوره‌لین – درختان سیم و زر – در طول نیمروز شکوه والینور ساطع می‌شد. رنگ و شدت نور همچنان که درختان به بدر و محاق می‌رفتند تغییر می‌یافت: گاهی اوقات به رنگ سیمین تلپریون بود، گاهی به رنگ زرین لائوره‌لین، و گاهی اوقات آمیزه‌ای از هر دو. نور دو درخت چیزی فراتر از نور ساده‌ای ...

ادامه مطلب »

خداوندگار غرب (از القاب والار)

لقبی که برای هر والای بزرگ، و به طور اخص برای مانوه به کار می‌رفت. بیستمین شاه نومه‌نور، آر-آدوناخور، در صدد شد تا این لقب را غصب کند، خداوندگار غرب معنی اسم وی (آر-آدوناخور) می‌باشد.

ادامه مطلب »

خداوندگاران والینور (قدرت‌های جهان)

از اسامی والار، توانایان و باشندگان کهن که به سرزمین والینور در غرب جهان حکم می‌راندند. این یک اصطلاح نادر است، و بنابراین مورد استفاده حقیقی آن نامعین است. علیرغم به کار رفتن شکل مذکر (اربابان)، به نظر می‌رسد که این عنوان به همه والار اشاره دارد (از جمله هفت والیر یا ایزدبانوان).

ادامه مطلب »

خداوندگاران (غرب از القاب والار)

از القاب معمول والار – چهارده باشنده قدرتمند که قبل از جهان وجود داشتند – و برای هدایت و سامان جهان، آن زمان که هست شد، در آن فرود آمدند. آنان در ابتدا در جزیره‌ای به نام آلمارن در سرزمین میانه مسکن داشتند، اما پس از آن که ملکور در صدد انتقام جویی‌اش آن منزلگاه را ویران ساخت، به آمان ...

ادامه مطلب »