تار-الندیل نومهنوری ۳ فرزند داشت و فرزند کوچکش پسر بود. که نامش ایریمون بود. اما علاقۀ پسر به آسمان و دانش ستارگان سبب شد به او عنوان منلدور بدهند به معنای دوستدار آسمانها. منلدور همچنین برج دیده بانی در سرزمینهای بلند مناطق شمالی فوروستار برای دنبال کردن ستارگان بنا کرد. هنگامی که پس از پدر به پادشاهی رسید نامش با حفظ عنوان به شیوۀ سلطنتی تار-منلدور تبدیل شد.
منلدور تنها یک پسر از آن خود داشت. نامش آلداریون بود که از خیلی جهات با پدر خود فرق داشت. هنگامی که منلدور در آسمانها تعمق میکرد آلداریون به فعالیت میپرداخت و مرزهای فراسوی نومهنور را کاوش میکرد تا به دوست و هم پیمان گیل-گالاد در لیندون تبدیل شد. وقتی که تهدید سائورون بر سرزمین میانه فزونی گرفت، گیل-گالاد درخواست کمک برای پادشاه نومهنور فرستاد. شاه خردمند، تار-منلدور زمان را مساعد برای توانایی آلداریون دید، پس عصای سلطنتی را به پسرش تحویل داد.