فهرست
مقدمه
برای برخی از کسانی که به طور کامل با رشته افسانه تالکین آشنا نیستند، هنگام بحث و مقایسه با دیگر آثار فانتزی بر این باورند که مرگهای اندکی در این داستان وجود داشته و بر روی شخصیتهای دنیای تالکین تقریباً هیچ خراشی نمیافتد. اما اگر با کتاب سیلماریلیون آشنا باشید، میدانید که چنین چیزی صحت ندارد و تنها در بخش «کوئنتا سیلماریلیون» که به وقایع دوران اول رشته افسانه تالکین میپردازد، مرگ به سراغ ۷۲ تن از شخصیتهای نامدار این کتاب آمده است که درصد بالایی از آن به شکلی ناگهانی یا دردناک بوده است.
علت محدود کردن نمودار به کوئنتا سیلماریلیون این است که در دو بخش اول هیچگونه مرگی وجود ندارد و در دو بخش آخر نمیتوان اطلاعات درستی از آن بیرون کشید. در سقوط نومهنور یک جزیره با همه ساکنینش به زیر آب میرود و پیشتر از آن نیز تعداد بیشماری بدون نام کشته شدهاند. همچنین در حدیث حلقههای قدرت نیز تقریبا مشابه به بخش قبلی داستان بوده و به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا این نمودار محدود به کوئنتا سیلماریلیون و دوران اول باشد. شاید در آینده نگارنده اقدام به انتشار نمودارهایی در باب دیگر دورانها بر اساس کتب و متون منتشر شده مرتبط با آنان کند.
مرجع این نمودار نسخه منتشر شده در کتاب سیلماریلیون بوده و از اطلاعات یا تغییراتی که در مجموعهی تاریخ سرزمین میانه یا قصههای ناتمام آمده استفاده نشده است. اطلاعات اولیه این مقاله براساس فهرست ناقصی است که توسط نگارنده فعلی تصحیح و تکمیل شده است. در ابتدا قرار بود این مقالهای کوتاه با دو نمودار ساده باشد اما همانطور که تالکین گفته:
داستانهای بشری همیشه عملاً درباره یک چیز هستند، مگر نه؟ مرگ، چارهناپذیریِ مرگ
و بدین صورت است که مرگ باعث به وجود آمدن بحثهای بسیاری میشود که این مقاله در کنار نمودار و توضیحاتش، نگاهی کوتاه به تفاوت و شباهتهای فئانور و هفت پسرش در مقابل تورین تورامبار چند نکته قابل توجه در باب آنان پرداخته است.
کتاب سیلماریلیون شامل ۵ بخش داستانی است که بدین ترتیب است: آهنگ آینور، والاکوئنتا، کوئنتا سیلماریلیون، آکالابت، حدیث حلقههای قدرت و دوران سوم.
لازم به ذکر است کسانی که کتابها را خواندهاند، کاملاً آگاهند که این موضوع صحیح نبوده و داستان صرفاً با مرگ شخصیتی جذاب نمیشود و پیامهای بسیار دیگری در داستان وجود دارد که از اهمیت بالاتری در دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم برخوردار هستند. نظیر آن را میتوانید در مقالهی «موجودات خیالی – تجربهی حقیقی – نگاهی به تجربه بشری در ارباب حلقهها» که در باب شکست خوردن، بخش مهمی از تجربه بشری، در کتاب ارباب حلقهها است بخوانید. سوای اینکه فیلم ارباب حلقههای پیتر جکسون به دلایل مختلف بسیاری از شخصیتها را نتوانسته به تصویر بکشد و در نتیجه مرگ آنان نیز در فیلم وجود ندارد.
نمودار الف: علت مرگ شخصیتها در کوئنتا سیلماریلیون
با اولین نگاه به نمودار بالا (الف) به نکتهای که توسط تمام خوانندگان کتاب سیلماریلیون به آن آگاهند میرسیم: سیلماریلیون داستانی با خشونت و ماتمگین است. تنها در کوئنتا سیلماریلیون ۷۲ صحنهی مرگ شخصیتهای داستان وجود دارد! ترجمه فارسی کوئنتا سیلماریلیون ۳۷۵ صفحه است که این بدین معنی است که در هر ۵ صفحه ما شاهد تقریباً یک مرگ خواهیم بود! این عدد در کتاب انگلیسی که کونتا سیلماریلیون آن ۲۷۹ صفحه دارد به حداقل ۱ مرگ در هر ۴ صفحه میرسد! مرگهایی که اکثراً به صورت وصفناپذیری دردناکند. در سیلماریلیون تقریباً هیچ مادربزرگی در آرامش و زیر پتو در نمیگذرد یا کسی به خوبی و خوشی تا آخر عمر زندگی نمیکند. بئور، هالت و مورون تنها شخصیتیهایی هستند که واقعاً به مرگ کاملاً طبیعی و کهولت سن میمیرند! حتی در باب مرگ دوم برن و لوتین گفته میشود به دلیل نور سیلماریل عمرشان بسیار کوتاهتر از چیزی شد که باید میبود.
اگر از دیدی ماتمزدهتری به بطن داستان نگاه کنیم، احتمال کشته شدن به دست خود یا دوستان و نزدیکان در کوئنتا سیلماریلیون از مرگ بر اثر کهولت سن و در آرامش بسیار بیشتر است!
نمودار ب: عامل مرگ شخصیتها در کوئنتا سیلماریلیون
نمودار دوم به تفکیک دو دلیل اصلی مرگ افراد پرداخته است، یکی مرگهای مرتبط با سیلماریلی و دیگری مرگهایی که بر اثر شناختن تورین تورامبار پیش آمدهاند. هنگامی که ما به فصل تورین تورامبار میرسیم، تعداد کشتگان به سرعت بالا میرود و در این فصل به تنهایی ۱۲ مرگ دلخراش اتفاق میافتد! شناختن تورین تورامبار در ۳۵ سال زندگانی وی باعث تعداد مرگهایی تقریباً نزدیک به پویش سیلماریلها است، پویشی که برای قرنها ادامه داشته است!
یادداشتی کوتاه در باب سرنوشت ویرانگر فئانور و تورین
سرنوشت ویرانگر فئانور و تورین در بخشهای مختلفی از کتاب به عنوان پلیدترین اعمال ملکور یاد شده است (برای فئانور مراجعه کنید به حدیث آفتاب و مهتاب و برای تورین به حدیث تورین تورامبار). البته شباهت در همانجا تقریباً به اتمام رسیده و رفتارها و نحوه دخالت ملکور برای دو شخصیت متفاوت است. نقش ملکور در اعمال فئانور پس از افکار پلیدی که توسط ملکور در دلش افتاد بسیار کمتر شد و سرنوشت ویرانگر او محصول اعمال و تصمیمات او پسرانش در پی کورکورانه به دنبال سوگندشان بودن است و در هیچ جایی نمیتوان تقصیر را بر گردن آنان نپنداشت. به واقع فئانوریها نه تنها باید جوابگوی اعمالشان باشند، بلکه ویرانی ناشی از سوگند نیز بر گردن آنان است، باری که با خونهایی بسیار سنگین گشته است.
سرنوشت تورین اما قصهای بسیار متفاوت است. تورین و دیگر اعضای خاندان هورین بازیگران ناخواسته طرح پلید ملکور هستند. اما نامشابه با فئانور، وزنه اعمال ویرانگری که از او ناشی میشود به تمامی بر گردن او قرار ندارد. با وجود اینکه در تمام فصل او مشغول آفریدن بدبختی و پیش آمدن ویرانی است، داستان به گونهای روایت میشود که این اعمال همگی بر گردن او نیست؛ و در طول فصل مشاهده میکنیم که شخصیتها یکی یکی او را به خاطر اعمالش بخشیده، به او کمک کرده و در انتها آسیب دیده یا کشته میشوند. او مایهی ترحم است، به سان کودکی دست و پا چلفتی با انگشتانی بزرگ که به هنگام نوشیدن آب، ظرف را ناخواسته انداخته و میشکند. تورین نه تنها مایه فنای افراد است، قلمروها نیز به دلیل حضور او ویران میشوند؛ اما او هنوز قابل ترحم است، به مانند فردی که تمام تلاش خود را میکند اما درهای شانس پشت سر هم بر روی بسته میشود و ملکور با قدرت بی انتهایی که دارد به دنبال تغییر نتیجه اعمال و شکل دادن سرنوشت خاندان هورین است، چیزی که فئانوریها از آن بیبهرهاند.
مرگ تورین پسر هورین از سوی نویسنده به نحوی به ما فهمانده میشود که باید او را به عنوان شخصیتی مثبت بپنداریم، به عنوان قربانی مورد ترحم پیشایندهایی که ملکور به عنوان قدرتمندترین همه موجودات آردا برای او پیش آورد تا کسی که با تصمیمات اشتباه باعث به خطر افتادن و تباهی عزیزان و سرزمینهای مختلف چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم شد. دلیل اینکه نگارنده بر این باور است که نویسنده قصد داشته تورین را به عنوان شخصیتی مثبت بنویسد این است که در طول کتاب و با نگاه کردن به تمامی مرگها میبینیم که نویسنده هرگز برای شخصیتهایی با اعمال پلید عزاداری نمیکند و هیچ چیزی در این باب برایشان نمینویسد. مثلاً با مرگ کارانتیر به طور حتم بقیه برادرانش برای او عزاداری کردهاند اما هیچ کلمهای از سوی نویسنده برای این پسر فئانور به دلیل اعمال پلیدی که داشته نوشته نشده است و تالکین میگذارد که او فراموش شود. در آن سو تورین قرار دارد که پس از مرگ برایش پشتهای برافراشته میشود و سنگی حکاکی شده بنا به یادبود او بر سر مزار او گذاشته میشود، اعمالی که تنها برای بزرگترین و مورد احترامترین شخصیتها و شاهان در رشته افسانه تالکین انجام گرفته است.
در نهایت از نظر نگارنده بدین معنی نیست که تورین شایستهتر از فئانور است یا فئانور شایستهتر از تورین، هر دو این شخصیتها مردانی مغرور و بلندپرواز (به حق) بوده که به واسطه دسیسههای ملکور گمراه شده و با برخی تصمیمات نادرست، باعث نابودی و مرگ بیگناهان بسیاری شدند. شباهات این دو و تفاوت به تصویر کشیدن پایان تورین و فئانور نیاز به بحثی کاملاً جداگانه دارد که از حوصله و هدف این مقاله خارج است که میتواند اساس گفتگوهایی جالب شود. نکته قابل توجه این بخش، نقش مهم راوی درون داستان سیلماریلیون است که با وقایع و متون پیرامون مرگ تصمیم میگیرد شخصیتها چگونه در دید خوانندگان باشند؛ فئانور و پسرانش به دلیل ویرانی به بار آورده، سخت مورد عتاب نویسنده قرار دارند و هیچ یادمانی برای آنان پس از مرگ وجود ندارد، اما تورین تورامبار با وجود اینکه یک نفر است (در برابر هشت) و آن حجم ویرانی ناشی از اعمالش، تدفینی شاهانه دارد!
فهرست کامل ۷۲ نفری مرگ شخصیتها در کوئنتا سیلماریلیون به ترتیب وقوع
ردیف | شخصیت | علت مرگ | عامل مرگ |
۱ | میریل | حزن / فرسودگی | – |
۲ | فینوه | نزاع میان شخصیتها | سیلماریلها |
۳ | دنهتور | نبرد | – |
۴ | فئانور | نبرد | سیلماریلها |
۵ | النوه | سانحه | – |
۶ | آرهدل | نزاع میان شخصیتها | – |
۷ | ائول | اعدام | – |
۸ | هالداد | نبرد | – |
۹ | هالدار | نبرد | – |
۱۰ | هالت | کهولت سن / دلایل طبیعی | – |
۱۱ | بئور | کهولت سن / دلایل طبیعی | – |
۱۲ | آنگرود | نبرد | – |
۱۳ | آیگنور | نبرد | – |
۱۴ | برهگولاس | نبرد | – |
۱۵ | فینگولفین | نزاع میان شخصیتها | – |
۱۶ | گالدور | نبرد | – |
۱۷ | گورلیم | نزاع میان شخصیتها | – |
۱۸ | باراهیر | نزاع میان شخصیتها | – |
۱۹ | ادراهیل | نزاع میان شخصیتها | – |
۲۰ | فینرود فلاگوند | حمله حیوان | سیلماریلها |
۲۱ | دراگلوئین | نزاع میان شخصیتها | سیلماریلها |
۲۲ | کارخاروت | نزاع میان شخصیتها | سیلماریلها |
۲۳ | هوآن | نزاع میان شخصیتها | سیلماریلها |
۲۴ | برن (مرگ اول) | حمله حیوان | – |
۲۵ | لوتین (مرگ اول) | حزن / فرسودگی | – |
۲۶ | هالمیر | نامشخص | – |
۲۷ | گلمیر | نبرد | – |
۲۸ | هالدیر | نبرد | – |
۲۹ | اولدور | نبرد | – |
۳۰ | اولفاست | نبرد | – |
۳۱ | اولوارس | نبرد | – |
۳۲ | آزاگال | نبرد | – |
۳۳ | فینگون | نبرد | – |
۳۴ | هور | نبرد | – |
۳۵ | ریان | حزن / فرسودگی | – |
۳۶ | لالایت | بیماری | – |
۳۷ | سایروس | سانحه | تورین تورامبار |
۳۸ | خیم | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۳۹ | بهلگ | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۴۰ | اورودرت | نبرد | تورین تورامبار |
۴۱ | گویندور | نبرد | تورین تورامبار |
۴۲ | برودا | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۴۳ | فیندویلاس | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۴۴ | هانتور | سانحه | تورین تورامبار |
۴۵ | گلائرونگ | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۴۶ | نیهنور | خودکشی | تورین تورامبار |
۴۷ | براندیر | نزاع میان شخصیتها | تورین تورامبار |
۴۸ | تورین تورامبار | خودکشی | تورین تورامبار |
۴۹ | مورون | کهولت سن / دلایل طبیعی | – |
۵۰ | میم | نزاع میان شخصیتها | – |
۵۱ | هورین | خودکشی | – |
۵۲ | تینگول | نبرد | سیلماریلها |
۵۳ | مابلونگ | نبرد | سیلماریلها |
۵۴ | فرمانروای نارگوتروند | نبرد | سیلماریلها |
۵۵ | برن (مرگ دوم) | کهولت سن / دلایل طبیعی | – |
۵۶ | لوتین (مرگ دوم) | کهولت سن / دلایل طبیعی | – |
۵۷ | کلهگورم | نبرد | سیلماریلها |
۵۸ | کوروفین | نبرد | سیلماریلها |
۵۹ | کارانتیر | نبرد | سیلماریلها |
۶۰ | دیور | نبرد | سیلماریلها |
۶۱ | نیملوت | نبرد | سیلماریلها |
۶۲ | الورد | گرسنگی | سیلماریلها |
۶۳ | الورین | گرسنگی | سیلماریلها |
۶۴ | اکتلیون | نبرد | – |
۶۵ | گوتموگ | نبرد | – |
۶۶ | تورگون | نبرد | – |
۶۷ | مایگلین | نبرد | – |
۶۸ | گلورفیندل | نبرد | – |
۶۹ | آمرود | نبرد | سیلماریلها |
۷۰ | آمراس | نبرد | سیلماریلها |
۷۱ | آنکالاگون | نبرد | |
۷۲ | مایدروس | خودکشی | سیلماریلها |
ممنون ? عالیه
داغ نبینی به حق ماندوس
ولی یه سوالایی دارم ?
چطور میشه مرگ میم و هورین کلا سوا از تورینه، بلاخره تحت تاثیر هست. همینکه تورین رو بشناسی کافیه
مورون قبول ولی اینا رو هم باید مربوط به تورین شمرد از نظر من. من تقاضا دارم لیست علت مرگ تورین پربارتر بشه?
تینگول هم در نزاع و با نامردی کشته شد. نبرد یعنی فرصت کنه شمشیر بکشه حداقل نه که عین چند تا میمون بریزن سرش از پا درش بیارن
همچنان پای حرفم هستم?
یوزرت رو :))))
توی انتخاب برای ماجرا تصمیم گرفتم تأثیرات مستقیم فقط باشن، وگرنه غیرمستقیم بخوایم حساب کنیم ۸۰% مرگها مرتبط با سیلماریلها خواهند بود، چون اگه به خاطر سیلماریلها نبود، نولدور به بلریاند وارد نمیشدن و یا بدتر میشد و همه رو باید به فئانور ربط میدادم به خاطر سوگندش که خیلی جالب نمیشد دیگه که در نهایت بجز چیزهای مستقیم، بقیه دلایل رو خالی گذاشتم یا دلایل مستقیمشون رو نوشتم.
خودم هم پارتی بازیه یکم :دی اما خب نزاع بین شخصیتی چیزی که مد نظرم بود استایل خصومت شخصی یا دوئل یا کلا چیزهای 1v1 هست و بیشتر از اون رو نبرد حساب کردم، مخصوصاً موردی مثل تینگول یا گلمیر که آغازگر چیزهای بزرگتری بودن رو در نظرم نبرد حساب کردم چون با فاصله کوتاه بودن و اینها
اما خب Like Father, Like Daughter هیچکدوم راضی نمیشیم :))